با «بسم الله» شارژ شوید!
❇️وقتی باتری تلفن همراه هشدارمیدهد، دنبال شارژر و پریز برق میگردیم تا با وصل شدن به انرژی برق، توان دوباره به گوشی خود بدهیم و بتوانیم ارتباط را از سر بگیریم.
حتی برنامه ثابت خیلی ها این است که به فکر شارژ فردای خود باشند تا از ارتباطشان جا نمانند.
❇️دنیای روان ما هم نیاز به شارژ دارد. موقعیتهایی در زندگی پیش میآید که حسابی توان روحی ما را میگیرد و آن را خالی میکند. آنهایی که دسترسی به منابع معنوی ندارند، کم می آورند، احساس بن بست می کنند
، مرتب از آنها گلایه شنیده میشود و نای بلند شدن برای شروع دوباره را ندارند؛
اما آنها که به قدرت بی انتهای خداوند ایمان دارند، هر شکست و دشواری را یک فرصت تعریف میکنند تا توانی تازه از او تمنا کنند و جانی دوباره بگیرند.
❇️آغاز دوباره برای این آدمها کار سختی نیست و ناامیدی در صفحه وجودشان راهی ندارد.
کافی است سیم دل را به سرور آسمان متصل کنند و باتری وجودشان را پر نمایند. هر فرد هم گذرواژه و رمز عبوری را برای این اتصال تعریف میکند.
❇️بزرگان گفته اند: "بسم الله الرحمن الرحیم" کلید اصلی اتصال است که به کار همه میآید.
🍃تهی شدن، حس آزار دهنده ای است؛ با یاد خدا از آن بگریزیم.🍃
@danshamozi
📚داستان کوتاه
#دهن_بینی
🧔مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ🌮 می فروخت.
چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.
خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند.
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد.
وقتی پسرش🧑 از مدرسه نزد او آمد ... به کمک او پرداخت.
سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟
اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود بیاد.
باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.
پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.
فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت.
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست.
کسادی عمومی شروع شده است.
آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید:
اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند.
👌 خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.
@danshamozi
📕#داستان_کوتاه
👌بسیار قابل تأمل
در روزگاران قدیم باغبانی بعد از چندین سال خشکسالی ؛ باران فراوانی داشت و در نتیجه با زحمت و رسیدگی بسیار توانست محصول خوبی بدست بیاورد .
بگونه ای که در تمام روستا ؛ آوازه پرباری محصولش دهان به دهان میگشت .
یک روز که برای سرکشی به باغش رفته بود ؛ متوجه شد سه دزد در حالیکه هر کدام کیسه ای بر دوش دارند مشغول دزدیدن میوه های او و پر کردن کیسه هایشان هستند .
نخست تصمیم گرفت سر و صدا براه اندازد تا مردم به کمکش بیایند ؛ اما دید تا آنموقع دزدان فرار کرده اند .
بعد تصمیم گرفت با چوب به آنها حمله کند ؛ ولی دید آنها سه نفرند و او یکنفر . پس حریف نمیشود .
بعد از اینکه تمامی راهها را با خود سبک سنگین کرد ؛ چاره ای بذهنش رسید .
به آرامی به دزدان نزدیک شد و سلام کرد .
دزدها ؛ متوجه شدند که وی صاحب باغ میباشد اما با پررویی ؛ به روی خود نیاوردند . با خونسردی جواب سلام باغدار را دادند .
دزد اول گفت ؛ من مردی فقیرم و پولی ندارم تا برای خانواده ام میوه ای تهیه کنم . آمده ام کمی میوه برایشان ببرم .
باغدار لبخندی زد و گفت خوب کاری کردی راحت باش .
دزد دوم گفت من درویشم و روضه میخوانم و انعامی میگیرم . وقتی به شهر شما آمدم خیلی گرسنه بودم ؛ آمدم کمی میوه بچینم و بروم .
باغدار باو هم لبخندی زد و گفت خوب کاری کردی تو هم راحت باش .
از دزد سوم پرسید تو چرا آمده ای ؟
دزد گفت ؛ من مامور مالیاتم . آمده ام مالیات میوه ات را بگیرم .
باغدار با احترام گفت ؛ شما چرا میوه میچینید ؟ بیایید برویم ته باغ از میوه های دست چین مخصوص خودم بشما بدهم .
دزد سوم که باورش شده بود با خوشحالی با باغداز همراه شد و به انباری ته باغ رفت تا میوه های دست چین بگیرد .
باغدار در آنجا با ترکه اناری که داشت کتک مفصلی به او زد و دست و پایش را بست و در گوشه ای رها کرد و بسراغ دو دزد دیگر رفت .
به دزدی که ادعای درویشی میکرد گفت ؛ کمی چای دم کرده ایم . خسته شدی بیا با ما چای بخور و دعایی هم در حقمان انجام بده ثواب دارد .
دزد دوم هم حرف باغدار را پذیرفت و با او به ته باغ رفت . باغدار او را هم با ترکه انار کتک مفصلی زد و دست و پایش را بست و رهایش کرد و بسراغ دزد سوم رفت .
او را هم در همان جا کتک مفصلی زد و دست و پایش را بست و گوشه ای رها کرد و خود بسراغ قاضی رفت و با آوردن قاضی آنها را بدست قانون سپرد .
همسایگان که ماجرا را نمیدانستند با تعجب او را دوره کردند و پرسیدند :
تو چگونه به تنهایی توانستی سه دزد را گرفتار کنی ؟؟
باغبان تبسمی کرد و گفت ؛ مگر نشنیده اید که میگویند :
تفرقه بیانداز و حکومت کن...
@danshamozi
خداچه رنگی است؟⁉️
گل محمدی قرمزاست؛✅
برگ درخت سبزاست؛✅
گنبدحرم امام رضاعلیه السلام زرداست؛✅
موی سرت سیاه است؛✅
ودوچرخه تو آبی است؛✅
این چیزارو که می بینیم، می فهمیم هرکدام رنگ مخصوصی دارند؛
امااگرچیزی رو که نمیبینیم میتونیم بگیم چه رنگیه؟❌❌❌
مثلاعقل چه رنگیه؟
مهربانی چه رنگیه؟
علم ودانش چه رنگیه؟
دوست داشتن دیگران چه رنگیه؟
هیچ کدوم ازاینها دیدنی نیستندتا بگوییم چه رنگیه؟❌❌❌❌
خداهم همینطوره. اورانمی تونیم ببینیم تا بگیم چه رنگیه... اصلا خدا دیدنی نیست تا رنگی داشته باشه...
خدا آفریننده رنگهاست ورنگ داشتن برای او معنی نداره...
ولی حالا قرآن به ما میگه به رنگ خدا دربیاییم یعنی چی⁉️⁉️
یعنی اینکه ایمان به خدا داشته باشیم یعنی کارهای خوب انجام بدیم مثل محبت به پدرومادر مثل حسود نبودن مثل نماز خوندن مثل کمک به دیگران مثل قرض دادن مداد
و پاکن به دوستت...
وهمه ی کارهای خوبی که مارو به رنگ خدا درمیاره وبه خدا نزدیک میکنه...
رنگ خدا یعنی دوستی باخدا❤❤❤
@danshamozi
#پرسش های دانش آموزی
🔻خدا چه نیازی به اعمال ما دارد؟؟
👈پادشاهی سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند...
از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برده و کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند
پادشاه از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند...
وزرا از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند.
وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد.
اما وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند،
پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود.
و وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد کیسه را ازعلف و برگ درخت و خاشاک پر نمود.
روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند.
وقتی وزیران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد، ﺳﻪ وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند.
در زندانی دور که هیچ کس دستش به آنجا نرسد و هیچ آب و غذایی هم به آنها نرسانند.
