eitaa logo
آغـوش‌خــدا | 𝐀𝐠𝐡𝐨𝐬𝐡𝐞 𝐤𝐡𝐨𝐝𝐚
393 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
441 فایل
بِسْـمِ‌رَبِّ‌النْور؛✨️ "اینجاهر‌دل‌شکسته‌،التیام‌می‌یابد🌱" ناشناسمون🌵 https://harfeto.timefriend.net/17167459505911 🪴شرایط‌و‌همسایه‌ها : @sharaet_Canal -مدیر : @Laleiy - ادمین: @Seyede_dona براامام‌زمانت‌بمون🤍🌿!
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شروط کانال 💙منتظران ظهور 💙
به نام آنکه همه چیز های به اذن اوست❤️ ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ اومدم با یه کانال خوشگل و چریکی😁 🌱 📌 🕌 📖 📝 🖍 📱 🔮📿 و کلی چیزای قشنگ😍❣ تو این کانال است👇👇 🧡{• @P_Sayed_Ali •}🧡
هدایت شده از شروط کانال 💙منتظران ظهور 💙
🌷به نام خدا . 👑تو دعوت شده ی حضرت فاطمه هستی👑 دلت یک کامل دخترونه ی مذهبی میخواد که وقتی مامان یا بابات بخوان گوشیت را چک کنن تو راحت گوشی را بهشون بدی ؟؟😉 پس بیا به پاتوق دخترانه ی ما💁‍♀ یه کانال برای دختر خانوم های محجبه گل فاطمی❤️ یه کانال با کلی:💐✨💐✨ و....... 👑بیا به کانال ما به کانال دخترخانم های حضرت فاطمه زهرا( س) 👑 بیا و خودت ببین 💐 ورود آقایان و پسران ممنوع❌ پس چرا نمیایی ؟؟؟😔 آها وای لینک کانال یادم رفت ☺️😄😅👇 @gflvdhvfyjcsg
🌸 🌺 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روزی مردی خسته و گرسنه وارد مسجد پیامبر شد و اظهار گرسنگی کرد. 🌈پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کسی را به منزل خود فرستاد تا ببیند آیا امکان پذیرایی یک شب از او وجود دارد یا نه؟ فرد به خانه پیامبر رفت و خبر آورد که در خانه ایشان جز آب هیچ چیز برای پذیرایی وجود ندارد.⚡️پیامبر رو به اصحاب خود کرد و فرمود: کیست که امشب این پیرمرد را نزد خود مهمان کند؟ صدایی آشنا بلند شد که: ای رسول خدا! من امشب او را مهمان خود، می کنم. او امیر المؤمنین بود که مثل همیشه در کار نیک پیش گام شده بود.😍 پیرمرد به همراه امیر المؤمنین (علیه السلام) به راه افتاد و به خانه امام رفت. امام، پس از راهنمایی مهمان به اتاق، نزد همسرش فاطمه (علیهاالسلام) رفت و پرسید: آیا در خانه غذایی هست؟🤔 فاطمه با شرمندگی گفت:😔 ای اباالحسن! وعده ای غذا به اندازه یک نفر وجود دارد ولی ما مهمان را بر خود و فرزندان مقدم می داریم. 🍃امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: پس بچه ها را بخوابان و غذا را بیاور.☺️ فاطمه (علیهاالسلام) فرزندان را خواباند. امام سفره گسترد و چراغ ها را خاموش کرد و غذا را جلوی مهمان گذاشت. ایشان در تاریکی دهان خود را تکان می داد و چنان وانمود می کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است تا مهمان خجالت نکشد و هر چه می خواهد از غذا بخورد.💦☂️ پیرمرد که بسیار گرسنه بود، در هنگام خوردن غذا، متوجه نشد که امام چیزی نمی خورد. او به خوردن ادامه داد تا غذای کاسه تمام شد.🌧 سپس امام بستر خواب برای او گسترد و سفره را جمع کرد. پیرمرد به بستر رفت و خوابید. سحرگاه امام برای نماز برخاست و پیرمرد را بیدار کرد و به اتفاق، برای خواندن نماز صبح به مسجد رفتند.🌈🌟 وقتی به مسجد رسیدند، پیامبر با چشمانی اشکبار، در آستانه درب مسجد به انتظار آمدن امیر المؤمنین ایستاده بود. 💐وقتی امام به مسجد رسید، پیامبر او را در آغوش کشید و فرمود: یا اباالحسن! دیشب عرشیان شگفت زده از رفتار و ایثار تو گشتند 🍂🍁و این آیه بر من نازل شد: 🌸«و یُؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»؛ (حشر: ۹) «و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آن ها را بر خودشان مقدم می دارند.»🌸 ادمین @bashohadat
🌸 🌺 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روزی امیرالمؤمنین از مسجد خارج شد و از کنار محل نگهداری حیوانات که سی رأس گوسفند در آنجا نگه داری می شد، عبور کرد 🌻و فرمود: به خدا قسم اگر من به تعداد این گوسفندان، نیرو داشتم، حاکم را از حکومتش برکنار می کردم؛🤛🏼 وقتی عصر شد، تعداد 360 نفر با علی بیعت کردند 🙂که تا پای جان در کنار او بجنگند. حضرت به آنها فرمود: بروید و سرهای خود را بتراشید و در محله احجار الزیت حاضر شوید.😌 حضرت سر خود را تراشید و در محل قرار حاضر شد ولی از بیعت کنندگان جز ابوذر، مقداد، حذیفه، عمار و سلمان که در آخر آمد، 😔کسی دیگری حاضر نشد. حضرت در این هنگام دست به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا این قوم مرا تنها گذاشته و ناتوان کردند، همانگونه که بنی اسرائیل هارون را ناتوان گذاشتند.❣️ ادمین @bashohadat
🌸 روزی از بزرگی پرسیدند:خدا رو دیدی؟ جواب داد:آره دیدم. گفتند:کی و کجا؟؟؟ گفت:اونجایی که لغزیدم دستمو گرفت اون وقتی که کج رفتم هدایتم کرد نا خوش بودم و عافیتم کرد تنگدست بودم و رزقم داد من خدا رو در این چیز هامیبینم♥️ شما چطور؟ ادمین🌷 ▂▂▂▂▂▂▂▂▂ 🕊➫¦@bashohadat ▂▂▂▂▂▂▂▂▂
ادعای خدایی فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی می کرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمی داند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد! بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟ پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟ شیطان پاسخ داد: زیرا می دانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید. Ξ✿ داستانک ✿Ξ 📚 ‌‌__________________________ ⚡️ Ξ ↯ داستان کوتاه ↯ Ξ ⚡️ ‌__________________________
❗️نـشـآنـہ ✨ 🖇 کشتے و دریآ 📘 کشتے بہ دریآ گفت: مرآ روۍ موج هایٺ ببر.💕🌈 كشتے بہ حرکټ در آمد🏖 کشتے پرسیـ‌د: چرآ زودتر مرآ نبردۍ !؟🧡 دریآ گفت: آنکہ در بآدبآن هایٺ دمید؛ صدایٺ را شنید...🎻🎶 متن:ناصر نادرے . 💕🌸 . 🦋💙 ‌‌‌‌‌@TORANG13 🌻🌙
