✴نامه امام زمان عليه السلام به سيّد ابو الحسن اصفهانى
آية اللّه سيّد ابو الحسن اصفهانى از مراجع بزرگ ووارسته اى است كه هم به محضر مبارك امام عصر عليه السلام نائل آمده وهم به افتخار دريافت نامه وتوقيع از سوى آن حضرت، مفتخر شده است.
شيخ محمود حلبى مى گويد: من در عصر آن بزرگوار از كسانى بودم كه گاه اشكال وايراد به سبك معظّم له در رهبرى معنوى ومذهبى جهان تشيّع داشتم واين ايراد تا هنگام تشّرف به عتبات عاليات وديدار خصوصى با آن مرحوم ادامه داشت.
به همين جهت هم، آنجا وقتى به محضرش رفتم اشكالات خود وديگران را گفتم وآن بزرگوار با كمال سعه صدر وگشادگى چهره، جواب همه اشكال وايرادهاى مرا داد وسر انجام فرمود: من دستور دارم كه اينگونه عمل كنم.
گفتم: از كجا وچه كسى دستور داريد؟
فرمود: از چه كسى مى خواهيد دستور داشته باشم؟
گفتم: يعنى از امام عصر عليه السلام.
فرمود: آري. وبرخاست درب صندوق خود را گشود وپاكتى را از آنجا برگرفت وبه دست داد.
من به مجّرد اين كه پاكت را گرفتم مضطرب ومنقلب شدم با حالتى وصف ناپذير كاغذ را از پاكت در آوردم وآن را خواندم كه از جمله اين عبارت در آن نوشته شده بود:
بسم اللّه الرحمن الرحيم
يا سيّد ابو الحسن ارخص نفسك واجلس فى دهليز بيتك ولا ترخ سترك واعن اواغث شيعتنا وموالينا نحن ننصرك انشاءاللّه. المهدى
يعنى: بنام خداوند بخشاينده مهربان. اى سيّد ابو الحسن! خود را ارزان كن ودر اختيار همگان قرار بده ودر بيرونى منزلت بنشين ودرب را به روى كسى نبند وپرده بين خود ومردم قرار مده وبداد وكمك پيروان ودوستان ما برس كه ما ترا يارى مى كنيم انشاء اللّه.
پرسيدم: اين توقيع شريف را به وسيله چه كسى دريافت داشته ايد؟
فرمود: به وسيله مردى عابد وپارسا وبا تقوا به نام شيخ محمّد كوفى كه از هر جهت مورد وثوق واطمينان است.
اجازه گرفتم تا از آن نسخه اى بردارم مشروط بر اينكه تا سيّد در قيد حيات است ابراز نكنم.
✍منبع: كرامات الصالحین
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین ❤
❤ شب زیارتی ارباب ❤
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
زیارت عاشورا برای اولین بار با صدای سردار دلها
❤ حاج قاسم سلیمانی
❤ استاد سماواتی
❤ استاد فرهمند
❤ علی فانی
✅ به همراه ذکر شمار( صلوات شمار دیجیتالی)
✅ پخش زنده از بین الحرمین و ....
✅ اسکرول خودکار متن و صوت
✅ گرافیک فوق العاده زیبا
لینک مستقیم از کافه بازار 👇
http://cafebazaar.ir/app/?id=ziarat.ashora.bidar&ref=share
لینک مستقیم در مایکت👇
https://myket.ir/app/ziarat.ashora.bidar
ziarat.ashora.bidar.apk
17.96M
زیارت عاشورا برای اولین بار با صدای سردار دلها
❤ حاج قاسم سلیمانی
❤ استاد سماواتی
❤ استاد فرهمند
❤ علی فانی
✅ به همراه ذکر شمار( صلوات شمار دیجیتالی)
✅ پخش زنده از بین الحرمین و ....
✅ اسکرول خودکار متن و صوت
✅ گرافیک فوق العاده زیبا
لینک مستقیم از کافه بازار 👇
http://cafebazaar.ir/app/?id=ziarat.ashora.bidar&ref=share
لینک مستقیم در مایکت👇
https://myket.ir/app/ziarat.ashora.bidar
چراغهای مسجد دسته دسته روشن میشوند. الحمدلله، ده شب مجلس با آبروداری برگزار شد.
آقا سید مهدی که از پلههای منبر پایین میآید، حاج شمسالدین ـ بانی مجلس ـ هم کم کم از میان جمعیت راه باز میکند تا برسد بهش.
جمعیت هم همینطور که سلام میکنند راه باز میکنند تا دم در مسجد.
وقت خداحافظی، حاجی دست می کند جیب کتش…
آقا سید، ناقابل، اجرتون با صاحب اصلی محفل…
دست شما درد نکند، بزرگوار!
سید پاکت را بدون اینکه حساب کتاب کند، میگذار پر قبایش. مدتها بود که دخل را سپرده بود دست دیگری!
آقا سید، حاج مرشد شما رو تا دم در منزل همراهی میکنن…
حاج مرشد، پیرمرد ۵۰ ، ۶۰ ساله، لبخندزنان نزدیک میشود. التماس دعای حاج شمس و راهی راه…
زن، خیلی جوان نبود. اما هنوز سن میانسالیاش هم نرسیده بود. مضطرب، این طرف آن طرف را نگاه میکرد.
زیر تیر چراغ برق خیابان لاله زار، جوراب شلواری توری، رنگ تند لبها، گیسهای پریشان… رنگ دیگری به خود گرفته بود.
دوره و زمونهای نبود که معترضش بشوند…
حاج مرشد!
جانم آقا سید؟
آنجا را میبینی؟ آن خانم…
حاجی که انگار تازه حواسش جمع آن طرف خیابان شده بود، زود سرش را انداخت پایین.
استغفرالله ربی و اتوبالیه…
سید انگار فکرش جای دیگری است…
حاجی، برو صدایش کن بیاید اینجا.
حاج مرشد انگار که درست نشنیده باشد، تند به سیدمهدی نگاه میکند:
حاج آقا، یعنی قباحت نداره؟! من پیرمرد و شمای سید اولاد پیغمبر! این وقت شب… یکی ببیند نمیگوید اینها با این زن ... چه کار دارند؟
سبحان الله…
سید مکثی میکند.
بزرگواری کنید و ایشون رو صدا کنید. به ما نمیخورد مشتری باشیم؟!
حاج مرشد، بالاخره با اکراه راضی میشود. اینبار، او مضطرب این طرف و آن طرف را نگاه میکند و سمت زن میرود.
زن که انگار تازه حواسش جمع آنها شده، کمی خودش را جمع و جور میکند.
به قیافهشان که نمیخورد مشتری باشند! حاج مرشد، کماکان زیرلب استغفرالله میگوید.
- خانم! بروید آنجا! پیش آن آقاسید. باهاتان کاری دارند.
زن، با تردید، راه میافتد.
حاج مرشد، همانجا میایستد. میترسد از مشایعت آن زن!…
زن چیزی نمیگوید. سکوت کرده. مشتری اگر مشتری باشد، خودش…
دخترم! این وقت شب، ایستادهاید کنار خیابان که چه بشود؟
شاید زن، کمی فهمیده باشد! کلماتش قدری هوای درد دل دارد، همچون چشمهایش که قدری هوای باران:
حاج آقا! به خدا مجبورم! احتیاج دارم…
سید؛ ولی مشتری بود!
پاکت را بیرون میآورد و سمت زن میگیرد:
این، مال صاحب اصلی محفل است! من هم نشمردهام. مال امام حسین(ع) است… تا وقتی که تمام نشده، کنار خیابان نایست!…
سید به حاجی ملحق میشود و دور…
انگار باران چشمهای زن، تمامی ندارد…
چندسال بعد…نمیدانم چندسال… حرم صاحب اصلی محفل!
سید، دست به سینه از رواق خارج میشود. زیر لب همینجور سلام میدهد و دور میشود. به در صحن که میرسد، نگاهش به نگاه مردی گره میخورد و زنی به شدت محجوب که کنارش ایستاده.
مرد که انگار مدت مدیدی است سید را میپاییده، نزدیک میآید و عرض ادبی.
زن بنده میخواهد سلامی عرض کند.
مرد که دورتر میایستد، زن نزدیک میآید و کمی نقاب از صورتش بر میگیرد که سید صدایش را بهتر بشنود. صدا، همان صدای خیابان لاله زار است و همان بغض:
آقا سید! من را نشناختید؟ یادتان میآید که یکبار، برای همیشه دکان مرا تعطیل کردید؟ همان پاکت… آقا سید! من دیگر… خوب شدهام!
این بار، نوبت باران چشمان سید است… سید مهدی قوام ـ از روحانی های اخلاقی دهه ۴۰ تهران ـ یکی تعریف میکرد: روزی که پیکر سید مهدی قوام را آوردند قم که دفن کنند، به اندازهی دو تا صحن بزرگ حرم حضرت معصومه کلاه شاپویی و لنگ به دست آمده بودند و صحن را پر کرده بودند. زار زار گریه میکردند و سرشان را میکوبیدند به تابوت…
#تلنگر
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
🧡 السلام علیک یا صاحب الزمان 🧡
سلام مهدی جان
صبحت بخیر آقای غریبم.
هر سپیده از خدا می خواهم که جانت به سلامت باشد و از هر گزندی در امان باشی .
از خدا می خواهم که در هجوم این همه اندوه ، قلب صبورت ، آرام باشد .
و از من ، منتظری روسیاه ، جز دعا برای بزرگی چون تو چه بر می آید؟...
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
⭐این صدقه دادن های اول صبح...
🔷️صبح را با صدقه آغاز کنید
🔺️امام صادق علیه السلام فرمودند:
مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ حِینَ یُصْبِحُ أَذْهَبَ اَللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ.
کسى که بامدادان صدقهاى بدهد، خداى عزّ و جلّ پیشامد نحس آن روز را از او دفع میکند.
🔸️الکافی، ج 4، ص 6
این صدقه دادن های اول صبحت به نیت سلامتی امام زمانت (اگر چه مبلغ اندکی باشد) خیلی اوضاع و احوال زندگی ات را سر و سامان می دهد، مولا علیه السلام بدهکار تو و من نمی مانند و هزار هزار برابر برایمان جبران می کنند.
#صدقه_دادن_های_اول_صبح
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸 حديث ثقلين دلالت بر وجود امام زمان علیهالسلام دارد و از ادله صريحه اثبات امامت است؛ زيرا در بخشى از آن، آمده است: «سَأَلْتُ اللّهَ أَنْ لا يُفَرِّقَ بَيْنَهُما حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ فَاسْتَجابَ لى؛ از خدا خواستهام كه بين آن دو (عترت و قرآن) جدايى نيندازد، تا اينكه در كنار حوض [كوثر] نزد من حاضر شوند، و خداوند اين دعاى مرا اجابت نمود»؛ بنابراين، هر وقت قرآن دست اين امت باشد، اهلبيت علیهمالسلام نيز هست.