وزیر اول پیوسته از میوه های خوبی که جمع آوری کرده بود می خورد تا اینکه سه ماه به پایان رسید.
اما وزیر دوم،این سه ماه را با سختی و گرسنگی و مقدار میوه های تازه ای که جمع آوری کرده بود سپری کرد.
و وزیر سوم قبل از اینکه ماه اول به پایان برسد از گرسنگی مُرد.
🔴نکته :خیلی از ما فکر می کنیم که اعمال ما چه سودی برای خدا دارد.
در حالی که دستورات خداوند برای خود ماست و او بی نیاز از اعمال ماست.
https://eitaa.com/joinchat/195166287Cecfd046a89
#دوستانه
#پندانه
✍مردی گوسفندی ذبح و آن را کباب کرد؛ به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم.
برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. تعداد اندکی برای نجات دادن آنها آمدند، وقتی به خانه رسیدند با کباب گوسفند و نوشیدنیهای رنگارنگ پذیرایی شدند.
برادرش آمد و دید که کسانی دیگر آمده و گوسفند کباب شده را خوردهاند.
از برادرش پرسید: چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند.
🤏کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند
میپنداشتید، حتی حاضر نشدند یک سطل آب روی خانه شما که آتش گرفته بود، بیاندازند.
👌خیلیها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند، وقتی خانه آتش گرفت، حتی یک سطل آب هم روی خاکسترتان نخواهند ریخت.
✌️🔺قدر دوستان واقعیمان را بدانیم ...
https://eitaa.com/joinchat/195166287Cecfd046a89
#دانستنی های قرآنی
•🔴• اینو میدونستی که پنج تا سوره ی قران به نام حیواناته؟
یه سوره به نام مورچه،یکی به نام زنبور،
یکی به نام فیل،یکی به نام گاو، یکی به نام عنکبوت!!!!!
اگه گفتی اسم قرانی شون چیه؟
ا____☀️____
پاسخ ⬇️
1⃣سوره ی بقره🐄
🐂بقره یعنی گاو شیرده
2⃣سوره ی نمل🐜
🐜نمل یعنی مورچه
3⃣سوره ی نحل🐝
🐝نحل یعنی زنبور عسل
4⃣سوره عنکبوت🕷🕸
🕷عنکبوت یعنی نوعی حشره
5⃣سوره ی فیل🐘
🐘فیل یعنی فیل( بزرگترین حیوان خشکی)
🔸❓🔸❓🔸❓🔸❓🔸❓🔸
✍نام بردن خداوند ازحیوانات در قران و نام گذاری پنج سوره از قرآن به نام حیوانات،
بخاطر اشاره به نکات اخلاقی است
که بصورت داستانی درباره ان حیوان مانند بقره یا فیل و یا مطلبی درباره حیوانات مانند عنکبوت و مثال به خانه عنکبوت، در قران ذکر شده است.
https://eitaa.com/joinchat/195166287Cecfd046a89
#معما
معماهای صدای ( ص )
🌸 در تمام جواب ها نشانه ی ( صاد ) است.
۱-با آن دست ها را می شویند...........
۲-برای رفع بلاآن کارراانجام می دهند.......
۳-وسایل با ارزش و پول را درآن قرار می دهند .........
۴-قبل از عدد یک چه عددی است؟.........
۵-رنگ مورد علاقه دختر کوچولوها . ......
۶-کنار دریا فراوان دیده می شود. .........
۷-به پنجاه ، ده تا اضافه کنی چند
میشه؟ به حروف بنویس ..........
۸-مادر قبل از خواب برای بچه ها می خواند .........
۹-برای گرفتن نان باید رعایت شود.........
۱۰-بعد از نود و نه چه عددی میشه ؟ با حروف بنویس............
۱۱-با گوش آن را می شنویم ........
۱۲-یک سال چهارتا از آن را دارد...........
۱۳-بیمار آن را میخورد .........
۱۴-در کلاس روی آن می نشینیم ........
۱۵-مخالف کج ؟........
