#شهدا
📝 # خاطرات شهدا
🌺 حرکت زیبا و عجیب شهید ، در لحظهی شهادت
لحظهی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد و به زمین افتاد.
از ما خواست که بلندش کنیم، وقتی روی پای خودش قرار گرفت، به سمت کربلا ایستاد، دستش را به سینه گذاشته و آخرینکلام را بر زبان جاری کرد: السلام علیک یا اباعبدالله...
بعد با همون حالت هم شهید شد و به دیدار اربابِ بیکفن خود رفت...
جالب اینکه وقتی توی بهشت زهرا تابوتش رو که باز کردند، هنوز دستش روی سینهاش بود...
🦋خاطرهای از زندگی عارف شهید احمدعلی نیّری
✍منبع: کتاب عارفانه به نقل از همرزم شهید
♻کانال مهارت های تبلیغ دانش آموزی
@danshamozi
#شهدا
📝 خاطرات شهدا
🌺 ترفند وسوسهانگیز برای جبهه نرفتنِ تک پسر خانواده، که البته جواب نداد.
تک پسرِ خونه بود و دانشجوی مکانیک. برای اینکه جبهه نره، خانواده اش خونه ی بزرگشون رو فروختند، پولش رو ریختند به حسابش تا بمونه و کارخانه بزنه و مدیریت کنه ؛ اما فایده ای نداشت و رفت جبهه... آخرین بار هم که می رفت جبهه، توی وسایلش یک چکِ سفید امضاء به همراهِ یک نامه گذاشت و توی اون نوشته بود: برگشتی در کار نیست. این چک رو هم گذاشتم تا بعد از من برایِ استفاده از پولی که ریختین توی حسابم ، به مشکل برنخورید...
🌹خاطرهای از زندگی دانشجوی شهید مسعود آخوندی
📚منبع: مجموعه تاریخی؛ فرهنگی؛ مذهبی تختفولاد اصفهان
♻کانال مهارت های تبلیغ دانش آموزی
@danshamozi
#شهدا
💬 از در مدرسه آمد تو.
رفتم طرفش دست دادم ، پوستش زبر بود مثل همیشه.
درس و بازیمان که تمام میشد، میرفت پای مینی بوس کمک پدرش.
همه کار میکرد؛
از پنچرگیری تا جارو کردن کف مینی بوس.
از همه مان پوست کلفتتر بود.
🔸 دوران نوجوانی دانشمند هستهای
📌 #شهید_مصطفی_احمدی_روشن
♻کانال مهارت های تبلیغ دانش آموزی
@danshamozi
#شهدا
🌼 معرفی#شهید قرآنی🌼
🌹شهید احمد انصاری🌹
در سال ۱۳۳۶ در خانوادهای مذهبی در تهران متولد شد. از کودکی نسبت به معارف دینی، علاقه مند بود. پس از دیپلم، در حوزه علمیه تهران مشغول به تحصیل شد.
🌷شهید احمد انصاری اصیل، اولین شهید قاری کشورمان است.
این شهید عزیز، در بین شهدای قرآنی،به خاطر روحیات انقلابی اش چهرهای شاخص میباشد.
🌷ایشان یکی از اساتید، استاد شهریار پرهیزگار بوده اند.
🌷تا زمان شهادتش چندین کتاب ترجمه کرد.
🌷احمدانصاری که دیگر حافظ کل قرآن شده بود، جلسات قرآن و اصول عقاید رادر میان جوانان بر گزار و آنها را به فراگیری قرآن وحفظ آن تشویق می نمود .
با صدای گرم خودش جلسات زیادی را برپا می نمود و در رفتار و کردارش افراد را امیدوار به آینده می کرد .
این شهید عزیز در صبح روز قدس ماه مبارک رمضان ۱۳۵۸ پس از تلاوت قرآن توسط منافقین به شهادت رسید.
راهش پر رهرو باد.
♻کانال مهارت های تبلیغ دانش آموزی
@danshamozi
#شهدا
🌺 کاش مانند این شهید مهربان باشیم...
از همان کودکی لباسهای اضافی رو برمیداشت و به عشایر میداد. میگفت:
مادر! شما که بیش از دو تا چادر نیاز نداری.
یکی برای داخلِ خانه ، یکی هم برای بیرون؛ مابقیاش رو ببخش ...
نیمی از هفتـه درس میخـوانـد ، نیمی رو کار میکـرد، درآمدش رو هم صرفِ کارهای خیر و خـداپسند میکرد...
.
🌹خاطرهای از زندگی سردار شهید محسن خسروی
📚منبع: کتاب همسفر تا بهشت۴ ، صفحه ۹۲
♻کانال مهارت های تبلیغ دانش آموزی
@danshamozi
#شهدا
🌺 بوسههایی که حسرت شد...😔
👈توی گردانِ ما رزمندهای بود که عادت داشت پیشانیِ شهدا رو میبوسید.
وقتی شهید شد، بچهها تصمیم گرفتند به تلافیِ آن همه محبت پیشانیاش رو غرقِ بوسه کنند.
اما وقتی پارچه رو از روی این شهیـدِ عزیز کنـار زدیم، پیکرِ بیسرش دلِ همهمون رو آتش زد...
🌹راوی: رزمندهای از لشکر حضرت رسول (ص)
📚منبع: کتاب بر خوشه خاطرات ، صفحه ۱۵
@danshamozi
#شهدا
🌺 شهیدی که از نوجوانی عاشقِ خدا بود...
با نورالله همبازی و پسر عمو بودیم ...
بارِ اول نبود که این اتفاق میافتاد.
اهلِ نماز اول وقت بود...
وقتی وسط بازی ، رها کرد که بره ، می دونستم درخواستـم برای موندنش بیفایده است.
اما بهش گفتم: کجا؟
هنوز بازیمون تموم نشده ...
برگشـت و بهـم گفـت: مگه صـدای اذان رو نمیشنـوی؟
میرم نماز ...
🌹خاطرهای از زندگی نوجوان شهید نورالله اختری
📚منبع: فرهنگنامه شهدای سمنان، جلد ۱، صفحه ۲۵۱
@danshamozi
#رفیق #شهید
#شهدا
🦋 نوجوان ١٢_١٣ سالهای بود.🌷
اومده بود ستاد اعزام. 🇮🇷
میگفت: اسم منو برای جبهه بنویسید.🌷
جواب دادند: سنت کمه. 🌷
💔با ناامیدی برگشت.
روز بعد اومد. 🌷
گفت: اسم منو بنویسید.🌷
گفتند: تو که میخوای بری جبهه آیا مادرت راضی است؟ 🌷
دوباره برگشت.🌷
برای بار سوم اومد. 🌷
این بار با یه ساک؛ سلام کرد.🌷
بهش گفتند: آخه تو خیلی کم سن و سال هستی؟ 🌷
مادرت راضی نمیشه.🌷
✅️ در کیف رو باز کرد.🌷
🌷 پارچه سفید رو از توش درآورد و گفت:🌷 این کفن منه، مادرم برام گذاشته...!!!🌷
کانال #کشکول دانش آموزی 👇
https://eitaa.com/joinchat/195166287Cecfd046a89
#شهدا
#شهدای مدافع حرم
✅️ انسان وقتي داستان #وهب را مي خواند ناخواسته ياد شهيد بزرگوار مدافع حرم #هادي_كجباف مي افتد كه وقتي داعش او را به شهادت رساند و بدنش را به اسارت گرفت براي تحويل بدن اين شهيد بزرگوار از دولت ايران يك تا يك و نيم ميليارد #دلار درخواست نمود كه با مخالفت سرسختانه #همسر اين شهيد بزرگوار روبرو شد.
🌼 به گفته اين همسر شهيد، پول آماده بود و هر لحظه كه پول را مي داديم، #داعش بدن را تحويل مي داد اما چون بنده مي دانستم كه داعش از همين پول براي كشتن ديگر دوستان همسرم و هم رزمان او در #سوريه استفاده مي كند امتناع كردم.
من و خانوادهام پيكر ايشان را به خدا سپرديم
🌷همانطور كه #حضرت_زينب علیهاالسلام در دشت #كربلا پيكر برادرش را به خدا سپرد و به اسارت رفت.
🌷همان طور كه #حضرت_سجاد علیه السلام پيكر پدرش را در صحراي كربلا رها كرد و رفت.
🌼 همسر من هم مدافع حرم حضرت زينب س است و من هم در عمل به ايشان اقتدا نمودم. من هم از پيكر ايشان گذشتم و آن را به خدا سپردم با اينكه شنيدم بعد از عكس العمل ما مبني بر مخالفت با پرداخت پول، پيكر ايشان را به رگبار بستند و به جنازه ايشان جسارت كردند و در شبكههاي اجتماعي هم گذاشتند.
منبع: #کتاب_اسرار_عاشقي ص: ۴۰
کانال #کشکول دانش آموزی 👇
https://eitaa.com/joinchat/195166287Cecfd046a89