📚 کتاب حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف، ص٩٨
مجموعه بیانات آیتالله بهجت قدسسره پیرامون حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف
⭐ کانال آیت الله بهجت 👇
https://eitaa.com/joinchat/1560805625C87976a81f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️ سید مهدی قوام و زن بدکاره
🎙 استاد دانشمند
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
🔻تاثیرات زیادی که شخص نویسنده حرز کبیر امام جواد علیه السلام میتواند داشته باشد تو نوشتن حرز امام جواد علیه السلام،توضیح در کانال حرز
🔶 حرز اصل کبیر امام جواد علیه السلام روی پوست آهو رو از فروشگاه در محضر علما تهیه بفرمایید.👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/1766785276C8c0efe6c9c
🌸🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂
🍂🍃
🍂
🔰داستان دوم طی الارض شیخ حسنعلی نخودکی"ره"
✅شخصی بنام صنیعی از اهل اصفهان که ریاست اداره تلفن مشهد را نیز به عهده داشت ، می گوید: وقتی به درد پا مبتلا شدم ، به ارشاد و به اتفاق دو تن از دوستانم به نامهای حسن روستائی و شاهزاده ی دولتشاهی به خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (رحمة الله علیه )رفتم تا توجهی فرماید و از آن درد خلاص گردم ، چون به خانه او رفتم ،دیدم که در اطاق گلی و بر روی تخت پوست وزیلویی نشسته است.در دلم گذشت که شاید این مرد نیز با ظواهر ،تدلیس (عوامفریبی) می کند. پس از شنیدن حاجتم ، فرمود تا دو روز دیگر به خدمتش برسم. روز موعود و بنا به وعده آنجا رفتم . چون در خدمتش نشستم ، نظرعمیقی در من افکند که ناگهان خود را در شهر اراک که مدتی محل سکونتم بود یافتم . در آن وقت پسرم نیز در آن شهر ساکن بود .یک سره به خانه او رفتم ، ولی به من گفتند : فرزند تو چندی است که از این خانه به جای دیگر منتقل شده است و نشانی محل جدید او را به من دادند.بسوی آن نشانی جدید راه افتادم و در راه باتنی چند از دوستان مصادف شدم که قرار گذاشتند همان شب به دیدن من بیایند . چون به درب ِ منزل فرزندم رسیدم و درب را به صدا درآوردم خادمه یی درب را گشود. چون خواستم به درون روم ، ناگهان صدای حاج شیخ مرا به خود آورد . دیدم غرق عرق شده و خسته وکوفته ام.آنگاه دستوری از دعا و دوا به من مرحمت فرمود ، ولی پیوسته در اندیشه بودم که این چگونه سیر وسیاحتی بود که کردم ؟! پس از چند روز ، نامه ای گله آمیز از پسرم رسید که:چه شد به اراک و تا درب ِ خانه ما آمدی ، ولی داخل نشده، بازگشتی و چرا با دوستانت که در راه ، قرار ملاقات نهاده بودی و شب به دیدار تو آمده بودند ، تخلف وعده کردی ؟و در پایان ، آدرس منزل خود را در همان محل داده بود که من درآن مکاشفه و سیاحت به آنجا رفته بودم.
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
📚داستانهای شگفت انگیز اولیا خدا
#شیخ_حسنعلی_نخودکی
🍂
🍂🍃
🍂🍃🍂🍃
🌸🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🏴 به مناسبت یادبود سالگرد ارتحال فقیه عارف، عبد خدا، حضرت آیتاللّٰه بهجت قدس سره (به تاریخ ۲۲ جمادی الاولی ۱۴۳۰)
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🌟 خدا کند این توجّه و ارادت و محبّت به اهلبیت علیهمالسلام در دلهای ما باقی بماند و با محبّت آنها از دنیا برویم.☘️
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٣۴
⭐ کانال آیت الله بهجت 👇
https://eitaa.com/joinchat/1560805625C87976a81f9
🔻تاثیرات زیادی که شخص نویسنده حرز کبیر امام جواد علیه السلام میتواند داشته باشد تو نوشتن حرز امام جواد علیه السلام،توضیح در کانال حرز
🔶 حرز اصل کبیر امام جواد علیه السلام روی پوست آهو رو از فروشگاه در محضر علما تهیه بفرمایید.👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/1766785276C8c0efe6c9c
کانال آیت الله بهجت در ایتا
جهت عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/1560805625C87976a81f9
🌸🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂
🍂🍃
🍂
✍ نماز خربزه ای
💟مرحوم حاج شيخ الاسلامى(ره) فرمودند: شنيدم از عالم بزرگوار و سيد عاليقدر، امام جمعه بهبهانى، كه در اوقات تشرّف به مكه معظمه، روزى برای تشرّف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس، از خانه خارج شدم. در میان راه، خطرى برایم پيش آمد، که خداوند مرا از خطر مرگ حتمی نجات داد. و با كمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم. در مقابل مسجد، خربزه فروشی را دیدم. از خربزه فروش قیمت خربزه را پرسیدم. گفت آن قسمت، ارزانتر و فلان قيمت، قسمت ديگر گرانتر، و فلان قيمت است. گفتم پس از بازگشت از مسجد، مى خرم و به منزل مى برم.پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم. در حال نماز، در این فکر بودم كه از قسمت گرانِ آن خربزه بخرم يا قسمت ارزان ترش. و چه مقدار بخرم و... خلاصه تا آخر نماز در اين فکر بودم. وقتی نمازم تمام شد، خواستم از مسجد بيرون بروم، شخصى به مسجد وارد شد و نزديك من آمد و در گوشم گفت: «خدائي كه امروز تو را از خطر مرگ نجات داد، آيا سزاوار است كه در خانه ی او، نماز خربزه اى بخوانى؟!»فوراً متوجه عيب خود شده و بر خود لرزيدم. خواستم دامنش را بگيرم، ولی او را نيافتم.
📚داستانهای شگفت انگیز اولیاء خدا
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
🍂
🍂🍃
🍂🍃🍂🍃
🌸🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
💠🔅💠🔅💠🔅💠
💠🔅💠🔅💠
💠🔅💠🔅
💠🔅💠
💠🔅
💠
💠سگی بر روی جنازه
🔺️ صاحب فضیلت تقوی و ایمان مرحوم دکتر احمد احسان که سالها مقیم کربلا بوده و چند سال آخر عمرش مجاور قم بود ودر همانجا مرحوم و مدفون گردید تقریبا در بیست و پنج سال قبل در کربلا نقل فرمود که روزی جنازه ای را دیدم جمعی اورا به حرم مطهر حضرت سید الشهدا(ع)بقصد تبرک و زیارت می برند من هم همراه مشیعین رفتم ناگاه دیدم روی تابوت سگی سیاه وحشت انگیز نشسته است،حیران شدم برای اینکه بدانم آیا دیگری هم می بیند یا تنها من این امر غریب را مشاهده میکنم از شخصی که سمت راست من حرکت می کرد پرسیدم پارچه ای که روی جنازه است چیست؟گفت شال کشمیری گفتم بر روی پارچه چیز دیگه ای می بینی؟گفت نه.
همین سوال را از آنکه سمت چپ من بود کردم و همین پاسخ را شنیدم دانستم که جز من کسی نمی بیند.
تا درب صحن رسیدیم ناگاه آن سگ از جنازه جدا شد تا وقتی که جنازه را از حرم مطهر و صحن شریف برگرداندند باز در خارج صحن آن سگ را با جنازه دیدم همراهش به قبرستان رفتم ببینم چه می شود،در غسالخانه و تمام حالات،سگ را دیدم که به جنازه متصل است تا وقتی که میت را دفن کردند آن سگ هم در همان قبر از نظرم محو گردید.
📚منبع:داستانهای شگفت،آیت الله شهید دستغیب،ص 390
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
💠
💠🔅💠
💠🔅💠🔅💠
🔱🔸🔱🔸🔱🔸🔱
🔱🔸🔱🔸🔱
🔱🔸🔱🔸
🔱🔸🔱
🔱🔸
🔱
💠سگی بر روی جنازه"داستان دوم"
🔰قاضی سعید قمی در کتاب اربعینات خود از استاد کل شیخ بهایی(اعلی الله مقامه)نقل کرده و خلاصه اش آن است که یک نفر از اهل معرفت و بصیرت مجاور مقبره ای از مقابر اصفهان بوده روزی جناب شیخ بهایی به ملاقاتش می رود به شیخ میگوید روز گذشته در این قبرستان امر غریبی مشاهده کردم دیدم جماعتی جنازه ای را آوردند در فلان موضع دفن کردند و رفتند چون ساعتی گذشت بوی خوشی به مشامم رسید که از بوهای دنیوی نبود متحیر شدم به اطراف نظر کردم تا بدانم این بوی خوش از کجاست ناگاه صورت بسیار زیبایی در زی ملوک دیدم که نزد آن قبر رفت و از دیده ام پنهان شد طولی نکشید ناگاه بوی گندی که از هر بوی گندی پلیدتر بود به مشامم رسید چون نظر کردم سگی را دیدم که رو به آن قبر میرود و نزد آن قبر از نظرم محو شدودر حال حیرت و تعجب بودم که ناگاه دیدم آن جوان را بد حال بد هیئت مجروح و از همان راهی که آمده بود بر می گشت دنبال او رفتم و از او خواهش کردم که حقیقت حال را برای من بگو.
✅گفت من عمل صالح این میت بودم و مامور بودم با او باشم ناگاه آن سگی را که دیدی آمد و او عمل ناشایسته او بود و چون کارهای ناروایش بیشتر بود بر من چیره شد و نگذاشت با او باشم مرا بیرون کردو فعلا انیس آن میت همان سگ است.
شیخ فرمود این مکاشفه صحیح است زیرا عقیده ما آن است که کردارهای آدمی در برزخ بصورتهای مناسب باآن اعمالش باشخص خواهد بود مسئله تجسم اعمال و مصور شدنشان بصورتهای مناسب با احوال مسلم است.
📚منبع:داستانهای شگفت،آیت الله شهید دستغیب،ص391
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
🔱
🔱🔸🔱
🔱🔸🔱🔸🔱
🔱🔸🔱🔸🔱🔸🔱
#یا_مهـــــــــــدی_عج
امام زمـــــــــــانم
اَمَنْ یُجیبْ...بخوان برایم
حالِ دلم اضطراری است!
در این دنیای شلوغ و هزار رنگ
دل خوشم به بودنت..داشتنت..
کاش می دانستم
این ندیدنٺ کی به پایان می رسد؟
🌸اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
✨صبحت بخیر مولای غریبم
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
⭐این صدقه دادن های اول صبح...
🔷️صبح را با صدقه آغاز کنید
🔺️امام صادق علیه السلام فرمودند:
مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ حِینَ یُصْبِحُ أَذْهَبَ اَللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ.
کسى که بامدادان صدقهاى بدهد، خداى عزّ و جلّ پیشامد نحس آن روز را از او دفع میکند.
🔸️الکافی، ج 4، ص 6
این صدقه دادن های اول صبحت به نیت سلامتی امام زمانت (اگر چه مبلغ اندکی باشد) خیلی اوضاع و احوال زندگی ات را سر و سامان می دهد، مولا علیه السلام بدهکار تو و من نمی مانند و هزار هزار برابر برایمان جبران می کنند.
#صدقه_دادن_های_اول_صبح
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
✨﷽✨
🌼سه چشم كه در قيامت گريان نيستند
✍آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : در حدیث آمده است تمامی چشم ها روز قيامت گريان است، به جز سه چشم:
❶ چشمی که نامحرم را ندیده باشد.
من پریروز به خانواده ام می گفتمکه ما پنجاه سال پیش به مدت شش سال در یک خانه مستاجر بودیم، در این مدت هرگز من زن صاحبخانه را ندیدم، نه عمداً و نه سهواً شما هم باید این طور باشید. اگر در خانه ای نامحرم هست ،دقت کنید.
❷ چشمی که در راه اطاعت خدا شب زنده دار است. «سحرها از خواب بر می خیزد ، نماز شب می خواند ، و... چنین چشمی در روز قیامت گریان نیست. و لو اينكه سحر پا شده است و خوابش نبرده نشسته و چاي خورده است، همين خوب است. لازم نيست حتماً دعا بخوانيد؛ نه، خود بيداري شب، اثري دارد»
❸ چشمی که در دل شب، از ترس خدا گريه کند. حاج میرزا علی موذن زاده بر روی منبر می گفت ما در نجف از صدای هق هقِ گریه حاج شیخ عباس قمی از خواب بلند میشدیم.
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
ولی هیچ چیز زیباتر از این نیست
که پس از دل مردگی ای دراز، بار
دیگر نوری در وجود تو سر بردارد...
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94