eitaa logo
دارالقرآن نور
991 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
108 فایل
✨ وابسته به آموزش و پرورش ناحیه یک استان قم 🔸 ویژه خواهران 🔸 آموزش دوره های مختلف قرآن و معارف از مقدماتی تا پیشرفته 🔸 آدرس: انتهای خ انقلاب نرسیده به چهار راه گلزار 📞37738518-9 مراجعه حضوری: ۸ الی ۱۲ 🔷 آی دی ثبت نام کلاس ها👇 @noor14031404
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎞 / 📸عکس | 🌳 💠 مناسب: 🔰حضرت موسی علیه السلام از خداوند متعال پرسید: 🔷 خدایا از نگاه تو کدام اعمال افضل و برتر است؟ 🔶 پروردگار پاسخ فرمود: دوست داشتن بچه ها؛ 🔷 چرا؟ 🔶 چون اینها مظهر هستند. کودکان از ملکوت عالم نازل شدن و هنوز به انحرافی مبتلا نشده اند، لذا هرقدر انسان دوست دارد توحیدی شود، محبتش را به کودکان برساند.  •┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈• ایتا:👈  🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃 سروش :👈 🍃sapp.ir/darolqoranha1🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دارالقرآن نور
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_پنجاه_وششم سرباز بود. تازه از مرحله استانی مساب
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ 🌸 تمام دغدغه اش شده بود حج. هر وقت جواد می دیدش، محسن از رفتن می گفت. جواد نگران بود. گفت : 💠 _ داداش! اگه صلاح می بینی امسال نرو. عربستان کشوریه که وارد جنگ شده. امنیت نداره. محسن قبول نکرد. انگار یک نفر داشت از مکه صدایش می کرد. هوش و حواسش رفته بود آن طرف. 🌺 بنا بود محسن و جواد بروند محضر. جواد می خواست چک بگذارد و ضمانتش کند تا کار های سفرش رو به راه شود. محسن هنوز نیامده بود! حرصش گرفت. می دانست این ضمانت چقدر برای محسن مهم هست! 🌷خواست سر به سرش بگذارد. بهش زنگ زد : _ معلوم هست کجایی؟! دیر اومدی، من رفتم! محسن به التماس افتاد : _ تو رو خدا جواد! چرا رفتی؟! من کارم عقب می مونه! 😧 😂 جواد با بدجنسی خندید : _ باید یه قولی بدی تا برگردم! = چه قولی؟! _ قول بدی امروز، صبحونه یه کله پاچه توپ به ما بدی! 😋 ادامه دارد...  •┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈• ایتا:👈  🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃 سروش :👈 🍃sapp.ir/darolqoranha1🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۶ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَ رَسُولِكَ السَّيِّدِ الأَْكْبَرِ خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و درود فرست بر محمّد جدّ او و رسولت، آن سروربزرگتر، وَعَلَي أَبِيهِ السَّيِّدِ الأَْصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّيقَهِ الْكُبْرَي فَاطِمَهَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ و بر پدرش آن سرور پس از پيامبر و بر جدّه اش صدّيقه كبري، فاطمه دختر محمّد،  •┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈• ایتا:👈  🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃 سروش :👈 🍃sapp.ir/darolqoranha1🍃
193.mp3
13.35M
📖 تلاوت (تندخوانی) ✨جزء نوزده ، حزب سه ✨سوره شعراء آیات 111 الی 227 🌿🌿🌿🌿🌿
