🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸
آيت الله محمد شجاعي (ره):
رسول الله (ص) بسيار نزديك است . بسيار بسيار
اگرخواستيد از بركات وجودي آن حضرت بهره مند شويد توسلي داشته باشيد .
اگر حرفي داشتيد ، خوب بدانيد كه رسول الله بسيار به شما نزديك است .
خدا كند كه شما اهل توفيق بالا باشيد و برسيد به جايي كه ادراكات و شعور بالا پيدا كنيد و در بعضي مواقف رسول الله را در عالم خود بيابيد .
دقت كنيد كه معني اين جمله چيست كه در زيارت جامعه ميخوانيد كه (واشهد ان ارواحکم فی الارواح)
يعني شهادت ميدهم كه ارواح شما در ارواح است .
اگر به حقيقت خود نزديك شويد روح رسول الله را به عنوان واسطه فيض و به عنوان اشراف ميابيد.
درهرصورت رسول الله خيلي نزديك است اينطور فكر نكنيد كه شما رسول الله را نمي بينيد، دقيقا به شما نزديك است باذن الله
كاملا نزديك خود بدانيد و امشب اگر حال خوب داشتيد توسل كنيد به رسول الله
جلب نظر از ايشان داشته باشيد
اگر خوب توسل كنيد و به زبان ساده خود بگوييد كه يا رسول الله به من نظر كن ، مرا شفاعت كن ، خواهد شد انشاالله
كاملا نزديك شماست
دليلش این است که وقتي در نماز ميگوييد السلام عليك يعني نزديك شماست
فوق زمان ومكان است و محيط است باذن الله
به زبان ساده و با ناله و گريه بخواهيد كه واسطه باشند و شفاعت كنند وشما از دست و شر شيطان نجات پيدا كنيد
نفسي كه ما داريم شرش بي حد است
نه تنها مارا به هلاكت انداخته بلكه به توجيهات هم وادار كرده است اين خاطر جمعي ما هم از همين شر نفس است
اصلا اين حالت شرم و ترسي كه نداريم و توجيه ميكنيم كه خدا عفو است و چنين و چنان ميكند .....اينها شر نفس است
از حضرت با اصرار وناله بخواهيد كه اگر نظري كنند مطلب درست خواهد شد انشاءالله
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
https://t.me/AyatollahShojaee1389
آيت الله محمد شجاعي (ره):
من وشما قرآن ميخوانيم نه تنها پير نميشويم بلكه ذره اي به خود نمي آييم
چه قضيه اي است ؟چگونه است ؟
اين ابتلا چيست ؟ آيا نبايد براي اين ابتلا ناراحت بود؟
نميدانم ميفهميد چه ميگويم يا نه ؟
خدا كند كه بفهميد
بايد به اين ابتلا ناراحت بود كه قرآن ميخوانيم و نه تنها پير نميشويم و نه تنها وجود ما متزلزل نميشود بلكه ذره اي بيداري در ما بوجود نمي آيد
اگر كسي اين ابتلا را بفهمد گريه دارد ، اين چه غفلتي است ؟ چه قساوتي است ؟ چه گرفتاي فوق العاده اي است كه قرآن ميخوانيم و تكان نميخوريم
رسول الله (ص) در قرآن چه ميخواند وپير ميشود؟
اگر فهم وعقل شما خوب كار كند آيا بايد پير بشود يا نه ؟ بترسد يا نه ؟
(ولكم في رسول الله اسوه حسنه )
عاميانه فكر نكنيد
عاميانه حرف نزنيد
عوامها خيلي ميگويند كه او پيامبر است و امام است و ميخواهد حرفي را بگويد و....بعد نتيجه گيري معكوس ميكنند
آيا نبايد حالات آنهارا گفت ؟ آيا نبايد ازآنها درس گرفت ؟
درحاليكه مقتداي ما هستند
آيا اميرالمومنين (ع) پيشواي ما نيست ؟ مقتداي ما نيست؟
آيا فكر كرديد که چرا حضرت آنقدر گريه ميكردند ومي ترسيدند و به آن حالات مي افتادند؟از شدت خوف و خشيت به صعقه مي افتادند؟
براي چه بود؟
با توجه به اينكه ما معتقديم گناه نميكرد ، همينطورهم بود، فوق آن بود ،معصوم بود كه ما نميفهميم .
اما چرا مي ترسيد؟
فكرعوامانه را كنار بگذاريد كه ميخواستند به ما ياد بدهند
معنا ندارد كه در دل شب به صعقه بيافتند و گريه كنند كه به ما ياد بدهند
ياد دادن چيز ديگري است
براي خود گريه ميكردند
و اين معمايي ميشود كه وقتي معصوم بود و حجت حق بود پس چرا
مي ترسيد ؟
ترس براي چيست ؟
آيا علم نداشت ؟
آيا معاذالله نميفهميد كه نبايد بترسد؟
يا بايد خداي ناكرده خود را به ناداني بزنيم و بگوييم كه حضرت متوجه نبود كه گناه ندارد و متوجه نبود كه خدا عفو است ، غفور است ، سرتاپارحمت است و.......يا بايد خود را اينطور به ناداني بزنيم يا ميفهميد چيزهايي را كه ما نميفهميم
ميفهميد كه بعد از مرگ مسائلي هست كه حتي براي او جاي ترس دارد
براي او كه حتي معصوم بود
آن هم آنطور ترسي كه شبها به صعقه
مي افتاد
معني اين نكته اين ميشود كه ما آن برداشتي كه از مرگ و بعد از مرگ داريم و تصويري كه براي خود در ذهنمان درست كرديم همه اوهام و خيالات است ومسئله بسيار مشكل است ،طوري مشكل است كه حضرت امير (ص) بايد بترسد و حضرت آنچنان بلند گريه كند كه مدهوش شود
واين واقعيات بود كه حضرت را چنين ميكرد واقعياتي كه ما نميفهميم
همه برويد روي اين نكته دقت كنيد
فهمش هم چيز ساده اي نيست حتما در فكر وعقل وذهن شما خلل هست
(وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ )
اگر بيدار باشيد روي اين جمله ها دقت ميكنيد
اگر شيطان به شما خلل نرسانده باشد و چيزي در وجود شما باشد و اگر علي امام شما باشد و عقل شما خوب كاركند، بايد فكر كنيد كه چرا علي (ع) گريه ميكرد
چيزهايي هست كه بايد ترسيد
حتي آن روح با عظمت مي ترسيد
اگر چنين است ما بايد چه كنيم ؟
آيا بايد راحت بنشينيم ؟
اين حرف ها كه نااميد نباشيد كه خدا عفو است و غفور است و رحيم است وشفاعت است و ائمه شفاعت ميكنند و (سبقت رحمته غضبه ) همه را ما درست كرديم !!!
چرا علي (ع) نگفت رسول الله شفاعت ميكند ؟ چرا ؟
رسول الله كه شفيع كل است
چرا حضرت زهرا (س) نيامد و به علي (ع) نفرمود كه گريه نكن خدا عفو ميكند ، خدا كريم است و رسول الله شفاعت ميكند و برادر توست و اميدوار باش و گريه را كنار بگذار؟
آنها از اين حرفهاي عاميانه نداشتند
اين حرفها مخلوق خود ماست
مخلوق خود ما هم نيست مخلوق نفس ماست
مخلوق شيطان است
خوب بيدار شويد
دلتان به خودتان بسوزد
(إنّي لأعجبُ كيفَ لا أشيبُ إذا قرأتُ القرآن)؟
https://t.me/AyatollahShojaee1389
سلام علیکم
شروع کلاسها کمافی السابق ساعت 19 از جمعه این هفته مورخ 98/1/23
خواهد بود انشاالله
آیت الله محمدشجاعی (ره) :
مستیها انسان را از شعور میاندازد،انسان به تمام معنا مست است و لا شعور است و بیشعور است. حالا این را کسانی که از مستی بیرون آمدهاند میفهمند. شما هیچ تا به حال فکر کردهاید که اصلاً «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى» چیست؟ اصلاً چه مستی را میگوید؟
من و شما مست هستیم، و انسان مست هیچ را چیزی میبیند و حقیقت را نادیده میگیرد، این خاصیّت مستی است.
من و شما مست تمام تمایلات هستیم، بدون استثناء، فکر ما، ذکر ما، خیال ما، ظاهر ما، باطن ما در همین تمایلات است. وقتی میخوابیم هم باز در همین عالم هستیم، مست هستیم، و مست حقیقت ها را نمییابد
اگر با همان مجاهدت، با همان تجرید ایمان، با همان ایمان را پاک کردن از شرک و ظلم که افراد خاصی به آنجا میرسند بیرون آمدیم واگر کسی از مستی تمایلات و شهوات بیرون بیاید و آن هوش و شعور اصلی خود را بیابد، همین الآن در حدّ خود عالم ذر و عهد الست را مییابد و خود را در عهد الست و دیگران را هم در عهد الست یعنی در همان موقف شهود میبیند ، یعنی عالم عهد نگذشته است ،
اگر شعور پیش بیاید، اگر مستی کنار برود، اگر ما پرده را کنار بزنیم خود را در آنجا در حال اقرار میبینیم و ندای خدا را با «أَلَسْتُ بِرَبّكُمْ»میشنویم و بلي گفتن خود را هم میبینیم.
https://t.me/AyatollahShojaee1389
آیت الله محمدشجاعی (ره) :
آن وقتی که شما مورد توجّه رسول اکرم (ص)و حضرت زهرا (س) و حضرات معصومین(ع)قرار گرفتید، وقتی مورد توجّه خاص آنها قرار گرفتید، و توجّه خاصّی از ناحیهی آنها به شما رسيد و از نظر ولایت ، انوار ولایت وجود شما را بیشتر گرفت، و قرب روحی به آنها پیدا کردید ،اگر این حقیقت بخواهد یک وقتی برای شما روشن بشود، خودتان را با صورتي خیلی زیبا و خوشعطر و امثال اینها میبینید و بعداز مردن هم همين است،
یعنی بعد از اینکه شما از دنيا رفتيد ، اگر مؤمن بودید، سالک بودید، صورتهایی را میبیند که در اطراف خودتان است ، آن وقت ،این صورتها صورت خود انسان در مراحل مختلف عبوديت است ، صورت انسان در نماز، صورت انسان در حج، صورت انسان در روزه و صورت انسان در مقام محبّت حضرات معصومین و ارتباط روحی با آنها، یعنی شما در مقام ارتباط با آنها صورتی دارید، و این صورت بعد از مردن برای خود شما ممثّل میشود، البته روایات ، میگوید صورتهایی میبیند که اینها صورت نماز انسان است، صورت روزهی انسان است، صورت ولایت انسان است، ولی اگر انسان دقّت کند میفهمد صورت خودش است در مراحل مختلف
روایت میفرماید انسان صورتی را میبیند که خیلی زیبا است، آن اندازه زیبا است که انسان تعجّب میکند، میگوید من هیچ مانند تو زیبایی ندیدم، تو چه کسی هستم؟ میگوید من آن ولایت تو هستم، یعنی همان تو هستم در مقام ولایت، در زیارت جامعهی کبیره میخوانید که «وَ جَعَلَ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا» حالا رمز این چیست باز در جای خودش بحث دارد......
https://t.me/AyatollahShojaee1389
آیت الله محمدشجاعی (ره) :
یکی از مسائلی که باعث میشود بعضیها امام زمان را قبول نکنند سختیهای زمان آن حضرت است مخصوصاً برای مؤمنینی که طرفدار آن حضرت هستند و او را قبول دارند این که انسان حالت عادت و عافیت طلبی و راحتطلبی داشته باشد.
مثال میزنم که بفهمید
در همین انقلاب مسائل خوبی پیش آمد، مسائل آموزنده پیش آمد که خیلی از علاقهمندان به اسلام آرزو میکردند و میکنند که اسلام حاکم باشد امّا وقتی یک مقدار در مشکلات آن قرار گرفتند، و شیطان هم از سوی دیگر آمد ، آرام آرام میبینید افکاری درون آنها پیدا شد که در نهایت رسید به آنجا که با همهی آن علاقه مندی به گونه های مختلف در ورطه مخالفت با انقلاب افتادند و یک دسته ، مخالفت آنها از اینجا نشأت میگرفت که عافیتطلب بودند. عافیتطلبی مصیبت بزرگی است و ما هم معمولاً عافیتطلب هستیم مگر فرد اسثتنایی پیدا بکنید که عافیتطلب نباشد. یعنی این اسلام، قرآن و خدا همهی آنها درست است خوب است، باشد، امّا بدون اینکه ما به ناراحتی بیفتیم. اگر هم بیفتد دیگران بیفتند. این حالا در انقلاب مسئله خیلی ساده ای بود اما آن مسائل که در زمان حضرت بقیة الله (ص) پیش خواهد آمد مشکلات فراوانی است
امام زمان (ص) وقتی که ظهور میکند اوّلاً در اثنای یک جنگ فراگیر و دارای هزاران صحنه، ومشکلهای وحشتناک خواهد بود با کشتار و ظلم های بسیار وسلاحهای مخربّی که به کار خواهد رفت. کشتارهای فوقالعاده، قحطیهای فوقالعاده، مریضیهای فوقالعاده، ترسهای فوقالعاده، وحشتهای فوقالعاده مخصوصاً کشتار.
مشکلاتی که شب و روز به اصطلاح روایات هر کسی آرزو میکند بمیرد و خلاص بشود
آن وقت شما حساب بکنید در اثنای یک چنین مشکلاتی امام زمان هم قیام میکند، و این مشکلها برای امام زمان برای یاران امام زمان چه آن یاران اوّل آن حضرت چه آنهایی که بعداً ملحق میشوند چه برای کل آنها که به اصطلاح مؤمنین و قبولکنندگان امام زمان (ع) هستند چندین برابر خواهد شد. هیچ قابل مقایسه با آن مثالی که اوّل گفتم نخواهد بود و این موجب میشود که خیلیها که حالت عافیتطلبی دارند خود امام زمان را به عنوان یک امام زمان که مشکلآفرین شده است قبول نمیکنند
چون مشکلآفرین شده است.
شما و ما راحت مینشینیم میگوییم که مخصوصاً در روضهها که «يَا لَيْتَنِا كُنْا مَعَك فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما» این فقط حرفی است که من و شما میزنیم. من نمیدانم اینجا چه بگویم میترسم چیزی بگویم که مرضی خدا نباشد ولی حرف است، خیلی از مؤمنین در زمان خود حضرت سیّد الشّهداء (ع) بودند و خیلی شیعهها بودند .....امّا...... آن جمعی که عافیتطلب نبودند چند نفر بودند؟ دیگر اینجا توضیحی نمیدهم
مفضّل به عمر میگوید من به امام صادق گفتم که من خیلی دوست دارم، امید دارم، آرزو میکنم که امر امام زمان خیلی به آسانی برگزار بشود، تمام بشود. «فَقَالَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى تَمْسَحُوا الْعَلَقَ وَ الْعَرَق» فرمودند نه این طور نمیشود یعنی این حرف تو خیال است. آرزوی بیربط است. امر امام زمان تحقّق پیدا نمیکند «حَتَّى تَمْسَحُوا الْعَلَقَ وَ الْعَرَق» یعنی مگر اینکه در میان عرق و خون قرار بگیرید ،
عرق و خون
اگر این مسئله بخواهد محقّق بشود چون مشکلها خیلی بالا است معلوم است که برای عافیتطلبها چه مشکلی میآفریند امّا برای مؤمنین ثابت برای مؤمنین بالا برای افراد باتقوا برای اهل آن خوب است امّا برای عافیتطلبها خوب نخواهد بود.
در نزد امام رضا (ع) صحبت ایشان (امام زمان ع)به میان آمد .«فَقَالَ أَنْتُمُ الْيَوْمَ أَرْخَى بَالًا مِنْكُمْ يَوْمَئِذٍ» امام رضا برگشتند و فرمودند که شما الآن در این روز خیلی راحت هستید در این روز در این دوران خیلی راحت هستید اگر قائم ما قیام بکند نخواهد بود مگر عرق و خون. «وَ النَّوْمُ عَلَى السُّرُوجِ» همیشه سوار بر مرکبها «وَ مَا لِبَاسُ الْقَائِمِ علیه السّلام إِلَّا الْغَلِيظ» لباس خود حضرت قائم (ع) بسیار لباس خشنی است. «وَ مَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ.» و طعام او هم بسیار درشت و خشن است. لباس او و غذای او بسیار خشن است،
یاران او هم همینطور
یعنی همهی در سختیها است
. همه روی مرکب،
همه در حال جنگ،
همه در بین عرق و خون
ممکن است که به نظر شما بیاید که خوب مگر چه میشود، عافیتطلب بودیم تنبلی کردیم نهایتا به امام زمان کمک نمیکنیم.
