eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
384 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://abzarek.ir/service-p/msg/1974160 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از سوالهایی که اخیرا تو صندلی داغ برا یکی از شاگرد زرنگهای کلاس مطرح کردم این بود: بعد اینکه به هدفت رسیدی ، اولین کاری که میکنی چیه؟ 🤔 شاگرد زرنگ و همیشه نمره بیستِ کلاس، پاسخی داد که هم تأثر و هم تامل برانگیز بود😢 پاسخی داغ و سوزاننده بود 😔🔥 او گفت: بعد از رسیدن به هدفم، اولین کاری که میکنم اینه که زندگی میکنم😢 این در حالی است که بارها به خودش و حتی مادرش مطرح کرده بودم که انقدر افراطی درس خوان بودن، آسیب زاست❗️ با پاسخ و عملکرد امثال این عزیز، یاد این نوشته می افتم👇👇
شاگرد اول بودم ، پدرم یادم داده بود،که من همیشه درس بخوانم ، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم ! آرام آرام مهمانهای ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند ! عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده بدر یعنی چه ؟ وقتی مدرسه می رفتم، پدرم خودش مرا می رساند آخه مادرم گفت بود نکنه توی سرویس مدرسه حرف بد یاد بگیرم . پدرم مرا خیلی دوست داشت! وحتی می گفت زنگ تفریح به حیاط نروم !چون ممکن است بچه ها دعوایم کنند ! ومن نه تنها زنگ تفریح مدرسه که تمام زنگهای تفریح عمرم را در اتاقی درس خواندم ! مایه افتخار پدر بودم ! شاگرد اول ! وقتی پدر مرا به مدرسه می رساند شیشه ی اتومبیل را بالا می زد که مبادا حرفی بشنوم ومن تا مسیر مدرسه ریاضی کار می کردم! وقتی سر سفره می آمدم باید به فیزیک فکر می کردم چون پدرم می گفت نباید لحظه ها را از دست بدهم ! چقدر دلم می خواست یکبار برف بازی کنم ، اما مادر پنجره را بسته بود ومی گفت پنجره باز شود من مریض می شوم من حتی باریدن برف را هم ندیده ام ! من همیشه کفشهایم نو بود چون باآنها فقط از درب مدرسه تا کلاس می رفتم !!من حتی یک جفت کفش در زندگی ام پاره نکردم و مایه افتخار پدرم بودم ! من شاگرد اول تیزهوشان بودم ! تمام فرمول های ریاضی وفیزیک را بلد بودم ولی نمی توانستم یک لطیفه تعریف کنم ! و حالا یک پزشکم ! چه فرقی دارد تو بگو یک مهندس ! پزشکی که تا الان نخندیده است ،مهندسی که شوخی بلد نیست! من نمی دانم چطور باید نان بخرم !من نمی دانم چطور باید کوهنوردی بروم! با اینکه بزرگ شده ام اما می ترسم باکسی حرف بزنم ! چون ممکن است حرف بد یاد بگیرم ! من شاگرد اول کلاس بودم ! اما الان نمیدانم اگر مثلا مراسم عروسی دعوت شوم چگونه بنشینم ، اگر مراسم عزاداری بروم چه بگویم ! همسایه مان برای ما آش نذری آورده بود نمی دانستم چه اصطلاحی بکار ببرم یک روز باید بنشینم برای خودم جوک تعریف کنم ! یک روز باید یک پفک نمکی را تا آخر بخورم !یکروز می خواهم زیر برف بروم ! یک روز می خواهم داد بکشم ، جیغ بزنم !من شاگرد اول کلاسم اما از قورباغه می ترسم ، از گوسفند می ترسم ، مایه افتخار پدر حتی از خودش هم می ترسد ! راستی پدرها ومادرهای خوب و مهربان به فکر شاگرد اول های کلاس باشید و اگر مادرم را دیدید بگویید پسرش شاگرد اول کلاس درس و شاگرد آخر کلاس زندگی است!!! ارسالی : سرکارخانم زهرا کهن @intrnship 🌸🍂🌸🍂🌸🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.mp3
11.81M
❇️شرح دعای ابوحمزه ثمالی 🔷 استاد هادی زاده. (از شاگردان استاد صفایی) ♥️ جلسه یازدهم ✅ حتما بشنوید. @dar_entezare_ruyesh
سلام و احترام خدمت شما همکار گرامی🌹 چه جالب ، اتفاقا میخواستم در مورد درس عزت نفس بنویسم داخل کانال😊👌 بدون شماره هم میشه جواب داد☺️ لینک دوم اگه پیام بدید جوابهای منو دریافت میکنید . یا پیامها رو داخل کانال میزارم و اینجا هم جواب میدم. بله کلیپ ها و تصاویر قدیمی کانال ، متاسفانه باز نمیشن😢 امیدوارم ایتا این اختلال رو برطرف کنه. وگرنه من ایتا رو برطرف میکنم😅
سلام و ارادت 🍃🌹
موضوع درسمون عزت نفس بود. کتاب یه تصویری داشت که محور سوال من برا شروع درس واقع شد😊 به نظرتون این تصویر چی میخواد بگه؟☝️ حدس هایی زدند که گرچه مرتبط با موضوع نبود؛ ولی زاویه دید اونها رو برام نشون میداد و همینش هم خوب بود😊 ولی یکی از بچه ها قشنگ زد وسط خال سیاه👌 تصویر میخواد بگه این گیاه در مقابل سختی ها تسلیم نشده و رشدش رو متوقف نکرده😍👌 تاییدش کردم و گفتم آفررین عزت یعنی همین تسلیم نشدن👌 خب بچه ها دیگه درسمون تموم شد😅 حسابی خندیدند و رفتم سراغ موضوع درسمون. خطاب به بچه ها گفتم : عزیزانم، موضوع درسمون در مورد همین واژه "عزیز" هست😍 عزیزمِ فارسی با عزیزمِ عربی فرقایی داره، شبیه همون دعوای بهشتی😉 حالا فرقشون چیه؟ ✍🌱درانتظار رویش🌱۱۴۰۲/۱/۲۶ @dar_entezare_ruyesh
"عزیزم "رو در زبان فارسی برای روابط دوستانه و صمیمی با بار عاطفی به کار می بریم؛ ولی عزیز در عربی معنای دیگه ای داره. (با ذهنیت فارسی، نمیشه قرآن عربی رو درست فهمید😉) عربها به زمینی که خاکش سخت و نفوذناپذیر باشه، طوری که آب داخلش نفوذ نکنه، میگن : ارض عزیز👈زمین سخت و نفوذناپذیر👌 حالا قرآن که به زبان عربی نازل شده، از همین واژه عرب زبان ها برای توصیف یکی از صفات خدا بهره گرفته😍 و چی بهترر از اینکه از ادبیات قابل فهم مخاطبت بهره بگیری تا ارزش های مدنظر خودت رو منتقل کنی😍 عزیز در قرآن صفت خدا هست و ما خدای عزیزی داریم که هیچ قدرتی توان نفوذ در اراده و قدرت او رو نداره👌😍 انسان عزیز هم که در انتظار رویش هست 😉درست مثل همین چیزی که تو تصویر بالا می بینید، هیچ وقت تسلیمِ سختیِ اسفالت و موانع نمیشه و بالاخره از دل مشکلات، جوانه میزنه و رشد میکنه👌😍 پس مفهوم "عزت نفس" در دلش، تسلیم نشدن و کم نیاوردن رو داره🌹 ✍🌱درانتظار رویش🌱۱۴۰۲/۱/۲۶ @dar_entezare_ruyesh
تو همین حین یکی از بچه ها که به شدددت با خدا درگیره و در عین حال دختر خوبی هم هست پرسید: خانوم راستش رو بگید به نظرتون ما عزت نفس داریم یا نه؟🤔 گفتم من اهل جواب " بله، خیر" نیستم😉 ولی نشونه هاش رو میگم خودتون رو با این نشونه ها محک بزنید ببینید چند چندین😊 انسان عزیز کسیه که در مقابل خواسته های سطحی و لذت های زودگذر و پست، تسلیم نمیشه و دور و برِ انجام کارهایی که شأن اون رو پایین بیاره ، نمی گرده🌹 یعنی اولین مولفه های عزت نفس، در رابطه درونی فرد و در خلوت خودش مطرح میشه.. در درون خودش تو جنگها و درگیری های تن به تن با شیطان و هوای نفس، وا نمیده😍 و در درجات بعدی چنین فردی در روابط و عملکرد بیرونی، از حرفهای سطحی مردم، تاثیر نمیگیره و وقتی درست بودن یه کاری رو درک کرد، دیگه دغدغه ی " مردم چی میگن؟" رو نداره👌 بعد با مثالهایی واضح اشاره کردم که بعضیا هستن که کنترل زندگیشون دستِ مردمه. دیدید تو خونه کنترل تلویزیون دست هرکی باشه، همه ی کانال ها رو یه گشتی میزنه و آخر سر تو کانالی که باب میل خودش هست، تنظیم میکنه😞 بعضی از آدما هستن که دقیقا این شکلی کنترل زندگیشون رو دادند دست حرف مردم، مردم تو هر کانالی بزنن، ایشونم همون کانال گیر میکنه 😢👇👇 واا من این لباس رو برا فلان مجلس نمی پوشم، اونجا چند نفر هستن که قبلا منو با این لباس دیدند😐 شبای عروسی عارشون میاد برن نماز بخونن، میگن مردم مسخره میکنن آدمو😥 حتی نوع لباس و کیف و کفش و مخلفات سفره های مهمونی و ... رو با "حرف مردم" تنظیم میکنند❌ خب عزیزانم، باید بگم که اینا عزت نفس پایینی دارند، چون حرف و نگاه سطحی مردم خیلی راحت درون اونا نفوذ میکنه و اینا رو تسلیم خودش میکنه❗️ برعکس، نمیشه با معیارها و حرفهای سطحی به راحتی درون آدمای عزیز نفوذ کرد. اینا دیگه واقعا عزیزند ( هم عربی هم فارسی😁😍) خب با این اوصاف فکر نمی کنم کسی نخواد عزیز بشه🤩 ✍🌱درانتظار رویش🌱۱۴۰۲/۱/۲۶ @dar_entezare_ruyesh
حالا عزت رو چه طوری کسبش کنیم؟🤔❗️ فرض کنید یه آدمی تشنه است و از شدت تشنگی لباش ترک خورده😔😞 این فرد میتونه از آب های گل آلود مسیر رفع تشنگی کنه؟!! مسلما نه. پس باید بره سرچشمه اصلی و زلال رو پیدا کنه و ازش بنوشه😍👌💧 تو دنیای معاصر ما، نباید عزت رو از آبشخور های گل آلود که برخی آدما و مکتب ها معرفی میکنن، گدایی کرد. بلکه باید به سرچشمه وصل شد. 👌🤩 من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا. هرکس طالب عزت است بداند که هممممه ی عزت نزد خداوند است.❤️👌 پس راه کسب عزت، از درگاه خدا میگذرد و لاغیر ❗️ ✍🌱درانتظار رویش🌱۱۴۰۲/۱/۲۶ @dar_entezare_ruyesh
ادامه دارد ...👆👆👆
همه جا میتونی رشد کنی ..👌😍
دوازدهم.mp3
8.98M
❇️شرح دعای ابوحمزه ثمالی 🔷 استاد هادی زاده. (از شاگردان استاد صفایی) ♥️ جلسه دوازدهم ✅ حتما بشنوید. @dar_entezare_ruyesh
عصر، کتاب به دست رفتم حیاط تا یه کم مطالعه کنم چشمم به آسمون خدا افتاد😍 دامنم از دست برفت❤️😍 کتاب رو بستم و این شعر سلمان هراتی را با خود زمزمه کردم:👇👇 جهان، قرآن مصور است📖 و آيه ها در آن به جاي آن كه بنشينند، ايستاده اند🌱 درخت يك مفهوم است🌳 دريا يك مفهوم است🌊 جنگل و خاك و ابر☁️ خورشيد و ماه و گياه🌙🌞☘ با چشم هاي عاشق بيا😍 تا جهان را تلاوت كنيم❤️👌 ✍🌱درانتظاررویش🌱 ۱۴۰۲/۱/۲۷ @dar_entezare_ruyesh
با چشم های عاشق بیا جهان را تلاوت کنیم😍👌 امام رضا علیه السلام فرمودند: عبادت به زیادی نماز و روزه نیست؛ بلکه به تفکر در امر الهی است👌❤️ به جای ختم قرآن، یک آیه بخوانیم ولی با تفکر👌 @dar_entezare_ruyesh
13.mp3
14.12M
❇️شرح دعای ابوحمزه ثمالی 🔷 استاد هادی زاده. (از شاگردان استاد صفایی) ♥️ جلسه سیزدهم ✅ حتما بشنوید. @dar_entezare_ruyesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام طاعاتتون قبول حق🌹
امروز سر کلاس قشنگ مشغول بحث بودیم که یهو با صدای جیغ و ترس شدید یکی از شاگردان که منجر به ترس و جیغ بغل دستی اش شد، واقعا ترسیدم 😞 نگو این زنبور از پنجره بازِ کلاس وارد شده و منم اصلا متوجه ورودش نبودم❗️ وقتی عامل ترس رو فهمیدم، در کمال خونسردی زنبور رو که از دید پنهان شده بود و لای پرده و پنجره بود، کشتمش😢 با کتابِ یکی از بچه ها🙈 البته نیمه جون شده بود😢 گرفتم تو دستم😊 بچه ها می ترسیدن میگفتن الان دستتون رو نیش میزنه هاا😱 گفتم نترسید، دست من فدای سر شما😂 از سابقه ۶ دوز واکسن طبیعی ام(نیش عمدیِ زنبور عسل بعد از کرونا😅) خبر ندارن که. مطمئن بودم تا نکشمش، دیگه امنیت داخل کلاس برقرار نمیشه و از درس می مونم. لذا کشتم و سوژه را از پنجره طبقه دوم انداختم پایین😢 معلم باید شجاع و مدیر و مدبر باشد👇 (یاد ویژگی های ولی فقیه افتادم😂😅) ✍🌱درانتظار رویش🌱۱۴۰۲/۱/۲۸ @dar_entezare_ruyesh
راستی حواسم هست که ادامه بحث عزت نفس رو بنویسم آ😊 ولی فعلا یه بخشی از برنامه محفل رو ببینید تا بعد👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 از خجالت مُردم! از رکوع بلند شدم، سجده یادم رفت😂🤣🤦‍♂ با تی‌شرت و شلوار کردی قرار بود تلاوت کنه.😢😅 برشی از برنامه بسیار دیدنی محفل👆👆 @dar_entezare_ruyesh
سلام طاعات شما هم قبول.🌹 شما شناختتون از من درست نیست برا همین همچین انتظاری نداشتین😅 وگرنه من از اول، همون آدم بده قصه هستم😂 قبل از اینکه قرآن و حدیث بخونم و دبیر دینی بشم، ناسلامتی گیاهپزشکی خوندم و واحد سنگییین حشره شناسی 😩پاس کردم آآ. تو واحد عملی حشره شناسی، جاتون خااالی 200تا حشره متفاوت رو گرفتیم و با سیانور بیهوش کردیم و بردیم زیر میکروسکوپ ، دل و روده شون رو حلاجی کردیم! دیگه انتظار فراتر از این نمیره از من😂🤦‍♀️ البته این شیطنت ها از بچگی تو خونم بوده🙈 من عااااشق پروانه بودم و هستم😍 بچگی هام پروانه هایی که میومدن حیاط و رو گلها می نشستن رو با جارو زخمی می کردم تا نپرند و من بگیرم دستم😥🙈🤦‍♀️ خدااایا همه آدم بدهای قصه ها رو هدایت کن، منم قاطی اونا😅
نوش جونتون. من خودم از تلویزیون دیده بودم، گفتم اینجا برا شماها بزارم😅 محفل ، برنامه خیلی خوبیه. 👌 با محوریت قرآن و تشویق و معرفی استعدادهای قرآنی در سطوح مختلف، توام با شادی و بگو بخند و روضه های دلنشین و ذکر اهل بیت علیهم السلام❤️😍 شبکه سه ، ساعت ۵:۳۰ یا ۶ عصر
