eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
795 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🎋🌴🎋🌴🎋🌴 🌟🌺 کجای قرآن را بخوانم که فضائل علی عليه السلام در آن نباشد؟ معاویه وارد مکه شد، گروهی بر معاویه وارد شدند و گفتند: آیا می دانی که ابن عباس تفسیر قرآن می کند. معاویه گفت: ابن عباس پسر عمه ی پیغمبر بوده، او از هاشمیان است! اگر او نکند که تفسیر کند؟! گفتند: تفسیر می کند آیات را به نفع علی بن ابیطالب! ما از این شاکی هستیم! معاویه گفت: خودم رسماً وارد مجلس می شوم و جمع شان را برهم می زنم. معاویه وارد مجلس تفسیر ابن عباس می شود، ابن عباس با چنان کیفیتی تفسیر آیات می کرد که معاویه هیچ جای اعتراضی برخود ندید! بعد از مجلس معاویه رو به ابن عباس کرد و گفت: ابن عباس تو تفسیر آیات می کنی یا فضائل علی بن ابیطالب را بازگو می کنی؟! ابن عباس گفت: معاویه به من بگو کجای قرآن است که فضائل علی بن ابیطالب نیست؟ از خودت هم سوال می کنم جواب می دهی؟ ابن عباس گفت: ✨انَّما اَنتَ مُنذِرُ وَلِکُلِ قَومِ هاد✨این آیه برای کیست معاویه؟ معاویه گفت: رسول خدا فرمود منذر این امت منم و هادی وجود علی بن ابیطالب است! ولی ابن عباس حتما باید این آیه را بخوانی؟! ابن عباس گفت: ✨انَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرا✨بگو این آیه برای کیست معاویه؟ معاویه گفت: این هم قصه ی طهارت و عصمت علی بن ابیطالب و اهل بیتش است، درست! ولی حتما باید این را بخوانی؟ ابن عباس گفت: ✨انَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَالَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَ وَ یُوتونَ الزَّکوةَ وَ هُم رکِعون✨ معاویه این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: زمانی که علی بن ابیطالب انگشتر در راه خدا داد این آیه بر حق علی نازل شد، قبول دارم! ولی حتما این را باید بخوانی؟ ابن عباس گفت: ✨عمَّ یَتَساءَلون عَنِ النَّبَاِ العَظیم✨ معاویه بگو این آیه در حق کیست؟ معاویه گفت: رسول خدا فرمود خبر عظیم علی بن ابیطالب است که هم مردم ازش می پرسند و هم من از علی خواهم پرسید، ولی ابن عباس حتما باید این را بخوانی؟ ابن عباس گفت: ✨و اعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعا وَ لا تَفَرَّقوا✨ بگو ببینم این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: پیغمبر فرمود حبل الله علی بن ابیطالب است دست به دامن علی بزنید و جای دیگر نروید که گمراه می شوید. ولی باید همین را تفسیر کنی؟ ابن عباس گفت: ✨کفی بِاللهِ شَهیدا بَینی وَ بَینَکُم✨ این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: این قصه قصه ی علم علی ابن ابیطالب است که خدا همه ی علم جاری رو در سیره ی او تعریف می کند، ولی لازم است حتما این را بخوانی؟ ابن عباس گفت: ✨قلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ✨ بگو به من که این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: این هم ماجرای مباهله با اهل نجران است که خدا در این آیه علی بن ابیطالب را نفس پیغمبر می خواند، ولی برای مردم حتما باید همین را بخوانی؟ ابن عباس گفت: ✨ساَلَ سائِلٌ بِعَذابِ واقِع✨ این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: روز غدیر شخصی نزد رسول خدا آمد و گفت این سخنان از خودت بود یا از خدا؟ پیغمبر فرمود امر رسالت بود، شخص رو به پیغمبر کرد و گفت به خدا بگو بر من عذاب وارد کند که تحمل ولایت علی را ندارم و خداوند جلوی همگان دشمن علی را هلاک کرد، ابن عباس قبول دارم! آیا باید همین آیه را بخوانی؟ ابن عباس گفت: ✨یا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک✨ این آیه دیگر برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: این هم ماجرای ابلاغ ولایت علی بن ابیطالب است قبول دارم! ولی این را حتما باید بازگو کنی؟ ابن عباس گفت: ✨الیومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم✨ معاویه به من بگو این دگر برای کیست؟ معاویه گفت: این آیه هم اکمال دیانت در پرتوی ولایت علی بن ابیطالب است ولی آیه ای دیگر بخوان نه این! 💥ابن عباس از جا بلند شد و گفت: معاویه به من بگو کجای قرآن را بخوانم که فضل علی بن ابیطالب نباشد؟! کجا را بخوانم که از علی بیان نشده باشد؟! معاویه گفت: اصلاً ابن عباس بخوان ✨اذا زُلزِلَتِ الارضُ زِلزالَها✨ ابن عباس: معاویه در این مورد هم شرمنده ات هستم که حتی این آیه هم فضل علی بن ابیطالب است!!! معاویه گفت: علی در این آیه دگر چه می کند ابن عباس؟! ابن عباس گفت: نشنیدی بعد از رسول خدا یک سال نگذشته بود که زلزله ای بر مدینه آمد که همه ی مردم از شدت وحشت از خانه به در شده بودند و علی در میان شان حاضر شد و خواند این آیه را و پایش را بر زمین کوبید و فرمود: زمین! ابوتراب بر تو امر می کند آرام گیر!✋🏻 معاویه که از غضب بر خود می پیچید، گفت: ابن عباس راحت بگو تا قرآن باشد، علی هم خواهد بود❗️ 📚بحار الانوار ج ۴۴ ص ١٢٥ 🌴🎋🌴🎋🌴🎋🌴🎋🌴🎋🌴🎋🌴
