eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
730 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
11 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆امام و اقرار دزد مردى نزد امام على عليه السلام آمد و اقرار به دزدى كرد، حضرت فرمود: از قرآن چيزى مى توانى قرائت بنمائى ؟ عرض كرد: بلى ، سوره بقره را مى دانم . فرمود: تو را به جهت سوره بقره بخشيدم . اشعث بن قيس گفت : آيا حدى از حدود خدا را معطل مى گذارى ؟ فرمود: تو چه مى فهمى ؟ هر آينه براى امام است كه هرگاه كسى خودش اقرار به دزدى بكند، او را بخواهد حد بزند يا عفو نمايد؛ ولى هرگاه دو نفر شهادت دادند تعطيل حدود روا نيست  📚قضاوتهاى اميرالمؤ منين عليه السلام ص 119 (نوشته تسترى ). •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆جواب امام زمان را چه بدهم شيخ زين العابدين مازندرانى از شاگردان صاحب جواهر و شيخ انصارى ساكن كربلا بوده است در مورد سخاوت و انفاق او نوشته اند: تا مى توانست قرض مى كرد و به محتاجان مى داد، و هر چند وقت كه بعضى از هند به كربلا مى آمدند قرضهاى او را مى دادند. روزى بينوائى به در خانه او رفت و از او چيزى خواست . شيخ چون پولى در بساط نداشت ، باديه مسى منزل را برداشت و به او داد و گفت : اين را ببر و بفروش . دو سه روز بعد كه اهل منزل متوجه شدند كه باديه نيست فرياد كردند كه : باديه را دزد برده است . صداى آنان در كتابخانه به گوش شيخ رسيد؛ فرياد برآورد كه : دزد را متهم نكنيد، باديه را من برده ام . در يكى از سفرها كه شيخ به سامرا مى رود، در آنجا سخت بيمار مى شود. ميرزاى شيرازى از او عيادت مى كند و او را دلدارى مى دهد. شيخ مى گويد: من هيچگونه نگرانى از موت ندارم وليكن نگرانى من از اين است كه بنا به عقيده ما اماميه وقتى كه مى ميريم روح ما را به امام عصر عليه السلام عرضه مى كنند. اگر امام سئوال بفرمايند: زين العابدين ما به تو بيش از اين اعتبار و آبرو داده بوديم كه بتوانى قرض كنى و به فقرا بدهى ، چرا نكردى ؟ من چه جوابى به آن حضرت مى توانم بدهم ؟! گويند ميرزاى شيرازى پس از شنيدن اين حرف متاءثر مى شود به منزل مى رود هر چه وجوهات شرعى در آنجا داشته ميان مستحقين تقسيم مى كند. 📚سيماى فرزانگان ص 357. •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆مدارا با اعمال فرماندار در ايامى كه (هشام بن اسماعيل ) (دائى عبدالملك مروان ) از طرف يزيد فرماندار مدينه بود حضرت سجاد عليه السلام را اذيت و آزار مى داد. چون از مقامش عزل شد و وليد بر سر كار آمد، دستور داد هشام را توقيف نمايند، تا هر كس از وى شكايت دارد مراجعه كند. در اين موقع هشام گفت : از هيچ كس نمى ترسم مگر از على بن الحسين عليه السلام و اين بخاطر اذيتهائى بود كه به حضرتش وارد نموده بود. امام به هنگام زندانى بودن هشام ، از درب خانه مروان (خواهرزاده او) عبور كرد، و قبلا به بعضى آشنايان خود (كه در توقيف هشام دخالت داشتند) فرمود: با يك كلمه هم او را اذيت نكنند. حتى امام پيغام به هشام فرستاد و فرمود: نظر كن اگر از پرداخت مالى كه به عنوان جريمه يا مجازات از تو مى خواهند ناتوانى ، ما مى توانيم آن را بپردازيم ، پس تو از ناحيه ما و هركس از ما اطاعت مى كند آرامش خاطر داشته باش . همين كه هشام امام را از نزديك با مدارا كردن به او و سرپوش نهادن به كارهاى بدش ديد، فرياد زد: خداوند خود اعلم و آگاه است كه مقام رسالتش را در چه محلى قرار دهد. 📚مردم اينگونه برخورد كنيم ص 22 - تاريخ طبرى 8/61. •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆شيخ جعفر كاشف الغطاء از علماى بزرگ و حليم يكى (شيخ جعفر كاشف الغطاء) بوده است . روزى شيخ مبلغى بين فقراى اصفهان تقسيم كرد و پس از اتمام پول ، به نماز جماعت ايستاد. بين دو نماز كه مردم مشغول خواندن تعقيبات بودند، سيدى فقير آمد و با بى ادبى مقابل امام جماعت ايستاد و گفت : اى شيخ مال جدم - خمس - را به من بده . فرمود: قدرى دير آمدى ، متاءسفانه چيزى باقى نمانده است . سيد با كمال جسارت آب دهن خود را به ريش شيخ انداخت ! شيخ نه تنها هيچگونه عكس العملى خشنونت آميزى از خود نشان نداد، بلكه برخاست و در حالى كه دامن خود را گرفته بود در ميان صفوف نمازگزاران گردش كرد و گفت : هر كس ريش شيخ را دوست دارد به اين سيد كمك كند مردم كه ناظر اين صحنه بودند اطاعت نموده ، دامن شيخ را پر از پول كردند. سپس همه پولها را آورد و به آن سيد تقديم كرد و به نماز عصر ايستاد. 📚سيماى فرزانگان ص 338 - فوائد الرضوية ص 74 •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆اذيت كبوتر باز شيخ ابوعلى ثقفى ) را همسايه اى بود كبوتر باز، كبوتران وى بر بام خانه شيخ مى نشستند، و خود براى پرواز دادن كبوتران پيوسته سنگ پرتاپ مى كرد و شيخ از اين جهت در اذيت بود. روزى شيخ در خانه خود نشسته و به خواندن قرآن اشتغال داشت . همسايه به قصد كبوتران سنگى پرتاب كرد و سنگ بر پيشانى شيخ آمد و پيشانى او شكست و خون جارى شد. اصحاب شاد شدند و گفتند: فردا شيخ نزد حاكم شهر خواهد رفت و دفع شر كبوترباز را خواستار خواهد شد و ما از رحمت او آسوده مى شويم . شيخ خدمتكار را بخواند و گفت : به باغ برو و شاخى از درخت بياور. خادم رفت و شاخه اى آورد. شيخ گفت : اكنون اين چوب را پيش كبوتر باز ببر و بگو از اين پس كبوتران خود را با اين چوب پرواز بدهد و سنگ نيندازد. 📚نمونه معارف 4/368. •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌱🌱🌱🌱🌱 🔆 پناهندگى به مولاى خود سيد جليل القدر جناب آقاى سيد محمّد جعفر نقل فرمود: در سالى باتفاق مرحوم والده كربلا مشرف بودم و آن مرحومه مريض شد و مرضش بيش از چهل روز طول كشيد و به اين واسطه مبتلاى به قرض ‍ بسيارى شدم . در اين مدت هم ، نه از شيراز و نه از راه ديگر، چيزى بمن نرسيد، پناهنده به مولاى خود آقا سيدالشهداء(علیه السلام ) شده به حرم مطهر مشرف شدم . همان بالاى سر عرض كردم يا مولاى شما كه مى دانى چقدر ناراحت و گرفتار هستم به فرياد من برسيد. از حرم خارج شدم پس از فاصله كمى نماينده مرحوم آية اللّه آقا ميرزا محمّد تقى شيرازى اعلى اللّه مقامه بمن رسيد وگفت از طرف ميرزا سفارش شده كه هر چه لازم داريد به شما بدهم ، گفتم : تا چه اندازه ؟ گفت : تعيين نشده بلكه هر چه شما تعيين كنيد. پس تمام قروض را اداء كردم و تا كربلا مشرف بودم تمام مخارج من تاءمين گرديد. 📚 معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده 🌱🌱🌱🌱🌱 ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆هيچكس را از كربلا به سوى جهنم نمى برند آخوند ملا محمّد كاظم هزار جريبى (رضوان اللّه عليه ) فرمود: شنيدم از آقا ميرزا محمّد شهرستانى كه عالم جليل القدرى بود كه بر جنازه سيدبحرالعلوم نماز خواند فرمود: من در اوايل جوانى مجاورت زمين كربلا را اختيار كرده بودم رفيقى داشتم صالح و متقى مجاور نجف اشرف بود از اهل خاتون آباد، اسمش حاج حسنعلى بود مكرر مرا تكليف مى كرد كه به نجف رويم و در آنجا مجاورت نمائيم زيرا در كربلا قساوت مى آورد و مجاورت در نجف به مراتب بهتر است ، تا شبى خواب ديدم در رواق حضرت