eitaa logo
دارالقرآن امام خمینی ره. ساوه
28 دنبال‌کننده
93 عکس
81 ویدیو
6 فایل
این کانال شامل فعالیتهای قرآنی و مذهبی می باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
✍رهبر انقلاب امام خامنه‌ای حفظه الله اگر ما نداشته باشیم، اگر ما بینش درست، چشم باز، هوشیاری لازم نداشته باشیم، نه درست منافع حقیقی‌مان را تشخیص میدهیم، نه درست راه رسیدن به این منافع را تشخیص میدهیم، نه درست آدمی را که باید این بار بزرگ را بر دوش بگیرد، می‌شناسیم. ۱۳۹۸/۸/۹ @darolquran_saveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺سیمای فرزانگان🌺🌺 💐زندگینامه آیه الله سیدمحمدعلی قاضی سیدمحمد علی قاضی طباطبایی در ۶ جمادی الاول ۱۳۳۱­ق (۲۴ فروردین ۱۲۹۲ش) در تبریز متولد شد.پدرش سیدباقر مشهور به میرزا باقر و عمویش میرزا اسدالله از علمای تبریز بودند. سید محمد، تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در مدرسه طالبیه نزد آن دو آموخت وی در ۱۳۵۹ق جهت تحصیل در حوزه علمیه قم به شهر قم مهاجرت کرد. اقامت او در شهر قم که از سال ۱۳۵۹ق شروع شده بود، به مدت ده سال به طول انجامید. وی در این مدت در درس‌های مرعشی نجفی، سیدمحمد حجّت، سیدصدر الدین صدر، سیدمحمدرضا گلپایگانی، عبدالنبی عراقی و سید حسین بروجردی شرکت کرد.قاضی در سال ۱۳۶۹ق به نجف رفت و در دروس عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی، سید حسن بجنوردی، سیدمحسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی و شیخ محمد حسین کاشف الغطاء شرکت کرد. شیخ آقابزرگ تهرانی، شیخ مرتضی تهرانی، میرزا باقرآقا قاضی طباطبایی، علویه هاشمیه، عبدالنبی عراقی (اراکی)، حجت کوه‌کمره‌ای، سیدصدرالدین، میرزا محمد طهرانی عسکری، کاشف الغطاء، سیدعبدالحسین شرف الدین عاملی، محسن طباطبایی حکیم، محمدجواد طباطبایی حکیم، محمدهادی میلانی، امام خمینی، میرزا محمدحسن تبریزی، ابوالقاسم خویی، محمدرضا طباطبایی، مرعشی نجفی، محمود شاهروی، علامه طباطبایی همگی در زمینه نقل روایت به محمد علی قاضی اجازه روایت داده بودند. @darolquran_saveh
‏فیلم از طرف جهانی
سالم ماندن بدن عارف معاصر آیت الله سید علی قاضی(۱۲۸۵-۱۳۶۶ق) چهل سال پس از رحلت. دکتر سید سلمان صفوی صبح جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ جلسه ای با حاج سید احمد قاضی فرزند آیت الله سید محمد تقی قاضی فرزند عارف جلیل القدر حضرت آیت الله سید علی قاضی استاد عرفان علامه طباطبایی و آیت الله العظمی بهجت در دفترم در لندن داشتم.  وی به این فقیر سراپا تقصیر گفت: در حدود سی وپنج سال پیش که دختر آیت الله سید علی قاضی فوت کرد برای دفن وی همراه پدر به قبرستان وادی السلام در نجف اشرف رفتیم، موقعی که قبرکن می خواست بدن متوفا را در قبر کنار حضرت آیت الله قاضی قرار دهد،  گفت: اینجا بدن تازه ای هست که حدودا چند روز پیش باید فوت کرده باشد، پدرم در جواب گفت: کسی از ما جدیدا مرحوم نشده است و علاوه بر این کسی جدیدا در اینجا دفن نشده است. در این موقع بود که بر ما مکشوف شد که بدن ملکوتی ایشان پس از حدود چهل سال هنوز تازه است و متلاشی نشده است. وی گفت که: شخصا این گفت وگو بین قبر کن و مرحوم والدش را شنیده است و بدون واسطه و اغراق برای این فقیر نقل میکند.  حاج سید احمد قاضی در عراق و لندن  در بین مومنین شیعه مشهور به تدین است. لازم به ذکر است که سالم ماندن جسم مومن پس از رحلت بر اساس احادیث و تجربیات بر اثر دائم الوضو بودن و اقامه نماز شب حاصل میشود. عارف جلیل القدر آیت الله سید علی قاضی در ۱۳ ذی الحجه سال ۱۲۸۵ قمری در تبریز متولد شد. پدر ایشان آیت الله سید حسین قاضی که مشهور به تقوا بودند از شاگردان برجسته آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی بود. عارف صمدانی سید علی قاضی از نوجوانی مشغول فراگیری ادبیات فارسی و عربی علوم دینی در ایران شد. اما در بیست وسه سالگی در سال ۱۳۰۸ قمری عازم نجف شد و تا آخر عمر شریف در آنجا ماندند. ایشان علوم متداول حوزوی را در نجف نزد اساتید بزرگی نظیر آیات فاضل شربیانی، شیخ محمد ممقانی، شیخ فتح الله شریعت و آخوند خراسانی تلمذ کردند. اخلاق را در محضر عالم ربانی میرزا حسین خلیلی مشق کردند. سلوک عرفانی را در وهله اول زیر نظر پدر بزرگوارشان شروع کردند و در نجف اشرف در محضر دو عارف ربانی آیت الله شیخ محمد بهاری و آیت الله سید احمد کربلایی ادامه دادند.  آن دو عارف برجسته خود از شاگردان ملا حسینقلی همدانی بوده اند. حضرت سید علی قاضی پس از وصول به مقامات عالی عرفانی  به دستگیری فقرا و تشنگان عرفان پرداختند. برخی از خوشه چینان معروف عرفان آیت الله قاضی  عبارتند از: حضرات آیات شیخ عباس قوچانی، شیخ محمد تقی آملی، علامه سید محمد حسین طباطبایی، سید محمد حسن الهی، سید علی محمد بروجردی، شیخ محمد تقی بهجت، کشمیری  و حاج سید هاشم حداد. ذکر دائم ایشان “لا هو الا هو” بوده است. حضرت قاضی تاکید داشت بر شهادت دان به: “انه لا هو الا هو” و “لا اله الا الله” و “لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم”.  