💚 ‍ کمیل...کمیل...حمید...📟📡 حمیدجان به گوشم 📞 اینجا هوا صافه ، اونجا چی؟🌤 هی حاجی کجایی که ببینی اینجا چه خبره؟🌍😔 هوا صاف صافه☹️🌱 به صافی تمامی موهای بیرون ریخته 💆🏻💁🏻 به صافی نگاه های دوخته🕵👀 به صافی مانتوهای چسبیده👚👕 به صافی مارک های ازپشت دیده آگ🔚🔛 حاجی نمیشه جاتو عوض کنی؟♥️🙄🍃 سید مرتضی را دیدی بگو دوربینش را بیاورد یک مستند بسازد از ما بنام روایت غفلت!📽🎞 حاجی اینجا روسری ها عقب نشینی کردن... 👰🏻🙆🏻دشمن محاصرمون كرده!👺👹 رو پشت بومھا بمبهای بشقابی گذاشتن📡! قلب و فكرمون رو هدف گرفته!🔫💔😔 خيلی تلفات داديم...😣 حاجي اینجا مانتو ها دیگه دكمه نداره...👗 اونم با آستین های کوتاه👘👗 !!! سلاح جدیدشون ساپورته...👖👠 چشم اکثر جونارو آلوده کردن! 🕵💔 حاجی صدامو میشنوی؟ 🔊🔉 حــــــاجـــــی! (صدای بیسیم قطع و وصل میشه🔕 ﺣﺎﺟﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨوی؟ 📣 ﻣﺠﻨوﻥ ﺟﺎﻥ!📞 ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢ.📞👂🏼 ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ برادر ...🙏🏻🙇🏻 ﺣﺎﺟﻲ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﻡ ﺍﺳﯿﺮﺍﻣﻮﻥ👁‍🗨🎴 ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻧﺪ 💂🏻💂🏻 ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﺭو ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻗﯿﭽﯽ ﻣﯽ کنن نامردا🍂🌿 ... ﻋﺎﻣﻞ ﺧﻔﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﯼ ﮔﯿﺎﻩ نميده، ☘️🍃 ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ميده ... ﺣﺎﺟﯽ!🌍☹️ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﭘﺮ ﭼﺎﺩﺭﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺣﺎﺋﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﺸﺎﻣﺘﻮنُ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﮑﻨﻪ😣😰 ﻭﻟﯽ ﮐﻮ ﮔﻮﺵ ﺷﻨﻮﺍ...؟👂🏼🔔 ﺣﺎﺟﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﮐﺶ ﻫﺎﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﻓﻘﻂ قلبُ ﻣﯿﺰﻧﻪ!💣💔 لقمه های حروم هم که دمار از همه بریده💔 ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﺣﺎﺟﯽ👑👨‍👨‍👦‍👦 ... 👺👻💀! دارن سر بچه های شیعه رو بیخ تا بیخ میبرن ▬▬▬▬▬▬ 💫➱@bashohadat ▬▬▬▬▬▬
🌻 💕 《دنیآۍ کرم🌱》 کرم‌بہ‌سیب‌گفت؛دراین‌جامنم‌وتویی‌که‌دنیای‌منی💜✨ سیب‌گفت؛سرت‌رابیرون‌بیاور‌تادنیای‌واقعی‌راببینی🍏🐛 کرم‌سرش‌رابیرون‌برد.چشمش‌به‌سیب‌هایی‌افتادکه‌سرشان‌راازداخل‌دنیای‌کوچکشان‌بیرون‌آوردند🌸🦋 . متن:محمدرضاشمس @Torang13
📌 امید امام زمان... 🔸 انگشتش بالا رفت و گفت: آقا اجازه! برخی از بزرگان فامیل را می‌بینم که مدام از این نظام بد می‌گویند و چشم‌انتظار آمدن آمریکایی‌ها هستند و من از این همه ساده‌لوحی تعجب می‌کنم. هر‌چه با آن‌ها صحبت می‌کنم، کسی من را جدّی نمی‌گیرد. 🔹 لبخندی زدم و گفتم: خدا را شکر کن که نوجوانی مثل شما، بینشش از خیلی از ما بزرگ‌ترها، عمیق‌تر است. امام زمان امیدش به شما عزیزان است. 📖 ▂▂▂▂▂▂▂▂▂ 🕊➫¦@bashohadat