۷۲ سوره شعراء ۲۱۴ و۲۱۵ وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﻧﺰﺩﻳﻜﺖ ﺭﺍ [ ﺍﺯ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺯﺷﺖ ] ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﻩ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﻭ ﭘﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ [ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ ﻭ ﺗﻮﺍﺿﻊ ] ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﮕﺴﺘﺮ 🌸🍃🌸🍃🌸 🔸گشودن بال ،در قرآن در باره دو مورد امده یکی پیامبر برای مومنین،ودیگری فرزند برای والدین 🔹در ایه ی « وانذر عشیرتک» زنان نیز جزو مخاطبان بوده اند ،عشیره شامل زن ومرد است 🔸پیوند خویشاوندی سبب مسولیت بیشتری می شود 🔹در مکتب وحی،همه ی مردم در برابر قانون خدا یکسانند ونزدیکان پیامبر نیز مورد هشدار قرار می گیرند 🔸در تبلیغ ونهی از منکر ،اول از خود شروع کنید ،( فلا تدع مع الله)، دوست نزدیکان( وانذر عشیرتک الاقربین) 🔹ارشاد وتبلیغ باید با صراحت باشه( وانذر) 🔸هشدار به نزدیکان، زمینه ی پذیرش حق را در دیگران تقویت میکند 🔹در میان بستگان نیز اولویت مطرح است 🔸هشدار باید با سوز ومحبت همراه باشد( انذر ....واخفض) 🔹با مومنین تواضع ،از مشرکین برائت( واخفض--فقل انی بریء) 🔸ملاک بر خورد ها ایمان وکفر است،نه فامیل بودن( بستگانت را انذار ده ولی نسبت به مومنین تواضع کن) 🔹تواضع تنها با زبان نیست ،فروتنی در عمل نیز لازم است 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 👈مسولیت ما در خانواده ،بستگان ونزدیکان بیشتر است باانذار وفروتنی باید دلهارا تسخیر کرد👉  •┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈• ایتا:👈  🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃 سروش :👈 🍃sapp.ir/darolqoranha1🍃
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰سخنرانی استاد پناهیان  •┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈• ایتا:👈  🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃 سروش :👈 🍃sapp.ir/darolqoranha1🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دارالقرآن نور
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_پنجاه_وهشتم 🌸 تمام دغدغه اش شده بود حج. هر وقت ج
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ 🌹دمدمه های رفتن به حج بود. هادی روی تختش دراز کشیده بود و داشت با محسن چت می کرد. بحث شان گل انداخته بود. ❌ یک دفعه محسن آفلاین شد. هادی هرچه پیام گذاشت، جوابی نرسید. با خودش گفت حتما کاری براش پیش آمده. رفت سراغ بقیه مخاطبینش .. 💎 ده دقیقه بعد، محسن آنلاین شد و پیام داد : _ هادی حلالم کن! = مگه داری می ری خط مقدم؟! _ هادی جان حلالم کن! من رفتنی ام! مرگ اومده سراغم! 🔮 محسن همیشه یک خوشمزگی تو آستینش داشت. هادی با خودش گفت این هم یکی از آن هاست. پرسید : _داشتیم صحبت می کردیم یکهو کجا غیبت زد؟! = هادی! یک لحظه روح از بدنم جدا شد! جسم خودم رو دیدم از بالای اتاق! هادی نمی توانست باور کند. پرسید : _ چی شد؟! = خواب نبود! بیدار بودم . می خواستم دستامو تکون بدم ولی نمی شد! روح بیرون از تنم بود و بدنم بشدت درد گرفت. مرده بودم یک لحظه از اون بالا مهر کربلا رو دیدم به سمتش که سجده کردم، روحم برگشت به بدنم. 🔻🔺انگار قضیه جدی بود. تن هادی مور مور شد. بلند شد نشست روی تخت. قبلا درباره آدم های بزرگ شنیده بود که روحشان از بدن جدا می شده و بر می گشته. 🔶🔸 می دانست برای آدمی مثل محسن هم این اتفاق بعید نیست. این را فقط برای مامان و هادی تعریف کرده بود. و از آنها خواسته بود به کسی نگویند. یکی دو بار دیگر هم این اتفاق افتاده بود ادامه دارد...  •┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈• ایتا:👈  🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃 سروش :👈 🍃sapp.ir/darolqoranha1🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا