eitaa logo
دردِ دل روح های ازدواجی سرگردان
2.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
366 ویدیو
5 فایل
کانال اصلی @mohammadi2i ارتباط با حاج فِصال @mohammadii3
مشاهده در ایتا
دانلود
گزارش واقعی یادش بخیر... چند سال پیش که بچه خوشگل،ناناز، ماه و وجه کاریزماتیک تری داشتم نسبت به الان! کلاس زبان میرفتم نزدیک خونمون، و در کل منطقه هم لیبرالی بود! از لحاظ هیکل خیلی خوب بودم، کوه دماوند بودم!😂😚🤗 خلاف الان که لاغرم... و از لحاظ ذهنی پیرامون علم به مسائل اجتماعی خیلی عقب مانده و ناآگاه بودم! البته این ناآگاهی واقعا خوب بود.... تو موسسه زبان دو دختر بقول عوام رفتن تو کف من!!!) یکی شون تو کلاس دیگه بود یکی هم همکلاسی... اونی که همکلاسی بود، هر موقع من را می دید، خنده میکرد و میخواست باب رفاقت وا کنه! من هم درسته ناناز بودم! منتها چون از بچه گی فیلم جنایی،جاسوسی😍، ترسناک زیاد میدیدم! کمی روحیه خشونت طلبانه،جدی و گاردگیری خاصی به غیر خودی ها داشتم!(من اون زمان مذهبی نبودم، اطرافم هم خبری نبود) بهش میگفتم: زهرماررررر، آشغال..... وقتی هم میخواست زمان زنگ تفریح و اینها بیاد سراغم تا میمون بازی دربیاره و از این داستان ها.... میگفتم : گم شووووو، دوری میکردم... فحش هم میدادم بهش(البته بخشی از فحش ها تو دلم میگفتم) چون گریه دخترها جزء سلاح های کشتار جمعی محسوب میشود! (وقتی ازش بدت میاد و متنفری، میخواهی نشنوی و دوری کنی) و (وقتی از یه دختر خوشت بیاد، هرکاری میکنی که گریه نکنه، چون آب میشی) ازش متنفر بودم! خیلی، ریختش را میدیدم، دچار فروپاشی عصبی میشدم... خلاصه که خیلی حالگیری کردم ازش تا حساب بیاد دستش، تا بدونه با یه ناناز از این کارها نکنه...☺ اون یکی هم که فقط تو حیاط موسسه من را دیده بود! قرار بود بیاد شماره بده و ....😶🤨😤🤮 (من اصلا موبایل نداشتم، بدبخت تباه میخواست کجا زنگ بزنه!؟؟ که از طریق یه جاسوس رفیق با خبر شدم! و...... دیگه نرفتم کلاس زبان.... و.... پ.ن: منتها با اینکه نسبت به این دخترها گاردگیری داشتم، مذهبی نبودم و... اینها، از دخترخانم ها چادر مشکی خوشم می آمد! اون موقعه میخواستم به مامانم بگم که: من از این ها یه دونه میخوام😊🤗🤣😎 ولی ترسیدم و نگفتم☺ اون زمان فقط ۱۲-۱۳ سال سن داشتم😊 -هوایی
🛑🛑🛑 نیازمندی ها 🛑🛑🛑 << ۹ عدد آقا پسر ولایی مومن >> لطفا اهل ارومیه و حومه باشند . مرسی اَه 😏 (از طرف جمعی از روح های ۱۱۳ ) روایی حاج آقا
گزارش واقعی یادش بخیر... چند سال پیش که بچه خوشگل،ناناز، ماه و وجه کاریزماتیک تری داشتم نسبت به الان! کلاس زبان میرفتم نزدیک خونمون، و در کل منطقه هم لیبرالی بود! از لحاظ هیکل خیلی خوب بودم، کوه دماوند بودم!😂😚🤗 خلاف الان که لاغرم... و از لحاظ ذهنی پیرامون علم به مسائل اجتماعی خیلی عقب مانده و ناآگاه بودم! البته این ناآگاهی واقعا خوب بود.... تو موسسه زبان دو دختر بقول عوام رفتن تو کف من!!!) یکی شون تو کلاس دیگه بود یکی هم همکلاسی... اونی که همکلاسی بود، هر موقع من را می دید، خنده میکرد و میخواست باب رفاقت وا کنه! من هم درسته ناناز بودم! منتها چون از بچه گی فیلم جنایی،جاسوسی😍، ترسناک زیاد میدیدم! کمی روحیه خشونت طلبانه،جدی و گاردگیری خاصی به غیر خودی ها داشتم!