۱۶ اگر هنگام رانندگی دقت نکنند چه می شود؟..........
۱۷-گل زیبایی که در باغ ها می روید ......
۱۸- از خانه تا مدرسه را می گویند .........
۱۹- وسایلی که فقط برای یک نفر است چه می گویند؟.........
۲۰-اسم سه دختر بگو که صاد داشته باشد ........ ............ ...........
۲۱- نام سه پسر بگو که صاد داشته باشد ........ ........... ...........
۲۲- اسم شهری که صاد داشته باشد .......
۲۳- اسم درختی که صاد داشته باشد .....
۲۴-پادشاهان درآن زندگی می کردند ......
۲۵- همان معنی آسیب را می دهد .........
۲۶- صدقه را در آن می اندارند ..............
۲۷- ما برای رفتن به مسافرت بعد از شکست کرونا ، ............ گرفتیم به مشهد برویم
۲۸- برای ظهور آقا امام زمان و سلامتی همه مسلمانان جهان ............ می فرستیم
۲۹- مکانی که در آن گوشت می فروشند ؟؟؟ ...........
۳۰- امام ششم ما شیعیان ؟ ............
https://eitaa.com/joinchat/195166287Cecfd046a89
🔶در جنگل، دم یک #روباه به شاخه درخت گیر کرد و کنده شد. بعد از اینکه درد روباه آرام شد روباهی دیگر او را دید و شروع کرد به خندیدن.
گفت دمت کو؟
روباه گفت تو بی دمی را تجربه نکرده ای که بفهمی چه لذتی دارد. اینقدر آرامش دارم، راحت این طرف و آن طرف می پرم و ....😳
آنقدر از فواید بی دمی گفت تا
روباه دمش را کند.
روباه بعد درد کشیدن دید چه کار بی فایده ای کرده، به روباه گفت: این کار جز درد که فایده ای نداشت.
گفت: من اگر می گفتم فقط درد دارد که تو #مسخره ام می کردی...
🔷این جریان در جنگل آنقدر ادامه پیدا کرد که همه جنگل روباه بی دم شدند. دیگر هر کس دم داشت مسخره می شد.
🔻🔻🔻
وضع امروز ما به همین صورت شده،
#بی_حجاب ها، #با_حجاب ها را مسخره می کنند، می گویند نمی دانید بی حجابی چه لذتی دارد.
🔷چه لذتی دارد که شما به آن نرسیده اید؟
می گویند شما مانند ما بشوید بعد تجربه می کنید. وقتی که مانند آنها شدند مسخره شان می کنند.
یا دیندار و هیئتی و مسجدی هم همینطورند. بی دین ها برای اینکه بی دینی خودشان را تحت شعاع قرار دهند دینداران را مسخره می کنند.
🔶می گویند شما مثل ما بشوید تا ببینید چه لذتی دارد. خوب اگر شما لذت می برید چرا اینقدر #خودکشی، استفاده از #قرص های آرام بخش و #مشکلات شما بیشتر است؟؟
می گویند نه شما نمی دانید....
💠امروز اینطور شده. عوض اینکه غیر مذهبی ها در اقلیت قرار بگیرند، روی کار آمده اند و مذهبی ها را مسخره می کنند.
🔻🔻🔻
این سخن از حضرت علی علیه السلام را فراموش نکنیم:
اگر در دستت طلا بود، و همه عالم بگویند گردو است، ذره ای در تو تاثیر نگذارد و اگر در دستت گردو بود و تمام عالم گفتند طلاست، ذره ای بر خوشحالی ات افزوده نشود.
💠اگر ما دینی که داریم، از روی تحقیق بدست آورده ایم و می دانیم درست است، حتی اگر همه دنیا بگویند اشتباه است در ما تاثیری ندارد.
اما اگر دینمان از روی تحقیق نیست، مشکل اینجاست. پس باید تحقیق کنیم تا بهترین راه را پیدا کنیم.
https://eitaa.com/joinchat/195166287Cecfd046a89