جهت مطالعه ی دو مقاله
یک) #مرگ #هاشمی_رفسنجانی ( آیا عکس منتشر شده چهره ی خود هاشمی است؟) و
دو) #مرگ_مشکوک آیت الله #هاشمی_رفسنجانی
به لینک سایت رسمی موسسه پژوهشی یاسین عصر https://bit.ly/2Lq4HyP https://bit.ly/2RzlRRT مراجعه نمایید.
ودیدگاه های خود را در سایت کامنت کنید.
با سپاس از شما
#پرستو_مروجی
هدایت شده از یاسین عصر
27.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پرستو_مروجی
بررسی👇👇#مرگ_مشکوک_هاشمی_رفسنجانی
#خود_کشی_هاشمی
🔸نقش حلقه های امنیتی تیم حفاظت #هاشمی_رفسنجانی
🔹ادعای کذب وبی اساس فرزندان هاشمی
#کانال_رسمی_موسسه_پژوهشی_یاسین_عصر
#پرستو_مروجی
لینک در ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9
در سروش👇
https://sapp.ir/yasinasr
افغانستانی های عزیز
من خود ایرانیم اما حساب آن متفرعنین را به حساب همه ایرانیان نگذارید
ما جملگی هم قبیله و هم دردیم
#داریوش_سجادی
آفتابپرستها!
قرار دادن معاونت وزارت اطلاعات ایران در فهرست گروههای تروریستی توسط اتحادیه اروپا نماد ذلت و متابعت در مناسبات ارباب ـ رعیتی بین اروپا و ایالات متحده آمریکا است.
اروپائیان نُنُربازی خود را با توسل به اتهام تلاش ایران جهت ترور وحوش جنایتکار فرقه مسعود رجوی توجیه کردهاند و متاسفانه وزیر خارجه ایران نیز از موضعی منفعلانه تنها کوشیده با توسل به «توئیت بازی» اروپا را تَنَبُه و تذکر دهد که چرا نامسئولانه پناه دهنده به رجویچیهای تروریست در خاک اروپا شدهاند!؟
هر چند اتهام عملیات تروریستی ایران علیه وحوش رجوی در اروپا نمی تواند صحت داشته باشد، اما پسندیده بود وزیر خارجه ایران بجای توئیت بازی و ادای بچه مثبت درآوردن برای اروپائیان، تذبذب و دبل استانداردی و حلقه بگوشی اروپای تحت امر واشنگتن را به رُخ شان میکشید که چگونه وقتی ارباب آمریکائیشان به بهانه مبارزه با تروریست به خود حق میدهد تا یک شهروند عربستان سعودی را (اسامه بن لادن) بدون اطلاع دولت پاکستان در اسلامآباد تحت تعقیب قرار دهد و در عملیات شبانه وی را ترور کند! و اروپائیان نه تنها معترض واشنگتن نمی شوند که «چرا بدون توجه به سرحدات سرزمینی یک کشور مستقل (پاکستان) و بدون اطلاع اسلامآباد» شبانه در آن کشور عملیات ترور انجام می دهد!؟ بلکه متقابلا و سالوسانه همین اروپا برای کاخ سفید دسته گل بابت آن عملیات موفقیت آمیز تروریستی نیز ارسال می فرمایند!
جناب ظریف!
اتیکت فروشی غربیها را جدی نگیرید! همه آفتابپرستا شب هنگام کافر می شوند!
شبهای اروپا را جدی بگیرید که خدایشان و بالتبع شرافت و وجدانشان در تاریکی شب، در خوابند!
#داریوش_سجادی
#جواد_ظریف
#تروریست
#اتحادیه_اروپا
قدیسه!؟
از مهدعلیا تا عفت السادات!
بازبینی نقش زیرپوستی و مدیریتی عفت السادات مرعشی در زندگی اکبر هاشمی رفسنجانی
لینک مقاله:
https://bit.ly/2Rl2T1V
بقلم #داریوش_سجادی
...
May 11
از «می خواهم زنده بمانم» تا «اکنون می توانم راحت بمیرم»
اظهارات حسن روحانی مبنی بر آنکه هاشمی رفسنجانی بعد از برجام گفت «حالا دیکر راحت می توانم بمیرم» از اساس عاری از صحت است و هاشمی این حرف را با توجه به نتیجه انتخابات خبرگان در اسفند۹۴ ابراز داشت که شخصا در آن انتخابات توانست با اخذ اکثریت آرای شهروندان تهران وارد مجلس خبرگان شود.