ایشان در هشتاد و سه سالگی پس از یک عمر سلوک معنوی و معاشقه با حضرت محبوب به دیار باقی عروج کردند. آثار مکتوب حتمی ایشان حاشیه بر ارشاد شیخ مفید است که هنوز منتشر نشده است، تفسیر خطی ایشان بر صد آیه اول سوره انعام که امیدواریم انشاء الله بزودی طی سال جاری منتشر گردد و شرح دعای سمات که در هشاد صفحه  در تهران در سال ۱۳۸۵ از سوی موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس منتشر شده است. ایشان معتقدند: “که تکرار لفظ “العظیم الاعظم الاعظم الاعظم” برای سالکان الی الله  چیزهایی را آشکار میسازد. اول چیزی که که از این عظمت برای ایشان ظاهر میشود، عظمت توحید افعال است، سپس عظمت توحید صفات و آن گاه عظمت توحید ذات”. ایشان معتقدند که: “آسمان های معنوی بسیارند و بزرگترین آنها دل اولیاء مخلص حضرت حق تعالی است که امر الهی بر قلوب ایشان نازل میشود  و از آن ها به عالم منتشر میگردد. همان طور که ستارگان و خورشید و ماه بر اهل دنیا که گرفتار زنجیرهای حس هستند می تابد، قلوب مخلصین و خواص نیز برای اهل آسمان های معنوی نور افشانی می کند”. حضرت قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعای قنوت مولی الموحدین(ع)  را در قنوت نماز هایشان بخوانند: “اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک اَحبّ الاشیاء إلی”.   عارف معاصر آیت الله قاضی راههای معرفت الهی را برهان، ذوق، وجدان، وحی و تجلی میدانند. وحی مخصوص پیامبران است اما چهار راه دیگر برای همگان میسور است. تجلی که پس از وحی مهمترین راه معرقت حقایق الهی است از راههای مشترک انبیاء و اولیاء الله است. “تجلی عبارت است از آشکار شدن حقیقت به مقدار قابلیت کسی که تجلی برای او بدست میدهد”. ایشان خود را “الفانی الجانی” می خواند. “مرحوم قاضی قرائت دعای زیر( دعای سریع الاجابه، مفاتیح الجنان ) را به مدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاج
ت سالکان درگاه الهی مفید می دانستند: إلهی کیف أدعوک و أنا أنا و کیف أقطع رجایی منک و أنت أنت؟ إلهی أذا لم أسئلک فتعطین فمن ذاالذی أدعوه فیعطینی؟ ألهی إذا لم أدعک فستجیب لی، فمن ذاالذی أدعوه فیستجیب لی؟ إلهی إذا لم أتضرع إلیک فترحمنی فمن ذا الذی أتضرع إلیه فیرحمنی؟ إلهی فکما فلقت البحر لموسی و نجیته أسئلک أن تصلی علی محمد و آل محمد و إن تنجینی مما أنا فیه و تفرج عنی فرجا عاجلا غیر أجل بفضلک و رحمتک یا أرحم الراحمین”. @darolquran_saveh
🌺🌺 سیمای فرزانگان 🌺🌺 گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی(ره)به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم. باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد. 💐نماز💐 شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، ۵۱ رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، ۴۴ رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است ]. مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. » مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. » بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است. اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود. 💐دعا در قنوت نماز💐 آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. » 💐قرآن💐 آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. » آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا ۲۵۵ هـ.ق یا ۲۶۰ هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نماز شب بخوان! » آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…» و نیز: « بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. » 💐نماز شب💐 « اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. » علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! » حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. » 💐توسل به ائمه أطهار(ع)💐 آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: « …. و تمام طرق …. توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا. » توسل به حضرت سیدالشهدا(ع) محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است. 💐دعا برای فرج امام زمان(ع)💐از آن چیزها که بسیارلازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتراست بلکه درهرروزودرهمه دعاها 💐دل هیچ کس را نرنجانید💐
بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید! تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی باشد 💐رفع ناراحتی های روحی💐 آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: « لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. » 💐حق الناس💐 آیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: « هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم: مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: « هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی. آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.» اوراد و اذکار معمول بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماست؛ و سجده معهوده از ۵۰۰ مرتبه تا هزار بار. 💐رفتن به مساجد💐 زیارت مشهد اعظم ـ برای کسی که مجاور آنجاست ـ در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است! 💐زیارت برادران مومن💐 زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند. 💐رفع گرفتاری💐 علامه لاهیجانی انصاری روزی از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ در جواب فرمودند: « پس از ۵ بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو: « اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء: بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد. » @darolquran_saveh
شما یک آسمان باران نابی / برای خشکی چشم خرابی/ میان کاسه های خالی ما / نزول قطره های مستجابی/ ولادت امام رضا (علیه السلام ) مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏عکس از جهانی
🌸الهی بحق آقا امام رضا علیه السلام 🍰درهای مهربانی 💖همیشه بروی دلهاتون 🍰بازباشه 💖الهی نسیم،عشق 🍰نوازشگرلحظهاتون باشه 🌸الهی شکوفه های لبخند 🥰روی لبهاتون باشه 🌸فرخنده میلاد باسعادت 💖حضرت امام رضا علیه السلام مبارک باد 🎊 🍰عصر آخر هفته تون بخیر و شادی 🌸عیدتون مبارک 🍰شیرین کام باشید
آیت الله حاج میرزا جواد آقاملکی تبریزی در خانواده ای با تقوا و پارسا در تبریز به دنیا آمد. خانوادة وی از تاجران متمکن تبریز بودند. پدر او که حاج میرزا شفیع نام داشت، در ابتداء عامل مضاربه ناصرالدین شاه بود؛ امّا در پایان موفق شد که در خدمت مرحوم حاج میرزا علینقی همدانی مراتب تهذیب و تزکیة نفس را طی نموده و به مقامات والای انسانیت نائل شود. سیر و سلوک الی الله حاج میرزا جواد آقا در آن هنگام که به تحصیل علوم اسلامی در نجف مشغول بود از تربیت و اصلاح خویش غافل نبود و به تهذیب نفس نیز اهتمام نمود و آن را سر لوحة زندگی خویش قرار داد. برای انجام این مهم به حکم عقل که هر راه و مسلکی و هر کار و حرفه ای نیازمند استاد پخته و کاردان است راه معرفت حق و شناخت نفس و ظرافت های مجاهدة با آن و اطلاع بر دسیسه های شیطان نیز از امور زندگی به مراتب مهمتر و دقیق تر است درجستجوی استاد پاک و راه رفته ای که به قدم مجاهده رسیده و سلوک راه حق را رفته باشد. پس در این هنگام توفیق شرفیابی به محضر جمال سالکان راه دوست و پیشوایی اهل دل، شیخ عارف کامل آیت اللهآخوند ملّا حسینقلی همدانی درجزینی راه پیدا کرد و به حضورش شتافت. شیخ مناجاتیان میزرا آقا جواد ملکی مدت چهارده سال در خدمت ایشان به سیر و سلوک الی الله پرداخت و به معرفت و توحید حق سبحانه نائل شد. از خود از استادان برجستة این مکتب گردید و شاگردان وارسته و سالک بسیاری را تربیت نمود.2 حاج میرزا جواد آقا بعد از دو سال خدمت آقا عرض می کند: من در سیر خود به جایی نرسیدم. آقا در جواب از اسم و رسمش سؤال می کند و او تعجب کرده می گوید: مرا نمی شناسید؟ من جواد ملکی تبریزی هستم! ایشان می گویند. شما با فلان ملکی ها بستگی دارید؟ آقا میرزا جواد اقا چون آنها را خوب و شایسته نمی دانست، از آنها انتقاد می کند. مرحوم آخوند ملاحسینقلی در جواب می فرمایند: هر وقت توانستی کفش آنها را که بد می دانی جلوی پایشان جفت کنی، من خود به سراغ تو خواهم آمد. آقا میرزا جواد فردا که به درس می رود خود را در محلی حاضر می کند که پایین تر از بقیه شاگردان بنشیند تا رفته رفته طلبه هایی که از آن فامیل در نجف بود و ایشان آنها را خوب نمی دانسته مورد محبث خود قرار دهد تا جایی که کفششان را پیش پایشان جفت می کند. چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن بوده اند می رسد رفع کدورت می شود. حالات روحی میرزا جواد آقا آیت اللهآقا سیّد محمود مدرسی یزدی از شاگردان آن فرزانه عارف که مدتی نیز در بیرونی منزل مرحوم ملکی ساکن بوده است از حالات او چنین نقل می فرماید: شب ها که ایشان برای تهجّد بر می خاست مدتی در رختخواب گریه می کرد. در ضمن دستورات و آداب برخاستن از خواب از قبیل سجده و دعا را انجام می داد پس به صحن منزل می آمد و به اطراف آسمان نگاه می کرد و آیات «انّ فی خلق السماوات و الارض»3 را می خواند و سر به دیوار می گذاشت و مدتی گریه می کرد. سپس برای وضو گرفتن آماده می شد و چون به کنار حوض می رفت در کنار حوض می نشست و باز مدتی گریه می کرد. سپس وضو می گرفت و پس از آن به مصلایش می رفت و مشغول شب زنده داری می شد، دیگر حالش خیلی منقلب می شد. رحلت سرانجام عارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی پس از عمری خدمت به شرع مطهّر و پرتو افشانی در حوزه های علمیه نجف، تبریز و قم و تربیت شاگردانی صاحب کمال و تالیف کتبی گران سنگ چون اسرار الصلواة، رساله لقاء الله و المراقبات و رسیدن به آرزوی دیرینه خود که فتح قله معرفت و توحید بوده در یازدهم ذی الحجه 1343 قمری مصادف با عید قربان در حدود سن 65 سالگی در شهر مقدس قم طومار هستی را درهم پیچید و وظیفه خود در غوغای طبیعت را به سلامت به انجام رساند. پس از غسل و نماز، پیکر پاکش تا قبرستان شیخان قم تشییع شد و در همان مکان مقدس به خاک سپرده شد.4 دستور العملی که سالک ربانی حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی به جناب آیت اللهحاج شیخ محمد حسین کمپانی (رضوان الله تعالی علیهما) ارسال داشت. بسم الله الرحمن الرحیم فدایت شوم.... در باب اعراض از جدّ و جهد رسمیّات و عدم وصول به واقعیات که مرقوم شده و از این مفلس استعلام مقدمه موصوله فرموده اید بی رسمیت بنده حقیقت آنچه که برای سیر این عوالم یاد گرفته و بعضی نتایجش را مفصلاً در خدمت شریف ابتداء خود صحبت کرده ام و از کثرت شوق آنکه با رفقا در همه عوالم همرنگ بشوم، اُس و مخّ آنچه از لوازم این سیر می دانستم بی مضایقه عرضه داشتم. حالا هم اجمال آن را به طریقه ای که یاد گرفته ام مجدّداً اظهار می دارم: طریق مطلوب را برای راه معرفت نفس گفتند: چون نفس انسانی تا از عالم مثال خود نگذشته به عالم عقلی نخواهد رسید، و تا به عالم عقلی نرسیده حقیقت معرفت حاصل نبوده و به مطلوب نخواهد رسید لذا به جهت اتمام این مقصود مرحوم مغفور (جزاه الله عنّا خیر جزاء المعلمین) می فرمودند که: باید انسان یک مقدار زیاده بر معمول ت
قلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه حیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد؛ و میزان آن را هم چنین می فرمود: که اولا انسان روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتی تنقّل ما بین الغذائین نکند. ثانیاً هر وقت غذا می خورد باید مثلا یک ساعت بعد از گرسنگی بخورد، و آنقدر بخورد که تمام سیر نشود. این در کمّ غذا؛ و اما کیفش باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد، به این معنا که شب و روز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را یعنی هم روز و هم شب را ترک کند؛ و یکی هم اگر بتواند للتکیّف نخورد، و لا محاله آجیل خور نباشد اگر احیاناً وقتی نفسش زیاد مطالبه آجیل کرد استخاره کند. و اگر بتواند روزه های سه روز هر ماه را ترک نکند. و اما تقلیل خواب می فرمودند: شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زیاد نماید. اینها در تقلیل حیوانیت کفایت میکند. و اما تقویت روحانیت: اولاً دائماً باید همّ و حزن قلبی به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد. ثانیاً تا می تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح سیر آسمان معرفت است. در ذکر عمده سفارش اذکار صبح و شام اهمّ آن که در اخبار وارد شده. و اهمّ تعقیبات، صلوات و عمده ترین ذکر، وقت خواب که در اخبار مأثور است، لاسیّما متطهراً در حال ذکر به خواب رود. و شب خیزی می فرمود: زمستان ها سه ساعت، تابستان ها یک ساعت و نیم. و می فرمودند: که من در سجده ذکر یونسیه – یعنی در مداومت آن که شبانه روزی ترک نشود، هر چه زیادتر توانست کردن اثرش زیادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است – خیلی اثرها دیده ام خودم هم تجربه کرده ام چند نفر هم مدعی تجربه اند. یکی هم قرآن که خوانده می شود به قصد هدیه حضرت ختمی مرتبت – صلی الله علیه و آله – خوانده شود. و اما فکر برای مبتدی می فرمودند: در مرگ فکر بکن تا آن وقتی که از حالش می فهمیدند که از مداومت این مراتب گیج شده فی الجمله استعدادی پیدا کرده آن وقت به عالم خیالش ملتفت می کردند یا آنکه خود ملتفت می شد چند روزی همه روز و شب فکر در این می کند که بفهمد که هر چه خیال می کند و می بیند خودش است و از خودش خارج نیست. اگر این را ملکه می کرد خودش را در عالم مثال می دید یعنی حقیقت عالم مثالش را می فهمید و این معنی را ملکه می کرد. آن وقت می فرمودند که باید فکر را تغییر داد و همه صورت ها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد، و اگر انسان این را ملکه نماید لابدّ تجلی سلطان معرفت خواهد شد. یعنی تجلی حقیقت خود را به نورانیت و بی صورت و حدّ با کمال بهاء فائز آید، و اگر در حال جذبه ببیند بهتر است بعد از آن که راه ترقیات عوالم عالیه را پیدا کرد هر قدر سیر بکند اثرش را حاضر خواهد یافت. به جهت ترتیب این عوالم که باید انسان از این عوالم طبیعت، اول ترقی به عالم مثال نماید، بعد به عالم ارواح و انوار حقیقیه البته براهین علمیه را خودتان احضر هستید. عجب است که تصریحی به این مراتب در سجده دعای شب نیمه شعبان که اوان وصول مراسله است شده است که می فرماید: «سجد لک سوادی و خیالی و بیاضی» اصل معرفت آن وقت است که هر سه فانی بشود که حقیقت سجده عبارت از فناء است که عند الفناء عن النفس بمراتبها یحصل البقاء بالله – رزقنا الله و جمیع اخواننا بمحمد و آله الطاهرین. باری بنده فی الجمله از عوالم دعا گویی اخوان الحمدلله بی بهره نیستم و دعای وجود شریف و جمعی از اخوان را برای خود ورد شبانه قرار داده ام.... حدّ تکمیل فکر عالم مثال که بعد از آن وقت محو صورت است آن است که یا باید خود به خود ملتفت شده عیناًً حقیقت مطلب را ببیند، یا آن قدر فکر بکند که از علمیّت گذشته عیان بشود آن وقت محو موهومات کرده و در عدم فکر بکند تا از طرف حقیقتِ خودش، تجلی بکند.
🌺🌺سیمای فرزانگان🌺🌺 💐آیه الله حاج میرزا جوادآقا ملکی تبریزی درخانواده ای با تقوا و پارسا در تبریز به دنیا آمد. پدر او که حاج میرزا شفیع نام داشت، در ابتداء عامل مضاربه ناصرالدین شاه بود؛ امّا در پایان موفق شد که در خدمت مرحوم حاج میرزا علینقی همدانی مراتب تهذیب و تزکیة نفس را طی نموده و به مقامات والای انسانیت نائل شود. 💐سیروسلوک حاج میرزا جواد آقا در آن هنگام که به تحصیل علوم اسلامی در نجف مشغول بود از تربیت و اصلاح خویش غافل نبود و به تهذیب نفس نیز اهتمام نمود و آن را سر لوحة زندگی خویش قرار داد. برای انجام این مهم به حکم عقل که هر راه و مسلکی و هر کار و حرفه ای نیازمند استاد پخته و کاردان است راه معرفت حق و شناخت نفس و ظرافت های مجاهدة با آن و اطلاع بر دسیسه های شیطان نیز از امور زندگی به مراتب مهمتر و دقیق تر است درجستجوی استاد پاک و راه رفته ای که به قدم مجاهده رسیده و سلوک راه حق را رفته باشد. پس در این هنگام توفیق شرفیابی به محضر جمال سالکان راه دوست و پیشوایی اهل دل، شیخ عارف کامل آیت اللهآخوند ملّا حسینقلی همدانی درجزینی راه پیدا کرد و به حضورش شتافت. شیخ مناجاتیان میزرا آقا جواد ملکی مدت چهارده سال در خدمت ایشان به سیر و سلوک الی الله پرداخت و به معرفت و توحید حق سبحانه نائل شد. از خود از استادان برجستة این مکتب گردید و شاگردان وارسته و سالک بسیاری را تربیت نمود. حاج میرزا جواد آقا بعد از دو سال خدمت آقا عرض می کند: من در سیر خود به جایی نرسیدم. آقا در جواب از اسم و رسمش سؤال می کند و او تعجب کرده می گوید: مرا نمی شناسید؟ من جواد ملکی تبریزی هستم! ایشان می گویند. شما با فلان ملکی ها بستگی دارید؟ آقا میرزا جواد اقا چون آنها را خوب و شایسته نمی دانست، از آنها انتقاد می کند. مرحوم آخوند ملاحسینقلی در جواب می فرمایند: هر وقت توانستی کفش آنها را که بد می دانی جلوی پایشان جفت کنی، من خود به سراغ تو خواهم آمد. آقا میرزا جواد فردا که به درس می رود خود را در محلی حاضر می کند که پایین تر از بقیه شاگردان بنشیند تا رفته رفته طلبه هایی که از آن فامیل در نجف بود و ایشان آنها را خوب نمی دانسته مورد محبث خود قرار دهد تا جایی که کفششان را پیش پایشان جفت می کند. چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن بوده اند می رسد رفع کدورت می شود. 💐حالات روحی میرزا جواد آقا آیت الله آقا سیّد محمودمدرسی یزدی از شاگردان آن فرزانه عارف که مدتی نیز در بیرونی منزل مرحوم ملکی ساکن بوده است از حالات او چنین نقل می فرماید: شب ها که ایشان برای تهجّد بر می خاست مدتی در رختخواب گریه می کرد. در ضمن دستورات و آداب برخاستن از خواب از قبیل سجده و دعا را انجام می داد پس به صحن منزل می آمد و به اطراف آسمان نگاه می کرد و آیات «انّ فی خلق السماوات و الارض»3 را می خواند و سر به دیوار می گذاشت و مدتی گریه می کرد. سپس برای وضو گرفتن آماده می شد و چون به کنار حوض می رفت در کنار حوض می نشست و باز مدتی گریه می کرد. سپس وضو می گرفت و پس از آن به مصلایش می رفت و مشغول شب زنده داری می شد، دیگر حالش خیلی منقلب می شد. 💐رحلت سرانجام عارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی پس از عمری خدمت به شرع مطهّر و پرتو افشانی در حوزه های علمیه نجف، تبریز و قم و تربیت شاگردانی صاحب کمال و تالیف کتبی گران سنگ چون اسرار الصلواة، رساله لقاء الله و المراقبات و رسیدن به آرزوی دیرینه خود که فتح قله معرفت و توحید بوده در یازدهم ذی الحجه 1343 قمری مصادف با عید قربان در حدود سن 65 سالگی در شهر مقدس قم طومار هستی را درهم پیچید و وظیفه خود در غوغای طبیعت را به سلامت به انجام رساند. پس از غسل و نماز، پیکر پاکش تا قبرستان شیخان قم تشییع شد و در همان مکان مقدس به خاک سپرده شد.
تقلیل غذا و استراحت بکند تاجنبه حیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد؛ و میزان آن را هم چنین می فرمود: که اولا انسان روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتی تنقّل ما بین الغذائین نکند. ثانیاً هر وقت غذا می خورد باید مثلا یک ساعت بعد از گرسنگی بخورد، و آنقدر بخورد که تمام سیر نشود. این در کمّ غذا؛ و اما کیفش باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد، به این معنا که شب و روز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را یعنی هم روز و هم شب را ترک کند؛ و یکی هم اگر بتواند للتکیّف نخورد، و لا محاله آجیل خور نباشد اگر احیاناً وقتی نفسش زیاد مطالبه آجیل کرد استخاره کند. و اگر بتواند روزه های سه روز هر ماه را ترک نکند. و اما تقلیل خواب می فرمودند: شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زیاد نماید. اینها در تقلیل حیوانیت کفایت میکند. و اما تقویت روحانیت: اولاً دائماً باید همّ و حزن قلبی به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد. ثانیاً تا می تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح سیر آسمان معرفت است. در ذکر عمده سفارش اذکار صبح و شام اهمّ آن که در اخبار وارد شده. و اهمّ تعقیبات، صلوات و عمده ترین ذکر، وقت خواب که در اخبار مأثور است، لاسیّما متطهراً در حال ذکر به خواب رود. و شب خیزی می فرمود: زمستان ها سه ساعت، تابستان ها یک ساعت و نیم. و می فرمودند: که من در سجده ذکر یونسیه – یعنی در مداومت آن که شبانه روزی ترک نشود، هر چه زیادتر توانست کردن اثرش زیادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است – خیلی اثرها دیده ام خودم هم تجربه کرده ام چند نفر هم مدعی تجربه اند. یکی هم قرآن که خوانده می شود به قصد هدیه حضرت ختمی مرتبت – صلی الله علیه و آله – خوانده شود. و اما فکر برای مبتدی می فرمودند: در مرگ فکر بکن تا آن وقتی که از حالش می فهمیدند که از مداومت این مراتب گیج شده فی الجمله استعدادی پیدا کرده آن وقت به عالم خیالش ملتفت می کردند یا آنکه خود ملتفت می شد چند روزی همه روز و شب فکر در این می کند که بفهمد که هر چه خیال می کند و می بیند خودش است و از خودش خارج نیست. اگر این را ملکه می کرد خودش را در عالم مثال می دید یعنی حقیقت عالم مثالش را می فهمید و این معنی را ملکه می کرد. آن وقت می فرمودند که باید فکر را تغییر داد و همه صورت ها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد، و اگر انسان این را ملکه نماید لابدّ تجلی سلطان معرفت خواهد شد. یعنی تجلی حقیقت خود را به نورانیت و بی صورت و حدّ با کمال بهاء فائز آید، و اگر در حال جذبه ببیند بهتر است بعد از آن که راه ترقیات عوالم عالیه را پیدا کرد هر قدر سیر بکند اثرش را حاضر خواهد یافت. به جهت ترتیب این عوالم که باید انسان از این عوالم طبیعت، اول ترقی به عالم مثال نماید، بعد به عالم ارواح و انوار حقیقیه البته براهین علمیه را خودتان احضر هستید. عجب است که تصریحی به این مراتب در سجده دعای شب نیمه شعبان که اوان وصول مراسله است شده است که می فرماید: «سجد لک سوادی و خیالی و بیاضی» اصل معرفت آن وقت است که هر سه فانی بشود که حقیقت سجده عبارت از فناء است که عند الفناء عن النفس بمراتبها یحصل البقاء بالله – رزقنا الله و جمیع اخواننا بمحمد و آله الطاهرین. باری بنده فی الجمله از عوالم دعا گویی اخوان الحمدلله بی بهره نیستم و دعای وجود شریف و جمعی از اخوان را برای خود ورد شبانه قرار داده ام.... حدّ تکمیل فکر عالم مثال که بعد از آن وقت محو صورت است آن است که یا باید خود به خود ملتفت شده عیناًً حقیقت مطلب را ببیند، یا آن قدر فکر بکند که از علمیّت گذشته عیان بشود آن وقت محو موهومات کرده و در عدم فکر بکند تا از طرف حقیقتِ خودش، تجلی بکند. @darolquran_saveh
💐کرامات💐آیه الله آقا سیّد محمود مدرسی از شاگردان آن عارف که مدتی نیز در بیرونی منزل مرحوم ملکی ساکن بوده است از حالات او چنین نقل می فرماید: شب ها که ایشان برای تهجّد برمی خاست مدتی در رختخواب گریه می کرد. در ضمن دستورات و آداب برخاستن از خواب از قبیل سجده و دعا را انجام می داد پس به صحن منزل می آمد و به اطراف آسمان نگاه می کرد و آیات «انّ فی خلق السماوات و الارض»(آل عمران، پنج آیه آخر.) را می خواند و سر به دیوار می گذاشت و مدتی گریه می کرد. سپس برای وضو گرفتن آماده می شد و چون به کنار حوض می رفت در کنار حوض می نشست و باز مدتی گریه می کرد. سپس وضو می گرفت و پس از آن به مصلایش می رفت و مشغول شب زنده داری می شد، دیگر حالش خیلی منقلب می شد.  💐شنیدن صدای فرشتگان مرحوم ملکی، به تمام معنا اهل عبادت و تهجّد بود و از بُکّائون(اهالی گریه ی بسیار) زمان خویش محسوب می شد. او در کتاب «اسرار الصلوة» خود می نویسد: «…این روایات را بپذیر و انکار نکن، خدا را شاهد می گیرم که من از متهجدّین و شب زنده داران کسی را می شناسم که به هنگام سحر صدای فرشته ای که او را بیدار می کند، می شنود، فرشته با لفظ«آقا» به او خطاب می کند و آن شخص با این سخن بیدار می شود و به نماز می ایستد.» تصور می شود این شخص که با صدای فرشته برای اقامه نماز شب در سحرگاهان از خواب بر می خیزد، خود میرزا جواد آقاست که برای پرهیز از توهم خودستایی، این حقیقیت را بدین عبارت بیان کرده است. 💐دیدار یار یکی از شاگردان خاص میرزا جواد آقا ملکی می گوید: شبی در شاهرود خواب دیدم که در صحرایی حضرت صاحب الامر(علیه السلام) با جماعتی تشریف داشتند و گویا به نماز جماعت ایستاده اند. نزدیک رفتم که جمال مبارکش را زیارت کنم و دست شریفش را ببوسم، شیخ بزرگواری را کنار حضرت دیدم که آثار بزرگواری و وقار از سیمایش پیدا بود. هنگامی که بیدار شدم درباره آن شیخ فکر کردم و در اندیشه این معنا رفتم که او کیست که تا این اندازه به امام عصر(عج)مربوط و نزدیک است؟ برای یافتنش به مشهد مشرف شدم، وی را ندیدم. در تهران آمدم، به او برخورد نکردم. به قم مسافرت کردم و در مدرسه فیضیه او را در یکی از حجره ها مشغول تدریس دیدم. پرسیدم این آقا کیست؟ گفتند: آقای حاج میرزا جواد آقا ملکی است. خدمتش رسیدم، از من تفّقد کرد و فرمود کِی آمدی؟ گویا مرا شناخته و از قضیه آگاهند! از آن پس ملازمتش را اختیار کرده و او را چنان یافتم که دیده بودم و می خواستم. تا شب یازدهم ذی الحجه۱۳۴۳ که نزدیک سحر در بین خواب و بیداری دیدم درهای آسمان به روی زمین گشوده شده و حجاب مرتفع گشته و من تا زیر عرش الهی را مشاهده کردم.آن مرحوم را دیدم که ایستاده و دست به قنوت گرفته و مشغول تضرع و مناجات و گریه است و من از مقام قرب او به حق تعالی تعجب کردم که صدای کوبه در خانه را شنیدم. فوراً برخاستم. در را باز کردم، دیدم یکی از دوستان است، گفت: فلانی بیا منزل آقا. گفتم چه خبر است؟ گفت: تسلیت می گویم، آقا از دنیا رفت!  💐صحنه مرگ رباخوار آیت الله فاطمی نیا نقل می کنند: شبی یکی از شاگردان میرزا جواد آقا برای نماز شب بلند شده بود که ناگهان یک مکاشفه ای برایش رخ می دهد و صحنه عذاب وحشتناکی را بر یک مرد می بیند و هر چه می خواهد کمکی به آن مرد کند نمی تواند. با وحشت از خانه بیرون آمده و به سمت منزل استادش میرزا جواد آقا می رود. در می زند و آقا از همان پشت در می فرمایند: «دست و پاتو گم نکن» و سپس در را گشوده و می فرمایند: «خداوند در آن مکاشفه لحظه جان دادن یک بازاری ربا خوار از بازاریان تهران را که در همان موقع در حال جان دادن بود، به تو نشان داد، حالا آرام باش و برگرد که آن صحنه برطرف شده است. 