eitaa logo
در مسیر ظهور
137 دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
16.9هزار ویدیو
261 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️ چه زیبا گفت شهیدآوینی:🌹 🔻 اینجا بهشت است، اینجا بسیجی می‌رود جان می‌دهد تا آن کس که نظام را هم قبول ندارد بتواند در امنیت کامل رای بدهد 🔻و من می‌گویم👇 👈اینجا بهشت است 👈اینجا بهشت آمریکاست 👈 اینجا بهشت 👈 اینجا بهشت لیبرالیست هاست که بنیانگذار انقلاب ما تمام سعی شان را کردند تا دستشان را از مقام و منصب کوتاه شود 🔻 اینجا بهشت است که به وسیله همین نظام از منجلاب فساد رها شده و دارای احترام و مقام و منزلتی شدند 👈 اینجا کسانی است که دولت بی تدبیر ناامید لیبرال غرب‌گرای روحانی را به ما کردند و حال به جای از عملکرد همین دولت به دست گرفته و با حمایت علیه ما می‌کنند 🔻نظام ما پولش و جایزه اش و تریبون در اختیار همین هاست و فحش و ناسزا نثار ، به جان برکف است 🔻 به هنگام خوشی از هیچ لجن پراکنی دریغ نکرده و بهنگام ناخوشی مسبب وضع موجود را و معرفی می‌کنند 🔻 به‌هنگام اگر وارد شود می گویند نباید تبدیل بنگاه اقتصادی شود، اما هنگام کمک‌رسانی نیروهای و به و خود از زیر بار شانه خالی می‌کنند 🔻 در مرکز ایران تشکیل داده و علیه می گوید بدگویی می کنند گویی اینجا فقط سپاه وظیفه دارد و خود دولت و غربگرایان شان هیچ وظیفه ای در قبال مردم آسیب دیده ندارند 🔻بزرگترین فرق جمهوری اسلامی با اینکه همه چی بر اساس خود مردم صورت می‌گیرد. 🔻از تا تا تا و و تا و یا #مستقیم و.... 🔻 اصلاً یعنی یعنی پس عامل یا مشکلات خود ما هستیم 🆔 @pedarefetneh 🔜 🆔 @pedarefetneh 🔜
‍ در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود. دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز آقا مهدی است. آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم. گفت: زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودشم اومده جاش. اشک تو چشمام حلقه زد. هر چی اصرار و قسم کردم، آقا مهدی جارو رو بهم نداد؛ ازم خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا دیگران متوجه نشنوند. رفتگر آن روز محله ما، شهردار اورمیه بود. حالا بعد از این عزیزان با اخلاص ما چه کرده اییم؟؟؟!!!!