‌🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 "کرامت امام رضا در حق دزد" تو "تبریز" و قبل انقلاب یه گروه تصمیم گرفتن برن "پا بوس امام رضا" علیه السلام. رئیس کاروان چند روز قبل حرکت تو خواب دید که امام رضا فرمودند داری میای "ابراهیم جیب بر" رو هم باخودت بیار. "ابراهیم جیب بر کی بود؟!" از اسمش معلومه "دزد مشهوری" بود تو تبریز که حتی کسی جرأت نمی کرد لحظه ای باهاش همسفر بشه چون سریع جیبشو خالی می کرد! حالا امام رضا در خواب بهش گفته بودند اینو با "خودت بیارش مشهد!" رئیس کاروان با خودش گفت: خواب که "معتبر" نیست تازه اگه من اونو بیارم کسی تو "کاروان" نمیمونه همه "استعفا" میدن میرن یه کاروان دیگه پس بیخیال! اما این خواب دو شب دیگه هم تکرار شد و رئیس چاره ای ندید جز اینکه بره "دنبال ابراهیم." رفت "سراغشو" بگیره که کجاس، بهش گفتند؛ تو فلان محله داره میچرخه برو اونجا از هر کی سوال کنی "نشونت" میده. بالاخره پیداش کرد! گفت: ابراهیم میای بریم مشهد؟ (ولی جریان خوابو بهش نگفت) ابراهیم گفت: من که پول ندارم تازه همین 50 تومن هم که دستم میبینی همین الان از یه "پیرزن دزدیدم! " رئیس گفت: عیب نداره تو بیا من "پولتم میدم." فقط به این شرط که حین سفر "متعرض" کسی نشی بعد که رسیدیم مشهد، "آزادی!" ابراهیم با خودش گفت؛ باشه اینجا که همه منو میشناسن نمیشه دزدی کرد بریم مشهد یه خورده پول "کاسب" شیم. کاروان در روز معینی حرکت کرد وسطای راه که رسیدن "دزدای سر گردنه" به اتوبوس "حمله کردن" و "جیب" همه و حتی ابراهیم که جلوی اتوبوس نشسته بود رو "خالی کردن" و بعدم از اتوبوس پیاده شدن و رفتن! اتوبوس که قدری حرکت کرد و در حالی که همه گریه میکردن که دیگه پولی برای برگشت ندارن، ابراهیم یکی یکی همه رو اسم میبرد و بهشون میگفت؛ از شما چقدر "پول دزدیدن" و بهشون میداد! رئیس گفت: "ابراهیم تو اینهمه پول از کجا آوردی؟!" ابراهیم خندید و گفت: وقتی "سر دسته دزدا" داشت از ماشین پیاده میشد همون لحظه جیبش رو "خالی کردم" و اونم نفهمید و از اتوبوس پیاده شد! همه "خوشحال" بودن جز رئیس کاروان که زد زیر گریه و گفت: "ابراهیم میدونی واسه چی آوردمت؟" چون "حضرت به من فرمودن،" حالا فهمیدم "حکمت" اومدن تو چی بوده؟ ابراهیم یه لحظه دلش تکون خورد گفت: یعنی "حضرت" هنوز به من "توجه" داره؟ از همونجا "گریه کنان" تا "مشهد" اومد و یه "توبه نصوح" کنار قبر حضرت کرد و بعدم با "تلاش و کار حلال،" پولایی رو که قبلا "دزدیده بود"" میفرستاد تبریز و حلالیت می طلبید." و در آخر هم در مشهد الرضا (ظاهرا مکانش نامعلومه) به رحمت خدا رفت... مشهد... روبروی ایوان طلا... خیره به گنبد طلا... اللهم صلي عليٰ عليِ بْنِ موسَي الرِضَا المرتضي.... 🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🍃🌺🍃🌺🍃 مباهله بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم ((«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْكاذِبِينَ» (آل‏ عمران-61) ترجمه: هرگاه بعد از علم و دانشی كه (درباره مسيح(ع)) به تو رسيده، (باز) كسانی با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آن‌ها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهيم )) گفته‌اند كه اين آيه و آيات قبل از آن، درباره هیئت نجرانی مركب از عاقب و سيد و گروهی كه با آن‌ها بودند نازل شده است، آن‌ها خدمت پيامبر (صلی‌الله عليه و آله و سلم) رسيدند و عرض كردند: آيا هرگز ديده‌ای فرزندی بدون پدر متولد شود، در اين هنگام آيه (ان مَثَلَ عيسی عِندَ الله ...) نازل شد و هنگامی‌که پيامبر (صلی‌الله عليه و آله و سلم) آن‌ها را به مباهله دعوت كرد، آن‌ها تا فردای آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصيت‌های نجران، اسقف (روحانی بزرگشان) به آن‌ها گفت: شما فردا به محمد (صلی‌الله عليه و آله و سلم) نگاه كنيد، اگر با فرزندان و خانواده‌اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسيد، و اگر با يارانش آمد با او مباهله كنيد، زيرا چيزی در بساط ندارد، ادامه دارد....... 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃🌺🍃 ادامه داستان مباهله فردا كه شد پيامبر (صلی‌الله عليه و آله و سلم) آمد در حالی كه دست علی بن ابی‌طالب (عليه‌السلام) را گرفته بود و حسن و حسين (عليهماالسلام) در پيش روی او راه مي‌رفتند و فاطمه (عليهاالسلام) پشت سرش بود، نصاری نيز بيرون آمدند در حالی كه اسقف آن‌ها پيشاپيششان بود هنگامی‌که نگاه كرد، پيامبر (صلی‌الله عليه و آله و سلم) با آن چند نفر آمدند، درباره آن‌ها سؤال كرد به او گفتند: اين پسر عمو و داماد او و محبوب‌ترين خلق خدا نزد او است و اين دو پسر، فرزندان دختر او از علی (عليه‌السلام) هستند و آن بانوی جوان دخترش فاطمه (عليهاالسلام) است كه عزيزترين مردم نزد او، و نزديك‌ترين افراد به قلب او است ... سيد به اسقف گفت: برای مباهله قدم پيش گذار. گفت: نه، من مردی را مي‌بينم كه نسبت به مباهله با كمال جرئت اقدام می‌كند و من مي‌ترسم راست‌گو باشد، و اگر راست‌گو باشد، به خدا يك سال بر ما نمي‌گذرد در حالی كه در تمام دنيا يك نصرانی كه آب بنوشد وجود نداشته باشد. اسقف به پيامبر اسلام (صلی‌الله عليه و آله و سلم) عرض كرد: ای ابوالقاسم! ما با تو مباهله نمي‌كنيم بلكه مصالحه مي‌كنيم، با ما مصالحه كن. پيامبر (صلی‌الله عليه و آله و سلم) با آن‌ها مصالحه كرد ...... و در روايتی آمده است اسقف مسيحيان به آن‌ها گفت: من صورت‌هایی را مي‌بينم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوه‌ها را از جا بركند، چنين خواهد كرد؛ هرگز با آن‌ها مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد، و يك نصرانی تا روز قيامت بر صفحه زمين نخواهد ماند. منبع:تفسیر آیه مباهله تفسیر نمونه ((روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روزمباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست. همچنین در اين روز حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام در حال ركوع انگشتر خود را به سائل داد، و آيه«انّما وليكم اللّه» در شأن آن حضرت نازل گشت.)) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 📚 از وهب نقل شده است: روزی شیطان برای حضرت یحیی طلا آشکار شد و اظهار داشت: می‌خواهم تو را نصیحت کنم، یحیی گفت: من به نصیحت تو تمایلی ندارم؛ ولی از وضع و طبقات مردم به من اطلاعی بده. شیطان گفت: بنی آدم از نظر ما به سه دسته تقسیم می‌شوند: 1. عده ای که مانند شما معصوم هستند و نیرنگ و حیله‌های ما در آنها تأثیر نمی کند. 2. دسته ای که در پیش ما شبیه توپی هستند که در دست بچه‌های شما است. به هر طرف بخواهیم آنها را می‌بریم و کاملا در اختیار ما هستند. 3. کسانی که رنج و ناراحتی آنها برای ما از دو دسته ی دیگر بیشتر است. تلاش می‌کنیم تا آنها را فریب دهیم، همین که فریب خوردند و قدمی به سوی ما برداشتند یک مرتبه متذکر می‌شوند و از کردهای خود پشیمان می‌گردند و روی به توبه و استغفار می‌آوردند و هر چه برای او رنج کشیده ایم از بین می‌برند. باز برای مرتبه ی دوم در صدد گمراه کردن آنها بر می‌آییم این بار نیز پس از آلوده شدن به گناه فورا متوجه می‌شوند و توبه میکنند، نه از آنها مأیوسیم و نه می‌توانیم مراد خود را از چنین افرادی بگیریم و پیوسته در رنجیم. الخزائن (نرافی) / 368. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍂🍃🍂🍃
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🗓سالروز نزول آیه تطهیر ❣رهبرمعظم انقلاب: ✅محبّت اهل‌بیت ریشه قرآنی دارد، ریشه حدیثی دارد؛ یک امر جدید نیست. اینکه قرآن می فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، این پاکیزگی و طهارتی که خدای متعال اراده کرده است در اهل‌بیت وجود داشته باشد، مقتضی همین عشق و محبّتی است که مسلمان ها به اهلبیت دارند؛ پس این محبت می شود وسیله وحدت مسلمین.  ♦️دشمنان اسلام مصلحت شان در این است که جنگ را به درون دنیای اسلام بکشانند، و متأسّفانه کشانده‌اند. ♦️ما ایستاده‌ایم در مقابل این توطئه‌ی دشمن و خواهیم ایستاد. و من به شما عرض بکنم، ما معتقدیم که به توفیق الهی و به اراده‌ و مشیّت الهی و باذن الله تعالیٰ، ما در این مقابله بر دشمنمان پیروز خواهیم شد. ۹۶/۹/۲
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 شأن نزول سوره هل آتی حسن و حسین علیهما السلام در کودکی بیمار شدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه دو نفر از اصحاب از آنها عیادت کرد. یکی از اصحاب به علی علیه السلام عرض کرد: چه خوب بود برای شفای دو فرزندت نذری برای خدا می کردی. حضرت علی علیه السلام فرمود: نذر می‌کنم اگر خوب شدند سه روز را روزه بگیرم. فاطمه نیز چنین گفت. حسن و حسین علیهما السلام هم گفتند: ما نیز سه روز روزه می گیریم.فضه، کنیز آنان، نیز همین نذر را کرد. چندی نگذشت که حسن و حسین علیهما السلام شفا یافتند. همه به نذر خود وفا کردند و روزه گرفتند، اما برای افطار چیزی در خانه نبود. علی علیه السلام نزد یکی از همسایگان یهودی اش که پشم‌باف بود و شمعون نام داشت رفت و گفت: آیا حاضری دختر محمد مقداری پشم برای تو بریسد و تو در برابرش کمی جو بدهی؟ شمعون گفت: بله. و به او کمی پشم داد. فاطمه علیهاالسلام یک‌سوم آن پشم را ریسید و یک صاع جو از شمعون گرفت. آن را آرد کرد و با آن پنج قرص نان پخت؛ برای هر نفر یک قرص نان. علی علیه السلام نماز مغرب را با پیامبر خدا گزارد و به منزل آمد. سفره را گستردند و هر پنج نفر سر سفره نشستند. هنگامی که امیرالمؤمنین اولین تکه را کند، ناگاه مسکینی در خانه را زد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد. من مسلمان مسکینی هستم. از آنچه می‌خورید به من بخورانید. خداوند از نعمت‌های بهشت به شما بدهد!» همه اهل خانه هر پنج قرص نان را به مسکین دادند، شب را گرسنه خوابیدند و چیزی جز آب نخوردند. فردای آن روز را نیز روزه گرفتند. فاطمه سلام الله علیها یک سوم دیگر از پشم را ریسید و یک صاع دیگر از جو را آرد کرد و پنج قرص نان پخت. بعد از نماز مغرب، همین که سر سفره نشستند، یتیمی به در خانه آمد و گفت: السلام علیکم اهل بیت محمد. من یتیمی مسلمان هستم. از آنچه می‌خورید به من نیز بدهید. خداوند شما را از نعمت های بهشتی اطعام کند.همه اهل خانه، آن شب را نیز گرسنه سپری کردند و چیزی جز آب نخوردند. فردا نیز همین اتفاق تکرار شد و این بار اسیری از مشرکین به در خانه آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد ما را اسیر می کنید و به بند می کشید، اما به ما غذا نمی‌دهید؟ آن شب نیز همه نان‌های خود را به اسیر دادند و با آب افطار کردند و گرسنه خوابیدند. فردای آن روز علی، حسن و حسین را نزد رسول خدا برد. آنها از فرط گرسنگی به خود می لرزیدند. پیامبر با دیدن آنان فرمود:« ای اباالحسن، حالت شما مرا سخت ناراحت می کند. نزد دخترم فاطمه برویم.»نزد فاطمه رفتند و دیدند او در محراب خود، از گرسنگی دچار ضعف شدیدی شده و چشمانش گود افتاده است. پیامبر او را به سینه چسباند و گفت: « به خدا پناه می‌برم. شما سه روز است که گرسنه‌اید!» جبرئیل نازل شد و گفت: « ای محمد، آنچه را خداوند برای تو در باره اهل بیت مهیا ساخته است، بگیر.» پیامبر فرمود: چیست؟ جبرئیل آیات آغازین سوره‌ی « هل أتی » را قرائت کرد تا رسید به آیه « إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْیكُم مَّشْكُورًا.» ؛ این پاداش شماست و از کوششتان سپاسگزاری شده است در روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام آمده است که جبرئیل در روز چهارم با ظرفی پر از گوشت فرود آمد. اهل بیت از آن خوردند تا سیر شدند ، ولی چیزی از غذا کاسته نشد. با توجه به آراء علمای شیعه و اكثر علمای اهل سنت و ... این سوره – حداقل 18 آیه اول آن – در شأن اهل بیت (ع) نازل شده است. اما این که عده ای تلاش دارند بدون سند و مدرک اقوال شاذ و نادر را را بر اقوال مشهور ترجیح دهند؛ نشان گر اوج مظلومیت اهل بیت (ع) است 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🔆 کجاها نباید خندید؟! 🔹به سرآستین پاره کارگری که دیوارت را می‌چیند، نخند. 🔸به پسرکی که آدامس می‌فروشد و تو هرگز نمی‌خری، نخند. 🔹به پیرمردی که در پیاده‌رو به زحمت راه می‌رود و شاید چند ثانیه کوتاه معطلت کند، نخند. 🔸به دستان پدرت ... به جارو کردن مادرت ... به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی به سر دارد ... به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی ... به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان نخند. 🔹نخند که دنیا ارزشش را ندارد ... که هرگز نمی‌دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند آدم‌هایی که هر کدام برای خود و خانواده‌ای همه چیز و همه کسند ... 🔸آدم‌هایی که برای زندگی تقلّا می‌کنند ... بار می‌برند ... بی‌خوابی می‌کشند ... کهنه می‌پوشند ... جار می‌زنند ... سرما و گرما را تحمل می‌کنند ... و گاهی خجالت هم می‌کشند ... 🔻خیلی ساده: 🔹هرگز به آدم‌هایی که ضعیف‌تر از تو هستند، نخند. روزی ممکن است تو جای آنها باشی. کسی چه می‌داند؟ 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🌺فضه نوبیه، خادمه الزهراء (علیها السلام) و مفسرة القرآن🌺 ✅پیروی و تبعیت از اهل بیت (علیهم السلام) 🔸پیروی خانم فضه از مولا و مولاة خود، در تمام آنات و احوال، در جریان نذر روزه برای شفای حسنین(علیهم السلام) به اوج خود می رسد. ایشان به پیروی از سروران خود، نه تنها نذر روزه کردند، بلکه در نحوه وفای به نذر و اطعام طعام به مسکین و یتیم و فقیر و گرسنه ماندن در این ایام، نیز تبعیت کامل داشتند تا اینکه سوره «هل اتی» نازل و ایشان همچون سروران خود، مورد مدح آیات حضرت قرآن قرار گرفت: عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ (علیه السلام) فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ : 🔅 يُوفُونَ بِالنَّذْر يَعْنِي عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهم السلام) وَ جَارِيَتَهُم🔅 📘بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏۳۵ ؛ ص۲۴۰ 🔸 تبعیت از اهل بیت(علیهم السلام)، این بانو را به مقامی رساند که باب الزهراء( علیها السلام) شد، جز معدود محرمان حَرَم وی که ارتباط زنان دیگر با حضرت، از طریق ایشان بود. 🔸خانم فضه در مقام محرمیت تا به آنجا پیش رفت که امام صادق(علیه السلام) به نقل از جدشان امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمایند: «... فاطمه(سلام الله علیها) از خوابی که دیده بود مرا مطلع کرد و به خدا و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم ) از من عهدگرفت که وقتی وفات کرد ، غیر از ام سلمه ،ام ایمن، فضه و از مردان‏ غیر از دو پسرش، عبدالله بن‏ عباس، سلمان فارسی، عمار یاسر، مقداد، ابوذر و حذیفه‏ کسی از آن مطلع نباشد.» 📘بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏۴۳ ؛ ص۲۰۷ ◾️🌿◾️🌿◾️🌿
✨﷽✨ ✍روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟ 💥هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند. و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم. همه‌ی این‌ها از یک دعای مادر است 📚 آیت الله میلانی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔴 بــــرتر از مُلکِ سلیمان علیه‌السلام... سلیمان گفت: «پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ‌كس نباشد، كه توبسيار بخشنده‌اى؛ و به او گفتيم: اين عطاى ماست، به هركس مى‌خواهى بى‌حساب ببخش و از هركس مى‌خواهى امساك كن. (ص/ ۳۵-۳۹) 🌕 امام صادق علیه‌السلام: فِی قَوْلِهِ تَعَالَی هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ قَالَ أَعْطَی سُلَیْمَانَ مُلْکاً عَظِیماً ثُمَّ جَرَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِی رَسُولِ اللَّهِ فَکَانَ لَهُ أَنْ یُعْطِیَ مَا شَاءَ مَنْ شَاءَ وَ یَمْنَعَ مَنْ شَاءَ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ أَفْضَلَ مِمَّا أَعْطَی سُلَیْمَانَ این آیه درباره‌ٔ سلیمان علیه‌السلام است، که پادشاهی شکوهمندی به او عطا شده بود، سپس این آیه درباره‌ٔ رسول‌خدا صلی الله علیه و آله جاری شد. ایشان چنان مقامی داشت که هرچه میخواست به هرکس که خود میخواست عطا میکرد و از هرکس که خود میخواست، دریغ میکرد و این‌گونه خداوند بخششی برتر از آنچه به سلیمان داده بود، به ایشان عطا کرد. 🌕 امام کاظم علیه‌السلام:  وَ اللَّهِ أُوتِینَا مَا أُوتِیَ سُلَیْمَانُ وَ مَا لَمْ یُؤْتَ سُلَیْمَانُ وَ مَا لَمْ یُؤْتَ أَحَدٌ مِنَ الْعَالَمِینَ... به خدا قسم! آنچه به سلیمان داده شده به ما نیز داده شده، به‌علاوه چیزهایی به ما عطا شده که به سلیمان و هیچ‌کس دیگر از جهانیان داده نشده است! 🌕امام صادق علیه‌السلام: کَانَ سُلَیْمَانُ عِنْدَهُ اسْمُ اللَّهِ الْأَکْبَرُ الَّذِی إِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَی وَ إِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ وَ لَوْ کَانَ الْیَوْمَ لَاحْتَاجَ إِلَیْنَا. سلیمان علیه‌السلام که اسم اعظم خدا را می‌دانست، همان نامی که اگر از وی چیزی خواسته می‌شد، عطا می‌کرد، و اگر به‌وسیله‌ٔ آن دعایی می‌شد، اجابت می‌گردید، اگر امروز در میان ما بود، به ما محتاج می‌شد! 🌕 امام صادق علیه‌السلام: أَیْ عَطَاءً غَیْرَ مَقْطُوعٍ عَنْهُمْ بَلْ هُوَ دَائِمٌ أَبَداً وَ مُلْکٌ لَا یَنْفَدُ وَ حُکْمٌ لَا یَنْقَطِعُ وَ أَمْرٌ لَا یَبْطُلُ إِلَّا بِاخْتِیَارِ اللَّهِ وَ مَشِیَّتِهِ وَ إِرَادَتِهِ الَّتِی لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ثُمَّ الْقِیَامَهًُْ. بخشش خداوند از او (حضرت مهدی عجل‌الله فرجه) قطع نمی‌شود؛ بلکه تا ابد این بخشش ادامه دارد و سلطنت او پایان نمی‌پذیرد و حکمرانی او تمام نمی‌شود و دستورات او از بین نمی‌رود مگر به خواست و اراده و مشیّت الهی و آن زمان را کسی نمی‌داند مگر خداوند؛ سپس قیامت برپا می‌شود. 📗تفسير نور الثقلين، ج ۵، ص ۲۸۲ 📗تفسير البرهان، ج ۵، ص ۳۳۸ 📗الکافی، ج۱، ص۲۶۸ 📗بحارالأنوار، ج۱۷، ص۷ ➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع) 🎥 استاد "حاج مهدی توکلی": ▪️حسین جان ما همگی نگران محرمیم...😔 🎙با نوای "کربلایی نریمان پناهی" 🥀بیاین بریم زیارت... دل همه‌مون لک‌زده برای کربلا! انگار توُ قفس‌یم و... بال و پرمون رو بسته‌ن! بیاین بریم زیارت! بلکه این بغض... بترکه و... کمی آروم بشیم!🌹 تیر از بس كه خورده بود حسین بر تنش مثل پیرهن شده بود نیزه هاشان تمام شد كم كم موقع سنگ ریختن شده بود نفسش بین راه بر می‌گشت موقع دست و پا زدن شده بود هرچه كردند رو به قبله نشد یعنی آنقدر پاره تن شده بود زیر انداز خانه‌های دهات كفن شاه بی‌كفن شده بود😭
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🔴 ارزش و نتیجه فرستادن صلوات در روز جمعه! 🌼رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) : در روز جمعه فراوان بر من صلوات فرستيد، كه هر كس درودش بر من بيشتر باشد ، مقام و منزلتش به من نزديك تر است . 🌼 و هر كس روز جمعه صد بار بر من صلوات بفرستد ، در روز قيامت با چهره نورانى محشور مى شود. 🌼 و هر كس در روز جمعه هزار بار بر من صلوات فرستد ، چشم از دنيا نبندد تا جايگاهش را در بهشت ببيند. 🌷💥🌷💥🌷💥🌷💥🌷💥 📗آثارالصادقین،ج۱۱،ص۲۱۶
🔆 عباس بابایی؛ جوان حزب‌اللهی که مخالفان انقلاب را هم جذب میکرد 🔻رهبر انقلاب: 🔰 سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجه‌ی این سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آن‌وقت آخرین درجه‌ی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را می‌تراشید و ریش می‌گذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه می‌لرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، می‌لرزید، که آیا می‌تواند؟ اما توانست. ⛔️ وقتی فرمانده بود، کار مشکل‌تر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت می‌کردند؛ حرف می‌زدند، اما کار نمی‌کردند؛ اما او توانست همان‌ها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونه‌یی از این قضایا را نقل کرد. 👨🏻‍✈️ خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شد. او جزو همان خلبان‌هایی بود که از اول با نظام داشت. ☀️ شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با این‌که نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقه‌ی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامی‌ها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود. 🏅 شهید بابایی می‌گفت دیدم در دعای کمیل شانه‌هایش از گریه می‌لرزد و اشک می‌ریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! ! این را بابایی پس ازشهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. ۸۳/۱۰/۲۳ 🗓 سالگرد شهادت ۱۵مرداد ۶۶ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌹🌹🌹 🕊🕊🕊 🇮🇷🇮🇷
🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ✍🏻داستانهایی از امام رضا (ع) 📚شما امام من هستید یکی از دوستان ابن ابی کثیر بعد از شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ، همه درباره امام بعدی دچار شک و تردید شده بودند. همان سال برای زیارت خانه خدا و دیدار بستگانم به مکّه رفتم. یک روز، کنار کعبه، علی بن موسی الرضا علیه السلام را دیدم. با خود گفتم: «آیا کسی هست که اطاعتش بر ما واجب باشد؟» هنوز حرفم تمام نشده بود که حضرت رضا علیه السلام اشاره ای کردند و گفتند: «به خدا قسم! من کسی هستم که خدا اطاعتش را واجب کرده است». خشکم زد. اول فکر کردم شاید متوجه نبوده ام و با صدای بلند چیزی گفته ام. اما خوب که فکر کردم، یادم آمد که حتی لب هایم هم تکان نخورده اند. با شرمندگی به امام رضا علیه السلام نگاه کردم و گفتم: «آقا!... گناه کردم... ببخشید!... حالا شما را شناختم. شما امام من هستید». حرف «ابن ابی کثیر» که به این جا رسید، نگاهش کردم ... بغض راه گلویش را گرفته بود. 📚گنجینه معارف پایگاه اطلاع رسانی حوزه 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
✅حق النّاس 🍀❣🍀 ✍شخصی از حضرت آیت الله بهجت(ره) درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند: «تا می‌توانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند مجددا مشغول ذکر شدند. 🔅 بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیانا گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّ‌الناس است نباشد.» باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.» 📚منبع: فریادگر توحید، ص ٢١٨ ‌💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🔳حدیث زیبا درباره محرم🔳 ✍ابن عباس نقل می کند : ▫️جبرئیل امین از جانب پروردگار جلیل هبوط کرد و گفت: ای محمّد(صلی الله علیه وآله)، خدای علیّ اَعلی به تو سلام می رساند، و تو را به درود و اِکرام مخصوص می گرداند و به تو می فرماید: به عزّت و جلالم سوگند، برای فاطمه(علیهاالسلام) شیعیان پاک و پاک شده ای خلق می کنم. ▪️این شیعیان اموالشان را در راه عزای حسین(علیه السلام) انفاق می کنند، و در راه زیارت حسین(علیه السلام) جان می دهند، و عزای وی را در مجالسشان به پا می کنند، خالصانه بر وی اشک می ریزند، خوابشان را کم می کنند، و از این شیوه باز نمی گردند ... ▫️آگاه باشید، هرکس در راه عزا و زیارت حسین بن علی علیهما السلام به مقدار درهمی انفاق نماید؛ 👈 ملائکه در آنچه انفاق نموده است تا روز قیامت با او داد و ستد می کنند، و به ازای هر درهم، هفتاد حسنۀ به وی می دهند، و خداوند برای او قصری در بهشت بنا خواهد کرد. 📓تَظَلُّمُ الزَّهرَاء(علیهاالسلام)، ص73-74 🔳◾️◾️◾️
❗️تلنگر ❗️ 🔹 تحمیل و پذیرش مطالبات جریان باطل، محصول «اراده ولیّ حق» نیست !! بلکه محصول عملکرد «اطرافیان ولیّ »است❗️ 👈 همان ها که حتی در صف اول نمازند ❗️ ✅ رهبرمعظم انقلاب با اشاره به این واقعیت در تحقق واقعه عاشورا می‌فرمایند: 👈 «مسجد کوفه مملو از جمعیتی شد که پشت سر ابن زیاد به نماز عشا ایستاده بودند !!! ❓ چرا چنین شد؟ 😔 👌 بنده که نگاه می‌کنم، می‌بینم ❗️ و بعضیشان در نهایت بدی عمل کردند. 😔 مثل چه کسی؟ مثل شریح قاضی❗️ شریح قاضی که جزو بنی‌امیّه نبود! کسی بود که می‌فهمید حق با کیست. می‌فهمید که اوضاع از چه قرار است. وقتی هانی بن عروه را با سر و روی مجروح به زندان افکندند، سربازان و افراد قبیله‌ او اطراف قصر عبیدالله زیاد را به کنترل خود درآوردند. ابن زیاد ترسید. 😱 آنها می‌گفتند: شما هانی را کشته‌اید. ابن زیاد به شریح قاضی گفت: برو ببین اگر هانی زنده است، به مردمش خبر بده. شریح رفت و دید که هانی بن عروه زنده، اما مجروح است. تا چشم هانی به شریح افتاد، فریاد برآورد: ای مسلمانان! این چه وضعی است؟! پس قوم من چه شدند؟! چرا سراغ من نیامدند؟! چرا نمی‌آیند مرا از این‌جا نجات دهند؟! مگر مرده‌اند؟! ❓😔 ⚠️😔 شریح قاضی می‌گوید: می‌خواستم حرف‌های هانی را به کسانی که دورِ دارالاماره را گرفته بودند، منعکس کنم. اما افسوس که جاسوس عبیدالله آن‌جا حضور داشت و جرأت نکردم ! 😳❗️ جرأت نکردم یعنی چه؟😡❗️ 👌یعنی همین که ما می‌گوییم «ترجیح دنیا بر دین!» 😔 🤔 شاید اگر شریح ، همین یک کار را انجام می‌داد، تاریخ عوض می‌شد. ↪️ 👈 اگر شریح به مردم می‌گفت که هانی زنده است، اما مجروح در زندان افتاده و عبیدالله قصد دارد او را بکشد⚠️ 👌 با توجّه به این‌که عبیدالله هنوز قدرت نگرفته بود، آنها می‌ریختند و هانی را نجات می‌دادند. 👌 با نجات هانی هم قدرت پیدا می‌کردند، روحیه می‌یافتند، دارالاماره را محاصره می‌کردند، عبیدالله را می‌گرفتند‌؛ یا می‌کشتند و یا می‌فرستادند می‌رفت. 👌 آنگاه کوفه از آنِ امام حسین علیه‌السّلام می‌شد و ! 😥 👌اگر واقعه‌ کربلا اتّفاق نمی‌افتاد؛ یعنی امام حسین علیه‌السّلام به حکومت می‌رسید.😊🌹 👌 حکومت حسینی، اگر شش ماه هم طول می‌کشید برای تاریخ، برکات زیادی داشت. گرچه، بیشتر هم ممکن بود طول بکشد...... ✍ این نقش و عملکرد شریح بود در آن فراز تلخ تاریخ !😔 نقش و عملکرد ما را هم آیندگان بررسی خواهند کرد !!❗️⚠️ التماس تفکر ❗️
‌🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 📚صد دينار حواله حضرت اباالفضل العباس عليه السلام ثقه الاسلام جناب آقاي حاج شيخ علي رضا گل محمدي ابهري زنجاني، شب 27 جمادي الثانيه سال 1416 هـ ق در حرم مطهر كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام نقل كرد: يكي از اهالي كربلا، عربي را مي‌بيند كه در حرم حضرت قمر بني هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام كنار ضريح مطهر ايستاده و با حضرت سخن مي‌گويد. آقا جان، صد دينار از شما پول ‌مي‌خواهم؛ مي‌د‌هي كه بده و اگر نمي‌دهي مي‌روم به حرم حضرت سيدالشهداء امام حسين عليه السلام شكايت شما را به آن حضرت مي‌كنم. سپس سرش را به طرف ضريح مطهر برده و مي‌گويد: فهميدم، فهميدم! و از حرم بيرون مي‌رود. عرب مزبور به بازار رفته و به يكي از مغازه داران مي‌گويد: آقا فرموده است صد دينار به من بده. او مي‌گويد: نشاني شما از آقا چيست؟ مي‌گويد: به اين نشان، كه پسر شما مريض شده و شما صد دينار نذر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام كردي؛ بده! و او هم صد دينار را مي‌دهد. ناقل مي‌گويد: به مرد عرب گفتم: چطور شد با حضرت صحبت كردي و نتيجه گرفتي. گفت: به حضرت گفتم اگر پول ندهي، ميروم شكايت شما را به برادرت امام حسين عليه السلام مي‌كنم. اينجا بود كه ديدم حضرت، داخل ضريح ظاهر شد و در حاليكه روي صندلي نشسته بود، حواله‌اي به من داد.من هم رفتم و از بازار گرفتم. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🌴🎋🌴🎋🌴🎋🌴 *روزی حضرت داود علیه السلام از منزل خود بیرون رفت و زبور می خواند و* چنان بود که هرگاه آن حضرت زبور می خواند از حسن صوت او جمیع وحوش و طیور و جبال و صخور حاضر می شدند و گوش می کردند و هم چنان می رفت تا به دامنه کوهی رسید که به بالای آن کوه پیغمبری بود حزقیل نام و در آن جا به عبادت مشغول بود. چون آن پیغمبر صدای مرغان و وحوش و حرکت کوه ها و سنگ ها دید و شنید، دانست که داود است که زبور می خواند. حضرت داود به او گفت: ای حزقیل! اجازه می دهی که بیایم پیش تو؟ عابد گفت: نه، حضرت داود به گریه افتاد، از جانب حضرت باری به او وحی رسید: داود را اجازه ده، پس حزقیل دست داود را گرفت و پیش خود کشید. حضرت داود از او پرسید: هرگز قصد خطیئه و گناهی کرده ای؟ گفت: نه، گفت: هرگز عجب کرده ای؟ گفت: نه، گفت: هرگز تو را میل به دنیا و لذات دنیا به هم می رسد؟ گفت: به هم می رسد، گفت: چه می کنی که این را از خود سلب می کنی و این خواهش را از خود سرد می نمایی؟ گفت: هرگاه مرا این خواهش می شود، داخل این غار می شوم که می بینی و به آنچه در آنجاست نظر می کنم، این میل از من برطرف می شود. حضرت داود به رفاقت او داخل آن غار شد، دید که یک تختی در آنجا گذاشته است و در روی آن تخت، کلّه آدمی و پاره ای استخوان های نرم شده گذاشته و در پهلوی او لوحی دید از فولاد و در آنجا نقش است که من فلان پادشاهم که هزار سال پادشاهی کردم و هزار شهر بنا کردم و از چندین باکره ازاله بکارت کردم و آخر عمر من این است که می بینی که خاک فراش من است و سنگ بالش من و کرمها و مارها همسایه منند، پس هر که زیارت من می کند، باید فریفته دنیا نشود، گول او نخورد!![1] پی نوشت [1] الأمالى، صدوق: 99، المجلس الحادى و العشرون، حديث 8؛ كمال الدين: 2/ 524، باب 46، حديث 6؛ بحار الأنوار: 14/ 25، باب 2، حديث3 🌴🎋🌴🎋🌴🎋🌴🎋🌴🎋🌴
〰〰〰〰 🔆 ✍ زبان گرسنگی در قيامت 🔹روزی لقمان حكيم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه‌دار و هر چه بر زبان راندى، بنويس. شبانگاه همه آنچه را كه نوشتى، بر من بخوان؛ آنگاه روزه‏‌ات را بگشا و طعام خور. 🔸شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. ديروقت شد و طعام نتوانست خورد. 🔹روز دوم نيز چنين شد و پسر هيچ طعام نخورد. 🔸روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را خواند، آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هيچ طعام نخورد. 🔹روز چهارم، هيچ نگفت. 🔸شب، پدر از او خواست كه كاغذها بياورد و نوشته‏‌ها بخواند. 🔹پسر گفت: امروز هيچ نگفته‏‌ام تا بخوانم. 🔸لقمان گفت: پس بيا و از اين نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قيامت، آنان كه كم گفته‏‌اند، چنان حال خوشى دارند كه اكنون تو دارى. 〰〰〰〰〰〰 〰〰〰〰〰〰
🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊 الگو برداری از شهداء 📣 شهید مدافع حرم ❤️ شهیدی که هیچ وقت کودکش را بغل نکرد تو زندگيش هرچي داشت بخشيد به كسايي كه نياز داشتن ماشينشو فروخت برا كمك به يه خانواده وتهيه جهيزيه از حقوقش همه رو ميبخشيد اگر ميفهميد كسي از نيروهاش نياز داره اگر خودش نداشت قرض ميكرد و به ديگران كمك ميكرد وقتي بهش اعتراض ميشد كه تو كه خودت نداري صبر كن پولي گيرت اومد اونوقت كمك ميكني ميگفت شايدبه من قرض بدن ولي به اون نه كمك كه ميكرد هيچ وقت انتظار برگشت اون پولو نداشت با اينكه تو سوريه عراق و حتي بين حزب الله همه به خوبي مرتضي رو ميشناختن وروي فرمانده جوان 32 ساله حساب ويژه باز ميكردن ولي اينجا كسي مرتضي رو نميشناخت حتي كسي نميدونست مرتضي فرمانده هست يه لبخند ملايم هميشه رو لباش بود خستگي ناپذير تو هرچي كه فكرشو ميشه كرد از ماموريت كه ميامد در اوج خستگي حتي يك لحظه رو از خانواده دريغ نميكرد مرتضي دلم برات تنگ شده حيف كه خيلي كم پيش ما بود حيف كه لياقتشو نداشتيم بهش گفتم مرتضي بسه ديگه تا كي ميخواي بري هر دفعه فقط يه لبحند ميزد گفتم تو يدونه هستيا فكر مادرت رو كن ميگفت من نباشم يكي بايد باشه كه اونجا اون يه نفر هم مادر داره فرقي نميكنه ما ساده بوديم آقا مرتضي اونجا همه كاره بود و اونقدر مرد بود كه اينجا حتي به يك نفر هم نگفته بود اونجا فرمانده تمام نيروهاي حيدريون هست بارها و بارها مجروح شد و جز همسرش وبرادر همسرش كه همرزمش بود هيچ كس خبر نداشت آدمو يه سري حرفا داغون ميكنه كه ميگن برا پول رفتن برا حق ماموريت كسي نميدونه شنيدم تو حسابش وقتي شهيد شد فقط 100 هزار تومان بود نه خونه اي نه ماشيني چقدر بعضي ها كم لطفاً يه روز تو يه عمليات مجبور به عقب نشيني شد همه افراد تحت امرشو به سلامت به عقب برگردوند بهش گفتن به ايران برگرده درصورتي كه لباسي نداشت برا برگشت يكي از بچه ها پولي بهش ميده كه لباسي تهيه كنه و برگرده يه پيراهن يه شلوار خريد با يه كفش كهنه برگشت چه جوري يه سري از آدما ميخوان جواب پس بدن كه اينا برا پول رفتن 🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