eitaa logo
در مسیر رشد
368 دنبال‌کننده
511 عکس
293 ویدیو
20 فایل
کانال رسمی ارتباطی گروه تبلیغی پژوهشی«فُلْکِ حَصین» فلک حصین مجموعه ای است از روحانیونی با سابقه تبلیغ و تدریس در دانشگاه،اردوهای جهادی، راهیان نور و دوره های تشکیلاتی و... جهت درخواست دعوت از اساتیدبه ادمین مراجعه فرمایید https://eitaa.com/admin4575
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰خاطره شهید تفحص علی محمودوند (فرمانده تفحص لشکر ۲۷محمد رسول الله) از شروع کار تفحص در فکه شهادت۲۲بهمن۷۷_نزدیک قتلگاه فکه ✳️ راستش نخستین بار بود که اواخر بهار ۱۳۷۱به منطقه آمدم؛ نمی‌دانستم کار تفحص اصلاً به شکلی است. اوایل که رفتیم روی زمین والفجر مقدماتی در منطقه فکه جنوبی دیدیم که کار مشکل نیست، برای اینکه اکثر شهدا در آنجا به اصطلاح خودمان، روخاکی بودند یعنی اینکه دست بالا بگیری ۲۰سانت خاک رملی روی پیکرهای را پوشانده بود و به راحتی می‌شد آنها را پیدا کرد. ⬅️ مثل جاهای دیگر نبود که مجبور می‌شدیم خرده خرده سه چهار متر با بیل مکانیکی زمین را حفر کنیم، از طرفی دیگر چون خودم هم در عملیات والفجر مقدماتی به عنوان تخریب‌چی به گردان حنظله مأمور شده بودم، خیلی راحت کانالی را که مقتل این شهدا بود پیدا کردم. کل شهدای گردان، در همان کانال بودند، منتهی در مرحله اول کارمان، ده‌ها شهید را بیرون آوردیم. ⬅️ کانالی که قتلگاه گردان کمیل بود را پیدا کردیم. در همین کانال گردان حنظله، بعثی‌ها با بلدوزرهایشان روی شهدای داخل کانال خاک ریختند و کانال را پر کردند. بعد هم روی آن را با حجم انبوهی از تله‌های انفجاری اعم از ضدتانک و پد خودرو، مین‌های والمر، گوجه‌ای، قمقمه‌ای و بشکه‌های فوگاز فرش کردند! @darmasirroshd
🔻 🔅بعد از ۶ساعت شهیدش را آورد و گفت این مال شما ! ✍️ بچه‌های تفحص دنبال ۳شهید بودند که بعد از یک هفته جستجو آنها را پیدا کردیم؛ به پدر و مادرهایشان اطلاع داده بودند که فرزندانشان شناسایی شده‌اند. مادری آمده بود و طوری ناله می‌زد که تا به حال در عمر ۴۶ ساله‌ام ندیده بودم؛ دخترش می‌گفت «مادرم از ۲۵سال است که حالش همین طور است»؛ ناگهان رفت داخل اتاق، مقابل ۳شهید ایستاد؛ گفتم «با ایشان کاری نداشته باشید» تا رفتم دوربین بیاورم؛ این مادر، یکی از شهدا را بغل کرد و دوید سمت مسجد؛ به بچه‌ها گفتم «بگذارید ببرد». 🔸هنوز هویت۳ شهید شناسایی نشده بود شروع کرد با او به صحبت کردن؛ دلتنگی‌های ۲۵ساله‌اش را به او گفت؛ از تنهایی‌های خودش؛ از اینکه پدرش فوت کرده؛ خواهر و برادرانش ازدواج کرده اند و از اینکه چه سختی‌هایی که نکشیدند و اینکه که شما را به ما می‌خواستند، بفروشند به یک میلیون و دو میلیون تومان. می‌آمدند به ما می‌گفتند ماشین می‌خواهید، خانه می‌خواهید یا زمین. 💬 این مادر بعد از ۶ساعت شهیدش را آورد و گفت این مال شما... به او گفتم «مادر چطوری فهمیدید، این بچه شماست؟» او گفت «همان موقعی که رفتم و در را باز کردم، دیدم پسرم در مقابلم با همان چهره ۲۵سال پیش که به منطقه فرستادمش، با همان تیپ، با همان وضعیت بلند شد و به من سلام کرد و گفت مادر منتظرت بودم». ▪️صبح روز بعد، وقت نماز مادر به رحمت خدا رفت؛ زمانی که ما بعد از فوت مادرش رفتیم شناسایی را انجام دادیم. پلاکش را در قفسه سینه‌اش پیدا کردیم و تا اطلاعات را وارد رایانه کردیم دیدیم مادر درست گفته بود!!!
ازدل خاک فکه،شهيدي يافتند ,در جيب لباسش برگه اي بود: «بسمه تعالي.جنگ بالاگرفته است. مجالي براي هيچ وصيتي نيست. تاهنوزچندقطره خوني دربدن دارم،حديثي ازامام پنجم مينويسم: «بتوخيانت ميکنند،تومکن. توراتکذيب ميکنند،آرام باش. توراميستايند، فريب مخور. تورانکوهش ميکنند، شکوه مکن. مردم شهر ازتوبدميگويند،اندوهگين مشو. همه مردم تورانيک ميخوانند، مسرورمباش آنگاه ازماخواهي بود»… ديگر نايي دربدن ندارم 🔶؛خداحافظ دنیا 🔶"یازهرا @darmasirroshd