اوّلاً حرف من این است که نه تنها کمک نمیکنند بلکه او را رد میکنند. میگویند این امام زمان نیست و خدای ناکرده به صف مخالفان او میروند و با او مقابله هم میکنند و میپیوندد
کسی هم با آن مشکلها نساخت ، خود نساختن او و تبعیّت نکردن او از امام و خود عافیتطلبی برای او جهنّم درست میکند «فَمُعَالَجَةُ الْأَغْلَالِ فِي النَّار»
https://t.me/AyatollahShojaee1389
آیت الله محمدشجاعی (ره) :
قلب پر از بیماریها است هیچ کاری در این باب نکرده است
میبینید که بعضی ها خیلی زیاد روزه میگیرند اوّل ماه، وسط ماه، آخر ماه، ایّام بیض، ماه رجب، ماه شعبان، ماه مبارک و امثال آن،
امّا همین روزها که روزه میگیرند در درون آنها مرتب افطار میکنند. آنها در حال روزه نیستند
روزه میگیرند ولی مرتب در افطار هستند
یک شرط اوّل برای قبول همهی عبادات که شرط اساسی و مسلّم است، چه نماز، چه روزه و هر عبادت و هر خیر دیگری، احسان باشد، انفاق باشد، روزه باشد، حج باشد، نماز باشد هر چه باشد،
اوّلین شرط اساسی برای قبول آن ترک گناه است
اوّلین شرط اساسی قبول اعمال است
مثلا روزه میگیرند و بعضی از مستحبّات را هم انجام میدهند ولی توجّه پیدا نمیکند که تند خلقی یکی از مهلکههای بسیار بالا است. یعنی نمیداند که چقدر مسئله مهم است
تند خلقی در منزل مثلاً با پدر با مادر با برادر با خواهر با والدین با زن با شوهر با اولاد با همکاران با همسایهها با کسانی که انسان معاشرت میکندو....
یا رسول اکرم (صلوات الله علیه) فرمود: «مَنِ اغْتابَ مُسْلِماً اَو مُسْلِمَةً» هر کس غیبت مرد مسلمان یا زن مسلمانی را بکند «لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعالى صَلاتَهُ وَ لا صيامَهُ اَرْبَعينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً» خدا نماز او و روزهی او را چهل روز و شب قبول نمیکند. یعنی مجاهدت به جایی نمیرسد
مگر اینکه صاحب غیبت ببخشد
واِلّا چهل روز سود ندارد
عمل که چیزی نیست. عمل فقط سبب است برای حرکت خود انسان. نردبان حرکت است
وقتی عمل قبول نمیشود اینطور تعبیر میکنیم که خود انسان را خدا قبول نمیکند
اوّلاً روزهدار باید علاوه بر اینکه از مفطراتی که در رساله است؛ مانند خوردن، آشامیدن و چیزهایی که در رسالهها آمده، ، علاوه بر امساک از آن مفطرات، به عنوان اوّلین شرط از شروط روزه گناه را ترک کند
باید همهی اعضاء و جوارح خودش را مخصوصاً زبان خود را از آنچه که خدای متعال نهی فرموده است حفظ بکند، این اوّلین شرط است؛ حفظ اعضاء و جوارح و مخصوصاً زبان از آنچه که خدا نهی فرموده است. خیلی روی زبان تأکید شده است ، چون زبان بیشتر به گناهان مبتلا میشود. این اوّلین شرط آن است،
صمت و سکوت را زیاد اهمّیّت بدهد، زیاد مراقب صمت یعنی سکوت، یعنی حرف نزدن، یعنی حرفهای بیجا نزدن،باشد این جدای از غیبت و دروغ و سب و استهزاء و از اینگونه چیزهاست اینها که حرام است
صمت یعنی از حرف زدنهایی که مباح است، حرام نیست از داستان گفتن، زیاد و بیجا حرف زدن ، که نه غیبت است، نه دروغ است، نه چیز حرامی است بپرهیزد
حتّی در روایت امام صادق (ع) آن آیه را که حضرت مریم (س) گفت که من روزه دار هستم و صحبت نخواهم کرد آن آیه را هم برای صمت شاهد آوردند.
هر چه میتوانید کم حرف بزنید طوری باشد که با اعضاء خانواده کم حرف بزنید مگر به ذکر قرآن مشغول باشید، همین حرف بیجا زدن کلّی از آن نورانیّت باطن را از میان میبرد و کلّی به آن ضیافت باطنی آن سویی لطمه میخورد.
روزه برای سالک یک ادب خاصّی دارد. سالک در همان ابتدا روزهی او باید یک ادب خاصّی داشته باشد. اگر روزهی سالک روزهای باشد که دیگران دارند، آن روزه ای که عامّهی مردم دارند اگر روزهی او روزهای باشد که قبل از سلوک داشته است، این درست نیست، خلاف ادب است.
سالک باید توجّه داشته باشد در روزه به چه نتیجهای باید برسدو........
https://t.me/AyatollahShojaee1389
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸
آيت الله محمد شجاعي :
چرا در شهر الله المبارك انسانها به ضيافت الهى دعوت شده اند و در ضيافت مقام ربوبى هستند؟
وقتى انسان علاوه بر انجام دادن واجبات و ترك محرمات، از مباحات نيز اجتناب می كند و براى نيل به جوار حق و رضوان او از آنها دورى می جويد و به خواسته هاى مجاز و مباح خود جواب رد می دهد و قلب خويش را هم از ياد اغيار باز می دارد و با تمام وجودش در طلب مقصود است، در حقيقت، خود را كنار می زند و خود را ناديده می گيرد. در اين مقام است كه انسان در باطن امر با كنار گذاشتن خود به جوار قدس ربوبى راه می يابد ولايق جوار او میگردد و در جوار او قرار میگيرد و از افاضات او بهره مند گشته و از طعام و شراب پاك ربوبى محظوظ شده و در ضيافت حق میباشد. و اگر پرده ها كنار برود، اين ضيافت ربوبى مشهود افتد.
خويش را عريان كن از جمله فضول
ترك خود كن تا كند رحمت نزول
اگر در روزه به همه شرايط و احكام ظاهرى و باطنى آن عمل شود، و روزه به معنى كلمه روزه باشد، يعنى علاوه بر امساك از خوردن و آشاميدن و ديگر مفطرات روزه، همه اعضا و جوارح ظاهرى، و همه قواى باطنى، و فكر و دل هم در حال روزه باشد، آنچه بنده را عايد میشود، در تصور نمی آيد. در چنين روزهاى بنده در ظل حضرت معبود، و در ضيافت جناب اوست، و پيداست كه در اين ضيافت آنچه می شود، درعقل و فكر ما نمی گنجد.
در اين ضيافت الهى، بنده از غذا و شراب طهورى كه جز لفظ از آن نمی شناسيم برخوردار میشود. با امساك از آنچه بايد امساك شود، بنده آن صلاحيت را پيدا مبكند كه در پشت پرده به طعام و شراب ديگرى كه طعام و شراب اصلى اوست منعم گردد.
اين دهان بستى دهانى باز شد
كاو خورنده لقمه هاى راز شد
گر زشير ديوتن را وا برى
در فطام او بسى حلوا خورى
اين طعام و شراب طهورى كه در ضيافت روزه بنده را میدهند، طعام وصال و شراب فنا ست، طعام و شرابى كه نديده و نچشيده به حقيقت آن نمیتوان رسيد، و هر چه گفته شود، بيانگر آن نخواهد بود، و هر چه گفته شود، و هر چه تصوير يا تصور شود، حكايت آن نخواهد داشت.
اطعام كننده در ضيافت روزه حضرت «الله» است، و سيراب كننده هم جناب او، زيرا كه ضيافت كننده و ضيافت دهنده اوست، و سقاهم ربهم شراباً طهوراً.
طعام و شراب اين ضيافت، نه مانند طعام و شراب دنياست كه بنده را از حضرت معبود دور كند و تيرگى را بيشتر و حجاب را غليظتر سازد، بلكه بنده را از خود دور و به حضرت او نزديكتر میكند، و سير در جمال وجه او، و به قرب بالاتر سوق میدهد، و اين خاصه هر طعام و شراب بهشتى است.
سالك عارف را مقصدى جز مقصد اعلى نيست، و مقصد وى در همه مجاهداتش لقاى حضرت معبود، و فناء و بقاء است.
همه مجاهدات عبودى براى همين است و بس. ليكن در ميان اين مجاهدات
روزه را جايگاه مخصوصى هست، و روزه، مجاهدتى است كه در سوق دادن و بالا بردن سالك به سوى مقصد اعلى حساب خاصى دارد. در بيان ديگر، هر مجاهدتى راهى است به سوى مقصد، و روزه راه مخصوصى است
قال الله عزوجل،( ألصوم لى و أنا أجزى به)........