(من اون زمان مذهبی نبودم، اطرافم هم خبری نبود) بهش میگفتم: زهرماررررر، آشغال..... وقتی هم میخواست زمان زنگ تفریح و اینها بیاد سراغم تا میمون بازی دربیاره و از این داستان ها.... میگفتم : گم شووووو، دوری میکردم... فحش هم میدادم بهش(البته بخشی از فحش ها تو دلم میگفتم) چون گریه دخترها جزء سلاح های کشتار جمعی محسوب میشود! (وقتی ازش بدت میاد و متنفری، میخواهی نشنوی و دوری کنی) و (وقتی از یه دختر خوشت بیاد، هرکاری میکنی که گریه نکنه، چون آب میشی) ازش متنفر بودم! خیلی، ریختش را میدیدم، دچار فروپاشی عصبی میشدم... -هوایی ... خانم شجاعی سلام واقعا که از شما انتظار نداشتم پیامایی که باید بذارید رو نمیذارید بعد اینارو میذارید😐🚶‍♂️ من اصن نفهمیدم چیشد،چطوری تموم شد...😐😂
خانم شجاعی یه دختر خانم که عکاسی با موبایلش خوب باشه و مذهبی ولایی باشه و راهیان نوری باشه و نزدیکای قم یا خود قم باشه لطفا برای من آماده کنید.براش کم نمیذارم خدایی 😍
سلام علیکم، من یک عدد مذکر هستم! نمی توانم همه قضیه ها را جزئی بگم! اونهم یک قضیه منکراتی....، خلاصه و مفید! اینجا سینما و سر کوچه نیست! سپاس، یاحق -عمار
یاخدااا دوروز نبودم اومدم دیدم ۳۵۰ تا پیام تو کانال درد و دل😑 همشونم میگن از این شهر مورد داری نداری چیشد...ایییش بدم میااااااااد😒 فانتزیمم جدیدا این ک این آقای روببینم...حس میکنم خیلی زن دوست و ارسطو روح ازدواجی خودش رو درایشون دمیده😂 حالا ازاین حرفا بگذریم یه پسر اراکی خوب تو دست و بالت نبود خانم شجاعی جان😐😂😂
واقعا کسی پیدا میشه که حرفای فتامل رو بفهمه؟ 😂🙄
گزارش واقعی یادش بخیر... چند سال پیش که بچه خوشگل،ناناز، ماه و وجه کاریزماتیک تری داشتم نسبت به الان! کلاس زبان میرفتم نزدیک خونمون، و در کل منطقه هم لیبرالی بود! از لحاظ هیکل خیلی خوب بودم، کوه دماوند بودم!😂😚🤗 خلاف الان که لاغرم... و از لحاظ ذهنی پیرامون علم به مسائل اجتماعی خیلی عقب مانده و ناآگاه بودم! البته این ناآگاهی واقعا خوب بود.... تو موسسه زبان دو دختر بقول عوام رفتن تو کف من!!!) یکی شون تو کلاس دیگه بود یکی هم همکلاسی... اونی که همکلاسی بود، هر موقع من را می دید، خنده میکرد و میخواست باب رفاقت وا کنه! من هم درسته ناناز بودم! منتها چون از بچه گی فیلم جنایی،جاسوسی😍، ترسناک زیاد میدیدم! کمی روحیه خشونت طلبانه،جدی و گاردگیری خاصی به غیر خودی ها داشتم!(من اون زمان مذهبی نبودم، اطرافم هم خبری نبود) بهش میگفتم: زهرماررررر، آشغال..... وقتی هم میخواست زمان زنگ تفریح و اینها بیاد سراغم تا میمون بازی دربیاره و از این داستان ها.... میگفتم : گم شووووو، دوری میکردم... فحش هم میدادم بهش(البته بخشی از فحش ها تو دلم میگفتم) چون گریه دخترها جزء سلاح های کشتار جمعی محسوب میشود! (وقتی ازش بدت میاد و متنفری، میخواهی نشنوی و دوری کنی) و (وقتی از یه دختر خوشت بیاد، هرکاری میکنی که گریه نکنه، چون آب میشی) ازش متنفر بودم! خیلی، ریختش را میدیدم، دچار فروپاشی عصبی میشدم... -هوایی ... خانم شجاعی سلام واقعا که از شما انتظار نداشتم پیامایی که باید بذارید رو نمیذارید بعد اینارو میذارید😐🚶‍♂️ من اصن نفهمیدم چیشد،چطوری تموم شد...😐😂 🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵 آخ جوووووووون 😍 اومد 😂 دعوا شروع شد🤦‍♀🤣🤣🤣🤣 برم تخمه بیارم
آقای اصلا لازم نیست که یه خاطره منکراتیت رو برا ما تعریف کنی که بخوایش با سانسور قابل پخشش کنی اگر نمیگفتی اتفاق خاصی نمیافتادااااا و ما کلا در جریان قرار نمیگرفتیم در نتیجه سوال هم در این زمینه ایجاد نمیشد خدایا😫