💐برکت غذای چند صد نفره! آیت الله فاطمی نیا نقل می کنند: میرزا جواد آقا طبق رسم و روال هر سالشان روزهای عاشورا یک مجلس ساده می گرفتند و چند نفری از آشنایان را هم اطعام می کردند. از قضا عده ای رِند (که آن زمانها زیادتر بودند و به مجالس اطعام هجوم می آوردند و خلاصه فکر آبروی صاحب مجلس نبودند و دلی از عزا در می آوردند) از ماجرا با خبر شده و گوش به گوش به یکدیگر خبر می دهند و خلاصه آن روز حدود دویست نفر به منزل عزا می آیند تا آنجا که دیگر گویا جای نشستن نبود! آشپز مجلس، آقا را با نگرانی صدا زده و اظهار نگرانی می کند. آقا می فرمایند: «شما نگران نباشید!» و سپس سر مبارکشان را روی دیگ آورده و دستها را به محاسن کشیده و مانند ابر بهار گریه می کنند و کسی هم متوجه نمی شود که چه خبر است و ایشان منظورشان چیست؟ بعد به کناری آمده و می فرمایند: «دیگر نگران نباشید و هر چه می خواهید غذا بکشید!» خلاصه آن روز آشپز چند صد ظرف غذا از همان دیگ چند ده نفره کشید و نه تنها غذا کم نیامد بلکه اضافه هم بود! 💐انانیّت ممنوع! چون میرزا جواد آقا از اشراف زادگان تبریز بودند، مهمترین مانع سر راه سلوکشان نیز همین
ناز پروردگی و انانیّت ابتدایی‌شان بود و حتی استادشان جناب ملا حسینقلی همدانی نیز ایشان را با امتحانی از زیر پانهادن انانیّت هایشان پذیرفتند. ماجرا از این قرار است که همان ابتدا که پدر جواد آقا، ایشان را نزد استاد برای تربیت برد، استاد مقدار ناچیزی که در نزد خانواده ای که جواد آقا در آن رشد کرده بود به حساب هم نمی آمد، پول به او داد و فرمود: «برو از بازار برایم به اندازه این پول( سبزی یا ماست) بخر و بیاور!» جواد آقا به بازار می رود و جلوی در مغازه مذکور مردّد می شود و خجالت می کشد که چنین مقدار کمی را طلب کند و خلاصه با چند بار عقب و جلو رفتن بالاخره غرور خود را زیر پا گذاشته و می خرد و نزد استاد برمی گردد و می گوید: «استاد بفرمایید، خریدم» استاد می فرمایند: «بله جواد آقا خریدی، ولی فکر کردی که این دیوارها می تواند مانع شود تا من نبینم که شما جلوی آن مغازه در ابتدا چقدر مردد بودید و سعی صفا و مروه می کردید؟!!!» یک بار هم میرزا جواد آقا به همراه استاد و جمعی از دوستان به جایی وارد شدند و میرزا جواد آقا همان دم در نشستند. یکی از دوستان می گوید: اینجا بد است جواد آقا، بفرمایید بالای مجلس بنشینید. میرزا جواد آقا می فرمایند: «نه، همینجا خوب است، الحمدلله دیگر برای ما اینجا و آنجا فرقی نمی کند و حبّ جاه ندارم!» در این لحظه استادشان جناب ملا حسینقلی همدانی به کنایه می فرمایند: «ببینید جواد آقا چه می گوید؟! می گوید که دیگر حبّ جاه ندارد!» خود میرزا جواد آقا می فرمایند: «بعدها متوجه شدم که معاشرتم با یکی از خاندان تبریز به خاطر جاه و مقام آنها بود!» آری، گاهی ادعای بی ادعایی خود یک ادعاست!!! جایی دیگر نیز نقل است که اوایل، باز هم ملا حسینقلی همدانی به ایشان توجه خواصی ندارند. جواد آقا به ایشان عرض می کند:« آقا من به امید رسیدن کمال به خدمت شما رسیده ام، چرا توجهی نمی فرمایید؟» استاد می فرمایند: «تو که آدم بشو نیستی! می بینم که هنگام ورود به مجلس، جای خاصی را برای خود در نظر می گیری!» و نقل است که دیگر پای جواد آقا به بالای هیچ مجلسی نرسید! البته بعدها ایشان چنان خودیّت خود را مندک کردند که جز نامی از ایشان نماند و جز این هم نیست، چرا که: میان عاشق معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!   💐مرحوم آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی از زبان بزرگان   امام خمینی: «در قبرستان شیخان قم یک مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقای تبریزی است. بوی آدمیّت از مزار او به آسمان پیچیده است!» آیت الله علامه حسن زاده آملی: «عارف الهی، سالک مستقیم، محقق ربّانی، فقیه صمدانی و مربی نفوس،آیت الله حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی(رحمة الله علیه) از اعظام علمای الهی عصر اخیر و به حق ازعلمای فقه و اصول و اخلاق و حکمت و عرفان بوده است.» آیت الله فهری در مورد زندگی آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی نقل می کند: یکی از مردان پیشتاز این راه مرحوم عارف بالله آیة الله حاج میرزا جواد ملکی ـ قدس الله نفسه الزکیه ـ است که در این میدان گوی سبقت از همگان ربود. این مرد بزرگ با اینکه در مقام عرفان مقامی بس والا دارد و از اعظم فقهای « صائنا” لنفسه، حافظا” لذینه، مخالفا” لهواه و مطیعا” لامر مولاه» به شمار می آید. مرحوم حجة الاسلام شیخ مهدی حکمی قمی می فرمود: از ثمره مشروطه که خدا به ما عطا فرمود این بود که وسیله شد حاج میرزا جواد آقا در قم ساکن شود. 💐رؤیت ارواح مؤمنین در مدرسه ی فیضیه «استاد شالچی» از شاگردان آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی قدس سره می فرمایند: «یکی از روزها، صبح پس از نماز برای شرکت در جلسه ی اخلاق میرزا جواد آقا به فیضیه رفتم. استاد به من فرمودند: «میرزا عبدالله، چه می بینی؟» این صحبت استاد گویا خود تصرفی بود که آن بزرگوار در جان من کرد و حجاب ملکوت از برابر چهره ام برداشته شد، دیدم اشخاصی را که در فیضیه هستند و در ظاهر می بینم، باطن آنها را نیز مشاهده می کنم و آنها به صورت های گوناگون هستند. بار دیگر فرمودند: «فلانی، چه می بینی؟» و من توجه کردم، دریافتم ارواح مؤمنین روی صحن مدرسه ی فیضیه دورهم نشسته اند و با هم مذاکره می کنند. پس از آن استاد به من فرمودند: «میرزا عبدالله، فکر نکنی اینها مقاماتی است و به جایی رسیده ای؟! اینها در برابر آنچه در سیر و سلوک و تقرب الی الله به سالک می دهند هیچ است!» (ستارگان سپهر سلوک. ص۶۷)  💐خبر از کشف و شهودی درشب «حجه الاسلام یعسوبی» می فرمایند: «از حالات حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی قدس سره چیزی از «آیت الله اراکی قدس سره » شنیدم که: یک کسی در قم بود از شاگردان مرحوم حائری به نام «سید مهدی». قبرش هم در صحن بزرگ است در یکی از مقبره ها. مرحوم سید مهدی کشفی، جوان و مورد عنایت «حاج شیخ عبدالکریم می رفت منبر و تا آقا سید مهدی کشفی نمی آمد درس را شروع نمی کرد. این حکایت را آقای