علی رغم این بار معنائی این اظهارات فرای بار عاطفیاش برخوردار از تاویل است.
نکته محوری برای هاشمی در انتخابات ۹۴ نیاز ذهنی و روانی ایشان به یک بُرد آبرومند و قابل افتخار بمنظور تکمیل دلپسند پرونده سیاسی و آمادگی ایشان برای خداحافظی قهرمانانه با دنیای سیاست و حیات دنیوی پر فراز و نشیباش طی ۸۰ سال گذشته بود. در واقع بدیهیترین توقع هاشمی در فصل پایانی حیان دنیوی ـ سیاسیاش آن بود که مانند قهرمانان فوتبال بعد از سالها حضور در تورنمنتها و رقابتهای نفسگیر اینک خداحافظی خود با زمین فوتبال را معطوف به آخرین بازی پیروزمندانه کرده تا بعد از آن بتواند ضمن دور قهرمانی زدن در استادیوم و دست تکان دادن برای شیدائیان، زمین مسابقه را با غرور و سربلندی ترک کند.
این یک واقعیت تلخ برای هاشمی بود که از پایان دور نخست ریاست جمهوریش مستمراً روند افول محبوبیت را در عرصههای انتخاباتی پشت سر گذاشت و .... سورپرایز رد صلاحیتاش در ۹۲ روح و روحیه هاشمی را دچار افسردگی کرد.
هاشمی بعد از ۶۰ سال مبارزه سیاسی و با توجه به حس مالکیتاش نسبت به انقلاب و ایران خود را مستحق چنین فرجام و انجام به زعم خود «نارفیقانه» نمی دانست. بدین اقتفا تا قبل از انتخابات ۷ اسفند، نغمه ها و نجواهای هاشمی را می توان و می شد قرینه ناله و لابه «سوزان هآی وارد» در «می خواهم زنده بمانم» فهم و ادراک کرد.
روح سرگشته هاشمی از فردای «رد صلاحیت» برای آرام شدن محتاج یک رکورد و پیروزی بود تا بدانوسیله ضمن رسیدن به یک حظ روحی و ارضاء ذهنی بتواند دور خداحافظی خود در «استادیوم سیاست» را با سربلندی و قهرمانی طی کند و ناز فروشانه از شیدائیانش نازخری کند.
انتخابات ۷ اسفند آخرین فرصت برای نیل به این رکورد بود تا پیرمرد توفیق آن را بیابد برگ پایان حیات سیاسی خود را ولو به استعداد پروپاگاندای بی بی سی و مواضع آکروباتیک و بظاهر مردمگرایانهاش، با رای دو میلیونی تهرانیان به انجام و فرجام برساند و آنک با فرو رفتن در خلسه آرامش بتواند «دیگر می توانم راحت بمیرم» را بنام خود و در «پایان خود» در تاریخ ثبت کند.
متن کامل در لینک زیر
https://bit.ly/2QGqTaA
#داریوش_سجادی
#رد_صلاحیت
#هاشمی_رفسنجانی
#حسن_روحانی
حجاریان، از رای من کو تا پول من کو!؟
بینوایان عنوان مقالهای بود بمنظور کالبدشکافی رفتار بدنه اجتماعی شهرآشوبان در سال ۸۸ که در مهر ۹۱ تحریر و در بخشی از آن با توسل به «کمپلکس رُسانتیمان» برونریخت رفتار پرخاشگرانه و تخریبگرانه آشوبیان ذیل جنبش «رای من کو» را گمانهزنی کردم.
در بخشی از آن مقاله با تفکیک و تصریح بر زیستمانی مبتنی بر«خوشزیستی» در نقطه مقابل زیستمان معطوف بر «بهزیستی» متذکر این نکته شدم:
تامین و تحقق یک زیست سرخوشانه در کنار حداقلی از توانائی شخصیتی، تمکن و تمول و بنیه اقتصادی را نیز می طلبد. طبعاً در فقد توانائی جهت مرتفع کردن چنان حوائجی «ناتوانان» با ابتلا به نوعی «رُسانتیمان» مستعد و مترصد نخستین بزنگاه بمنظور تخلیه خود از تراکم و انباشت آن مطالبات ذاتی و ارضاء نشده از طریق رفتارهای نامتعارف و پرخاشگرانه و انفجاریاند.
به تعبیر دکتر آشوری، انسان روسانتیمان (Ressentiment) قائل و انباشته از یک «دشمن فرضی» است و در ناخودآگاهش با اتکای بر آن «دشمن فرضی» دست به یک مقصرسازی بیرونی جهت یابش ناکامی های خود زده و از این طریق احساس ضعف و حقارت و حسادت خود را از طریق حمله به آن «دشمن مفروض» به تشفی خاطر میرساند. (۱)
بدین منوال آشوب ۸۸ و شعار تقلب نیز اسم رمز انگیختههای کسر وسیعی از معترضین بود تا با توسل به غائله «رای من کو؟» جمیع ناکامیها و ناتوانیها و ناقوارگیهای انباشته خود با نظم و نظام مستقر را بصورتی پرخاشجویانه و تخریبگرانه، نشئه درمانی کنند.
اینک و ۶ سال بعد از انتشار «بینوایان» #سعید_حجاریان در جدیدترین مکتوب سیاسیآش ضمن تقبیح خیزش «فقیران علیه اغنیا» کوشیده با توسل به همان «کمپلکس رُسانتیمان» تضاد و چالش زیرپوستی و رو به رشد جامعه را در فورمت تضاد آشتیناپذیر و خشونت طلب «فرودستان علیه فرادستان» تئوریسازی کند!
به تعبیر حجاریان رُسانتیمان نوعی کینهتوزی تؤام با مقصرتراشی است که منشاء آن حسرت و اندوه و حرمان است.
حجاریان با عاریت گرفتن واژه رسانتیمان از دکتر آشوری، مخالفت با غربزدگی در شرق را یک بیماری اطلاق کرده که در نهایت موجبات سربازگیری فاشیست ها از میانه فالانژها و لمپن پورلتاریا و چماقداران علیه اغنیائی را فراهم می کند که در چشم فقرا مقصران اصلی فلاکت و استیصال اقتصادی طبقات فرودست محسوب می شوند.
حجاریان از این طریق مخاطب را تخویف کرده و اظهار داشته:
جناح رقیب با کوبیدن بر طبل «پابرهنگان علیه ثروتمندان» در صدد دو شقه کردن کشور است و در واقع، اساس این ایده مبتنی بر قرار دادن دو جنبش علیه یکدیگر است؛ در جنبش «پابرھنگان علیه ثروتمندان»، به صورت کور خواست اقتصادی و معیشتی پی گرفته میشود و در جنبشھایی از جنس دوم خرداد و جنبش سبز، به صورت ھدفمند خواست سیاسی و دموکراسی دنبال می شود. چنانچه این دو جنبش در مقابل یکدیگر صف آرایی کنند، دموکراسی و سیاست و طبقه متوسط و متوسط به بالا جملگی بلعیده می شوند و جنوب تا شمال تھران، یک دست انقلابی می شود ... و در این مسیر به نام، عدالت خواھی، عدالت ذبح شده و به نام انقلابیگری، دستاوردھای انقلاب نابود خواھد شد. (۲)
تئوریسازی حجاریان هر چند بدیع نیست اما قدیم است و همین کمپلکس رسانتیمان بود که در ۸۸ توسط رهبران معترضین با کوبیدن بر طبل «فرزانگان و رجالگان» و ترویج آپاراتاید آرای شهری ـ روستائی اقبال یافت تا انتخابات ۸۸ را به عرصه جنگ آرای «خویش بیشبینان» در مقابل آرای«سفیهان وسفله انگاشتگان» مبدل کرده و عرصه منافع ملی کشور را به آوردگاهی جهت تخلیه کمپلکس بیقوارگان با قواره جمهوری اسلامی، مُبدل نمایند!
#داریوش_سجادی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ مقاله بینوایان:
https://bit.ly/2JF0Oq8
۲ـ حجاریان ـ مقاله آخرین راه راست
https://bit.ly/2QKARYl