فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران دوستت داریم 🇮🇷
برات آرزوی موفقیت داریم 🇮🇷
ان شاءالله علمدار پرچم مزین به نام *الله* باشیم تا پرچم و به دست *ولی الله* بدیم برای برپایی حکومت اسلامی در تمام دنیا .
🇮🇷
#ایران
بسم رب العظیم ✨
ولادت باسعادت حضرت زینب سلام الله برهمه عاشقان مبارک🎊
دخترمولا اومده 🌸
زهره زهرا اومده 🌸
زینب کبری اومده 🌸
عشق به دنیا اومده🌸
هدایت شده از شعر، قصه، معرفی کتاب
قصه زندگانی حضرت زینب
داستانی از فضائل حضرت زینب(س)
نویسنده : زهرا محقق
کاری از گروه شعر وقصه درمسیرمادری
منابع:
✅تندیس شکیبایی، ترجمه ای از کتاب زینب من المهد الی اللحد، نوشته آیت الله محمدکاظم قزوینی، ترجمه جلال سبحانی
✅ریاحین الشریعه، ج 3، صفحه 64
🍁🍁🍁🍁🍁
بسم الله الرحمن الرحیم
علی مولا چند روزی بود که منتظر برگشتن پیامبر از سفر بود.
خونه علی مولا پر بود از صدای خنده ها و شادی های خانواده اش.
حضرت فاطمه برای اولین بار، مادر یک دختر شده بود و برادرها(امام حسن(ع) و امام حسین(ع)) از خوشحالی مثل پروانه دور و بر خواهر کوچولوشون میگشتند.
حضرت فاطمه به علی مولا گفتن که اسمی برای این نوزاد انتخاب کنن .
اما به رسم پسر ها که پیامبر اسم اونها رو حسن و حسین انتخاب کرده بود، این بار هم علی مولا دوست داشت پیامبر اسم دخترشون رو انتخاب کنه.
پس چند روزی صبر کردند تا پیامبر از مسافرت برگرده و این خبر خوب رو به ایشون بدن.
وقتی پیامبر برگشت و خبر به دنیا اومدن نوه اش رو شنید، خیلی خوشحال شد و گفت: دختر عزیز من رو بیارید پیشم.
و بعد نوزاد رو بغل کرد و اون رو بوسید و فرمود:
من هم دوست دارم اسم دخترم رو خدای مهربون انتخاب کنه .
و خدای مهربون که پیامبرش رو خیلی دوست داشت، جبرئیل رو مامور کرد تا پیش پیامبرش بیاد.
جبرئیل پیش پیامبر اومد و فرمود:
خدای بزرگ به تو سلام میرسونه و فرموده که اسم این نوزاد رو بذار زینب.
زینب یعنی زینت پدر.
یعنی کسی که طوری رفتار میکنه و انقدر کارهای خوب انجام میده که باعث افتخار پدرش میشه.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
حضرت زینب تو یه خونواده مهربون و با محبت بزرگ میشد و همه از علاقه خونواده به دختر کوچولوشون خبر داشتن.
رابطهی بین برادرها و خواهر کوچولو یه جور دیگه قشنگ بود.
روزهایی بود که حضرت زینب هنوز خیلی کوچیک بود و گریه و بی قراری میکرد.
پدر و مادر هرچقدر نوزادشون رو بغل میکردن آروم نمیگرفت.
گاهی صدای گریه انقدر بلند میشد که امام حسین (ع) دست از بازی اش میکشید و میومد تا خواهر کوچولوش رو آروم کنه....
همین که حضرت زینب به بغل برادرش میرفت انگار آروم ترین و خوشحال ترین نوزاد دنیا بود.
طوری آروم میشد و به خنده های برادرش نگاه میکرد که همه از دیدن این محبت خواهر و برادری لذت میبردن.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
گذشت و گذشت تا اینکه بچه ها کمی بزرگتر شدن.
برادرها میدونستن که خواهرشون زینب، علم بسیار زیادی داره و از خیلی مطالب علمی باخبره.
یه روز امام حسن و امام حسین داشتن باهم درباره یکی از حدیث های پیامبر صحبت میکردن.
