تفکر و تأمل در تدبیر این قوا (#تطهیر_قوه_نامیه) : بیشترین ثمره ی این مباحث آن است که بر حیرت انسان بیفزاید. خوب است #طالب_علم پس از فهم این #حقایق ساعتی در #خلوتی بنشیند، و در دانسته های خود اندیشه کند. ببیند این چه کسی است که اینگونه موجودات را #صورتگری کرده است؟ چه کسی آنها را اینگونه به افعال خویش مشغول کرده است؟ چه کسی #جاذبه را #خادم_غاذیه قرار داده و او را اینچنین به فعلی خاص نهاده است به طوری که ذره ای از فعل خود تجاوز نکند، و با قوای دیگر خلط نشود، حقیقتاً اگر چنین قوه ای در #غاذیه نبود، #غاذیه چگونـه می توانست غذا را در معده جذب کند؟ چه کسی #جاذبه را مطیع #غاذیه قرار داده است؟ چه کسی به #ماسکه گفته تو نیز باید در کنار جاذبه، غاذیه را خدمت رسانی کنی؟ چه کسی #ماسکه را قادر به متوقف داشتن غذا کرده است؟ چه کسی در انتهای معده دریچه ای به نام «#بواب» قرار داده تا پس از فرو رفتن غذا از #فم_معده، این دریچه بسته گردد، و مانع از خروج غذای هضم نیافته شود؟ چه کسی امر #استحاله را به #هاضمه واگذار کرده است؟ این چه حقیقتی است که #هضوم_اربعه را تدبیر نموده است؟ چه کسی به #حرارت_غریزی دستور داده تا به همراه #طبیعت_مدیرهٔ_بدنیه در قوت هاضمه تصرف نماید، و #صورت_نوعیه غذا را بشکند، و به صورت کشک آب غلیظی در آورد؟ چه کسی رگهای #ماساریقا را چنین باریک خلق نموده تا صافی شده ی غذا به جگر رفته و مانع احداث شده گردد؟ این چه حقیقتی است که جگر را #متخلل نموده تا غذا بواسطه رسیدن هر جزاش به اجزای جگر زود پخته شود و #مستحیل به #اخلاط گردد؟ کیفیت تولد اخلاط اربعه چگونه است؟ آیا به راستی کبد بدون #حقیقت_مدیره قادر به تولید چنین اخلاط ممتازی بود؟ چه کسی #فضله_هضم_معدی را روانه ی #امعاء و #فضلهٔ_هضم_کبدی را روانه ی مثانه کرده است؟ چه کسی #فضولات_سوداء را به #طحال و از آن جا به معده هدایت می کند تا نهایتاً موجب احساس گرسنگی در انسان شود؟ چه کسی #فضولات_صفراء را به #کیسهٔ_صفراء و از آنجا به روده ها می ریزد، تا نهایتاً موجب احساس دفع و گزش در امعاء شود؟ #سوداء و #صفراء به خودی خود چه می دانند که برای حفظ سلامتی فرد باید به خوبی وظایف خود را انجام دهند؟ چه کسی #رودهٔ_باریک را اینچنین تو در تو اختیار کرده است، که اگر قرار بود مستقیم باشد، چه با ممکن بود قد انسان به اندازه یک ساختمان شود؟ چه کسی #کلیه را قادر ساخته که روزانه حدود یک لیتر بول ساخته و از بدن خارج کند؟ اگر این مایعاتی که فضولات هضم کبدی بشمار می آیند از طریق مثانه ها خارج نمیشد چه عوارضی در انسان پدید می آمد؟ چه کسی #مادهٔ_زرد_رنگ و #لزج_صفراوی را در روده های بزرگ می ریزد، تا فضولات هضم معدی به طریقی آسان از انسان دفع شود که اگر وجود آن ماده لزج نبود هر آينه يبوست أشد موجبات مرگ فرد را فراهم میکرد؟ اگر غذاهای گرفته شده ی به واسطه ی جاذبه فقط در عمق و عرض اعضاء به واسطه غاذیه تبدیل به #جواهر_اعضاء می شد، و هرگز #قوه ای بنام #نامیه نبود، تا آن را بر طول جوهر اعضاء بیفزاید و موجب رشد و نمو فرد شود چه قامتی زشت پدید می آمد این چه حقیقتی است که برای زیبایی قامت افراد نامیه را ملازم غاذیه قرار داده است؟ #خداوند_رحمان #تطهیر_قوه_نامیه #قوه_غاذیه #قوه_نامیه #قوه_ماسکه ــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

چرا شیخ الرئیس طحال را گرمتر از کلیه دانسه است: چون طحال جوهر لحمی دارد، و حار است به حرارت ذاتی، و همینکه درون طحال أورده و شرائین کثیری وجود دارد، مع ذلک بواسطه روح و دمی که در آنهاست، طحال نیز گرم می شود. اگر گفته شود تغذیه طحال از #عکرالدم که #سوداست، و سودا بارد است، پس چگونه ممکن است طحال گرم باشد. جواب این است که اگر طحال از عکرالدم تغذیه می کند که سودای طبیعی است، باید حتما همراه با دم باشد تا صورت عضوی طحال را بگیرد، و طحال آن را قبول کند. سودای تنها صلاحیت تغذیه طحال که دارای جوهر لحمی است را ندارد. در #کلیه, همانند طحال #دم_کثیر وجود ندارد، چون همانند #طحال نیازمند جذب سودا به درون خود نیست، طحال برای اینکه خلط سودا را بپذیرد باید #نضجی به آن بدهد، و این نضج بتوسط خون مخلوط با آن صورت می گیرد. #دم_کثیر در طحال مکملی برای طبخ سوداست، اما #کلیه نیازش به دم فقط در جهت #تغذیه خودش است، پس خون کثیر نیاز ندارد. بنابراین طحال أحر از کلیه است. جناب اعظم خان می فرماید، در طحال حرارت است و رطوبت غریزی معتدل، و فعل #قوت_جاذبه طحال به قوت این حرارت است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

در احتیاج بدن به #آب سه سبب ذکر شده است : 1⃣🔹 ترقیق کیلوس برای سهولت نفوذ در عروق ماساریقای شعری 2⃣🔹 ترقیق دم، برای سهولت نفوذ در عروق لیفیه شعریه و #ترشح از #فوهات_عروق به اعضاء 3⃣🔹 از جهت #رئه(برای ترویح)، از جهت #معده(غسل آلودگی ها)، از جهت #کبد و از جهت #کلیه ها(رفع انسداد کبد و کلیه). ✅ اما نیاز اصلی بدن به آب، به جهت #سبب_اول است. در #سبب_دوم، دم با مخالطت با صفرا، موجب نفوذ در #عروق_لیفیه_شعریه می شود. ✅ در سبب اول بیان شده باید بیشتر از مقدار حاجت بدن، آب مصرف شود، تا کیلوس بتواند در عروق ماساریقا نفوذ کند، و اصل استفاده آب در بدن بخاطر همین سبب اول است، نه سبب های دیگر. ✅ حال که آب به مقدار بیشتر از نیاز بدن مصرف شده است، باید از طریق کلیه ها خارج شود، بهمین خاطر به این آب اشاره شده، الا انه بعد مادام فی الکبد یکون أرق مما ینبغی لفضل المائیة المحتاج الیها، و لکن هذا الدم اذا انفصل عن الکبد، فکما ینفصل عنه یتصفی عن المائیه الفضلیه فتنجذب المائیه عنه فی عرق نازل الی الکلیتین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim