eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
378 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://daigo.ir/secret/5405893054 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم❗️ که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد 🦋🦋🦋❤️❤️❤️🦋🦋🦋 🍁
خدا وقـتی نخواهد، عمر دنیا سر نخواهد شد😊 گلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شد💧 و تا وقتی نخواهد، برگی از شاخی نمی‌افتد🍃 و بـاغی از هـجوم بـادها پـرپـر نـخـواهد شد🍁 خدا وقتی نخواهد، دانه‌ای کوچک‌تر از باران،💧 گـلـی بـالارونـده مثـل نـیـلـوفـر نـخواهـد شـد☘ و کرم کوچکی، پروانه‌ای زیبا... و کوهی سخت،🦋 عـقـیق و شـیـشه و آییـنه و مـرمـر نخواهد شد✨🌟 خدا وقتی بخواهد، می‌شود؛ وقتی نخواهد، نه😊 گـلـی بـازیچـه‌ی طـوفـان غـارتـگـر نـخواهـد شد🌪 خدا وقتی بخواهد، غیرممکن می‌شود ممکن😍 ولی وقتی نخواهد، واقعاً دیگر نخواهد شد!👌 ✍ مـریم‌ سقـلاطـونی
ای جذبه ی ذی الحجه و شور رمضانم❤️ در شادی شعبان تو غرق است جهانم😍 تقدیر مرا نور نگاه تو رقم زد🤩 باید که شب چشم تو را قدر بدانم👌 روی تو و خورشید، نه، روشن تر از آنی💫⭐️ چشم من و آیینه، نه، حیران تر از آنم⭐️🪞 در سایه ی قرآن نگاه تو نشستم😍 باران زد و برخاست غبار از دل و جانم💦 برخاست جهان با من برخاسته از شوق🥰 تا حادثه ی نام تو آمد به زبانم❤️ عید ست و سعید ست اگر ماه تو باشی🌙 ای جذبه ی ذی الحجه و شور رمضانم😍 ✍🌱در انتظار رویش🌱 ۱۴۰۲/۱/۱ @dar_entezare_ruyesh
🌸🌾🍃🌸🌾🍃🌸🌾🍃🌸 آدمی هرچند عاقل، باز غافل میشود.❗️ تور و ماهیگیر باشد ، آب هم گِل میشود.😢 ساده می گویم ، نیازی نیست پیغمبر شوی.👌 تو «خودت» باشی، به قلبت وحی، نازل میشود.😍 کج شده راهت اگر در زندگانی، غم مخور. قبله هم ، گاهی به چپ یا راست ، مایل میشود.☺️ تَرکِ خود کردی، شکستی، چاره جز برگشت نیست.👣💔 چون نمازی که به شهر خویش ، کامل میشود.🤩👌 گر زمین هم خورده ای، در کار خِیرت ، حق نخور.🥺 روزه هم با خوردن افطار ، باطل میشود.❗️👌 خشک بودن ، اقتضای شاخه های مُردنی ست.🍁🍂 گرچه آتش ، چوبِ تَر را نیز ، شامل میشود.🎋 زندگی یا زنده گی؟ اصلا بیا صحبت کنیم.😉 حرف اگر باقی نماند ، مرگ حاصل میشود.😊 🌸🍃🌾🌸🌾🍃🌸🌾🍃🌸🌾🍃 ✍🌱در انتظار رویش🌱۱۴۰۲/۱/۲ @dar_entezare_ruyesh
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما🌙 ما به دنبال تو می‌گردیم و تو دنبال ما ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه محو💫 رؤیت این ماه یعنی نامۀ اعمال ما خاصه این شب‌ها که ابر و باد و باران با من است خاصه این شب‌ها که تعریفی ندارد حال ما💔 کاش در تقدیر ما باشد همه شب‌های قدر😍 کاش حَوِّل حالَنایی‌تر شود احوال ما👌 ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم ماه با پای خودش آمد به استقبال ما😍🤩 گوشۀ چشمی به ما بنمای ای ابروهلال🌙 تا همه خورشید گردد روزی امسال ما☀️ ✍🌱در انتظار رویش🌱 ۱۴۰۲/۱/۲ @dar_entezare_ruyesh
‌ ‌ ‌‌‌بـهـار، پـنجـره‌ی رؤیت خـداوند است🌸 بـهـار، فصل صمـیمـیّت خداوند است🍃 برای رویش پر‌جنب‌وجوش بعد از مرگ،🌸 بـهـار، سـبزتـرین حـجّـت خـداونـد است🌱 مشام جان و جهان را شمیم گل پر کرد🌹 بـهـار، شـمّه‌ای از رحـمت خداوند است💧 زبان گشاده زمین، لب گشوده کوه و کویر😍 نـگـاه کن! هـمه‌جـا صحـبت خداوند است👌 دوباره خوانده زمین را به زندگی، به شهود🤩 بـهـار، جـلـوه‌ای از شـوکـت خـداونـد اسـت❤️ دلیل این همه کثرت، ظهور این همه رنگ،🌸 نـشـان روشـنـی از وحـدت خـداوند است👌 برای این‌همه صحرا که دستشان خالی‌ست،💔 بــهــار، عـیـدیِ بـی‌مـنّـتِ خـداونـد اســت...😍 ✍🌱در انتظار رویش🌱 ۱۴۰۲/۱/۴ @dar_entezare_ruyesh