حضرت زینب پیش برادرها اومد و حدیث اونها رو کامل کرد و اون رو خیلی خوب و دقیق برای برادرها توضیح داد..
امام حسن وقتی که دید خواهر کوچکترش انقدر خوب میتونه مسائل و احکام دینی رو توضیح بده و اونها رو تو ذهنش نگه داره، خیلی خوشحال شد و خواهرش رو خیلی تشویق کرد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
البته حضرت زینب فقط عالم نبود، بخشندگی و مهربونی زیادش هم از همون وقتی که کودک بود، تو رفتارش دیده میشد.
ایشون میدید که پدر و مادرش چقدر با مردم مهربون هستن و همیشه وقتی مهمون داشته باشن بهترین غذا ها رو برای مهمون میبرن.
برای همین یه روزی از روزا که ایشون فقط 4 سالش بود، از حرفهای پدر و مادرش فهمید که یه مهمون به خونشون اومده بود.
اون روز تو خونه غذای خوبی برای پذیرایی از مهمون نبود و فقط یه قرص نون مونده بود که مادر گفت این غذا سهم زینب خانم هست.
اما حضرت زینب که حرفهای پدر و مادرش رو شنیده بود به مادرش گفت: اشکالی نداره مادرجان، غذای من رو به مهمون مون بدید من صبر میکنم.
و حضرت فاطمه با شنیدن این حرف کلی خوشحال شد و از دخترش تشکر کرد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
از بین برادرها، رابطه بین امام حسین(ع) و حضرت زینب جور دیگه ای قشنگ بود.
حضرت زینب از همون کودکی عاشق امام حسین بود.
و امام حسین هم خواهرش رو خیلی خیلی دوست داشت و بهش احترام میذاشت.
یه روز امام حسین مشغول خوندن قرآن بود و حضرت زینب به اتاقشون وارد شد.
امام حسین به احترام خواهرش، کتاب قرآن رو آهسته بست و به آرومی روی طاقچه گذاشت و به احترام خواهرش از جا بلند شد و بهش سلام داد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
همونطور که امام حسین به خواهرش احترام میذاشت ، خیلی از مردم شهر هم به حضرت زینب احترام میذاشتند.
چرا؟
چون اون زمان خیلی از حرفایی که خدا تو قرآن گفته بود، نیاز به این داشت که کسی بیاد و اون حرفا رو خیلی خوب برای مردم توضیح بده.
و حضرت زینب، خیلی خوب اینکارو برای خانم ها و دختر ها میکرد و سوالای اونا رو با حوصله و با دقت زیاد جواب میداد و به اونها از آیات قرآن میگفت.
ادامه در پیام بعدی
#شخصیت_محوری
#قصه
#قصه_زندگانی_حضرت_زینب
#فضایل_حضرت_زینب
#فضایل
به کانال شعر،قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇
@gheseshakhsiatemehvari
هدایت شده از شعر، قصه، معرفی کتاب
ادامه قصه زندگانی حضرت زینب(س) 👇👇👇
ایشون با عقل زیادی که داشت، تو هر اتفاقی که میفتاد، حتی اتفاقات سخت، همیشه بهترین تصمیم رو میگرفت.
مثلا زمانی که امام حسین قرار شد با خانوادشون به کربلا برن، حضرت زینب هم بخاطر عشق و علاقه شون به امام حسین و وظیفه ای که داشت، همراه ایشون به کربلا رفت.
روزای سختی بود، یزید دشمن امام حسین، جنگ بزرگی رو علیه ایشون شروع کرده بود.
تو اون شرایط سخت، که خانواده امام حسین هم از نزدیک نامردی سربازای دشمن رو میدیدن، حضرت زینب همیشه همراه اونها بود و بهشون دلداری میداد.
حتی بعد از شهادت برادرش، هم تو کاخ یزید، به قدری محکم و با قدرت صحبت کرد که یزید بی عقل هم، فهمید چه غلطی کرده و مجبور شد بگه که چه اشتباهی کرده؟؟
بخاطر همین تصمیم ها و حرفهای خوب و درستشون، همه افراد قبیله بنی هاشم، که از فامیل های پیامبر بودن، ایشون رو یک زن عاقل و فهمیده میدونستن.
برای همین هم یکی از لقب های اصلی و قشنگ ایشون، عقیله بنی هاشم هست.
