eitaa logo
اَلْكُتُبُ بَساتينُ الْعُلَماءِ
800 دنبال‌کننده
40 عکس
3 ویدیو
118 فایل
📩 @hmidrz
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 رأی آیةالله سیّد علی سیستانی حفظه الله حول مظلومیت حضرت فاطمه سلام الله علیها 🔗 نظر مرحوم آیةالله میرزا جواد تبریزی @darolketabb
مبانی اصولی شيخ اعظم انصاری.pdf
حجم: 9.7M
💠 مبانی اصولی شيخ اعظم انصاری 🔹 برگرفته از آثار فقهی و اصولی ايشان 🔸 سيد حسين منافی
اگر می‌دانست حضرت زهراء سلام الله علیها بیشتر عمر می‌کند حتما می‌گفت که «تمام دین خود را از حضرت زهراء سلام الله علیها بگیرید». میلاد نور مبارک ✨🌷 @darolketabb
💠 تطوّرات مرجعیّت در سده اخیر 🔹 پس از وفات میرزای شیرازی، آسیّد محمّد فشارکی زیر بار مرجعیّت نرفت. ابتدا مرجعیّت به آسیّد اسماعیل صدر و آمیرزا محمّدتقی شیرازی رسید و چون میان مریدانش اختلاف شدیدی پیدا شد، آن دو بزرگوار که مُعْرِض از ریاست بودند، تصمیم گرفتند برای پایان یافتن این اختلاف از مرجعیّت فاصله بگیرند، لذا آسیّد اسماعیل از سامرا به کربلا رفت. 🔸 وقتی آن دو از مرجعیّت کنار رفتند، مرجعیّت به نجف منتقل شد و چون در فارس‌ها مرحوم آخوند خراسانی بر مرحوم آسیّد محمّدکاظم یزدی نسبتاً تقدّم داشت، و در عرب‌ها آشیخ محمّد طه عرب و در ترک‌ها حاج شیخ حسن مامقانی و فاضل شربیانی مقدّم بودند، آن‌ها به مرجعیّت عمده رسیدند. 🔹 به فاصله کمی فاضل شربیانی، سپس حاج شیخ حسن مامقانی و بعد از وی شیخ محمّد طه عرب از دنیا رفتند و مرجعیّت عمده به مرحوم آخوند و حاج میرزا حسین خلیلی رسید. وقتی حاج میرزا حسین از دنیا رفت، مرجعیّت مرحوم آخوند گسترده‌تر شد. 🔸 وقتی مشروطیّت شکست خورد، مرحوم آخوند به انزوا کشیده شد و مرحوم آسیّد محمّدکاظم یزدی ترقّی کرد و مرجعیّتش فراگیر شد و وقتی آخوند وفات کرد، مرحوم آسیّد محمّدکاظم تقریباً مرجع وحید شد. البته آمیرزا محمّدتقی و آسیّد اسماعیل بودند ولی چون از ریاست مُعْرِض و در نجف نیز نبودند، مرجعیّتشان تحت الشعاع مرجعیّت آسیّد محمّدکاظم بود. 🔹 وقتی آسیّد محمّدکاظم از دنیا رفت، آمیرزا محمّدتقی شیرازی به مرجعیّت عمده رسید. در آن‌وقت وی و آسیّد اسماعیل مرجع بزرگ دیگر در کربلا ساکن بودند. 🔸 وقتی این دو عالم وفات کردند، آقای شریعت اصفهانی مرجع شد، منتهی مرجعیّتش بیش از چند ماه طول نکشید. 🔹 پس از وفات او، آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری و آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی و آقای نائینی به مرجعیّت رسیدند. آسیّد محمّد فیروزآبادی هم مرجع بود ولی تحت‌الشعاع آن‌ها بود. در عرب‌ها هم آشیخ احمد کاشف الغطاء و شیخ علی جواهری نوه صاحب جواهر مرجع شدند. آشیخ علی زود از دنیار رفت و بیشتر عرب‌ها به آسیّد ابوالحسن رجوع کردند. 🔸 شنیدم ابتدا عرب‌ها از آسیّد ابوالحسن عدول و به شیخ علی جواهری رجوع می‌کردند ولی وقتی به فاصله کمی شیخ علی از دنیا رفت، قضیه عکس شد. شیخ احمد کاشف الغطاء نیز به شکل خاصّی از صحنه مرجعیّت کنار زده شد و در عراق مرجعیّت آقای آسیّد ابوالحسن و آقای نائینی فراگیر شد. در کربلا آقای نائینی بیشتر مقلّد داشت ولی در مجموع آقای آسیّد ابوالحسن در عراق مقلّد بیشتری داشت. 🔹 در ایران آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری مرجع عام بود و آقای آسیّد ابوالحسن و در مرتبه بعد آقای نائینی هم مقلّد داشتند. وقتی در سال ۱۳۵۵ آقای نائینی و آقای حاج شیخ از دنیا رفتند، آقای آسیّد ابوالحسن تقریباً مرجع منحصر شد. 🔸 آقای بروجردی هم در منطقه لرستان مرجع بود. پس از وفات آسیّد ابوالحسن آقای حاج آقا حسین قمی و آقای بروجردی مرجع عام شدند، ولی مرجعیّت حاج آقا حسین سه ماه بیشتر طول نکشید و پس از وفات وی مرجعیّتِ منحصر تقریباً از آنِ آقای بروجردی شد. البته آقای حجّت در ترک‌ها مرجعیّت داشت و شاید اکثر ترک‌ها از وی تقلید می‌کردند. 🔹 آقای حکیم و آقای آسیّد عبدالهادی شیرازی نیز مقلّد داشتند ولی مقلّدین آقای حکیم بیش از مقلّدین آسید عبدالهادی بودند. البته بعداً مرجعیّت آقای آسیّد عبدالهادی بر آقای حکیم ترجیح پیدا کرد. آقای آسیّد عبدالهادی در میان خواص خیلی مورد قبول بود ولی در میان عرب‌ها مرجعیّت مشتهری نداشت، ولی آقای حکیم در مرتبه بعد از آقای بروجردی بیشتر مقلّد داشت. 🔸 وقتی آقای بروجردی از دنیا رفت، متوقَع بود که مرجعیّت عام به آقای حکیم برسد ولی برخلاف تصوّر، مرجعیّت مهم در نجف به آسیّد عبدالهادی منتقل شد. آقای مجتهدی تبریزی از یکی از منبری‌های تبریز نقل می‌کرد: من در روز عید غدیر به منزل آقای حکیم رفتم ولی چندان خبری نبود. به منزل آقای آسیّد عبدالهادی رفتم دیدم کمّاً و کیفاً مجلس آنجا مهم‌تر است و فحول علمای نجف در آنجا شرکت دارند. آسیّد عبدالهادی در آن مدّت کوتاه که یک سال و چهار ماه طول کشید، تقدّم چشم‌گیری بر آقای حکیم پیدا کرد. 🔹 یکی از عواملی که در افول آقای حکیم بی‌تأثیر نبود، تلگراف تسلیت محمّدرضا شاه به آقای حکیم بود. این تلگراف به موقف آقای حکیم در میان مردم ایران ضربه زد و با این که آقای حکیم فقیه مدبّر عاقلی بود و آقای آسیّد عبدالهادی نابینا شده بود، مع ذلک تقدّم چشم‌گیری بر آقای حکیم پیدا کرد. 🔹 شخصی می‌گفت: وقتی آقای بروجردی از دنیا رفت، در مدرسه آقای بروجردی در نجف مجلس فاتحه‌ای برگزار شد. همه علما در آن مجلس شرکت کردند. آقای حکیم به صورت معمولی وارد مجلس شد و نشست. ولی وقتی آسیّد عبدالهادی وارد مدرسه آقای بروجردی شد، منقلب شد و گریه شدیدی کرد و چون چشمش نمی‌دید، مدّتی طول کشید تا در جای خودش بنشیند.
اَلْكُتُبُ بَساتينُ الْعُلَماءِ
💠 تطوّرات مرجعیّت در سده اخیر 🔹 پس از وفات میرزای شیرازی، آسیّد محمّد فشارکی زیر بار مرجعیّت نرفت.
🔹 در طول این مدّت تمام جمعیّت به احترام وی سرپا ایستاده بودند، با این که او جمعیّت را نمی‌دید. آن آقا می‌گفت: در آن جلسه اهل فن فهمیدند که مرجعیّت از آنِ که خواهد بود و پیدا بود که همه علما به آسیّد عبدالهادی توجّه دارند. 🔸 بعد از رحلت آقای آسیّد عبدالهادی مرجعیّت از آنِ آقای حکیم شد. آقای حکیم و آقای شریعتمداری از نظر تعداد مقلّدین بر دیگران تقدّم داشتند. اکثریت ترک‌ها مقلّد آقای شریعتمداری و کمی از ترک‌ها و نیز کمی از فارس‌ها مقلّد آقای حکیم و آقای خویی بودند. در منطقه آذربایجان آقای شریعتمداری و آقای خویی مقلّد داشتند ولی در غیر آذربایجان و غیر ایران مرجع عمده آقای حکیم بود. 🔹 آقای شریعتمداری هم به همین نکته توجّه داشت، چون وقتی آقای حکیم به علمای ایران تلگراف کرد و از آن‌ها خواست که به نجف بیایند تا در موضوع شاه تصمیم بگیرند، آن‌ها عذرخواهی کرده بودند که شرایط ما اجازه نمی‌دهد ما از ایران حرکت کنیم. آقای حکیم در آن تلگراف از آقای شریعتمداری و آقای گلپایگانی و آقای خمینی با تعبیر «آیةالله» نام برده بود و آقای خمینی و آقای گلپایگانی نیز در جواب با همان تعبیر پاسخ گفته بودند ولی آقای شریعتمداری با تعبیر «آیةالله‌العظمی» از آقای حکیم یاد کرده بود. 🔸 بعضی از اصحاب ایشان عرض کردند که شما چرا از این تعبیر استفاده می‌کنید در حالی که ایشان چنین تعبیری درباره شما به کار نبرده‌اند؟ آقای شریعتمداری پاسخ داده بود: چون آقای حکیم اثباتاً بر ما مقدّم است. ما در ایران در مرجعیّت با او مشارکت داریم ولی در غیر ایران، مرجعیّتِ منحصر از آنِ اوست و باید این‌ها رعایت شود. 🔹 امّا ثبوتاً آقای شریعتمداری از نظر سرعت انتقال و اطّلاع بر اشباه و نظائر و فهم عرفی بر اقران تقدّم داشت و آقای حکیم هم در اصول و بعضی از مباحث صناعی فقه بر آقای شریعتمداری ترجیح داشت. در اصول خیلی‌ها بر آقای شریعتمداری مقدّم بودند. در مکتوب، حاشیه آقای حکیم بر حاشیه آقای شریعتمداری مقدّم و آقای شریعتمداری در خیلی از موارد از «مستمسك» آقای حکیم بهره برده است. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۳ ص ۵۲۸