اميرالمؤ منين (علیه السلام ) مى باشم و همان رفيقمان حاج حسنعلى هم آنجا بود و بر من مجاورت كربلا را باز انكار مى كرد. نا گاه ديدم آقا امام زمان (عجل اللّه فرجه الشريف ) در رواق تشريف دارند حاج حسن على خدمت آن حضرت عرض كرد: شما اينجا تشريف داريد و مردم به زيارت شما، به سامرا مى آيند. فرمود: آنجا هم هستم پس بدست مبارك اشاره كرد بسوى ضريح و فرمود: بِحَقِّ اَمي رِالْمُؤ مِني نَ لايُقَوِّدُونَ اَحَدا مِنْ كَرْبَلا اِلى جَهَنَّم يعنى : به اميرالمؤ منين قسم كه هيچ كس را از كربلا به سوى جهنم نبرند. سپس فرمود: به شرط اين كه شبى را در آنجا مانده باشد من گمان كردم مقصود حضرت از بيتوته يعنى مشغول عبادت باشد. من عرض كردم : ما شبها را مى خوابيم تا هنگام طلوع آفتاب ، فرمود: اگر چه خوابيده باشد تا هنگام طلوع آفتاب به اين جهت من هم مجاورت زمين كربلا را اختيار كردم . 📚كرامات الحسينية جلد اول معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆گامهائى كه جهت حضرت برداشت ✨مخلص و مداح اهلبيت عصمت و طهارت عليهم صلوات اللّه اجمعين آقاى امير محمّدى نقل كرد: يكى از شبهاى جمعه مقارن با ساعت يك نصف شب آمدم تخت فولاد (قبرستان مؤ منين و علماى مشهور در اصفهان ) ديروقت بود مردم خواب بودند ماشين را خاموش نموده و با هُل آنرا داخل تكيه كردم . يك چند زيلو روى هم بود آمدم و بروى آنها نشستم و سيگارى روشن كردم تا بعد بروم استراحت كنم . ناگهان چشمم به مقبره آقاى سيد محمّدباقر درچه اى استاد مرحوم آية اللّه بروجردى رضوان اللّه تعالى عليه افتاد روى به آسمان كردم صدا زدم خدايا من مى دانم آقا سيد محمّدباقر در خانه تو آبرو دارداين سيد امشب بخواب من بيايد و يك خبرى از آن دنيا بمن بدهد. سيگارم تمام شد رفتم خوابيدم در عالم رؤيا ديدم جمعيتى دورتا دور كه بعضى نشسته و برخى ايستاده بودند. در اين هنگام ديدم آقا سيد محمّد باقر درچه اى يك پيراهن سفيد پوشيده و يك عرقچين بر سرش مى باشد اشاره بمن نمود و صدا زد هر قدمى كه براى امام حسين (علیه السلام ) در دنيا برداشتم در اينجا (عالم برزخ ) دارند پايم حساب مى كنند. يعنى دنيا و آخرت اگر مى خواهى در خانه امام حسين (ع ) را رها نكن . 📚كرامات الحسينية جلد اول معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆توسل به حضرت اباالفضل (علیه السلام ) مداح اهل بيت (عليهم السلام ) آقاى امير محمّدى كه خدا حوائج دين و دنيا و آخرت ايشان را عنايت كند برايم نقل فرمود: چند روز قبل يك نفر يهودى در اصفهان يك كيسه نقره از قبيل گلدان و ساير چيزهاى نقره قديمى و پر ارزش داشته وارد اتوبوس خط واحد مى گردد و روى يكى از صندلى ها مى نشيند و كيسه را هم كنار پايش مى گذارد و چون راه مقدارى طولانى بوده او را مقدار خوابى مى ربايد. وقتى چشم باز مى كند مشاهده مى كند كه كيسه اش نيست بر سرزنان پياده مى شود. در راه به آقا قمر بنى هاشم (ع ) توسّل پيدا مى كند و يك گوساله نذر مى نمايد (اى قمر بنى هاشم من نمى دانم تو كى هستى اما همين را مى دانم كه اين شيعه ها به تو توسل مى كنند وتو حوائج آنها را مى دهى حالا از تو مى خواهم كه مال و دارائيم را به من برگردانى من هم همين الان يك گوساله نذر تو مى كنم .) مى گفت : آمد درب مغازه قصابى پول يك گوساله را به او مى دهد و مى گويد: اين گوساله را ذبح كن و به فقراء و مستمندان و مستضعفان بده و بگو نذر آقا ابوالفضل (ع ) است . مى گويد: فرداى آن روز آمدم درب مغازه نشسته بودم و در فكر بودم يك وقت ديدم يك نفر وارد شد و دو گلدان نقره دستش است و مى گويد: آقا اينها را مى خرى ؟ نگاه كردم ديدم گلدانهاى نقره خودم است گفتم : اينها خوب نقره هائى است و قيمتش خيلى است من مى خواهم اگر باز هم دارى با قيمت خوب از شما مى خرم . گفت : بله دارم اما در منزل است ، گفتم : خوب نمى خواهد بياورى مى ترسم برايت اسباب زحمت شود و دكاندارهاى ديگر بفهمند و ترا اذيت كنند، تو آدرس منزل را بده من خودم با شاگردم مى آيم ، آدرس را به من داد و رفت من هم رفتم كلانترى يك پليس مخفى را كه يكى از رفقا بود جريان را به او گفتم و او را با خود سر قرار و آدرس بردم . درب را زدم آمد درب را باز نمود ما را به زير زمين منزلش برد ديدم همان كيسه خودم است . به پليس گفتم : همان كيسه خودم است و اسلحه اش را در آورد او را دستگير كرد و به كلانترى برد. من هم كيسه نقره ام را برداشتم و به مغازه بردم ..اى مسلمانها و اى شيعه ها قدر آقاى خود حضرت ابوالفضل را داشته باشيد كه آقا خيلى كارها از دستشان بر مى آيد. 📚كرامات الحسينية جلد اول معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده •✾•🚩•✾•🚩•✾
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆امام زمان (علیه السلام ) روضه مى خواند شهيد عظيم الشاءن شيخ احمد كافى واعظ اهلبيت (عليهم السلام ) رضوان اللّه تعالى عليه نقل فرمود كه خود مرحوم ملا احمد مقدس اردبيلى فرمود: با طلاب ها پياده كربلا مى آمديم (اوقات زيارتى حضرت اباعبداللّه (ع ) كه مى شود از نجف ده تا ده تا، بيستا بيستا، حركت مى كنند و كربلا مى آيند) در بين راه يك آقا طلبه اى بود كه گاهى براى ما روضه مى خواند كه امام حسين (ع ) يك نمكى در حنجره اش گذاشته بود. مقدس اردبيلى مى فرمايد: آمدم كربلا زيارت اربعين بود از بسكه ديدم زائر آمده و شلوغ است ، گفتم : داخل حرم نروم با اين طلبه ها مزاحم زوار از راه دور آمده نشويم . گفتم : همين گوشه صحن مى ايستم زيارت مى خوانم ، طلبه ها را دور خودم جمع كردم يك وقت گفتم : طلبه ها اين آقا طلبه اى كه در راه براى ما روضه مى خواند كجا است ، گفتند: آقا در بين اين جمعيت نمى دانيم كجا رفته است . در اين اثناء ديدم يك عربى مردم را مى شكافت و بطرف من آمد و صدا زد ملا احمد مقدس اردبيلى مى خواهى چه كنى ؟ گفتم مى خواهم زيارت اربعين بخوانم ، فرمود: بلندتر بخوان من هم گوش كنم . زيارت را بلندتر خواندم يكى دو جا توجه ام را به نكاتى ادبى داد وقتى كه زيارت تمام شد به طلبه ها، گفتم : اين آقا طلبه پيدايش نشد؟ گفتند: آقا نمى دانيم كجا رفته است يك وقت اين عرب بمن فرمود مقدس اردبيلى چه مى خواهى ، گفتم : يكى از اين طلبه ها در راه براى ما گاهى روضه مى خواند، نمى دانم كجا رفته ، مى خواستم اينجا بيايد و براى ما روضه بخواند. آقاى عرب بمن فرمود مقدس اردبيلى مى خواهى من برايت روضه بخوانم ؟ گفتم : آرى آيا به روضه خواندن واردى ؟ فرمود: آرى كه در اين اثناء ديدم عرب رويش را به طرف ضريح اباعبداللّه الحسين (ع ) كرد و از همان طرز نگاه كردن ما را منقلب كرد يكوقت صدا زد يا اباعبداللّه نه من و نه اين مقدس اردبيلى و نه اين طلبه ها هيچ كدام يادمان نمى رود از آن ساعتى كه مى خواستى از خواهرت زينب (عليهاالسلام ) جدا شوى در اين هنگام ديدم كسى نيست فهميدم اين عرب مهدى زهرا(عليهاالسلام ) بوده واقعا ساعت حساس و عجيبى بود. 📚كرامات الحسينية جلد اول معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🔆در بروى عزادارن باز گرديد عالم ربانى استوره تقوا معلم اخلاق ، مخلص اهلبيت عصمت و طهارت و ولايت (صلوات اللّه عليهم اجمعين ) شهيد محراب آية اللّه سيد عبدالحسين دستغيب (رضوان اللّه تعالى عليه ) نقل فرمود: در اوقات مجاورت در نجف اشرف در ماه محرم سنه 1358 از طرف حكومت وقت عراق اكيدا از قمه زدن و سينه زدن و بيرون آمدن دسته جات منع شده بود. شب عاشورا براى اينكه در حرم مطهر و صحن شريف سينه زنى نشود از طرف حكومت عراق اول شب درهاى حرم و رواق را قفل كردند و همچنين درهاى صحن را.آخرين درى را كه مشغول بستن آن بودند در قبله بود كه يك لنگه آنرا بسته بودند كه ناگهان جمعيت دسته سينه زن هجوم آوردند وارد صحن شده و رو بحرم مطهر آوردند درها را بسته ديدند در همان ايوان مشغول عزادارى و سينه زنى شدند. ناگهان عدّه اى شُرطى (پليس ) با رئيس آنها آمده و آن رئيس با چكمه اى كه به پا داشت در ايوان آمده و بعضى را مى زد و امر كرد آنها را بگيرند سينه زنها بر او هجوم آوردند و او را بلند كرده و در صحن انداختند و سخت او را مجروح و ناتوان ساختند و چون ديدند ممكن است قواى دولتى تلافى كنند و بالا خره مزاحمشان شود با كمال التجاء و شكستگى خاطر همه متوجه درِ بسته حرم شده و به سينه مى زدند و مى گفتند (يا عَلى فُكِّ الْبابَ) يا على باز كن در را، ما عزاداران فرزندت حسينيم (ع ) . پس در يك لحظه ، درهاى حرم و رواق و صحن گشوده گرديد و ميلهاى آهنين كه بين درها و ديوار بود وسط آنها بريده شده و بالجمله سينه زنان وارد حرم مطهر مى شوند. ساير نجفى ها كه با خبر مى شوند همه در صحن و حرم جمع مى شوند و شرطى ها پنهان مى گردند موضوع را به بغداد گزارش مى دهند دستور داده مى شود كه مزاحم آنها نشوند. در آن سال در نجف و كربلا بيش از سالهاى گذشته اقامه عزاء شد و اين معجزه باهره را شعراء در اشعار خود نقل نموده و منتشر ساختند از آن جمله يكى از فضلاى عرب اشعار يكى از ايشان را بر لوحى نوشته و بديوار حرم مطهر چسباندند و آن اشعار اين است . •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
•✾•🚩•✾•🚩•✾ 🍃مسیر موفقیت و نگاه به هدف ✍️در یک روز سرد زمستانی، مدیر مدرسه بچه‌ها را به صف کرد و گفت: «بچه‌ها، آیا موافقید یک مسابقه برگزار کنیم؟» تمام بچه‌ها با خوشحالی قبول کردند. پس از انتخاب چند شرکت‌کننده، مدیر از آنها خواست که آن طرف حیاط مدرسه در یک ردیف بایستند. سپس گفت: «با صدای سوت من، به سمت دیگر حیاط حرکت کنید. هر کس بتواند ردپای مستقیم و صافی از خود بجا گذارد، برنده مسابقه است.» در پایان مسابقه، مدیر از یکی از بچه‌هایی که ردپای کجی از خود بجای گذاشته بود، پرسید: «تو چه کردی؟» دانش‌آموز در جواب گفت: «با اینکه در تمام طول راه دقیقاً جلوی پایم را نگاه می‌کردم، اما به جای یک خط راست از ردپا روی برف، خطوط کج و معوجی بوجود آمده است!» تنها یکی از دانش‌آموزان توانسته بود ردپایش را به صورت یک خط راست درآورد. مدیر مدرسه او را صدا کرد، تشویقش کرد و پرسید: «تو چطور توانستی ردپایی صاف در برف‌ها به وجود آوری؟» دانش‌آموز پاسخ داد: «آقا، اینکه کاری ندارد! من جلوی پایم را نگاه نکردم.» مدیر پرسید: «پس کجا را نگاه کردی؟» دانش‌آموز گفت: «آن تخته‌سنگ بزرگی که آن طرف حیاط بود. فقط به آن نگاه کردم و به سمتش حرکت کردم. هیچ توجهی به جلوی پایم نداشتم و تنها هدفم رسیدن به آن تخته‌سنگ بود.» 🔻نتیجه: اگر در زندگی خودمان ایده و هدفی نداشته باشیم و تمام توجه‌مان را دقیقاً به مشکلات امروز و فردا معطوف کنیم، هرگز به هدفمان نخواهیم رسید. اما اگر به جای تمرکز بر مشکلات روزانه، چشم‌مان به هدف باشد، قطعاً به آن دست خواهیم یافت. •✾•🚩•✾•🚩•✾ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD