video (11)_01.mp3
4.73M
🎬تشرف آیت الله آسید ابوالحسن اصفهانی(ره) به محضر مقدس امام زمان (ارواحنا فداه)
🎙️حجت الاسلام #عالی
💽@kotahshenidanie💽
🌸 سلام بر پدر مهربانمان؛ امام زمان
☀️ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
🍃🌻السَّلامُ عَلَيْكَ ياحُجَّةَ الله فِي أَرْضِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ ياعَيْنَ الله فِي خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يانُورَ الله الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ المُهتَدونَ ويُفَرَّجُ بِهِ عَنِ المُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها المُهَذَّبُ الخائِفُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها الوَليُّ النّاصِحُ، السَّلامُ عَلَيْكَ ياسَفِينَةَ النَّجاةِ
🍃🌻 السَّلامُ عَلَيْكَ ياعَيْنَ الحَياةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ صَلّى الله عَلَيْكَ وَعَلى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ، عَجَّلَ الله لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَمْرِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ أَنا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِاُولاكَ واُخْراكَ. أَتَقَرَّبُ إِلى الله تَعالى بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَأَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَظُهُورَ الحَقِّ عَلى يَدَيْكَ،
🍃🌻وأَسْأَلُ الله أَنْ يُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ المُنْتَظِرِينَ لَكَ وَالتَّابِعِينَ وَالنَّاصِرِينَ لَكَ عَلى أَعْدائِكَ، وَالمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيائِكَ ، يامَوْلايَ ياصاحِبَ الزَّمانِ، صَلَواتُ الله عَلَيْكَ وَعَلى آلِ بَيْتِكَ،
🍃🌻هذا يَوْمُ الجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ المُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ، وَالفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلى يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الكافِرِينَ بِسَيْفِكَ، وَأَنا يامَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَأَنْتَ يامَولايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الكِرامِ وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِجارَةِ فَأَضِفْنِي وَأَجِرْنِي صَلَواتُ الله عَلَيْكَ وعَلى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ
╭┅─────────┅╮
@ 🌺
╰┅─────────┅╯
"امام زمان آمدنی نیست، آوَردَنیست"
✨ حاج اسماعیل دولابی:
ظاهرا می گوییم آقا می آید ولی در حقیقت ما به خدمت حضرت می رویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم، باید از پشت دیوار بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از ابتدا حاضر بود.
#امام_زمان گم و غائب نشده، ما گم و غائب شده ایم.📚 مصباح الهُدی ص ۳۱۹.
پیامبر اکرم فرمود: امام چون کعبه است که (مردم) باید به سویش بروند، نه آن که (منتظر باشند تا) او سوی آنها بیاید.
📚 بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری | آقا دستمان را بگیر!
🌸
🌷🌷🍀🌷🌷
🔰فهرست ويژه نامه امام زمان (عج) ✅ شناسه امام مهدی (عج)
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/140
✅ فضايل و نشانه هایِ حضرت مهدی (عج)
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/17
✅ پرتوى از سيره وسيماى امام مهدى (عج)
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/155
✅ راهکارهای ارتباط با امام زمان (عج)
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/71
✅راهکار رسيدن خدمت امام زمان (عج)
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/159
✅امام زمان و رعايت حال مردم
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/85
✅نمونه تشرف يافتگان
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/161
🌷دعاے عهد🌷
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/101
🍃🌸⚘ #دعایفرج ⚘🌸🍃
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/87
❤️گلایه امام زمان (عج)❤️
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/115
✅ #تولی و #تبری در زمان غیبت
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/121
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔑 راه حل بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای خاص
زیبا و شنیدنی از دست ندید👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام عصر(عج)میفرماید در هنگام سختی و شدائد این گونه مارا بخوانند..
🔆 هدیه کتابخانه علوم اسلامی تسنیم به مناسبت میلاد حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف.
۱. در ساحل انتظار 👈 دانلود
۲. راه وصال 👈 دانلود
۳. وظایف شیعیان در زمان غیبت 👈 دانلود
۴. فضیلت انتظار 👈 دانلود
۵. انتظار و انسان معاصر 👈 دانلود
۶. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم 👈 دانلود
۷. ترجمه مکیال المکارم 👈 دانلود
۸. ترجمه دیگر مکیال المکارم 👈 دانلود
۹. راهنمای موضوعی مکیال المکارم 👈 دانلود
۱۰. شوق مهدی (عج) 👈 دانلود
۱۱. الغیبة (نعمانی) 👈 دانلود
۱۲. ترجمه الغیبة نعمانی 👈 دانلود
۱۳. شش ماه پایانی 👈 دانلود
۱۴. دولت کریمه امام زمان 👈 دانلود
۱۵. آخر الزمان و حکومت مهدی 👈 دانلود
۱۶. خورشید مغرب (محمدرضا حکیمی) 👈 دانلود
۱۷. شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم 👈 دانلود
۱۸. مهدویت، پرسشها و پاسخها 👈 دانلود
۱۹. دولت موعود 👈 دانلود
۲۰. النجم الثاقب فی احوال الامام الغائب 👈 دانلود
۲۱. ترجمه النجم الثاقب 👈 دانلود
۲۲. مهدی منتظر در نهج البلاغه 👈 دانلود
۲۳. سرانجام صالحان 👈 دانلود
۲۴. کفایة المهتدي في معرفة المهدي 👈 دانلود
۲۵. الغیبة (شیخ طوسی) 👈 دانلود
۲۶. درسنامه مهدویت (چهارجلدی) 👈 دانلود
۲۷. روزنه ای به خورشید 👈 دانلود
۲۸. المهدی (سید صدرالدین صدر) 👈 دانلود
۲۹. فرهنگنامه مهدویت 👈 دانلود
۳۰. جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا 👈 دانلود
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تسنیم، بزرگترین کتابخانه علوم اسلامی در بستر ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1207435498Ca5c37f18b3
🔆 السلام عليك يا ربيع الأنام
❇️ تقدیم به همه عاشقان حضرت صاحبالعصر(عجلاللهفرجهالشریف)
🔰 ۵٠ کتاب رایگان درباره حضرت حجت (عج)
افتتاح کتابخانه ۲۹ آبان ۱۴٠۱👌اینجا
۱. موعود نامه 👈 دانلود
۲. اوصاف المهدی 👈 دانلود
۳. دعایی از امام زمان برای گرفتاری های سخت 👈 دانلود
۴. نقد جریان احمد الحسن 👈 دانلود
۵. پاسخ به شبهات ولایت فقیه 👈 دانلود
۶. بابیگری،بهائیگری 👈 دانلود
۷. متن دعای سمات 👈 دانلود
۸. آخرین عروس 👈 دانلود
۹. سیمای مهدی در قرآن 👈 دانلود
۱۰. از فرات تا فرات ۱ 👈 دانلود
۱۱. از فرات تا فرات ۲ 👈 دانلود
۱۲. متن کامل زیارت ناحیه مقدسه 👈 دانلود
۱۳. ما منتظریم 👈 دانلود
۱۴. صبح صادق👈 دانلود
۱۵. رخدادهای ظهور 👈 دانلود
۱۶. شرائط ظهور 👈 دانلود
۱۷. گنج پنهان 👈 دانلود
۱۸. پیشوایان هدایت،جلد۱۴ 👈 دانلود
۱۹. رخدادهای ظهور👈 دانلود
۲٠. در ساحل انتظار 👈 دانلود
۲۱. راه وصال 👈 دانلود
۲۲. وظایف شیعیان در زمان غیبت 👈 دانلود
۲۳. فضیلت انتظار 👈 دانلود
۲۴. انتظار و انسان معاصر 👈 دانلود
۲۵. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم 👈 دانلود
۲۶. ترجمه مکیال المکارم ۱👈 دانلود
۲۷. ترجمه دیگر مکیال المکارم۲ 👈 دانلود
۲۸. راهنمای موضوعی مکیال المکارم 👈 دانلود
۲۹. شوق مهدی (عج) 👈 دانلود
۳٠. الغیبة (نعمانی) 👈 دانلود
۳۱. ترجمه الغیبة نعمانی 👈 دانلود
۳۲. شش ماه پایانی 👈 دانلود
۳۳. دولت کریمه امام زمان 👈 دانلود
۳۴. آخر الزمان و حکومت مهدی 👈 دانلود
۳۵. خورشید مغرب (محمدرضا حکیمی) 👈 دانلود
۳۶. شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم 👈 دانلود
۳۷. مهدویت، پرسشها و پاسخها 👈 دانلود
۳۸. نشانه هائی ازدولت موعود 👈 دانلود
۳۹. النجم الثاقب فی احوال الامام الغائب 👈 دانلود
۴٠. ترجمه النجم الثاقب 👈 دانلود
۴۱. مهدی منتظر در نهج البلاغه 👈 دانلود
۴۲. سرانجام صالحان 👈 دانلود
۴۳. کفایة المهتدي في معرفة المهدي 👈 دانلود
۴۴. الغیبة (شیخ طوسی) 👈 دانلود
۴۵. درسنامه مهدویت (چهارجلدی) 👈 دانلود جلد ۱
دانلود جلد ۲
دانلود جلد ۳
دانلود جلد ۴
۴۶. روزنه ای به خورشید 👈 دانلود
۴۷. المهدی (سید صدرالدین صدر) 👈 دانلود
۴۸. فرهنگنامه مهدویت 👈 دانلود
۴۹. جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا 👈 دانلود
۵٠-هیچ کس به من نگفت👈دانلود
📲 در ثواب نشر این لیست سهیم باشید
✅ آغاز غیبت صغرای امام زمان عج
🔹 با شهادت امام عسکری ع در سال ۲۶۰ ق، غیبت کوتاه مدت امام دوازدهم آغاز شد. این غیبت به لحاظ این که از جهت زمانی محدود است، به آن «غیبت صغری» می گویند. این دوره، نقش مهمی در ایجاد آمادگی شیعه برای پذیرش «غیبت کبری» داشت.
🔸 در طول «غیبت صغری» گرچه امام از نظرها پنهان بود، اما کسانی بودند که با آن حضرت در تماس بودند و جایگاه «نواب خاص» امام را داشتند. هر یک از شیعیان می توانستند به وسیله «نواب»، مسائل خود را به آن حضرت برسانند و پرسش ها و نامه های مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ امام را به مردم برسانند.
🖋غیبت صغری تا سال ۳۲۹ هجری قمری به طول انجامید ودر این ۶۹ سال امام زمان عج توسط یکی از نواب اربعه خود ( عثمان بن سعید عمری؛ محمد بن عثمان؛ حسین بن روح نوبختی؛ علی بن محمد سمری) با مردم در ارتباط بودند و از طریق آخرین نایب خود شروع غیبت کبری و نداشتن نایب بعد از این را به اطلاع شیعیان رسانیدند.
#غیبت_صغری
🌷فهرست اولیه
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/3
🌷فهرست مفصل دانستنی های امام زمان (عج)
بخش عنوان های کلی
✅بخش مشخصات صاحب الزمان (عج)
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/501
✅فضائل و مناقب آن حضرت (عج)
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/525
✅بخش زندگي حضرت قبل از امامت
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/512
✅سيره سياسي و اجتماعي حضرت (عج)
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/522
✅ داستان معجزات و كرامت های حضرت
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/587
✅بخش اصحاب ، دوستداران ؛ خادمان حضرت
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/531
✅بخش دشمنان و زمامداران معاصر
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/544
✅بخش ظهور امام مهدي (عج)
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/545
✅ نواب اربعه
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/583
✅بخش سخنان و وصايای حضرت
https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/602
✅بخش مشخصات صاحب الزمان (عج)
نام و کنیه حضرت به اسم و كنيت با حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلم موافق است و در زمان غيبت ، اسم آن جناب را مذكور ساختن جائز نيست و حكمت آن مخفى است
- ( جلاءالعيون ) ص 1001.
اسم و نسب آن حضرت
حافظ ابونعيم كه از محدثين مشهور عامه است چهل حديث از صحاح ايشان روايت كرده است (1) كه مشتملند بر صفات و احوال و اسم و نسب آن حضرت و از جمله آنها از على بن هلال از پدرش روايت كرده است كه گفت : رفتم به خدمت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم در حالتى كه آن حضرت از دنيا مفارقت مى كرد و حضرت فاطمه عليها السلام نزد سر آن حضرت نشسته و مى گريست ، چون صداى گريه آن حضرت بلند شد حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم سر به جانب او برداشت و فرمود: اى حبيه من فاطمه ! چه چيز باعث گريه تو شده است ؟ فاطمه گفت : مى ترسم كه امت تو بعد از تو مرا ضايع گذارند و رعايت حرمت من ننمايند، حضرت فرمود: اى حبيبه من ! مگر نمى دانى كه خدا مطلع شد بر زمين مطلع شدنى پس اختيار كرد از آن پدر تو را پس او را مبعوث گردانيد به رسالت خود، پس بار ديگر مطلع گرديد و برگزيد شوهر تو را و وحى كرد به سوى من كه تو را به او نكاح كنم . اى فاطمه ! خدا به ما عطا كرده است هفت خصلت را كه به احدى پيش از ما نداده است و به احدى بعد از ما نخواهد داد، منم خاتم پيغمبران و گرامى ترين ايشان بر خدا و محبوب ترين خلق به سوى خدا و من پدر توام و وصى من بهترين اوصياء است و محبوب ترين ايشان است به سوى خدا و او شوهر تست ، و شهيد ما بهترين شهيدان است و محبوب ترين ايشان است به سوى خدا و او حمزه عم پدر و [ عم ] شوهر تست و از ما است آنكه دو بال خدا به او داده است كه پرواز مى كند در بهشت با ملائكه هرجا كه خواهد و او پسرعم پدر تو و تو و برادر شوهر تست ، و از ما است دو سبط اين امت و آنها دو پسر تواند حسنين و ايشان بهترين جوانان بهشتند، و پدر ايشان به حق آن خدايى كه مرا به حق فرستاده است بهتر است از ايشان ، اى فاطمه ! به حق خداوندى كه مرا به حق فرستاده است كه از حسن و حسين به هم خواهد رسيد مهدى اين امت و ظاهر خواهد شد در وقتى كه دنيا پر از هرج و مرج شود و فتنه ها ظاهر گردد و راه ها بسته شود و غارت آورند مردم بعضى بر بعضى ، نه پيرى رحم كند بر كودكى و نه كودكى تعظيم كند پيرى را پس خدا برانگيزاند در آن وقت از فرزندان ايشان كسى را كه فتح كند قلعه هاى ضلالت را و دلهايى را كه غافل از حق باشند و قيام نمايد به دين خدا در آخرالزمان ،
چنانچه من قيام نمودم و پر كند زمين را از عدالت ، چنانچه پر از ظلم و جور باشد. اى فاطمه ! اندوهناك مباش و گريه مكن كه خداى عز و جل رحيم تر و مهربان تر است بر تو از من به سبب منزلتى كه نزد من دارى و محبتى كه از تو در دل من است ، و خدا تو را تزويج كرده است به كسى كه حسبش از همه بزرگتر است و منصبش از همه گرامى تر است و رحيم ترين مردم است بر رعيت و عادل ترين مردم است در قسمت بالسويه و بيناترين مردم است به احكام الهى و من از خدا سؤ ال [ درخواست ] كردم كه تو اول كسى باشى از اهل بيت من كه به من ملحق شوند، و على عليه السلام فرمود كه فاطمه عليها السلام نماند بعد از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم مگر هفتاد و پنج روز كه به پدر خود ملحق گرديد.(2)
1- ر.ك : ( فصول المهمة ) .
2- ( حق اليقين ) ص 365، ( حديقة الشيعه ) 2/964.
القاب صاحب الزمان (عج)
لقب : بيش از نهصد لقب براى حضرتش ذكر كرده اند كه در كتب مختلف موجود مى باشد از آن جمله : مهدى ، حجّت ، منتقِم ، بقية اللّه الا عظم ، قائم آل محمّد، صاحب الزّمان و... .
كنيه امام زمان (عج)
كنيه : ابوالقاسم ، ابوجعفر و... .
امام زمان (عج)
پدر: امام حسن عسكرى صلوات اللّه و سلامه عليه .
نقش انگشتر امام زمان (عج): (أنَا حُجَّةُ اللّهِ وَ خاصَّتُهُ).
مدّت عمر امام زمان (عج)
مدّت عمر: آن حضرت حدود پنج سال ، هم زمان با پدر بزرگوارش حضرت ابومحمّد، امام حسن عسگرى عليه السلام بوده و پس از آن تا اين زمان - كه روى هم 1162 سال باشد - عمر پربركت آن حضرت مى باشد و در آينده تا هر زمان كه خداوند بخواهد، تداوم خواهد يافت .
حضرت بنابر مشهور بين روايات ، روز جمعه ، نُهم ربيع الاوّل ، سال 260 هجرى قمرى پس از شهادت پدر بزرگوارش ، در سنين پنج سالگى به منصب و مقام عظمى و والاى امامت و خلافت نائل گرديد.
و از آن زمان تاكنون حدود 1157 سال مى باشد و در آينده تا هر لحظه كه خداوند متعال اراده نمايد، امامت و هدايت جامعه را به عهده خواهد داشت .
ولادت و ديگر حالات حضرت برگرفته شده است از:
اصول كافى : ج 1، تهذيب الا حكام : ج 6، تاريخ اهل البيت عليهم السلام ، مجموعة نفيسة ، اءعيان الشيعه : ج 2، كشف الغمّة : ج 2، ينابيع المودّة ، بحارالا نوار، جمال الاُسبوع ، دعوات راوندى ، إعلام الورى طبرسى : ج 2، دلائل الا مامة و... .
نقش خاتم صاحب الزمان (عج)
و نقش خاتم آن جناب اَنَا حُجَّةُ اللّه است .
- ( نجم الثاقب ) ص 68.
همسران و فرزندان صاحب الزمان (عج)
اين مسئله جزو اسرار است كه نبايد فاش گردد
به عبارت دیگر : نام امام زمان (عج) م ح م م د (1) صلوات اللّه و سلامه عليه ؛ و عجّل اللّه تعالى فى فرجه الشّريف .(2).
1- نام و لقب مبارك آن حضرت به عنوان امام «محمّد، مهدى » عليه السلام طبق عدد حروف اءبجد كبير - 92، 59 - مى باشد.
2- طبق احاديث وارده : گفتن نام صريح امام زمان عليه السلام در زمان غيبت حرام و غيرمجاز است ، كه بعضى از آن احاديث ، ضمن چهل حديث منتخب خواهد آمد.
اسم اصلی حضرت
( مُحَمَّد صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ وَ اءَهْلِ بَيْتِهِ ) :
اسم اصلى و نام اولى الهى آن حضرت است چنانچه در اخبار متواتره خاصه و عامه است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود كه مهدى همنام من است و در خبر لوح مستفيض اسم ان حضرت به اين نحو ضبط شده ابوالقاسم محمّد بن الحسن هو حجة اللّه القائم . و لكن مخفى نماند كه به مقتضاى اخبار كثيره معتبره حرمت بردن اين اسم مبارك است در مجالس و محافل تا ظهور موفور السرور آن حضرت و اين حكم از خصائص آن حضرت و مسلم در نزد قدماى اماميه از فقها و متكلمين و محدثين است حتى آنكه از كلام شيخ اقدم حسن بن موسى نوبختى ظاهر مى شود كه اين حكم از خصائص مذهب اماميه است و از احدى از ايشان خلافى نقل نشده تا عهد خواجه نصيرالدّين طوسى كه آن مرحوم قائل به جواز شدند و بعد از ايشان از كسى نقل خلاف نشده جز از صاحب كشف الغمه ، و در عصر شيخ بهائى اين مساءله نظرى شد و در ميان فضلاء، محل تشاجر شد تا آنكه در آن رسائل منفرده تاءليف شد مانند ( شرعة التسميه ) محقق داماد و رساله ( تحريم التسميه ) شيخ سليمان ماخورى و ( كشف التعميه ) شيخنا الحر العاملى رضى اللّه عنه و غير ذلك و تفصيل كلام در ( نجم ثاقب ) است
- ( نجم الثاقب ) ص 94.
اسماء و القاب شريفه
و اما اسماء و القاب شريفه آن حضرت عليه السلام ، پس بدان كه شيخ ما مرحوم ثقة الا سلام نورى رحمه اللّه در ( نجم ثاقب ) يك صد و هشتاد و دو اسم براى آن حضرت ذكر كرده و ما در اينجا به ذكر چند اسم از آن اسماء مباركه تبرك مى جوييم .
بقية اللّه
( بقية اللّه ) : روايت شده كه چون آن حضرت خروج كند پشت كند به كعبه و جمع مى شود سيصد و سيزده مرد و اول چيزى كه تكلم مى فرمايد اين آيه است :
( بَقيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمُْمْؤ مِنينَ ) (1)
آنگاه مى فرمايد: منم بقية اللّه و حجت او و خليفه او بر شما. پس سلام نمى كند بر او سلام كننده اى مگر آنكه مى گويد: ( اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللّهِ فى اَرْضِهِ ) .(2)
1- سوره هود (11)، آيه 86.
2- ( نجم الثاقب ) محدث نورى ص 62.
القاب صاحب الزمان (عج)
القاب شريف آن جناب مهدى و خاتم و منتظر و حجت و صاحب است .
- ( جلاءالعيون ) ص 1001.
و اما اسماء و القاب شريفه آن حضرت عليه السلام ، پس بدان كه شيخ ما مرحوم ثقة الا سلام نورى رحمه اللّه در ( نجم ثاقب ) يك صد و هشتاد و دو اسم براى آن حضرت ذكر كرده و ما در اينجا به ذكر چند اسم از آن اسماء مباركه تبرك مى جوييم .
اول ( بقية اللّه ) : روايت شده كه چون آن حضرت خروج كند پشت كند به كعبه و جمع مى شود سيصد و سيزده مرد و اول چيزى كه تكلم مى فرمايد اين آيه است :
( بَقيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمُْمْؤ مِنينَ ) (1) آنگاه مى فرمايد: منم بقية اللّه و حجت او و خليفه او بر شما. پس سلام نمى كند بر او سلام كننده اى مگر آنكه مى گويد: ( اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللّهِ فى اَرْضِهِ ) .(2)
1- سوره هود (11)، آيه 86.
2- ( نجم الثاقب ) محدث نورى ص 62.
دوم ( حجت ) : و اين از القاب شايعه آن حضرت است كه در بسيارى از ادعيه و اخبار به همين لقب مذكور شده اند و بيشتر محدثين آن را ذكر نموده اند، و با آنكه در اين لقب سائر ائمه عليهم السلام شريك اند، و همه حجت هايند از جانب خداوند بر خلق و لكن چنان اختصاص به آن جناب دارد كه در اختيار هرجا بى قرينه و شااهدى ذكر شود مراد آن حضرت است ، و بعضى گفته اند لقب آن جناب حجة اللّه است به معنى غلبه يا سلطنت خدا بر خلايق چه اين هر دو به واسطه آن حضرت به ظهور خواهد رسيد، و نقش خاتم آن جناب اَنَا حُجَّةُ اللّه است .
- ( نجم الثاقب ) ص 68.
سوم ( خلف ) و ( خلف صالح ) : كه مكرر به اين لقب در السنه ائمه عليهم السلام مذكور شده ، و مراد از ( خلف ) جانشين است . آن حضرت خلف جميع انبياء و اوصياء گذشته بود و دارا بود جميع علوم و صفات و حالات و خصايص آنها را و مواريث الهيه كه از آنها به يكديگر مى رسد و همه آنها در آن حضرت و در نزد نزد او جمع بود. و در حديث لوح معروف كه جابر در نزد صديقه طاهره عليها السلام ديد مذكور است بعد از ذكر عسكرى عليه السلام كه آنگاه كامل مى كنم اين را به پسر او خلف كه رحمت است براى جميع عالميان ، بر او است كمال صفوت آدم و رفعت ادريس و سكينه نوح و حلم ابراهيم و شدت موسى و بهاء عيسى و صبر ايوب . و در حديث مفضل مشهور است كه چون آن جناب ظاهر شود تكيه كند به پشت خود به كعبه و بفرمايد: اى گروه خلايق ! آگاه باشيد كه هركه خواهد نظر كند به آدم و شيث ، پس اينك منم آدم و شيث و به همين نحو ذكر نمايد نوح و سام و ابراهيم و اسماعيل و موسى و يوشع و شمعون و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و ساير ائمه عليهم السلام را.
- ( نجم الثاقب ) ص 71.
چهارم ( شريد ) : مكرر به اين لقب مذكور شده است در لسان ائمه عليهم السلام خصوص حضرت اميرالمؤ منين و جناب باقر عليهما السلام ، و ( شريد ) به معنى رانده شده است يعنى از اين خلق منكوس كه نه جنابش را شناختند و نه قدر وجود نعمتش را دانستند و نه در مقام شكرگزارى و اداء حقش برآمدند، بلكه پس از ياءس اوايل ايشان از غلبه و تسلط بر آن جناب و قتل و قمع ذريه طاهره اخلاف ايشان به اعانت زبان و قلم در مقام نفى و طردش از قلوب برآمدند و ادله بر اصل نبودن و نفى تولدش اقامه نمودند و خاطرها را از يادش محو نمودند، و خود آن حضرت به ابراهيم بن على بن مهزيار فرمود كه پدرم به من وصيت نمود كه منزل نگيرم از زمين مگر جايى از آن كه از همه جا مخفى تر و دورتر باشد به جهت پنهان نمودن امر خود و محكم كردن محل خود از مكائد اهل ضلال ، تا آنكه مى فرمايد: پدرم به من فرمود: بر تو باد اى پسر من به ملازمت جاهاى نهان از زمين و طلب كردن دورترين آن ؛ زيرا كه براى هر وليى از اولياى خداوند تعالى دشمنى است مغالب و ضدى است منازع .
- ( نجم الثاقب ) ص 77.
پنجم ( غريم ) : از القاب خاصه آن حضرت است و در اخبار اطلاق آن بر آن حضرت ، شايع است . و ( غريم ) هم به معنى طلبكار است و هم به معنى بدهكار و در اينجا ظاهرا به معنى اول است و اين لقب مثل غلام در تغبير از آن حضرت از روى تقيه بوده كه چون شيعيان مى خواستند مالى نزد آن حضرت يا وكلايش بفرستند يا وصيت كنند يا از جانب جنابش مطالبه كنند به اين لقب مى خواندند و از غالب ارباب زرع و تجارت و حرفه و صناعت طلبكار بود چنانكه گذشت اين مطلب در حال محمّد بن صالح در ذكر اصحاب حضرت عسكرى عليه السلام . و علامه مجلسى رحمه اللّه فرموده : ممكن است ( غريم ) به معنى بدهكار باشد و نام بردن از آن حضرت به اين اسم از جهت تشبه آن جناب باشد به شخص مديون كه خود را مخفى مى كند از مردم به علت ديون خود يا آنكه چون مردم آن حضرت را طلب مى كنند كه اخذ علوم و شرايع از حضرتش نمايند آن جنب مى گريزد از ايشان به جهت تقيه پس آن حضرت غريم مستتر است . صلوات اللّه عليه .
- ( نجم الثاقب ) ص 82.
ششم ( قائم ) : يعنى برپا شونده در فرمان حق تعالى چه آن حضرت پيوسته در شب و روز مهياى فرمان الهى است كه به محض اشاره ظهور فرمايد. و روايت شده كه آن حضرت را قائم ناميدد براى آنكه قيام به حق خواهد نمود و در روايت صقر بن ابى دلف است كه به حضرت امام محمّد تقى عليه السلام عرض د كردم كه چرا آن جناب را قائم ناميدند؟ فرمود: براى آنكه به امامت اقامت خواهد نمود بعد از خاموش شدن ذكر او و مرتد شدن اكثر آنها كه قائل به امامت آن حضرت بودند. و از ابوحمزه ثمالى مرى است كه گفت : سؤ ال كردم از امام محمّد باقر عليه السلام كه يابن رسول اللّه ! آيا همه شما قائم به حق نيستند؟ فرمود: بلى همه قائم به حقيم ، گفتم : پس چگونه حضرت صاحب الا مر عليه السلام را قائم ناميدند؟ فرمود كه چون جدم حضرت امام حسين عليه السلام شهيد شد ملائكه در درگاه الهى صداى گريه و ناله بلند كردند و گفتند اى خداوند و سيد ما آيا غافل مى شودى از قتل برگزيده خود و فرزند پيغمبر پسنديده خود و بهترين خلق خود؟ پس حق تعالى وحى كرد به سوى ايشان كه اى ملائكه من ! قرار گيريد قسم به عزت و جلال خود كه هر آينه انتقال خواهم كشيد از ايشان هرچند بعد از زمانها باشد، پس حق تعالى حجابها را برداشت و نور امامان از فرزند حسين را به ايشان نمود و ملائكه به آن شاد شدند پس يكى از آن انوار را ديدند كه در ميان آنها ايستاده بود به نماز مشغول بود حق تعالى فرمود كه با اين ايستاده از ايشان انتقال خواهم كشيد.
- ( نجم الثاقب ) ص 88.
0 در فصل ششم كلامى در باب برخاستن از براى تعظيم اين اسم مبارك .
شمائل مباركه حضرت (عج)
و اما شمائل مباركه آن حضرت : همانا روايت شده كه آن حضرت شبيه ترين مردم است به حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم در خلق و خلق . و شمايل او، شمايل آن حضرت است و آنچه جمع شده از روايات در شمائل آن حضرت آن است كه آن جناب ابيض است كه سرخى به او آميخته و گندم گون است كه عارض شود آن را زردى از بيدارى شب و پيشانى نازنينش فراخ و سفيد و تابان است و ابروانش به هم پيوسته و بينى مباركش باريك و دراز كه در وسطش فى الجمله انحدابى دارد و نيكورو است و نور رخسارش چنان درخشان است كه مستولى شده بر سياهى محاسن شريف و سر مباركش ، گوشت روى نازنينش كم است ، بر روى راستش ( خالى ) است كه پندارى ستاره اى است درخشان ، ( وَ عَلى رَاءْسِهِ فَرْقٌ بَيْنَ وَفْرَتَيْنِ كَاَنَّهُ اَلِفٌ بَيْنِ وا وَيْنِ ) ، ميان دندانهايش گشاده است ، چشمانش سياه و سرمه گون و در سرش علامتى است ، ميان دو كتفش عريض است ، و در شكم و ساق مانند جدش اميرالمؤ منين عليه السلام است .
و وارد شده : ( اَلْمَهْدِىُّ طاوُسُ اَهْلَ الْجَنَّةِ، وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ الدُّرِّىِّ عَلَيْهِ جَلابيبُ النّورِ ) ؛ يعنى حضرت مهدى عليه السلام طاوس اهل بهشت است ، چهره اش مانند ماه درخشنده است . بر بدن مباركش جامه ها است از نور، ( عَلَيْهِ جُيُوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعاعِ ضِياءِ الْقُدْسِ ) ؛ بر آن جناب جامه هاى قدسيه و خلعتهاى نور انيه ربانيه است كه متلا لا است به شعاع انوار فيض و فضل حضرت احديت و در لطافت و رنگ چون گل بابونه و ارغوانى است كه شبنم بر آن نشسته و شدت سرخى اش را هوا شكسته ، و قدش چون شاخه بان درخت بيدمشك يا ساقه ريحان ، ( لَيْسَ بِالطَّويلِ الشّامِخ وَ لا بِالْقَصير الْلازِقِ ) ؛ نه دراز بى اندازه و نه كوتاه بر زمين چسبيده ، ( بَلْ مَرْبُوعُ اَلْقامَةِ مُدَوَّرُ الْهامَةِ ) ؛ قامتش معتدل و سر مباركش ( مُدَوَّر، عَلى خَدِّهِ الاَيْمَنِ خالٌ كَاَنَّهُ فَتاةُ مِسْكٍ عَلى رَضْراضَةِ عَنْبَرٍ ) ؛ بر روى راستش ( خالى ) است كه پندارى ريزه مشكى است كه بر زمين عنبرين ريخته ، ( لَهُ سَمْتٌ ماراتِ الْعُيُونُ اَقْصَدَ ) مِنْهُ هيئت نيك خوشى داشت كه هيچ چشمى هيئتى به آن اعتدال و تناسب نديده . ( صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ عَلى آباءِ الطّاهِرينَ ) .
- ( نجم الثاقب ) ص 133 139، باب سوم .
شبيه است به او در خلقت
و در ( سنن ترمذى ) از ابواسحاق روايت كرده است كه حضرت امير عليه السلام نظر كرد روزى به پسر خود حسين عليه السلام پس فرمود: اين پسر من ، سيد و مهتر قوم است چنانكه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم او را سيد نام كرد، و از صلب او مردى بيرون خواهد آمد كه نام پيغمبر شما را دارد و شبيه است به او در خلقت و شبيه است به او در خلق و زمين را پر از عدالت خواهد كرد.
- ( حق اليقين ) ص 365، ( عمدة ) ابن بطريق ، حديث 835.
خصائص حضرت صاحب الزمان (عج)
اول امتياز نور ظل و شبح آن جناب است در عالم اظله بين انوار ائمه عليهم السلام ، چنانكه در جمله اخبار معراجيه و غيره است كه نور آن جناب در ميان انوار ائمه عليهم السلام مانند ستاره درخشان بود در ميان سائر كواكب .
- ( نجم الثاقب ) ص 140، ( بحارالانوار ) 3/379.
گشاده پيشانى و كشيده بينى
و ايضا در ( سنن ابوداود ) از ام سلمه روايت كرده است كه حضرت فرمود كه مهدى از عترت من از فرزندان فاطمه است . و ابوداود و ترمذى روايت كرده اند از ابوسعيد خدرى كه حضرت فرمود كه مهدى از فرزندان من گشاده پيشانى و كشيده بينى باشد و زمين را مملو كند از قسط و عدالت چنانچه مملو شده باشد از ظلم و جور و هفت سال پادشاهى كند. و باز روايت كرده اند كه ابوسعيد گفت كه ما مى ترسيديم كه بعد از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم بدعتها به هم رسد پس سؤ ال كرديم از آن حضرت ، فرمود: در امت من مهدى خواهد بود بيرون خواهد آمد و پنج سال يا نه سال پادشاهى كند پس مردى به نزد او خواهد آمد و خواهد گفت اى مهدى عطا كن به من ، حضرت آن قدر زر در دامنش بريزد كه دامنش پر شود.
- ( حق اليقين ) ص 365، ( سنن ترمذى ) حديث 2239، كتاب الفتن .
رويش مانند ستاره درخشان
و ايضا ابونعيم از حذيفه و ابوامامه باهلى روايت كرده است كه مهدى عليه السلام رويش مانند ستاره درخشان است و بر جانب راست روى مباركش خال سياهى است ،
و به روايت عبدالرحمن بن عوف دندانهايش گشوده است
و به روايت عبداللّه بن عمر بر سرش ابرى سايه خواهد كرد و بر بالاى سرش ملكى ندا خواهد كرد كه اين مهدى است و خليفه خدا است پس او را متابعت كنيد.
و به روايت جابر بن عبداللّه و ابوسعيد عيسى عليه السلام پشت سر مهدى عليه السلام نماز خواهد كرد.
- ( حق اليقين ) ص 366.
بدان كه جدم قيصر خواست كه را به عقد فرزند برادر خود درآورد در هنگامى كه سيزده ساله بودم پس جمع كرد در قصر خو از نسل حواريون عيسى و از علماى نصارى و عباد ايشان سيصد نفر و از صاحبان قدر و منزلت هفتصد كس و از امراى لشكر و سرداران عسكر و بزرگان سپاه و سركرده هاى قبايل چهارهزار نفر، و فرمود: تختى حاضر ساختند كه در ايام پادشاهى خود به انواع جواهر مرصع گردانيده بود و آن تخت را بر روى چهل پايه تعبيه كردند و بتها و چليپاهاى خود را بر بلنديها قرار دادند و پسر برادر خود را در بالاى تخت فرستاد، چون كشيشان انجيلها را بر دست گرفتند كه بخوانند بتها و چليپاها سرنگون همگى افتادند بر زمين و پاهاى تخت خراب شد و تخت بر زمين افتاد و پسر برادر ملك از تخت افتاد و بى هوش شد، پس در آن حال رنگهاى كشيشان متغير شد و اعضايشان بلرزيد. پس بزرگ ايشان به جدم گفت : اى پادشاه ! ما را معاف دار از چنين امرى كه به سبب آن نحوستها روى نمود كه دلالت مى كند بر اينكه دين مسيحى به زودى زائل گردد.
پس جدم اين امر را به فال بد دانست و گفت به علما و كشيشان كه اين تخت را بار ديگر برپا كنيد و چليپاها را به جاى خود قرار دهيد، و حاضر گردانيد بردار اين برگشته روزگار بدبخت را كه اين دختر را به او تزويج نماييم تا سعادت آن برادر دفع نحوست اين برادر بكند، چون چنين كردند و آن برادر ديگر را بر بالاى تخت بردند، و چون كشيشان شروع به خواندن انجيل كردند باز همان حالت اول روى نمود و نحوست اين برادر و آن برادر برابر بود و سرّ اين كار را ندانستند كه اين از سعادت سرورى است نه نحوست آن دو برادر، پس مردم متفرق شدند و جدم غمناك به حرم سراى بازگشت و پرده هاى خجالت درآويخت ، چون شب شد به خواب رفتم ، در خواب ديدم كه حضرت مسيح و شمعون و جمعى از حواريين در قصر جدم جمع شدند و منبرى از نور نصب كردند كه از رفعت بر آسمان سربلندى مى كرد و در همان موضع تعبيه كردند كه جدم تخت را گذاشته بود. پس حضرت رسالت پناه محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم با وصى و دامادش على بن ابى طالب عليه السلام و جمعى از امامان و فرزندان بزرگواران ايشان قصر را به قدوم خويش منور ساختند، پس حضرت مسيح به قدوم ادب از روى تعظيم و اجلال به استقبال حضرت خاتم الا نبياء صلى اللّه عليه و آله و سلم شتافت و دست در گردن مبارك آن جناب درآورد پس حضرت رسالت پناه صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود كه يا روح اللّه ! آمده ايم كه مليكه فرزند وصى تو شمعون را براى اين فرزند سعادتمند خود خواستگارى نماييم و اشاره فرمود به ماه برج امامت و خلافت حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام فرزند آن كسى كه تو نامه اش را به من دادى پس حضرت نظر افكند به سوى حضرت شمعون و فرمود: شرف دو جهانى به تو روى آورده ، پيوند كن رحم خود را به رحم آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم . پس شمعون گفت كه كردم ، پس همگى بر آن منبر برآمدند و حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم خطبه اى انشاء فرمودند و با حضرت مسيح مرا به حسن عسكرى عليه السلام عقد بستند و حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم با حواريون گواه شدند، چون از آن خواب سعادت مآب بيدار شدم از بيم كشتن ، آن خواب را براى جدم نقل نكردم و اين گنج رايگان را در سينه پنهان داشتم و آتش محبت آن خورشيد فلك امامت روز به روز در كانون سينه ام مشتعل مى شد و سرمايه صبر و قرار مرا به باد فنا مى داد تا به حدى كه خوردن و آشاميدن بر من حرام شد و هر روز چهره ، كاهى مى شد و بدن مى كاهيد و آثار عشق نهانى در بيرون ظاهر مى گرديد، پس در شهرهاى روم طبيى نماند كه مگر آنكه جدم براى معالجه من حاضر كرد و از دواى درد من از او سؤ ال كرد و هيچ سودى نمى داد.
چون از علاج درد من ماءيوس ماند روزى به من گفت : اى نور چشم من ! آيا در خاطرت چيزى و آرزويى در دنيا هست كه براى تو به عمل آورم ؟ گفتم : اى جد من ! درهاى فرج بر روى خود بسته مى بينم اگر شكنجه و آزار از اسيران مسلمانان كه در زندان تواند دفع نمايى و بندها و زنجيرها از ايشان بگشايى و ايشان را آزاد كنى اميدوارم كه حضرت مسيح و مادرش عافيتى به من بخشند، چون چنين كرد اندك صحتى از خود ظاهر ساختم و اندك طعامى تناول نمودم پس خوشحال و شاد شد و ديگر اسيران مسلمانا را عزيز و گرامى داشت . پس بعد از چهارده شب در خواب ديدم كه بهترين زنان عالميان فاطمه زهرا عليها السلام به ديدن من آمد و حضرت مريم با هزار كنيز از حوريان بهشت در خدمت آن حضرت بودند. پس مريم به من گفت : اين خاتون بهترين زنان و مادر شوهر تو امام حسن عسكرى عليه السلام است . پس به دامنش درآويختم و گريستم و شكايت كردم كه امام حسن عليه السلام به من جفا مى كند و از ديدن من ابا مى نمايد، پس آن حضرت فرمود كه چگونه فرزند من به ديدن تو بيايد و حال آنكه به خدا شرك مى آورى و بر مذهب ترسايى و اينك خواهرم مريم و دختر عمران بيزارى مى جويد به سوى خدا از دين تو، اگر ميل دارى كه حق تعالى و مريم از تو خشنود گردند و امام حسن عسكرى عليه السلام به ديدن تو بيايد پس بگو:
( اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّدَا رَسُولُ اللّهِ ) .
چون به اين دو كلمه طيبه تلفظ نمودم حضرت سيدة النساء مرا به سينه خود چسبانيد و دلدارى فرمود و گفت : اكنون منتظر آمدن فرزندم باش كه من او رإ؛ ّاو به سوى تو مى فرستم . پس بيدار شدم و آن دو كلمه طيبه را بر زبان مى راندم و انتظار ملاقات گرامى آن حضرت مى بردم ، چون شب آينده در آمد به خواب رفتم خورشيد جمال آن حضرت طالع گرديد گفتم : اى دوست من ! بعد از آنكه دلم را اسير محبت خود گردانيدى چرا از مفارقت جمال خود مرا چنين جفا دادى ؟ فرمود كه دير آمدن به نزد تو نبود مگر براى آنكه مشرف بودى اكنون كه مسلمان شدى هر شب به نزد تو خواهم بود تا آنكه حق تعالى ما و تو را در ظاهر به يكديگر برساند و اين هجران را به وصال مبدل گرداند، پس از آن شب تا حال ، يك شب نگذشته است كه درد هجران مرا به شربت وصال دوا نفرمايد.
بشر بن سليمان گفت : چگونه در ميان اسيران افتادى ؟ گفت : مرا خبر داد امام حسن عسكرى عليه السلام در شبى از شبها كه در فلان روز جدت لشكرى به جنگ مسلمانان خواهد فرستاد، پس از عقب ايشان خواهد رفت ، تو خود را در ميان كنيزان و خدمتكاران بينداز به هيئتى كه تو را نشناسند و از پى جد خود روانه شو و از فلان راه برو. چنان كردم طلايه لشكر مسلمانان به ما برخوردند و ما را اسير كردند و آخر كار من آن بود كه ديدى و تا حال كسى به غير از تو ندانسته است كه من دختر پادشاه رومم و مردى پير كه در غنيمت ، من به حصه او افتادم از نام من سؤ ال كرد گفتم نرجس نام دارم ، گفت : اين نام كنيزان است . بشر گفت : اين عجب است كه تو از اهل فرنگى و زبان عربى را نيك مى دانى ؟ گفت : از بسيارى محبتى كه جدم نسبت به من داشت مى خواست مرا به ياد گرفتن آداب حسنه بدارد، زن مترجمى را كه زبان فرنگى و عربى هر دو مى دانست مقرر كرده بود كه هر صبح و شام مى آمد و لغت عربى به من مى آموخت تا آنكه زبانم به اين لغت جارى شد.
بشر گوى كه من او را به سرّ من راءى بردم به خدمت امام على نقى عليه السلام رسانيدم ، حضرت كنيزك را خطاب كرد كه چگونه حق سبحانه و تعالى به تو نمود عزت دين اسلام را و مذلت دين نصارى را و شرف و بزرگوارى محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم و اولاد او را؟ گفت : چگونه وصف كنم براى تو چيزى را كه تو از من بهتر مى دانى يابن رسول اللّه ! پس حضرت فرمود كه مى خواهم تو را گرامى دارم ، كدام يك بهتر است نزد تو، اينك ده هزار اشرفى به تو دهم يا تو را بشارت دهم به شرف ابدى ؟ گفت : بشارت به شرف را مى خواهم و مال نمى خواهم . حضرت فرمودند كه بشارت باد تو را به فرزندى كه پادشاه مشرق و مغرب عالم شود و زمين را پر از عدل و داد كند بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد، گفت : اين فرزند از كى به وجود خواهد آمد؟ فرمود: از آن كسى كه حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلم تو را براى او خواستگارى كرد، پس از او پرسيد كه حضرت مسيح و وصى او تو را به عقد كى درآورد؟ گفت : به عقد فرزند تو امام حسن عسكرى عليه السلام ، حضرت فرمود كه آيا او را مى شناسى ؟ گفت : از آن شبى كه به دست بهترين زنان مسلمان شده ام شبى نگذشته است كه او به ديدن من نيامده باشد. پس حضرت كافور خادم را طلبيد و گفت : برو و خواهرم حكيمه خاتون را طلب كن . چون حكيمه داخل شد حضرت فرمود كه اين آن كنيز است كه مى گفتم ، حكيمه داخل شد حضرت فرمود كه اين آن كنيز است كه مى گفتم ، حكيمه خاتون او را در بر گرفت و بسيار نوازش كرد و شاد شد. پس حضرت فرمود كه اى دختر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم او را ببر خانه خود و واجبات و سنت ها را به او بياموز كه او زن حسن عسكرى و مادر صاحب الا مر عليه السلام است .(2)
1- بشير (نسخه بدل ).
2- ( جلاءالعيون ) ص 1001 1007، ( كمال الدّين ) ص 418، ( الغيبة ) شيخ طوسى ص 124 128.
