eitaa logo
در جستجوی آرامش
429 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
809 ویدیو
12 فایل
اگر پیشنهاد یا انتقادی دارید، با ما در میان بگذارید . با ارسال مطلب یا داستان یا حکایت جالب ما را همراهی کنید. در صورت تمایل اعلام کنید تا جزء مدیران شوید و مطلب و پست بزارید . لحظه هاتون سرشار از رحمت خدا و آرامش باشه . @myazdd @darjostojuyearamesh
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌‍ روزی پیشخدمتی در کشتی بزرگی استخدام شد. به او گفتند که اگر  دریا طوفانی شد، برای اینکه ظرف و ظروف نشکند نباید صاف راه برود، بلکه باید زیگزاگ برود؛ باتجربه‌ترها همین کار را می‌کنند. مرد گفت متوجه شده است. بعد هوا خراب شد، اما صدای مهیب شکسته شدن ظرف و ظروف هم به گوش رسید، چون پیشخدمت با سینی ظرفها زمین خورده بود. گفتند چرا به توصیه عمل نکردی؟ گفت: «کردم. منتها موقعی که من چپ می‌رفتم کشتی راست می‌رفت، موقعی هم که من راست می‌رفتم کشتی چپ می رفت.» در شوروی مهم‌ترین قِلقی هم که شهروند شوروی باید یاد بگیرد این است که بتواند خیلی دقیق حرکت خود را با حرکت دیالکتیکی حزب تنظیم کند، یعنی باید لم کار طوری دستش بیاید که زود تشخیص بدهد چه لحظه‌ای چپ می‌شود راست، یا راست می‌شود چپ. فهم تئوریک، هر قدر هم دقیق، جای این فوت و فن را نمی‌گیرد. عده‌ای از  مفیدترین، و در نخستین روزها، وفادارترین و سالم‌ترین هواداران نظام حاکم بر شوروی به علت ندانستن همین فوت و فن به فلاکت افتادند. @darjostojuyearamesh 5347
  مراقبه می‌تواند زمانی که در اتوبوسی نشسته‌اید اتفاق بیفتد و یا هنگام قدم زدن در جنگلِ سراسر نور و سایه و هنگامی‌که به آواز پرندگان گوش می‌سپارید و یا زمانی که به چهرهٔ همسرتان می‌نگرید.    مراقبه فهم تمامیت زندگی‌ست به‌ گونه‌ای که هر جدایی و پراکندگی از میان برود. کریشنا مورتی @darjostojuyearamesh 5348
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زاویه دید خودمان را عوض کنیم . شاید قضاوتمان عوض شد. و شاید کمتر با اطمینان صحبت کردیم. @darjostojuyearamesh 5349
زمانی که متوجه شدید بیشترِ مردم، در بدن‌های بزرگسالانه‌ی خود؛ کودکانی هستند که از نظر عاطفی زخمی شده‌اند، دیگر همه چیز را به خود نمی‌گیرید... @darjostojuyearamesh 5350
🕊پيامبر صلي الله عليه و آله : 💓قلبت (وجدانت)، حقيقت را براى تو مى گويد. دستت را بر روى سينه ات بگذار، زيرا قلبت از حلال، آرامش و از حرام تشويش پيدا مى كند. آنچه تو را به ترديد مى اندازد ـ هرچند كه صاحبان فتوا، فتوا دهند ـ رها كن و به سراغ چيزى برو كه تو را به ترديدنمى اندازد. مؤمن از ترس گناه بزرگ، گناه كوچک را هم رها مى كند. 💌كنزالعمّال، ح ۷۳۰۸ @darjostojuyearamesh 5351
@darjostojuyearamesh🌸 🧠روانشناسی میگه: ‏تقریبا حدود ۶۶ روز طول می‌کشه که یه عادت در ما شکل بگیره. ‏پس کافیه برای تغییر سبک زندگیت، ۲ ماه و یک هفته زمان بذاری. @darjostojuyearamesh 5352
@darjostojuyearamesh🌸🍃 اگرچه این بدن بسیار هوشمند است اما نمی‌تواند تفاوت بین یک موقعیت و وضعیت واقعی و یک فکر را بداند. بنابراین به تمام افکار چنان واکنش نشان می‌دهد که گویی آن فکر یک واقعیت است. نمی‌داند که آن فقط یک فکر است. برای بدن یک فکر هراس‌آور و نگران کننده به معنای این است که "من در خطر هستم" و مطابق آن واکنش نشان می‌دهد، هرچند شاید شما در بستر گرم و نرم خودتان خوابیده باشید. قلب تندتر می‌تپد، ماهیچه‌ها جمع می‌شوند و تنفس سریع‌تر می‌شود. این یک افزایشِ انرژی است. اما از آنجا که آن خطر فقط ساخته و پرداخته ذهن است، آن انرژی هیچ راه خروجی ندارد. پس بخشی از آن به عقب، به ذهن خورانده می‌شود و بنابراین افکاری حتی دلواپسانه‌تر تولید می‌کند؛ و بقیه‌ی آن انرژی، سمی شده و در عملکرد هماهنگ بدن تداخل ایجاد  می‌کند. اکهارت تله @darjostojuyearamesh 5353
@darjostojuyearamesh🌸🍃 آرام باش آنجا که دگر راهی نیست خدا راه می گشاید ... 🌙✨ @darjostojuyearamesh 5355
شنیدن عبارت دوستت دارم : برای یک مرد... او را برای مصاف با سخت ترین های زندگی زره پوش می کند ، توان میگیرد ، برای آنکه بیشتر بکوشد ، مرد احساس می کند حتی قدش بلند تر شده است ، چون به مرد بودنش افتخار میکند. برای یک زن ... آنچنان انرژی و توان مضاعفی برایش ایجاد می کند که آمادگی این را می یابد که لحظه ای پس از شنیدن این جمله یک خانه تکانی مفصل به راه بیاندازد ، و همه جای زندگی را با عشق از نو بیاراید. برای فرزند... خصوصا وقتی روی دوزانو می نشینی و خودت را هم قد فرزندت می کنی و چشم در چشمش می گویی خیالت راحت من هستم، یادت باشد آن شب فرزندت دیرتر ولی آرامتر میخوابد... عبارت دوستت دارم را جدی بگیریم! این عبارت غوغا به پا می کند... @darjostojuyearamesh 5356
مارگیری به کوهستان می رود تا ماری بگیرد. به جای مار اژدهای زنده‌ای را می‌گیرد که به علت سرمای کوهستان سرد و افسرده است و مرد او را مرده تصور می‌کند. آن را برمی‌دارد و برای نمایش و معرکه گیری به عراق می‌برد. (مولوی اژدها یا مار را سمبل نفس گرفته است پس این «نفس» است که مرد آن را وسیله معرکه گیری و خودنمائی قرار می‌دهد؛ آن را در صحنه زندگی می‌گرداند تا به نمایش بگذارد.) و تمام زندگی ما به هر شکل که باشد، معرکه گیری و به نمایش گذاشتن «اژدهای نفس» است. باری، اژدها که به علت سرمای کوهستان افسرده بوده است همین که خورشیدِ داغ عراق بر او می‌تابد جان می‌گیرد؛ برمی‌خیزد و تماشاچی و معرکه گیر و همه را در کام هلاکت فرو می‌برد. خورشیدی که به اژدهای نفس می‌تابد و آن را از افسردگی خارج می‌کند و سرحال می‌آورد و هار و درنده‌اش می‌کند شکل‌های مختلف «به به» است. چون بیند خلق را سرمست خویش از تکبر می‌رود از دست خویش این وصف حال نفس است. وقتی غذای «به به» به آن می‌رسد، وقتی خلق را سرمست خویش می‌بیند جان می‌گیرد؛ اختيار خود را از دست می‌دهد و نه فقط صاحبش، یعنی معرکه گیر را، بلكه تماشاچی و همه را به هلاکت می‌رساند. (آخر مسأله «نفس» و تباهی‌های آن یک مسأله اجتماعی و فراگیر است.) آدمی کوهی است، چون مفتون شود؟ کوه اندر مار حیران چون شود؟ خویشتن نشناخت مسکین آدمی از فزونی آمد و شد در کمی خویشتن را آدمی ارزان فروخت بود اطلس، خویش بردلقی بدوخت صد هزاران مار و که حیران اوست او چرا حیران شده است و مار دوست؟ انسانی که از مقام رفیع عالم روحی و معنوی عالمی که چون کوه استوار و با عظمت است نزول می‌کند و از مشتی فکرهای تصویری برای خود یک «هستی» کوچک می‌سازد و مفتون و شیفته‌ی آن می‌گردد و بوسیله آن سرگردان و حیران می‌ماند، در غبن و خسران فاحشی فرو می‌افتد؛ خود را ارزان می‌فروشد؛ همانند اطلسی می‌شود که خود را به کهنه پاره‌ای وصله می‌کند. و این « پیر» دل سوخته با حسرت می‌گوید خدایا چگونه این موجود بوالعجایب و پر اسراری که صدهزاران مار و کوه در شگفت و حیرانی اسرار ناشناخته او انگشت به دهان مانده‌اند، خود مات، حیران و سرگردان اسير مار نفس گشته است؟ و در پایان داستان، پیام و هشدار اصلی خود را به این انسان فریب خورده و سرگردان می‌آورد نفست اژدرهاست او کی مرده است! از غم بی آلتی افسرده است اژدها را دار در برف فراق هین مکِش او را به خورشید عراق فکر نکن که اژدهای نفست مرده است؛ او افسرده است. و افسردگی‌اش به خاطر آن است که فعلا بدون غذای «به به» مانده است؛ بدون تماشاچی مانده است. همین که دوباره تماشاچی ببیند «از تکبر می‌رود از دست خویش» و برمی‌خیزد؛ مست و هار می‌شود و همه را به هلاکت می رساند؟ @darjostojuyearamesh 5357