در ادامه مباحث دینی یازدهم و بحث عزت نفس، راهکارهای تقویت عزت نفس رو بیان کردیم و با بچه ها به بحث گذاشتیم😍 حتی شاگرد مدیتیشنی هم در سکوت به بحثمون دل داده بود😊 یکی از راه های مهم تقویت عزت نفس، شناختن ارزش واقعی خودمون هست. 👌 اگه کسی شناخت و درک درستی از استعدادها و دارایی های خودش نداشته باشه، طبیعیه که خودشو زیر قیمت میفروشه(عزت نفس پایین)😥 دیگه نمیخوام بگم که حراج میزنه به عمرش😔 اینجا هم برا محسوس شدن مطلب، یه خاطره از خودم گفتم براشون.😊 ( رونق تولیدم خوب کار میکنه، تو بحث خاطرات به خودکفایی رسیدم و اینجا هم براتون صادر میکنم، در صورت کمبود خاطره، میتونید صادرات ما رو در قالب واردات به کلاسهاتون ببرید😅🙈) 👇👇👇 بچه که بودم عااااشق شیرینی و قنادی عید نوروز بودم😍😋 همه اسکناس های تازه ای که برام عیدی داده بودند رو جمع کرده بودم ؛ ولی ذهن کودکانه، قدرت هضم ارزش اون همه اسکناس رو نداشت برا همین خییییییییییلی ارزون از دستش دادم😅😥 مادرم میدونست شیرینی خیلی دوست دارم، باهام یه معامله ای کرد😁 گفت اسکناس های عیدی ات رو در قبال دادن چندییین شیرینی ازت میخرم😂 منم فکر میکردم چه معامله پر سودی!!!🤔🤗 بی درنگ عیدی هامو دادم و چندتا شیرینی گرفتم و خوردم و تماام😐 نگوو با مبلغ عیدی های من، به جای چند شیرینی، میشد چند جعبه شرینی خرید❗️😓🤦‍♀️ و این قانون هستی است اگررر ارزش دارایی های خودمان را ندانیم، خیلی ارزان از دست می رویم🥺 پس، اولین قدم در راه تقویت عزت نفس، اینه که شناخت درستی از استعدادها، امکانات و دارایی های وجودیِ خودمون داشته باشیم. هر دو عالم قیمت خود گفته ای❗️ نرخ بالا کن که ارزانی هنوووز❤️😍 کسی که با همه وجودش برسه به این حقیقت که خدا، همه نظام هستی رو برای انسان خلق کرده و انسان رو برای خودش، چنین فردی رو نمیشه با معیارها و خواسته های سطحی و پست تحت تاثیر قرار داد، یعنی این آدم عزیز میشه😍❤️👌 ✍🌱درانتظار رویش🌱۱۴۰۲/۱/۲۸ @dar_entezare_ruyesh
29.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰عنوان: زندگیت رو چند میفروشی ؟❗️🤔 از مردی ثروتمند پرسیدند: « راز موفقیت شما چه بوده؟» او گفت: من گدا بودم. روزی به طرف یک مرد متشخص رفتم و از او درخواست پول کردم. وی نگاهی به من انداخت و گفت: به جای گدایی کردن بیا با هم معامله ای کنیم. پرسیدم: چه معامله ای؟! گفت: یک بند انگشت تو را به ده پوند می خرم. گفتم: عجب حرفی می زنید آقا! _-یک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم، شوخی می کنید؟! + بر عکس، کاملا جدی می گویم. او همچنان قیمت را بالا می برد تا به هزار پوند رسید. گفتم: اگر ده هزار پوند هم بدهید، من به این معامله ی احمقانه راضی نخواهم شد. گفت: اگر یک بند انگشت تو بیش از ده هزار پوند می ارزد، پس قیمت قلب، چشم ،گوش ،مغز و پای تو چقدر است؟ لابد همه ی وجودت را به چند میلیارد پوند هم نخواهی فروخت!؟ گفتم: بله، درست فهیمیده اید.👌 گفت: عجیب است که تو داری گدایی می کنی!! گفته ی او همچون پتکی بود که بر ذهن خواب آلود من فرود آمد.❗️ از همان لحظه، گدایی کردن را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم زندگی تازه ای را آغاز کنم. ✍🌱درانتظار رویش🌱۱۴۰۲/۱/۲۸ @dar_entezare_ruyesh