مكانهاى مقدس
مؤ لف گويد: مخفى نماند كه در جمله اى از اماكن ، محل مخصوصى است معروف به مقام آن جناب مثل وادى السلام و مسجد سهله و حله و خارج قم و غير آن و ظاهر آن است كه كسى در آن مواضع به شرف حضور مشرف يا از آن جناب معجزه اى در آنجا ظاهر شده و از اين جهت داخل شده در اماكن شريفه متبركه و محل انس و تردد ملائكه و قلت شياطين در آنجا و اين خود يكى از اسباب قريبه اجابت دعا و قبول عبادت است و در بعضى از اخبار رسيده كه خداوند را مكانهايى است كه دوست مى دارد عبادت كرده شود در آنجا و وجود امثال اين اماكن چون مساجد و مشاهد ائمه عليهم السلام و مقابر امام زادگان و صلحا و ابرار در اطراف بلاد از الطاف غيبيه الهيه است براى بندگان درمانده و مضطر و مريض و مقرون و مظلوم و هراسان و محتاج و نظاير ايشان از صاحبان هموم مفرق قلوب و مشتت خاطر و مخل حواس كه به آنجا پناه برند و تضرع نمايند و به وسيله صاحب آن مقام از خداوند مسئلت نمايند و دواى درد خود را بخواهند و شفا طلبند و دفع شر اشرار كنند و بسيارى شده كه به سرعت مقرون به اجابت شده با مرض رفتند و با عافيت برگشتند و مظلوم رفتند و مغبوط برگشتند و با حال پريشان رفتند و آسوده خاطر مراجعت نمودند و البته هرچه در آداب و احترام آنجا بكوشند خير در آنجا بيشتر بينند و محتمل است همه آن مواضع داخل باشد در جمله آن خانه ها كه خداى تعالى امر فرموده است كه بايست مقام آنها بلند باشد و نام خداى تعالى در آنجا مذكور شود و مدح فرمود از كسانى كه در بامداد و پسين در آنجا تسبيح حق تعالى گويند و اين مقام را گنجايش شرح بيش از اين نيست .
هفتم ( مُحَمَّد صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ وَ اءَهْلِ بَيْتِهِ ) : اسم اصلى و نام اولى الهى آن حضرت است چنانچه در اخبار متواتره خاصه و عامه است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود كه مهدى همنام من است و در خبر لوح مستفيض اسم ان حضرت به اين نحو ضبط شده ابوالقاسم محمّد بن الحسن هو حجة اللّه القائم . و لكن مخفى نماند كه به مقتضاى اخبار كثيره معتبره حرمت بردن اين اسم مبارك است در مجالس و محافل تا ظهور موفور السرور آن حضرت و اين حكم از خصائص آن حضرت و مسلم در نزد قدماى اماميه از فقها و متكلمين و محدثين است حتى آنكه از كلام شيخ اقدم حسن بن موسى نوبختى ظاهر مى شود كه اين حكم از خصائص مذهب اماميه است و از احدى از ايشان خلافى نقل نشده تا عهد خواجه نصيرالدّين طوسى كه آن مرحوم قائل به جواز شدند و بعد از ايشان از كسى نقل خلاف نشده جز از صاحب كشف الغمه ، و در عصر شيخ بهائى اين مساءله نظرى شد و در ميان فضلاء، محل تشاجر شد تا آنكه در آن رسائل منفرده تاءليف شد مانند ( شرعة التسميه ) محقق داماد و رساله ( تحريم التسميه ) شيخ سليمان ماخورى و ( كشف التعميه ) شيخنا الحر العاملى رضى اللّه عنه و غير ذلك و تفصيل كلام در ( نجم ثاقب ) است .
- ( نجم الثاقب ) ص 94.
هشتم ( مهدى ) صلوات اللّه عليه : كه اشهر اسماء و القاب آن حضرت است در نزد جميع فرق اسلاميه .
- ( نجم الثاقب ) ص 106.
نهم ( مُنْتَظر ) (به فتح ظاء): يعنى انتظار برده شده كه همه خلايق منتظر مقدم مبارك اويند.
- ( نجم الثاقب ) ص 107.
دهم ( مآءٌ مَعينٌ ) : يعنى آب ظاهر جارى بر روى زمين ، در ( كمال الدّين ) و ( غيبت شيخ ) مروى است از حضرت باقر عليه السلام كه فرمود در آيه شريفه : ( قُلْ اَرَايَتُمْ اِنْ اَصْبَحَ مَاؤُكُم غَوْرا فَمَنْ يَاءْتيكم بِماءٍ مَعينٍ ع( ؛(1) خبر دهيد كه اگر آب شما فرو رفت در زمين پس كيست كه بياورد براى شما آب روان . پس فرمودند: اين آيه نازل شده در قائم عليه السلام . مى فرمايد خداوند، اگر امام شما غايب شد از شما كه نمى دانيد او در كجا است پس كيست كه بياورد براى شما امام ظاهرى كه بياورد براى شما اخبار آسمان و زمين و حلال خداوند عز و جل و حرام او را، آنگاه فرمود: نيامده تاءويل اين آيه و لابد خواهد آمد تاءويل آن ، و قريب به اين مضمون چند خبر ديگر در آنجا و در ( غيبت نعمانى ) و ( تاءويل الا يات ) هست ، و وجه مشابهت آن جناب به آب كه سبب حيات هر چيزى است ظاهر است بلكه آن حياتى كه به سبب آن وجود معظم آمده و مى آيد به چندين رتبه اعلى و اتم و اشد و ادوم از حياتى است كه آب آورد بلكه حيات خود آب از آن جناب است . و در ( كمال الدّين ) مروى است از جناب باقر عليه السلام كه فرمود در آيه شريفه ، ( اِعْلَمُوا اَنَّ اللّه يُحْيِى الاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها ) :(2) بدانيد كه خداى تعالى زنده مى كند زمين را بعد از مردنش ، فرمود: خداوند زنده مى كند به سبب قائم عليه السلام زمين را بعد از مردنش به سبب كفر اهلش و ( كافر) مرده است .
1- سوره ملك (67)، آيه 30.
2- سوره حديد (57)، آيه 17.
و به روايت شيخ طوسى در آيه مذكوره خداوند اصلاح مى كن زمين را به قائم آل محمّد عليهم السلام بعد از مردنش يعنى بعد از جور اهل مملكتش .
مخفى نماند كه چون در ايام ظهور مردم از اين سرچشمه فيض ربانى به سهل و آسانى استفاضه كنند و بهره ماند تشنه اى كه در كنار نهرى جارى و گوارايى باشد كه جز اغتراف حالت منتظره نداشته باشد لهذا از آن جناب تعبير فرمودند به ( ماء معين ) و در ايام غيبت كه لطف خاص حق از خلق برداشته شده به جهت سوء كردارشان بايد به رنج و تعب و عجز و لابه و تضرع انابه از آن حضرت فيض به دست اورد و چيزى گرفت و علمى آموخت مانند تشنه كه بخواهد از چاه عميق تنها به آلات و اسبابى كه بايد به زحمت به دست آورد آبى كشى و آتشى فرو نشاند لهذا تعبير فرموده اند از آن حضرت به ( بئر معطله ) و مقام را گنجايش شرح زياده از اين نيست .
- ( نجم الثاقب ) ص 108 109.