بازآمده ام دست به دامان تو باشم🤲 کافر شوم از غیر و مسلمان تو باشم💔 از صبح ازل حلقه به گوش تو بمانم👌 تا شام ابد گوش به فرمان تو باشم😍 سی روز جدا باشم از آشفتگی خلق🌸 تا معتکف موی پریشان تو باشم💔 سی روز قبولم کن و مهمان دلم باش🤩 تا سی شب پر خاطره مهمان تو باشم😍 قرآن به سرم بود که امشب شب قدر است💔 جانم به کفم بود که قربان تو باشم❤️ آیات تو را بر طبق سینه گذارم👌 رحلی شوم و حافظ قرآن تو باشم🌹 @dar_entezare_ruyesh
در دلش دریای خون دارد شفق روزگاری لاله گون دارد شفق می درخشد همچو اخگر پاره ای زانکه آتش در درون دارد شفق بیدلی، همسنگ و سال عالم است درد و اندوه قرون دارد شفق در افق تا دور دست آسمان رودی از خون ، واژگون دارد شفق زیر ابر تیره از یاقوت سرخ طرفه کاخی بی ستون دارد شفق خشم می گیرد گریبان میدرد سهم ، از نوعی جنون دارد شفق در نهان توفان خون و آتش است در عیان صبر و سکون دارد شفق جنگل است انگار در فصل خزان نقش های گونه گون دارد شفق منظرش زیبا ، ولیکن لاله گون جلوه ها از حد فزون دارد شفق راستی را جفت و همزاد من است گر هزاران چند و چون دارد شفق ✍🌱درانتظار رویش🌱 ۱۴۰۲/۱/۱۷ @dar_entezare_ruyesh
‌ شده تا نيمه ی شب در بزنی ، وا نکنند؟ يا دری را شده با سر بزنی ، وا نکنند؟!😭 پشت در ، بيد بلرزی و به جايی برسی که تهِ فاجعه پرپر بزنی ، وا نکنند؟!💔 روی يک پله ، درِ خانه‌ی بی‌فرجامی بتپی، قلب کبوتر بزنی ، وا نکنند؟!🕊 تو بدانی که يکی هست که بی‌طاقت توست باز تا طاقت آخر بزنی ، وا نکنند؟!💔😭 خنده‌ای کردم و گفتم : دل من! گريه نکن تو اگر صد شب ديگر بزنی ، وا نکنند! اين در بسته ، عزيز دل من! بسته به توست شده باور کنی و در بزنی ، وا نکنند... 😭💔 @dar_entezare_ruyesh 🍀🍀🍀🌷🌷🌷☘☘☘
🌸🌾🍃🌸🌾🍃🌸🌾🍃🌸🌾🍃 من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا آن جام جان افزای را، برریز بر جان ساقیا بر دست من نِه جام جان، ای دستگیر عاشقان دور از لب بیگانگان، پیش آر پنهان ساقیا نانی بده نان خواره را، آن طامع بیچاره را آن عاشق نانباره را، کنجی بخسبان ساقیا ای جانِ جانِ جانِ جان، ما نامدیم از بهر نان برجَه گدارویی مکن، در بزم سلطان ساقیا اول بگیر آن جامِ مِه، بر کفهٔ آن پیر نِه چون مست گردد پیر ده، رو سوی مستان ساقیا رو سخت کن ای مرتجا، مست از کجا شرم از کجا ور شرم داری، یک قدح بر شرم افشان ساقیا برخیز ای ساقی بیا، ای دشمن شرم و حیا تا بخت ما خندان شود، پیش آی خندان ساقیا 🌸🌾🍃🌸🌾🍃🌸🌾🍃🌸🌾🍃 😍 🌹 @dar_entezare_ruyesh
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود💔 من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود😭 گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود💔 محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود😭 او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود💔 برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود🔥 با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود💔 بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین💧 کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود🌪 شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود😭 گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود💔 صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود💔 در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود🥺 سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود😭 @dar_entezare_ruyesh
شهر من کاشان نیست شهر من گم شده است😅 من با تاب من با تب خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام من دراین خانه به گم نامی نمناک علف نزدیکم من صدای نفس باغچه را می شنوم و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد.. @dar_entezare_ruyesh
روح حضرت مولانا شاد که می فرمایند: این همه گفتیم لیک اندر بسیچ بی‌عنایات خدا هیچیم هیچ بی‌عنایات حق و خاصان حق گر ملک باشد سیاهستش ورق ای خدا ای فضل تو حاجت روا با تو یاد هیچ کس نبود روا… قطره‌ای کو در هوا شد یا که ریخت از خزینه قدرت تو کی گریخت گر در آید در عدم یا صد عدم چون بخوانیش او کند از سر قدم صد هزاران ضد ضد را می‌کشد بازشان حکم تو بیرون می‌کشد از عدم‌ها سوی هستی هر زمان هست یا رب کاروان در کاروان خاصه هر شب جمله افکار و عقول نیست گردد غرق در بحر نغول
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸 🍃 قبله شد تنظیم با قبله نمایت هفت بار کعبه میگردد به دور خاک پایت هفت بار برده دل از حضرت داوود هر صبح و غروب آیه هایِ صوتِ قرآنِ صدایت هفت بار باز شد از حاجتش فوراً گره تا با وضو گفت «یا باب الحوائج» را گدایت هفت بار گفت «یا موسی بن جعفر(ع)» اولِ هر کظم غیظ دور شد از شرّ شیطان با دعایت هفت بار هفت بارِ «تو» برابر هست با هفتاد سال پس نگاهی کن به این «بد» با عنایت هفت بار هر کسی دارد برای عشقبازی شیوه ای من که می میرم به تنهایی برایت هفت بار روزهایی را که احساس کسالت میکنم میخورم از نُقلِ در مشکل گشایت هفت بار چشم تو دارالشّفای شهره ای در عالم است میدهد بر مرده جان چونکه دوایت هفت بار زائرت شد در حقیقت حاجیِ بیت الحرام با طوافِ کعبهٔ صحن و سرایت هفت بار سائل آمد کاظمین و ماند و دیگر برنگشت تا قدم زد بارِ اول در هوایت هفت بار میروم مشهد به پابوس ِ علی-موسی الرضا(ع) در طیِ یکسال آینده به جایت هفت بار! 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @dar_entezare_ruyesh
🌱♥️ ارادت منظوم شاعر زنجانی در پی اهانت به قرآن کریم🌱♥️👇👇 نور است قرآن سوره سوره نور و زیبایی نور است قرآن آیه آیه شور و شیدایی طاسین و یاسین حا و میم و صاد و قاف و نون سرّیست با ربّ و نبی سرّی سُویدایی از "قُل هوَ اللّهُ اَحَد" یک جلوه اش این است انوار توحید و تجلّیگاه یکتایی "نورِه کَمِشکاتِِ" که این "نورُ علی نور" است "وَالفجرِ "او زیبا و "وَالشّمسش" تماشایی "نحنُ نَقُصُّ..." قصّه هایش اَحسنُ القصّه با یوسف و کهف و نسا کرده چه غوغایی از قصّه ی قرآنی مریم به وجد آید روح مسیحاییّ و ناقوس کلیسایی آیات وحی است و دَمِ روحُ القُدُس گرم است ما زنده ایم از هُرم انفاس مسیحایی قرآن سراپا جان و جان قرآن سراپا نور دارد کتاب ما چه اسم بامُسمّآیی قرآن ما جان است و جانی تا ابد باقی آتش گلستان می کند این جان رویایی گُل نغمه های "وَالصبِروا..." در او طنین انداز می خواهد از ما ذکر الرّحمان شکیبایی سیمای قرآنی علیّ ابنِ ابی طالب "مَن یَشری نَفسُه..." را بخوان به به چه سیمایی ذکرِ"ثیابُُ سّندُسِِ خُضرُُ وَاِستَبرَقِ..." سبز آن حریر نازکش به به چه دیبایی "عَذبُُ فُراتش" طاهر و "مِلحُُ اُجاجش" ناب شور است و شیرین که شبیهش نیست دریایی هردم دل قند آب شد از ذکر شیرینش شهره در آفاق است شهدش با شکرخایی ماه فلک سر بر در این ذکر می ساید از چشم او افتاده است آری فلک سایی پروانه سان پَر وا نموده گرد این شمعیم از کافران و منکرانش نیست پروایی کافر چه فکری کرده؟ رشک نخله طور است! بر طایر قُدس آشیان این شاخ طوبایی این توطئه از نقشه های شوم صهیون است مانده به پیشانیّ نحسش داغ رسوایی این خانه بیتُ العنکبوت است اوهنََ البیت است یک فوت ویرانش کند از بُن به تنهایی @dar_entezare_ruyesh
