eitaa logo
🗃 درهم سرا 🗃
593 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
4هزار ویدیو
4 فایل
مطالب کانال : دانستنی ها 🔬 داستان کوتاه 📒 معما و تست هوش + جواب🔎 کلیپ طنز 😂 مناسبتی📆 تست روانشناسی🔮 👈 استفاده از مطالب کانال فقط با ذکر لینک کانال مجاز است.📛📛❎ نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید
مشاهده در ایتا
دانلود
یک هفته قبل از از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر مشغول دعا و گریه است و دارد با صحبت می‌کند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام. . 🍃صبح موقعی که جهاد می‌خواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی می‌گفتی؟ چرا اینقدر بی قراری می‌کردی؟چی‌شده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من به‌خاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم. گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز می‌خواندم . دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرا بوسید و بغل کرد و رفت... . 🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است !. راوی: ┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈           @darhamsara ┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