عقیله یعنی دختر خیلی خوب و عاقل و دانا و صبور.
و این لقب حضرت زینب(س) هست. ❤️
@gheseshakhsiatemehvari
🕊همدلانه💚
عزیزدلم ، خواهر قشنگم
این روزا
اضطراب
استرس
ناامیدی
بدبینی
خشم
تو اقشار مختلف مردم داره بیداد می کنه که علت همش یه چیزه و ربطی هم به جامعه ، کشور و جهان نداره 🚨
اونم اینه که خدای هرکسی به اندازه قدرت ایمان و اعتقادشه ، اگر ایمان قلبی به خدا ضعیف شد؛ خدای ساختگی ذهن، خدایی ناتوان و کوچیک میشه .
اون موقع راه ورود انواع شیاطین سست عنصر به ذهن ، افکار و زندگی آدم باز و باعث میشه فرد مضطرب ،خشمگین ، ناامید و... بشه .
اما
ما مادری قدرتمند ونورانی به نام حضرت زهرا سلام الله داریم که نور مطلقه ، نزدیکترین به خدا و دور کننده همه ی تاریکی ها و شیاطین ، کافیه از نور ایمان و خوبی هامون در برابر هجمه های اجنه و انسان ها مراقبت کنیم.
کافیه خودمونو تو آغوشش جا بدیم تا زندگی سرشار از آرامش و زیبایی رو تجربه کنیم مثل حضرت زینب که در كمال آرامش و اقتدار داخل قصر یزید در مورد عاشورا فرمودن :
ما رأيت الا جميلا (جز زيبايي نديدم💚)
فاطمیه نزدیکه بهترین فرصت که مادرمونو بیشتر و بهتر بشناسیم ، دست به دامنشون بشیم که مارو بپذیرن تا بتونیم بهشون نزدیک و نزدیکتر بشیم .💚
💚 لینک کانال امام قرآن عج الله تعالی فرجه
⛔️ ویژه خواهران(پخش زنده مراسم+فایل های صوتی جلسات زندگی عاشقانه و آرام با اهل بیت و قرآن)
https://eitaa.com/emamequran
#ولادت_حضرت_زینب
#معرفت_افزایی
#همدلانه
به نام خالق زمین و زمان
سلام 🤗
خوش به حال ما شیعه ها که توگردش زمین و زمان کلی روزای مهم و پراز نور و زیبایی داریم ،
مثل
ولادت بانوی مهربان مقتدر 🌸
بانوی خوش کلام با صلابت 🌸
زینت پدر ،زمین و آسمان ها🌸
حضرت زینب سلام الله علیها 🌸
خداروشکر ماهم
یه جشن کوچولو با بچه داشتیم .🎊
از مولودی و تزیین خانه کودک تا ....درست کردن هدیه ، بازی و غذای نذری 🎊
همه و همه با مشارکت نوردیده ها💚
خلاصه جای همگی خالی ......
پس تا گردش زمین و زمان و رسیدن به مناسبت آسمانی بعدی ...
دست علی یارتون ، خدانگهدارتون
✋☺️
شادخانه دردانه🏡🎈
خانه بازی هدفمند همراه با حفظ کرامت کودکان
فضایی امن برای نوردیده ها با
بازی های انفرادی و گروهی 👩👧👧👩👦👦
بازی های حسی حرکتی ✋👀👂👣
بازی های فکری و دست ورزی 🧠🤚✋
بازی های قصه محور 🗣
بازی های هیجانی و خلاقانه 🤩
بازی های مناسبتی🤓
"بازی آزاد و خلاق بدون دخالت مستقیم فقط با نظارت و تسهیل گری مربی جهت رشد شخصیت ، ارتباط و تعامل کودکان با یکدیگر "🧒👧👶🧕
به آدرس:
پیروزی، بلوار نیکنام شرقی،خانه کودک مجموعه شهربانو ۲.
با انتشار این پیام ما رو حمایت بفرمایید .
کانال شادخانه درایتا 👇
http://Eitaa.com/shadkhane
لینک گروه بله 👇
ble.ir/join/OWUyZGE4OG
اطلاع بیشتر و ثبت نام، پیام دهید 👇
@yami99
@zarini313