کوتاه کن کلام... بماند بقیّه‌اش 🖤😭🖤😭🖤😭🖤😭 کوتاه کن کلام... بماند بقیّه‌اش مرده است احترام... بماند بقیّه‌اش از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام... بماند بقیّه‌اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام... بماند بقیّه‌اش شمشیرها تمام شد و نیزه‌ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقیّه‌اش گویا هنوز باور زینب نمی‌شود بر سینۀ امام...؟ بماند بقیّه‎اش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیّه‌اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام....بماند بقیّه‌اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام .... بماند بقیّه‌اش بر خاک خفته‌ای و مرا می برد عدو من می روم به شام... بماند بقیّه‌اش دلواپسم برای سرت روی نیزه‌ها از سنگ پشت بام... بماند بقیّه‌اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام... بماند بقیّه‌اش حالا قرار هست کجاها رود سرش؟ از کوفه تا به شام... بماند بقیه اش قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش شاعر: محمد رسولی @dar_entezare_ruyesh
مست از غم توام غم تو فرق می کند محو توام که عالم تو فرق می کند با یک نگاه می کشی و زنده می کنی مثل مسیح ، نه، دم تو فرق می کند یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی باید عوض شد آدم تو فرق می کند تنها کمی به من نظر لطف می کنی؟ آقای مهربان! کم تو فرق می کند زخمی است در دلم که علاجی نداشته است جز مرحمت که مرهم تو فرق می کند اشک غمت برای من احلی من العسل گفتم برای من غم تو فرق می کند صلح تو روضه است حماسه است غربت است ماهی تو و محرم تو فرق می کند باید خیال کرد تجسم نمود؛ نه ؟ نه؛ گنبد تو پرچم تو فرق می کند لختی بخند قافیه ام را بهم بریز آقای من! تبسم تو فرق می کند ✍سید محمدجواد شرافت @dar_entezare_ruyesh
شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی است در دل جامانده ‌های کرب‌وبلا که هرچه هست، یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته است، بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته است، کم‌سعادت نیست و آن کسی که در این راه اهل دل باشد مدام اهل گله کردن و شکایت نیست خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این‌همه دل‌دل کند که فرصت نیست ✍مریم کرباسی @dar_entezare_ruyesh
نه چون اهل خطا بودیم رسوا ساختی ما را که از اول برای خاک دنیا ساختی ما را🥺 ملائک با نگاه یأس بر ما سجده می کردند ملائک راست می گفتند، اما ساختی ما را💔 که باور می کند با اینکه از آغاز می دیدی که منکر می شویم آخر خودت را ساختی ما را😭💔 به ظاهر ماهیانی ناگزیر از تُنگ تقدیریم🐟 تو خود بازیچه ی اهل تماشا ساختی ما را!💔 به جای شکر، گاهی صخره ها در گریه می گویند💧 چرا سیلی خور امواج دریا ساختی ما را؟🌊🌊 دل آزردگانت را به دام آتش افکندی🔥💥 به خاکستر نشاندی، سوختی تا ساختی ما را!💔😭 @dar_entezare_ruyesh
قسم به اشهد ان لااله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله   تو آمدی و ترحّم شدند دخترها چقدر صاحب دختر شدند مادرها   تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت بدین طریق چه آقا شدند نوکرها   خدای خوب به جای خدای چوب نشست و با اذان تو بالا گرفت باورها   بگو: مدینه ی علمی، علی درِ آن است بگو: که واجب عینی است حرمتِ درها✨   @dar_entezare_ruyesh
اولیــــن روز دبستـــــان بازگـــرد کودکــی ها شاد و خندان بازگرد بازگــــــرد ای خاطــــرات کودکی بر ســـــوار اسب هــای چوبکـی خاطـــــرات کودکــــــی زیبـا ترند یادگـــاران کهــــــن مانا تــــــرند درسهـــــای سال اول ساده بود آب را بابا به ســـــــــارا داده بود درس پند آمـــــوز روباه و خروس روبـــــه مکار و دزد چاپلـــــــوس کاکلــی گنجشککی باهوش بود فیل نادانــــی برایش مـــوش بود روز مهمانــــی کوکب خانم است سفره پر از بــوی نان گندم است با وجــود ســـوز و سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن مـــی درید تا درون نیمکت جـــا مـــی شدیم ما پر از تصمیم کبــــرا می شدیم پاک کن هایـــــی ز پاکی داشتیم یک تراش ســـرخ لاکـــی داشتیم کیفمان چفتــی به رنگ زرد داشت دوشمان ازحلقه هایش درد داشت گرمـــــی دستانمـــــــــان از آه بود برگ دفترهــــامان به رنگ کــاه بود مانده در گوشم صدایی چون تگرگ خش خش جـــــاروی بابا روی برگ همکــــــلاسی های من یادم کنید باز هــــم در کوچـــــــه فریادم کنید همکــلاسی های درس و رنج و کار بچـــــه های جامــــه های وصله دار کاش هــــرگز زنگ تفریحـــــــی نبود جمع بـــــــودن بود و تفریقـــــی نبود کاش مـــی شد باز کوچک میشدیم لااقـــــــل یک روز کودک میشـــــدیم یاد آن آمــــــــوزگار ساده پــــــــــوش یاد آن گچــــــها که بودش روی دوش ای معلــــــم نام و هــم یادت به خیر یاد درس آب و بــــــابـــــایت به خیــر ای دبستانــــی ترین احســــاس من باز گرد این مشــــــــق ها را خط بزن @dar_entezare_ruyesh
چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت! همه‌ی طولِ سفر یک چمدان بستن بود❗️ @dar_entezare_ruyesh
اي خـدا هارد دلم فُرمت نكن فايل من را خالي بركت نكن آپشن غـــم را خــدايا آن نكن فايل اشكم را خدايا ران مكن ديلتِــري كـُن شاخه‌هاي غصــه را سردي و افسردگي را، هر سه را جامپر شادي بيا تا ست كنيم سيستم اندوه را ريست كنيم نــام تـو پسوردِ درهاي بهشت آدرس ايميل سايت سرنوشت اي خــــدا روز ازل، كـَد داشتي؟ موس بود، اما مگر پَد داشتي؟ كه چنيـــن طــرح تِـري‌دي مي‌زدي طرح خود بر روي سي‌دي مي‌زدي تا نيفتـــد بــاگ در انـديشه‌مان تا كه ويروسي نگردد ريشه‌مان اي خدا از بهر ما ايمن فِـرست بَهــر دلهاي پُرآتش فَن فِـرست اي خـــدا حــرف دلــم با كي زنم؟ هِلپ مي‌خواهم كه اِف يك مي‌زنم 😍 @dar_entezare_ruyesh
لوح دل، از فضلهٔ شیطان بشوی ای مدرس! درس عشقی هم بگوی❤️ چند و چند از حکمت یونانیان؟ حکمت ایمانیان را هم بدان👌 چند زین فقه و کلام بی‌اصول مغز را خالی کنی، ای بوالفضول❗️ صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف از اصول عشق هم خوان یک دو حرف❤️ دل منور کن به انوار جلی💛 چند باشی کاسه لیس بوعلی؟❗️ @dar_entezare_ruyesh
کوتاه کن کلام... بماند بقیّه‌اش 🖤😭🖤😭🖤😭🖤😭 کوتاه کن کلام... بماند بقیّه‌اش مرده است احترام... بماند بقیّه‌اش از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام... بماند بقیّه‌اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام... بماند بقیّه‌اش شمشیرها تمام شد و نیزه‌ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقیّه‌اش گویا هنوز باور زینب نمی‌شود بر سینۀ امام...؟ بماند بقیّه‎اش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیّه‌اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام....بماند بقیّه‌اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام .... بماند بقیّه‌اش بر خاک خفته‌ای و مرا می برد عدو من می روم به شام... بماند بقیّه‌اش دلواپسم برای سرت روی نیزه‌ها از سنگ پشت بام... بماند بقیّه‌اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام... بماند بقیّه‌اش حالا قرار هست کجاها رود سرش؟ از کوفه تا به شام... بماند بقیه اش قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش شاعر: محمد رسولی @dar_entezare_ruyesh