اراکی ظاهراً این عنوان کشف ایشان، روی همین جریانی است که می خواهم نقل کنم.» آقای اراکی می فرمودند: یک شب مرحوم سید مهدی کشفی از خواب بیدارمی شود، از اتاق بیرون می آید تا برای نماز شب وضو بگیرد و بقیه ماجرا را خود آقای کشفی چنین نقل می کند: آمدم توی حیاط آفتابه را بردارم، دیدم کل ساختمان و حیاط ما که پنجاه، شصت متر بیشتر نبود، خیلی بزرگ است و به صورت کاروان سرای بسیار بزرگی است که حجره های فراوانی دارد. ناگاه دیدم از یکی از حجره ها صدای ناله ی دل خراشی می آید، به طرف این ناله رفتم دیدم یک حجره ای است و در این حجره یک نفر خوابیده و یک سنگی به اندازه ی طاق روی سینه اش است. یک نفر هم بالای سنگ خوابیده و یک میله ی آهنی را فشار می دهد توی گلوی این شخص که زیر سنگ خوابیده است. ما هرچه فشار دادیم در حجره باز نشد تا ما کمک این بنده خدا برویم، خیلی ناراحت بودم هرچه در را فشار دادم موفق نشدم آن را باز کنم. آن شخص را می شناختم. یکی از تجار تهران بود. بازگشتم با کمال یأس خوابیدم، اما پس از مدتی دوباره بیدار شدم، آمدم داخل حیاط، دیدم حیاط همان حیاط سابق است. همان وقت وضویی گرفته و دویدم منزل حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی. زنگ زدم، ایشان داشتند نماز شب می خواندند. آمدند در را باز کردند، گفتم:«آقا، یک چنین چیزی برای ما اتفاق افتاده است. من نمی فهمم خواب بودم یا بیدار؟!» مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی فرمودند: «یک کشفی بوده برای شما، یک شهودی بوده، خواب نبوده است. آن کسی هم که دیدی فوت کرده و آن سنگ آسیاب هم تعلق به دنیایش است و آنی را هم که دیده ای بالای سر او ایستاده بود و با سیخ در گلویش فشار می داده ملک الموت بوده است و این در حالت جان کندن بوده که شما دیده بودید. چیزی نیست.» من برگشتم و ساعت و شب آن واقعه را یادداشت کردم. درآن وقت هم وسایل ارتباطی مثل امروز قوی نبود، بعد از چند روز خبر رسید که این شخص تاجر در همان شب، حالت احتضار و مرگش بوده است!» (ناگفته های عارفان، ص۵۲)   💐همیشه در انتظار هاتفی بود! «آیت الله شیخ جعفر سبحانی» ازامام خمینی قدس سره پرسید: «چند سال میرزا جواد آقا را درک کردید؟» امام قدس سره فرمودند: «من سه سال ایشان را درقم دیدم. همین قدر می دانم که وقتی او می آمد در فیضیه می نشست، مثل کسی بود که در انتظار یک هاتفی بود تا او را صدا بزند، برخیزد و نماز بخواند. یک نوع حالت انتظار داشت که وقت لقاءالله فرا برسد و برخیزد و نماز بخواند.» (بی قرار، ص۴۶)  💐رؤیت ارواح مؤمنین در وادی السلام نجف اشراف یک روز میرزا جواد آقا قدس سره میان درس این آیه را خوانده بود که: «انّ الّذنَ قَالُوا رَبُنَا الله ثُمّ استَقَامُوا تَتَنَزّلُ عَلَیهِم المَلَاِئکه ألاّ تَخَافُوا وَلَا تَحزَنُوا وَأبشِروُا بِالجَنّه الّتی کُنتُم تُوعَدون» (سوره ی فصلت، آیه ۳۰) و بین بحث فرموده بود: «نمردم و در وادی السلام نجف اشرف به رأی العین دیدم که ارواح مؤمنین دورهم حلقه زده اند.» (بی قرار، ص۶۸)   💐جفت شدن کفش های میرزا جواد آقا قدس سره همسرمرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی قدس سره می گوید: «من دیده بودم که کفش های میرزا جواد آقا جلوی پایش جفت می شد.» (بی قرار، ص۴۹)   💐چرا تکالیفت را انجام ندادی؟! «استاد شالچی» از شاگردان آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریز ی قدس سره می فرمایند: «روزی در درس حاج میرزا جواد آقا شرکت کردم. پس از درس، آقا دستوری را به من فرموند تا انجام بدهم. با اینکه تصمیم به انجام آن در نیمه های شب داشتم، اما به علت کار زیاد موفق به بیتوته و انجام دستور استاد در سحرگاه نشدم. فردا وقتی به درس استاد رفتم، هنگام بازگشت، چون برخاستم بیایم، استاد به من فرمودند: «شما تشریف داشته باشید!» آنگاه که شاگردان رفتند فرمودند:«چرا تکالیف تعیین شده را دیشب انجام ندادی؟» من به یکباره حیرت زده شدم که من با کسی صحبتی نکرده بودم و کسی جز خدا ازاین واقعه خبردار نبود. پس ازایشان عذر تقصیر خواستم. این بی توقیفی در شب بعد نیز رخ داد و باز استاد به من خاطرنشان کرد که دستورش را انجام نداده ام. پس از آن با تلاش وهمت دو چندان موفق به انجام دستوراستاد شدم و ازآن بهره مند گشتم» (ستارگان سپهر سلوک. ص۶۶) 💐چرا سخن میرزا جواد آقا قدس سره گیرا بود؟ «آیت الله حاج آقا سید حسین فاطمی » نقل می فرمود: «چون سخن ایشان از قلب بر می آمد، در دل ها اثر می گذاشت، مواعظ ایشان چنان بود که گویی در دل اهل جلسه، آتش شعله ور می کرد. چنان بود که گویی انسان را از این دنیا خارج و به عالم دیگر می برد. بعد از ایشان، پیوسته آرزوی یک چنین مجلسی را دارم و به دست نمی آورم.» (بی قرار، ص۵۴) @darolquran_saveh