حلول ماه مبارك رمضان بر همه شما عزيزان مبارك باد
https://t.me/AyatollahShojaee1389
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
آیت الله محمدشجاعی (ره) :
قال الصادق (ع) عن رسول الله (ص):
مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فَقَدْ ذَكَرَ اللَّهَ ، وَإِنْ قَلَّتْ صَلاتُهُ وَصِيَامُهُ وَتِلاوَةُ الْقُرْآنِ ، وَمَنْ عَصَى اللَّهَ فَقَدْ نَسِيَ اللَّهَ ، وَإِنْ كَثُرَتْ صَلاتُهُ وَصِيَامُهُ وَتِلاوَةُ الْقُرْآنِ
هرکس که در حرکاتش طاعت از حق میبرد او یاد خدا میکند
طاعت علی الاتصال از خدا ذکرخداست
اگرچه نمازش ، روزه مستحبی اش و تلاوت قرآنش کم باشد امااگر در حرکات وعمل مراقب اوامر ونواهی خدا نبود و جانب حق تعالی را مراعات نکرد اگرچه به زبان مشغول ذکر باشد اما در حقیقت خدا را فراموش کرده است
این روایت صاف چه میگوید؟ آیا اجازه میدهد یا نمیدهد که حتی در نیت ها در خطورات و حتی تمایلات رها باشد؟
مثال ساده بزنم (البته این تشبیه نیست مثال است چون محضر حق بسیار بالاست و این محضر را تشبیه کردن صحیح نیست اما برای تقریب به ذهن این مثال محضر است و خلوت نیست )
شما وقتی در محضر جمعی از مومنین ومومنات باشید ، غفلت ندارید
یعنی حرکاتی را که در محضر مومنین و مومنات نباید انجام بدهید را انجام نمیدهید چون متذکر هستید که عده ای اینجا هستند و این موضوع همیشه یادتان هست اما اگر خدای نکرده یک دفعه عقل شما مختل شد (گرچه میدانیدعقول همه ما مختل است و هرکس از دین توحید انحراف دارد عقلش خوب کار نمیکند وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ)به هرجهت اگر خدای نکرده یکی از ما عقلش مختل شود و نداند اینجا کسی هست و فراموش کند در محضر مومنین قرار دارد آنوقت حرکاتی میکند که نباید بکند
وشما که الان متذکرهستید که در محضری قرار دارید مراقبت میکنید و فعلی را انجام نمیدهید که نباید انجام دهید
حال اینکه محضر حق بسیار بالاست و در خصوص خدا هرچه بگوییم مثال است و تقریب به ذهن
ما اگر در حرکاتمان ندانستیم که در محضر حقیم و آنچه خدا نهی فرموده آن را نیت کردیم و از ذهن گذراندیم ، فلان حرکت را ، فلان نگاه را و..... مانند آن دیوانه ای است که فراموش کرده در محضر حق است
من تاکید میکنم که رفتید روی این روایت دقت کنید
بیان امام است که همام امام بیان است
کلام الملوک ، ملوک الکلام
مسئله بسیار بالاست اگر تامل کنید خواهید فهمید چه میگوید
کسی که در محضر است وبا این همه خلاف میکند حتما صاحب محضر را فراموش کرده والا چه معنا دارد
جان مسئله این است که کسی که خدا را در حرکات و سکناتش فراموش میکند دراصل خدا اورا فراموش کرده است محور اساس در ذکر حق همین است نه لقلقه زبان
ذکر یعنی مرتب مراقب باشد
محور نجات هرکس برای اهل نجات بودن همین است والسلام
قرآن میفرماید( وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ )هرکس از یاد خدا اعراض کرد ما شیطانی برای او میگماریم
وقتی که به یاد خدا نیستیم و میبینید که طبق میل خود حرف میزنیم ، طبق میل خود فکر میکنیم ، طبق میل خود نیت میکنیم ، بلند میشویم ، میخوابیم ، تشخیص میدهیم و.....این ساده نگری است
در حقیقت ما نیستیم که خود را میچرخانیم
چرخاننده دیگری هست در ورای پرده ، که آن شیطان است
اگر خدا به شما توفیقی داد و مجاهدتی داشتید و به این ذکر با این توضیحی که دادم موفق بودید آنوقت میفهمید که علی الاتصال با چرخاننده دیگری میچرخیدید
خیال میکردیم که ما مومنیم و اهل نجاتیم
وقتی از خداغافل بودیم ، شیطان بود که مرتب مارا میچرخانده وما توجه نداشتیم این سنت خداست (وهوله قرین)
شما یکبارامتحان کنید ، مراقب حرکات باشید بعد میبینید که مرتب خطا میکنید
درنیت ها مرتب خطاست در انگیزه ها خطاست در حرف زدنها خطاست در مواجهه ها خطاست مرض اندر مرض گرفتاری اندر گرفتاری
آنوقت میفهمید( فهو له قرین) یعنی چه...
https://t.me/AyatollahShojaee1389
آیت الله محمدشجاعی (ره) :
«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً»
هَلُوع به معنی حریص است و بیصبر و بیتاب.
حقیقت این است که انسان حریص و بیصبر و بیتاب خلق شده است.
حریص خیر است
یعنی انسان در فطرت حرص دارد، بیتاب است، بیصبر است
اما نسبت به چه؟ نسبت به خیر.
خیر مطلق خدای متعال است و آنچه در جوار خدا است که خیر والا است.
انسان بالطّبع و بالفطرة حریص خیر است. فطرتاً حریص خلق شده است ، برای میل به خیر مطلق.
حرص دارد بیتاب است، بیصبر است، حرص دارد میخواهد به خیر مطلق برسد.در این آیه به آن فطرت اوّلیهی انسان که خلقت بر آن استوار است که انسان همان جمال و کمال مطلق و خیر مطلق را میخواهد اشاره شده است. منتها اکثر انسانها براساس مکائد نفس و شیطان و قرار گرفتن در تحت سیطرهی نفس و شیطان، این حرص بر خیر مطلق را به مجرای دیگر میاندازند. حرص میورزند بر آنچه در دنیا از متاع زودگذر میبینند. حرص خود را در این مجرا به کار میاندازند،
با اغوای شیطان به کمک نفس.
یعنی از مجرای صحیح آن خارج میشود به مجرای باطل میافتد. به دنیا و متاع آن حرص میورزد طبعاً. وقتی که به دنیا و متاع آن حرص ورزد، از مجرای صحیح خارج شد.
وقتی بر دنیا و متاع آن حرص ورزید خوب طبعاً ، هر اندازه، وقتی دنیا به دست او میآید، آنچه که در دنیا و متاع و خوبیها را وقتی به دست آورد راحت است امّا وقتی با کمبودها، فقدانها مواجه شد جزع میکند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» وقتی به مجرای انحرافی افتاد ، وقتی شر با او مواجه شد یعنی از دنیا و متاع آن چیزهایی را فاقد شد، و به دست نیاورد، به جزع میافتد. «وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ» امّا اگر از خیر دنیا چیزی به دست آورد، «مَنُوعاً» آن وقت آن را محکم نگه میدارد. دیگر به فقرا و محرومین و امثال اینها هیچ نمیرسد.
چون فطرتا در خیر مطلق حریص است. ولی وقتی این حریص بودن به مجرای انحرافی میافتد این حرص را، بیتابی و بیصبری را بر که و بر چه میورزد؟
بر دنیا و متاع آن.
چون اینطور شد وقتی با فقدانها مواجه میشود به جزع میافتد. وقتی با خیرات دنیا مواجه میشود آنها را محکم نگه میدارد
وقتی حرص بر دنیا در خلقت انسان است به این معناست که انسانها بیتقصیرند؟
نه، معنی آن همان است که فرمود «إِلاَّ الْمُصَلِّينَ»
مگر یک عدّه از نمازگزارها که آنها بر همان اصل حرص فطری خود هستند ،
یعنی حرص بر چه میورزند؟
حرص بر خیر مطلق.
مگر نمازگزاران. آن نمازگزاران و اهل نمازی که حرص آنها، بیصبری و بیتابی آنها بر حق و نیل به حق است، بر خیر مطلق و نیل به خیر مطلق و جوار خیر مطلق است. فقط آنها هستند که این نوع حرص را دارند، و دیگر حرص و بیصبری آنها به مجرای ناصحیح، به اغوای شیطان و نفس نیفتاده است. درواقع اینجا نمازگزاران واقعی را نیز که نمازگزار میشناسد معنی میکند
از تعبیر قرآن اینطور استفاده میشود که غیر اینها را نمیشود نمازگزار خواند ولو به ظاهر تسبیح نمازی داشته باشند. یعنی جملهای میگوید که نمازگزار چگونه نمازگزاری است «إِلاَّ الْمُصَلِّينَ» «الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» یعنی آن نمازگزارانی که «عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» بر نماز خود همیشه هستند، بر روی نماز خود همیشه هستند. «عَلَی» به معنی بر است. یعنی بر نماز خود «دائِمُونَ» همیشه هستند.
