https://eitaa.com/48679063/377
پ.ن: ممنون برای جور کردن بهانه برای فرستادن موسیقی.
https://eitaa.com/Chocolate2005/14059
احیاناً ماشینه تصمیم داره از خط عابر رد بشه؟😔
https://eitaa.com/Chocolate2005/14061
خیر، ولی از این جهت هم عبور نمیکنن. (مثلا در تصویر شما باید ماشین از سمت چپ تصویر به راست یا بالعکس حرکت میکرد.)😔
هدایت شده از Hall of Fame
اگه تا آخرین لحظه مجبور باشم با میل به فرار مبارزه کنم چی؟
هدایت شده از دایناسور؛
احساس کردم باید عمومی بشه بعد عمری
و تا پایان هفته عمومی بمونه
- خداحافظ بیبی.
+هووم بیبی! جالبه. حالا الان من باید چی بگم؟
- یکی از دوستام بهم میگه بانی.
+ چرا منم باید چیزی که یکی از دوستات گفته رو بگم؟
- خب یه چیز دیگه بگو.
+اووومم. خداحافظ مامی!
- عه؟ پس خداحافظ ددی!
+ چرا آخه؟!!! خنده*
403/2/8
- د بده.
+ اوووومممممم. آها. دوست دارم زندگی رو ، اُ اووو اُ، اُ اووو اُ.
* جدی می فرمایید؟
.
.
+ با ت بگو.
* تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز. ز بده.
+ ز خیلی سختههههه.
- آره سخته متاسفانه. نیشخند*
.
.
+ با ی بگو.
* ایران، اگر دل تو را شکستند....
~ بزار من میخوام بگممم. منننن.
- بگو.
~ عاااااا. یادم رفت:/
- سه ساعت گفتی من بگم که آخرش یادت نیاد؟ :/
...
(مثلا در حال مشاعره!)
403/2/4
هدایت شده از کاشابربودم.
تو خیلی باشکوه و زیبایی، من
نمیدونم باید باهات چیکار کنم.
Dark & wild
تو خیلی باشکوه و زیبایی، من نمیدونم باید باهات چیکار کنم.
میخواهم از تو محافظت کنم. تو بسیار زیبایی!
یک قاب انتخاب میکنم. یک قاب طلایی رنگ. طلاییِ دلپذیر. نه از آن هایی که دل را میزنند، نه. آن هایی که حس زندگی میدهند، حس ارزشمندی، حس رویا.
تو را درون قاب میگذارم. تماشایت میکنم. روحم را تازه میکنی!
میخواهم شیشه ی قاب را سر جایش بگذارم.
نمیدانم چرا، اما شیشه جا نمیرود. کمی شیشه را تکان میدهم. کمی فشار. کمی تلاش.
با صدای تق خفیفی شیشه جا میافتد.
سرخ، سرخ.
رنگ قرمز شیشه را میپوشاند. از زیر قاب چکه میکند.
دستم سرخ میشود. انگشتم را روی لبه ی طلایی رنگ قاب حرکت میدهم. سایه هایی سرخ روی رنگ طلایی قاب مینشیند.
قاب را به صورتم نزدیک میکنم. بوی آهن، بوی خون، در مشامم میپیچد.
احساس مستی میکنم. احساس سرخوشی.
از پشت شیشه تو را میبوسم.
لبانم سرخ میشود. زبانم را روی لبم میکشم.
سیراب میشوم!