بعضی اینجا اینطور معنی کردند یعنی هیچ وقت نماز خود را ترک نمیکنند. این معنا به جای خود درست است. اما معنای ساده است ولی معنای دقیقتر و عمیقتری دارد که از روایات و آیات و اشارات استفاده میشود،
مثلاً فرض بفرمایید که کسی به شما حرفی میزند،و شما میگویید فلانی روی حرف خودت همیشه باش. روی این قول خود باش. روی این قولی که دادید، این حرفی که زدید باشید یا مثلاً گفته میشود فلانی همیشه روی حرف خود پابرجاست. معنی آیه در این مسیر است. یعنی آن نماز گزارانی که روی نماز خود همیشه هستند، روی آنچه در نماز گفتهاند و کردهاند، میایستند، همیشه هستند. اینطور نمازگزاران هستند که استثنا میشوند از آن جمع انسانها که حرص و بیتابی و بیصبری خود را از مجرای صحیح بیرون آورده و روی دنیا بردهاند و چنین و چنان بودند که توضیح دادیم. این نماز گزاران که اینطور هستند استثنا هستند. یعنی در ساعات و لحظاتی که میگذرد... روی آن گفتههای خود در نماز می ایستند به این معنا که ...............
https://t.me/AyatollahShojaee1389
آیت الله محمد شجاعی (ره):
ما مثلا شیعه هستیم
امام هم داریم ومعتقد هستیم
(بایدگفت مثلا)
ولی نه طاعت را فهمیدیم و نه تبعیت از امام را
نه ادب دربرابر ولی را
اینها را نفهمیدیم
دربرابر امام ادب خاص یک مومن وشیعه این است که خودمطرح کردن را کناربگذارد
همانطور که در عبودیت چنین است
باید در محضرولی خدا هم اینگونه بود
به هراندازه خودرا مطرح کردن باشد ادب ناقص است در برابر ولی خدا
مولوی:
زآنکه هستی سخت مستی آورد
عقل از سر شرم از دل میبرد
مولوی خوب گفته
ما مخالفت با خدا میکنیم و بعد ادعای محبت به امام هم داریم
نه طاعت از خود امام هست و نه ادب
معصیت خدا میکنیم و میگوییم از دوستان امام هستیم
واقعا بی شرمی است
حضرت ولی امر و حضرات معصومین (ع)باخبر هستند وبه حرکات وسکنات ما ناظر
در مقام سلام خطاب میکنیم السلام علیک یا امیرالمومنین
اما با این وصف گناه هم میکنیم
حالا ادب که بماند هیچ
خوابها هم میبینیم
کشف وکرامتها هم درست میکنیم
اینها چه معنی میدهد ؟
امام به خاطر این امام است که خودش بنده خالص خداست
بنده در مقام بندگی هرچه خود را درمحضرخدامطرح کند بی عقلی است انحراف وضلالت است
درمحضر ولی خدا هم همینطور است
ادب زینب کبری (س) را دقت کنید
دردوران طفولیت بدون حضرت آرام نمیگرفت
چشم در چشم اباعبدالله دارد
درمدینه همه چیز را ترک کرد و با حضرت آمد
دست فرزندانش را گرفت وآمد
درروز عاشورا خبردادند که عون کشته شده
زینب کبری (س) را هم خبرکردند ولی در مقاتل نوشته اند که از خیمه بیرون نیامد
بعد ازفاصله ای گفتند عبدالله هم شهید شد
باز از خیمه بیرون نیامد
درفاصله بعدی خبردادند علی اکبر شهید شد فورا وبا سرعت بیرون آمد وخود را روی جنازه علی اکبر انداخت
برادرش سیدالشهداء آمد و بلندش کرد
مادر است پسرش شهید میشود و اصلا بیرون نمیاید نه اینکه حضرت زینب (س) عاطفه و احساس نداشت بلکه بندگان خوب خدا احساسات وعواطفشان هم بالاتر از عواطف دیگران است
اما ادب دارد
این یکی از آداب خاص حضرت است نسبت به امام خودش
همه درس بگیریم
در طول سفر شام غذا ونان کافی به اهل بیت نمیدادند حضرت زینب (س) سه روز سهم نان خود را بین بچه های اباعبدالله (ع)تقسیم کرد وخودش گرسنه ماند تا جایی که از فرط ضعف مفرط نمیتوانست بایستد
اینها فنا وادب است
بچه ی سیدالشهدا باید نان بخورد ولی او گرسنه باشد
ادب اینچنین میکند و بی ادبی هم آن چنان میکند که باید بکند
ما که نمیتوانیم اینطور باشیم ولی لااقل گناه نکنیم و بعد نگوییم شیعه هستیم .....
https://t.me/AyatollahShojaee1389
🌹*تهنئـــــة خـــاصــــــة*🌹
يسرني أن أتقدم إليكم بأصدقن التهاني
بمناسبة عيد الفطر المبارک
سائلا المولى ان يجعل أيامكم سعيدة
وأن يعيده علينا وعليكم أعواما عديدة
ནྱཾ༩ྀ༄ *عســـاكــم من عــواده*༄ནྱཾ
*وكل عام وأنتم بخير*
آيت الله محمد شجاعي (ره):
ما درد داريم
ما از بچگي فكركرديم عبادت ما همان يك نمازي است كه ميخوانيم
نمازهم نخوانديم
نمازنمازي است كه نگذارد ما گناه بكنيم وقتي نماز ميخوانيم و گناه ميكنيم يعني نمازما نماز نيست
خدا صاف نماز را معرفي كرده
مثلا ميگويند آبليموآن است كه ترش باشد وخون را صاف كند ،در اين ميان اگر چيزي به شمادادند كه ظاهر آبليمو را داشت ولي خاصيت آن را نداشت آيا شما ميگوييد اين آبليموست ؟
اگر فهميديد تقلبي است ميگوييد ساختگي است
نمازوقتي اثرش نهي از گناه است و اين نهي براي ما نيست پس نماز نيست
من وشما از اول بلوغ در پنج وقت در شبانه روز نمازي خوانديم كه نماز نيست و مرتب در ساعاتي كه بر ماميگذرد بر طبق ميل و هواي خود عمل كرديم و هيچ نفهميديم كه عبادت شيطان و غير را كرديم نه خدا را
وضع ما اين است
دردآور وموحش است اگر بفهميد وبه دلتان بيفتد
آنچه دلتان ميخواهد ،نفس ميخواهد ، شيطان ميخواهد ، همسر ميخواهد ، فرزند ميخواهد ، ...... در اينجا ببينيد آيا تبعيت از خواسته ها ميكنيد يا از خدا؟
حالا فرض كنيم كه شما ميخواهيد از فردا عبادت خدا را كنيد اما چگونه ؟
من براي شما تصويري ميكنم
خوب دقت كنيد به تصوير من
از صبح كه از خواب بيدار ميشويد ببينيد هركاري كه ميخواهيد انجام دهيد ، خدا ميگويد بكن يا نكن
ميخواهي نگاه كني خدا ميگويد نگاه بكن يا نكن
ميخواهي حرفي بزني ، خدا ميگويد حرف بزن يا نزن
ميخواهي به كسي محبت كني ، خدا ميگويد اين محبت را دشته باش يا نداشته باش
ميخواهي جايي بروي ميگويد برو يا نرو
ميخواهي لبخند بزني ، خدا ميگويد بزن يا نزن
ميخواهي با كسي دوستي كني ميگويد دوست باش يا نباش
ميخواهي چيزي بخوري يا نخوري .......
در ظاهر وباطن نظرتان به حق دوخته باشد
درمحضراو علي الاتصال باطنا و ظاهرا امراورا و دستوراورا در امرو نهيش دقت كنيد
اگر در كل احوالات مراقب دستور خدا بوديد آنوقت ميتوانيد بگوييد من در عبادت خدا هستم
https://t.me/AyatollahShojaee1389
Seyedarabi:
آیت الله محمد شجاعی (ره):
با اینکه میدانید چندتذکررا عرض میکنم وباز تاکید میکنم
اولا بدانید مسئله عفت وحیاء اسرارآمیز است و اگر خواستید در طریق مجاهدت قدم گذارید وبه جایی برسید باید این مسئله را خیلی اساسی بگیرید و این چیز بسیار اسرارآمیزی است فوق تصور
وهرچه بیشترعفت وحیاءرا مراعات کنید به نحواسرارآمیزی در سیرشما و عروج وکمال شما دخالت دارد
ثانیا بانوانی که ازدواج کرده اند خیلی دقت کنند در جلب رضایت شوهر که این نیز اسرارآمیز وخارج از محاسبات معمولی است
خداکند آنچه فهمیده اید عمل کنید و بیش از آنچه فهمیده اید به رضایت شوهر اهمیت اسرارآمیزی بدهید
این اهمیت اسرارآمیزچیزی است که فکر وعقل ما به آن نمیرسد ولی اشارات آن در آیات وروایات هست
اگر میخواهید درسلوک عبودی موفق باشید این را اساس فوق العاده برای خود قراردهید ومعنی آن هم این نیست که شوهر خوبی باشد یا خوب نباشد
به این نیست که
شوهری رفتارش و برخوردش خوب باشد یا نباشد و یا حقوق را رعایت کند یا نکند ربطی به این ندارد بلکه شما باید وظیفه خود را انجام دهید انشاالله خدا آنهارا هم به وظیفه آشنا کند
نکته بعد:
من فکر میکنم شما به این حرفها گوش میدهید و بعد میروید عمل میکنید و به مجاهدت عبودی میپردازید به همین علت این تذکر را میدهم اگر چه فکر من خیال محض است و تذکر من هم تذکر بیجا ولی امکان دارد که خیال نباشد و بلکه به خود آمدید وبیدارشدید
تابحال که عمر کردید دیدید که دنیا به چیزی نمی ارزد
به اشتباه خود ادامه ندهید فرصت خیلی کم است کلاه به سرتان نرود من به خودم وشما دلم میسوزد دیدید که تا بحال فایده ای نداشته بعد از این هم بی فایده تر است
بعد از این خیلی دردناک تر است هرکدام با توجه به سنی که دارید بعد از این عمرتان تلخ تر و ناگوارتر از گذشته است کلا اینگونه است دنیا اینطوراست
تا حالا چه بوده ؟
تک تک شما از اول عمر خودببینید راضی هستید ؟
همه اش توام با تلخی و ناراحتی ها است فقط یک چیز مارا فریب داده و آن اینکه فکر میکنیم بعد از این براساس آمالی که داریم چنین و چنان خواهد شد ولی این خیال است حتما بدانید خیال است بعد از این بهتر از این نخواهد بود یقین بدانید
برای چه خود را معطل میکنید فرصت کم است
تذکر بعد این که در همه جا خصوصا در منزل به افرادی که سن بالا دارند خارج از محاسبات معمول احترام کنید هرچه مسن تر باشند بیشتر احترام کنید
مواظب باشید خدا شما را رد نکند نگویید اینها اینطوری اند آنطوری اند
ما چه میفهمیم
گفته اند باید احترام کنید البته از مومنین نه کفار وفاسق وفاجر
همین پیرمردها و پیرزن ها که از مومنین معمولی هستند نماز میخوانند گناهانی هم کرده اند والان پیر شده اند و نمی کنند .
اینها را مواظبت کنید مسئله اسرارآمیز است اگر هتک حرمت کردید چوب میخورید منتها شعور میخواهد که چوب خوردن را بفهمد
ما مرتب (ازجهات مختلف)چوب میخوریم و نعره ما بلند است ولی گوش ما نمیشنود من وشما را مرتب میزنند و ناله میکنیم ولی نه زدن را میفهمیم و نه ناله را
این یکی از مسائلی است که از ما مستور است وما از آن محجوبیم
مارا مرتب با تازیانه میزنند و ناله ها داریم آن هم نه تازیانه ای که در عکسها دیده اید آن نیست خدا کند که بدانید چیست و تازیانه هم نخورید بعد از دانستن
مرتب میزنند وناله ما بلند است کما اینکه مرتب در ظلمتیم ودر وحشت و ناله ما بلند است و نمی یابیم استغاثه ها داریم و کسی به فریاد ما نمی رسد و ما هیچکدام را نمی فهمیم شاید بگویید این ملا امروز دیوانه شده و اینها را میگوید ولی شما دیوانه هستید اگر نمی فهمید
ما شما را دیوانه میدانیم اگر فکر میکنید ما نمیفهمیم ، ولی نه میفهمیم
ما در آتش گاه گاه یا همیشه می لغزیم و ناله میکنیم و فریاد داریم و به ملائکه استغاثه میکنیم وبه خدا هم استغاثه میکینم و گوش نمیکنند هیچکدام را نمی یابیم الهیکم التکاثر دورو بر شما پر است از خبرها و در وجود خودتان هم پر است از اخبار و نمی فهمید
https://t.me/AyatollahShojaee1389
آيت الله محمد شجاعي (ره):
........خدمتگزاران حضرت زهرا (س) صاحب نفس بودند
نوه فضه (ام ايمن)نيز همينطور
قلب خود حضرت هم كه مسكن مشيت حضرت حق بود
اگر دعا ميكرد مي شد ولي دعا نكرد
اين مقام بالاي حضرت زهرا(س)بودكه راضي به قضاي خدا بود
اصلا لب به دعا نگشود
اگر دعا ميكرد ميشد بطوري كه به عمر هم گفت ميشد آنچه كه ميشد
حتي براي بعد هم دعا نكرد
يك كلمه دعا نكرد كه اگردرخصوص هرچه ميخواست دعا ميكرد درخصوص آن همه مصائبي كه براي ائمه (ع) پيش آمد همه را به سرعت اجابت يافته ميافت
اما رضاي به قضا مسئله اي است كه من وشما نه ميفهميم و نه اهل آن هستيم
ناشي گري نكنيد و نگوييد خدايا من راضي به قضاي تو هستم
اين جمله را هيچوقت نگوييد
ما اهلش نيستيم
يك وقت ميبينيد كه مسائلي پيش مي آيد كه هم دنياراازدست ميدهيد هم آخرت را
ما بايد بگوييم واز خدا بخواهيم كه (رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ)
خدايا آنچه كه ما طاقت نداريم را برايمان پيش نياور
يكي از شرايط اساسي و اركان جدي اين حقيقت كه شيطان به كسي راه نداشته باشد اين است كه آن شخص راضي به قضاي حق باشد
وقتي راضي به قضاي حق نبود از اين جهت راه شيطان بسوي او باز است حالا ابعاد ديگر بجاي خود محفوظ اگر فرصت بود توضيح ميدادم
اينها همه رموز است و در جاي ديگر نميتوانيد بيابيد و اين يكي از خصوصيات حضرت زهرا(س) بود كه در آن مصحف بود
شما حساب كنيد مادري كه آن همه مصائب از طريق جبرئيل (ع) گفته شود كه فرزندش كه مقابل چشمان اوست امام حسن (ع) امام حسين (ع) چه ميكنند وچه ميشود و....ولي اصلا دعا نميكند
اين مادر اصلا راضي بود به آنچه كه خواهد شد و خواهد آمد وخودش هم ميدانست اگر جزئي دعا كند مسئله برطرف خواهد شد ولي دعا نميكند واين از شرايط و اركان ادب عبودي است واين ادب بسيار فضيلت است كه بنده در مقام بندگي آنچه كه خدا ميخواهد دربرابر او حرفي نداشته باشد
اين ادب را صاحبان ادب داشتند وما اهلش نيستيم
https://t.me/AyatollahShojaee1389
آیت الله محمد شجاعی (ره) :
شما و ما حاجت خود را به پیشگاه امام رضا (سلام الله علیه) ببریم که انشاءالله توجّه کنند. باب الحوائج است و این لقب رضا (سلام الله علیه) برای امام رضا به لحاظ مظهریّت ایشان برای رضا است. این را قبلاً هم گفتم توجّه داشته باشید. زود میشود حوائج خود را به توسّط آن حضرت از خدا گرفت. اگر برای همهی حوائج به امام متوسّل میشوید اصل حاجت خود را فراموش نکنید و راضی نشوید شما و ما مخاطب کلمهی ذیلی باشیم که از خدا است «فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ». کمی بیدار شویم و آن حاجت اصلی را به یاد بیاوریم. آن حاجت اصلی را ببرید به محضر امام حالا یا بروید یا از دور زیاد فرقی نمیکند البته اگر توانستید از نزدیک بروید اگر نتوانستید از دور و او را شفیع قرار بدهید که مظهر رضا (سلام الله علیه) است. مظهر رضا را لابد یک مقدار میفهمید یعنی چه؟ یعنی رضای خدای متعال که مشکل گشا است. خدا باید راضی بشود از انسان تا مسائل او حل بشود این رضا را باید از طریق رضا (سلام الله علیه) به دست آورد. بیشتر نمیشود گفت. نمیتوانم بگویم. مظهریّت است
همهی انبیاء، همهی ائمّه (سلام الله علیهم أجمعین) آن نامهای مقدّس و القابی که دارند همهی آنها حساب شده است. بعدها خدا انشاءالله به شما معرفت داد انشاءالله آنوقت میفهمید. از امام بخواهید.
من داستانی راجع به حالات امام رضا (سلام الله علیه) نگاه میکردم یک چیزی را دیدم و گفتم ما به آن اندازه هم شعور نداریم یعنی به اندازهی یک پرنده هم شعور نداریم. یعنی واقعاً نداریم.
ازبس که ما از اوّل خود را با شعور حساب کردیم همهی مسائلی که پیش میآید برای ما سؤال میشود. اگر از اوّل میفهمیدیم که به اندازهی پرندهها هم نمیفهمیم کار ما امروز درست بود. من خودم را عرض میکنم اگر چنانچه برای شما خوشایند نباشد لابد شما فهمیده هستید. من خودم را میگویم.که ما حدّاقل به اندازهی پرنده هم نیستیم
داستانی دیدم از کرامات امام رضا (ع) که نقل کرده بود که ، شخصی میگوید که من در محضر امام بودم ناگهان دیدم پرندهای (گنجشکی) آمد و نشست و شروع کرد به فریاد، صیحه کشیدن، صیحه زدن.....آن شخص میگوید من در محضر امام (سلام الله علیه) بودم. گنجشک اینطور آمد و صیحه میکشید و مدام پر میزد و فریاد میکشید یعنی حرف میزد منتهی با فریاد
آن شخص میگوید که امام به من فرمود که میدانی چه میگوید؟ گفتم که نه شما میدانید. و خدا و رسول من چه میفهمم چه میگوید؟
فرمود که این میگوید ماری آمده میخواهد بچّهی من را در منزل بخورد. بیایید و نگذارید. یعنی برای استغاثه آمده. حضرت چوبی به آن شخص دادند ، چوبی مانند عصا که برو آنجا به آن منزل و نگذار آن مار بچّهی این را بخورد و آن را بکش. گفت رفتم دیدم همانطور بود مار میخواهد بچّهی این حیوان را بخورد و من آن مار را کشتم.
حالا این داستانی بود که من دیدم. ولی یادم افتاد که من و شما به این اندازه هم شعور نداریم. که حاجت اصلی خود را نزد امام ببریم . حاجتهای دیگر را هم بخواهید امّا حاجت اصلی را فراموش نکنید. فریب نخورید. فرصتها تمام میشود مصائب شروع خواهد شد. جدّی است. من همیشه این جملهها را میگویم و نمیتوانم آنچه در دلم هست را باهیچ جملهای دیگری به شما برسانم. مسائل جدّی است. فرصت را از دست ندهید. حاجت خود را ببرید. دل ما مادامی که عنایتی از خدا نیامده شرح صدری نمیشود و درست شدنی نیست. شما هم به محضر امام بروید استغاثه بکنید که مار شیطان و نفس وجود شما و حیات ابدی شما و ما را میخورد. البته خورده است. حاجت خود را بخواهید.حاجت اصلی را
https://t.me/AyatollahShojaee1389
آیت الله محمد شجاعی (ره):
من از خدا میخواهم که به همهی شما و ما توفیق مجاهدت بدهد، گوش دل و مسامع دل و مشاعر دل کلاً باز بشود و از قرآن بفهمیم آنچه را که باید بفهمیم، چون خیلی این سؤال میشود که ما مثلاً سعی میکنیم که آن خشیتی که بعضی از خوبان دارند را داشته باشیم ولی نداریم
یا خیلیها میآیند چند روزی که به مستحبات میپردازندو مدام گلایه میکنند که ما را عجب میگیرد و بعد حال ما خراب میشود و از دست میرود ، راست هم میگویند چون حقیقت را نمیفهمند بعدبا چند قدم مجاهدت ناقص عجب آنها را میگیرد، آن کسی که میفهمد مانند حضرت امیر (صلوات الله علیه )کسی که اصلاً مجاهدت با معرفت او را هیچ کس نمیتواند تصوّر بکند و اصلاً عقل نه به معرفت او، نه به کیفیّت مجاهدت او و نه به کمیّت او نمیرسد، با آن معرفت و مقام که خود اقرار میکند که قلب من معترف به الهیّت تو است، اعضا و جوارح من کوشا در طاعت تو بوده است با آن که خود میگوید صورت من در برابر عظمت تو بر خاک آمده است ، با این وصف چون میفهمد هنوز نگران و مضطرب است،
اما یکی را میبینی یک شب نماز شب میخواند عجب دامنگیر او میشود، او میفهمد و این نمیفهمد،
خیلیها میآیند شکایت میکنند که عجب دامنگیر ما میشود، همهی مصیبتها مصیبت این است که ما قرآن را نمیفهمیم که قرآن چیست،
اگر قرآن را انسان بفهمد وقتی یک عمر مجاهدت صادقانه هم داشته باشد باز وقتی نگاه میکند همهی اعمال خیر خود را دارای عیب و نقص خواهد دید و خود را در برابر همهی اعمال خیر قاصر و مقصر خواهد دید و خود را یک عمر مجرم خواهد دید، این دید را از قرآن برداشت خواهد کرد
آن خشیت و خوف و زهد و انقطاع خوبان غیر ائمّه از قرآن بوده است،
اینکه یک عمر مجاهدت میکنند نگران هستند همه از قرآن است و آن کسی که یک نماز شب کذایی میخواند و عجب آن را میگیرد چون قرآن را نفهمیده است،
قرآن پیامی دارد برای اهل خود که برای دیگران ندارد،
با اهل خود صحبت میکند که با دیگران آن صحبت را نمیکند که اهل آن نیز نمیتوانند به غیر اهل خود بگویند
إنشاءالله امیدوارم که خدا شما را موفّق بدارد و ما را هم موفّق کند و با این صحبتی که کردیم یک مقدار اگر بفهمیم این تعجب دیگر از من وشما باید برطرف بشود، دیگر تعجّب نکنیم که چرا آنها آنطور بودند و ما اینطور هستیم، حتّی یک نماز شب میخوانیم عجب ما را میگیرد،
آنها با یک عمر مجاهدت آنطور میترسیدند ،
من به همهی شما توصیه میکنم همین جلد 70 بحار را لااقل برای خودتان مطالعه کنید
البتّه همهی کتب روایات و چندین جلد از بحار لازم است ، اما مخصوصاً این جلد 70 بحار را توصیه میکنم بدست بیاورید،
اگر خودتان زبان عربی را نمیدانید با کسی که میداند بنشینید و او بخواند و ترجمه بکند ببینید که چه چیزها و چه مسائلی است
و تأکید میکنم این روایتها انوار قرآن است، هر چه بیخبر باشید در همان گرفتاریها که هستیم و هستید بیشتر باقی خواهید ماند،
قرآن و روایات و مخصوصاً این جلد 70 را زیاد بخوانید، ابواب مختلفی دارد تأکید میکنم وقت بگذارید، بخوانید، خود ما برای درد خود معمولاً مطالعه میکنیم
مثلاً همین جلد 70 را من شاید چندین بار مطالعه کردم برای خودم نه برای گفتن به کسی،
حالا در باب گفتنن و نوشتن هم چیزهایی میگوییم و مینویسیم از روی اینها امّا اکثراً برای خودم مطالعه میکنم، شما هم مطالعه کنید تا بیخبر نباشید، إنشاءالله امیدوارم که مشمول توجّه حضرات معصومین (صلوات الله علیهم أجمعین) بوده باشید و خدا إنشاءالله من و شما را از اهل نجات قرار بدهد و ما را توفیق عنایت کند که از شیعههای آن حضرات باشیم
تا حالا که نبودهایم ولی توفیق شیعه شدن و راه شیعه شدن را به ما عنایت کند إنشاءالله.
https://t.me/AyatollahShojaee1389
http://eitaa.com/ayatollahshojaee
http://sapp.ir/ayatollahshojaee
nazeat.mp3
3.32M
آیت الله محمد شجاعی (ره) :
سوره نازعات در خصوص ملائکه
https://t.me/AyatollahShojaee1389
http://eitaa.com/ayatollahshojaee
http://sapp.ir/ayatollahshojaee
Nahjolbalagheh.mp3
12.74M
بحث غیرت دینی از سلسله مباحث نهج البلاغه در کلاس آقای علی سیدعربی در سال 95
https://t.me/AyatollahShojaee1389
http://eitaa.com/ayatollahshojaee
http://sapp.ir/ayatollahshojaee
علیم بذات الصدور-1.mp3
1.94M
بیانات آیت الله محمدشجاعی (ره)
https://t.me/AyatollahShojaee1389
http://eitaa.com/ayatollahshojaee
http://sapp.ir/ayatollahshojaee
May 11
آیت الله محمد شجاعی (ره) :
حقیقتی که از حقایق قرآن است و قرآن در دهها آیات با صراحت و اشاره به آن اشاره میکند و متأسّفانه با اینکه در دهها آیات آمده است با این وضع چندان مورد توجّه قرار نمیگیرد این است که با صراحت این حقیقت را گوشزد میکند که شما انسانها در یک غشاوه و پرده و حجاب سختی قرار گرفتهاید، اطراف شما پر است نمیدانید، این حقیقت را زیاد میخواهد به انسانها گوشزد کند، هوشیار باشید
در سورهی تکاثر میفرماید «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ
اینکه زیاد دنیا را به دست بیاورید شما را از آنچه اطراف شما را گرفته است و پر است کاملاً غافل کرده است «أَلْهاكُمُ» «أَلْها» به معنی غافل کردن است، انسان را از چیزی یا از یک حقیقتی غافل کرده ، شما را غافل گردانیده است، چه چیزی غافل کرده؟
تکاثر
اینکه با تمام وجود به دنیا روی آورده اید که زیاد به دست بیاورد ، این روی آوردن با تمام وجود شما به غیر خدا
به نحوی که کلاً در غیر خدا فانی شدهاید شما را از آنچه که اطراف شما پر است کاملاً غافل کرده است
دنیا را البتّه فقط پول حساب نکنید، دنیا یعنی غیر خدا
هر چه هست، پول باشد، منزل باشد، ریاست باشد، شهرت باشد، جمال باشد، هنر باشد، راحتی باشد، لذّت باشد، خوابیدن باشد، خوردن باشد، هر چه غیر خدا است،
و میفرماید که این ادامه دارد تا شما وارد قبرها شوید، «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ
انسان از لحاظ درک اینطور است که اگر با تمام وجود به یک نقطه متوجّه باشد و به یک نقطه متمرکز بشود دیگراز نقطهها و مسائل دیگر غافل است، اگر این توجّه و تمرکز به صورت فنا دربیاید یعنی انسان فانی بشود درآن نقطهای که متمرکز شده است و دیگر از وجود او چیزی خارج از نقطه باقی نماند میشود فنای کلّی
و متاسفانه ما نسبت به دنیا چنین هستیم
دقیقاً اینطور است یعنی چشم، گوش، لامسه، شامّه، مشاعر ظاهر کلاً، فکر، عقل، وهم، خیال، همه دست در غیر خدا یعنی در دنیا است،
این همان تکاثر است که زیاد دنیا را به دست بیاوریم، گفتم دنیا را به معنی وسیع بگیرید، فقط مواظبت بکنید که مانند بعضیها محدود معنی نکنید که آن وقت نمیگذارد انسان حقیقتی را که قرآن میخواهد ارائه بفرماید خوب بفهمد،
دنیا یعنی غیر خدا
شما ملاحظه بکنیدو یک بررسی برای خودتان بکنید ببینید که ما شب و روز ، کلاً مشاعر ما در 24 ساعت در چه چیز محو است که لحظهای نمیشود از آن آرام باشید و از آن کنار باشید، اصلاً چنین لحظهای نیست، کل مشاعر را ظاهر و باطن خواهید دید که غیر خدا است
و به همین دلیل هم هر چه سعی میکنیم یک لحظه در نماز به سوی خدا متوجّه باشیم این فانی شدن نمیگذارد، ما را باز میدارد
میفرماید شما فانی شدهاید نمیفهمید و نمیدانید و الّا اطراف شما پر است از آنچه که شما نمیبینید فانی در دنیا هستید و از آنچه اطراف ما است کلاً غافل و بیخبر هستیم و الّا همه جا پر است
اگر شما مثلاً یک وقتی در یک نقطهای فقط از طریق چشم سخت متمرکز بشوید اینجا گوش شما میشنود؟ معمولاً اطرافیان که صحبت میکنند میشنوید یا نمیشنوید؟
اگر خیلی خوب از طریق چشم به یک نقطه متمرکز شدید آیا میفهمید چه صحبتی میکنند؟ دلیل آن این است که فانی هستید به اندازهای که از طریق چشم فانی میشوید دیگر نمیشنوید
حال اگر با تمام وجود و مشاعر فانی باشید دیگر چه خواهد شد ؟
وقتی از طریق چشم به یک نقطهای سخت متمرکز شدهاید تا حدی فانی شدهاید آن هم از یک بُعد که طریق واصله است و دیگر گوش شما نمیشنود، یا اصلاً نمیفهمد چه میگویند یا اصلاً صدا را انسان نمیشنود، یا وقتی بعضیها در خیالات غوطهور هستند مثلاً از کوچه، خیابانی گذر میکنند و در یک فکر خاص هستند یا در یک مسئلهای زیاد غوطهور میشوند باز همینگونه است دچار فنای فکری هستند
میبینند که آشنا و دوست میآید و میگذرد ولی این شخص متوجّه نمیشود، به حدی فانی است که دیگر چشم او کار نمیکند، دوست خود را می بیند ولی نمیشناسد، پدر خود را میبیند که در رهگذر روبهروی او است ولی نمیشناسد، برادر را میبیند نمیشناسد، این خاصیّت فنا است، خوب دقت کنید که خوب بفهمید، خاصیّت فنا یعنی فانی شدن در یک نقطه و در یک چیز یا چند چیز
خاصیّت فنا این است که انسان از چیزهای دیگر غافل میشود،
آن وقت اضافه بکنید بر اینکه هر چه فنا کاملتر باشد این غفلت هم کاملتر خواهد شد،
ما اگر با تمام وجود در غیر خدا فانی بشویم که شده ایم
دیگر هر چه در اطراف ما و در وجود ما باشد بیخبر هستیم ولو همه جا پر از صداها باشد
نمیشنویم،
همه جا پر از دیدنیها باشد
نمیبینیم،
همه جا پر از حقایق باشد که هست
نمییابیم،
این آیه میفرماید «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» اطراف شما پر است یعنی زیاد دنیا را به دست آوردن که با تمام وجود فانی شدهاید با آن توضیحی که گفتم شما را مشغول کرده
است، فانی کرده است «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ» و این غفلت شما ادامه دارد تا جایی که وارد قبرها بشوید،
سورهی تکاثر را خواندم اصل مقصودم از بیان این حقیقت یک نکته بود و آن اینکه آن غشاوه و پرده که اطراف ما را پر کرده است که از فنای ما در دنیا سرچشمه میگیرد این پرده و حجاب ببینیم با چه صورتی کنار میرود و با چه طریقی از چه راهی میشود از روبهروی ما، از مقابل ادراک ما، شنید ما، دید ما، فکر ما، عقل ما برطرف بشود، آیا این راه برطرف شدن هم دارد یا ندارد،؟ آیا این حجاب برای همیشه است؟
آیه فرمود «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ» مادامی که به قبرها وارد شدهاید ولی ادامه میدهد، «كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» نه به زودی خواهید دانست، باز فرمود: «ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ»
میفرماید این فنا شما را مشغول کرده، به زودی میدانید به زودی با مرگ میدانید، بعد میفرماید «کَلّا» اینطور نیست که فقط باید منتظر مرگ باشید نه «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ»
اگر شما مجاهدتی را شروع کنید به مرحلهی یقین برسید، همینجا این پرده از برابر شما عبور میکند و شما آنچه اطراف شما است و پر است آنها را میابید «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ* لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ» حالا جحیم یکی از حقایقی است که اطراف ما را پر کرده است، در اینجا فقط جحیم را ذکر کرده است که ما ببینیم و بلکه هوشیار بشویم و الّا حقایق فقط در جهنم خلاصه نمیشود، بهشت اطراف ما است ، برزخ اطراف ما است ، برزخیان با ما هستند و میگویند و حتّی صدا میکنند و نمیشنویم همه جا پر است، ملائکه اطراف ما هستند، صحبت میکنند و کلام دارند و مکالمه دارند نمیشنویم، ندای خدا را نمیشنویم، عوالم ملکوت را أعلی و اسفل اطراف ما پر است ما نمیشنویم، نمیبینیم، در حجاب هستیم، یکی از آن حقایق جهنم است، میفرماید: اگر به مرحلهی یقین برسید «لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ» جحیم را میبینید، اینطور نیست که این حجاب برای همیشه باشد، میشود برطرف بشود ولی با نیل به یقین
نمیدانم شما در این زیارتنامهها که میخوانید در جملههای زیارتنامهها یا در بعضی از قطعات دیگر که در دعاها آمده است دقت کردهاید که راه رسیدن به یقین چه چیز است؟ میتوانید بگویید که چه چیز است؟......
https://t.me/AyatollahShojaee1389
http://eitaa.com/ayatollahshojaee
http://sapp.ir/ayatollahshojaee
277 - 20 Nahjolbalagheh.mp3
14.51M
بیان مفهوم عبودیت و تعبد در جلسات آقای سیدعلی سیدعربی از سلسله مباحث آیت الله محمد شجاعی (ره)
https://t.me/AyatollahShojaee1389
http://eitaa.com/ayatollahshojaee
http://sapp.ir/ayatollahshojaee
لایرضون من اعمالهم القلیل.mp3
11.84M
مباحث تفسیری نهج البلاغه (سیدعلی سیدعربی) خطبه همام _لايَرْضَوْنَ مِنْ اَعْمالِهِمُ الْقَليلَ، وَلايَسْتَكْثِرُونَ الْكَثيرَ. فَهُمْ لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ. وَ مِنْ اَعْمالِهِمْ مُشْفِقُونَ_
رذیلت راضی بودن به وضعیت ایمانی حاضر
https://t.me/AyatollahShojaee1389
http://eitaa.com/ayatollahshojaee
http://sapp.ir/ayatollahshojaee