eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
779 دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 🌦🌈 از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 🥀🕊 🥀🕊🥀🕊 🥀🕊
السَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی بنِ موسَی أَلرّضٰا أَلمُرتَضٰی 😭ردیف وسطی ها رو هم قبول کن ..😭 🌿🌿🌿 خدایا ببخشید. ما مثل بنده‌های درجه‌یک نیستیم. 🔸ما بلد نیستیم فراقِ مهمـانی‌ات را زار بزنیم. 🔸ما مثل آدم‌حسابی‌ها نیستیم که در این روز آخر،دعای‌وداع بخوانیم وبغض کنیم. 🔸ما نمی‌فهمیم جمع‌شدن سفره‌ی مهمانی‌ات یعنی چه. 🔸ما حالی‌مان نیست توی چه ساحلِ خوش‌آب‌وهوایی نشسته‌ایم و روز دیگر باید بساطمان را جمع کنیم و برگردیم به زندگی‌های دودگرفته‌ی قبل... 🔸ما دلخوش بودیم به غیرعادی‌های مهمانی‌ات، به اینکه ساعت چهار صبح را ببینیم. همه‌ی عشقمان توی سحرهای رمضان به این بود که آن لیوانِ آبِ آخر را جوری سر بکشیم که روی ۵ ثانیه مانده به اذان فیکس شود وقبلِ الله‌اکبرِ موذن پایین‌برود. دلمان به چُرت‌ زدن‌ های قبل افطار خوش بود. 🔸ما دلبسته‌ی نعناداغِ روی آش و کنجد روی نان سنگک بودیم. 🔸ما را ببخش که حال نداشتیم قبل افطار اول نماز بخوانیم. ببخش که هنوز اذان‌مغرب توی گلوی‌موذن‌جا نیفتاده،لقمه‌‌ی اول را بالا می‌دادیم. ببخش‌که مثل‌بنده‌های‌فرهیخته‌ات قبل افطار دعا نمی‌خواندیم. 🔸ما را همین‌طوری بپذیر خواهش میکنیم. 🔸مایی‌که تمام توانمان را می‌گذاشتیم برای‌تمام‌کردنِ‌جوشن‌کبیر درشب‌های قدر و اگرمی‌توانستیم هرسه‌شب را تا فرازِ آخر برویم، کِیفور می‌شدیم. ما بلد نبودیم دعای افتتاح بخوانیم، ابوحمزه‌ هم‌به‌نظرمان‌ طولانی‌می‌آمد. پس لطفا همان یا علی یا عظیم‌ های نصفه‌نیمه را از ما به عنوان ادعیه‌ی رمضانیه قبول کن.... 🔸ما دوست‌داشتیم توی این ماه همان‌طور که تو دوست‌داشتی زندگی کنیم. در این ساعت های باقی‌مانده،اسم مارا هم بنویس توی‌فهرست خوب‌ها، توی‌فهرست بخشیده‌شده‌ها. ما بد نیستیم. یعنی دلمان نمی‌خواهد بد باشیم. ما اول و آخرش بنده‌ایم. حالا بنده‌ی خاص و مقرّب که نه، ولی بین معمولی‌ها که هستیم. نیستیم؟ 🔸ما ردیف‌وسطی‌های کلاس دوستت داریم. 🔸ما مثل عینکی‌های ردیف‌جلو نیستیم‌ که‌ مشق‌هایمان‌ را کامل‌ نوشته‌ باشیم. اما خب مثل ردیف‌آخری‌ها و بچه‌ شَر‌های کلاس هم نیستیـم. 🔸ما بلدنیستیم‌خلاف‌کنیم، جرات‌نداریم بدون اجـازه‌ات آب بخوریـم ، یـاد نگرفتـه‌ایم نافرمـانی‌ات را بکنیم. پس لطفا ما را هم ببخش.... می‌گویند اولِ ماه‌ مبارک که می‌رسد، نفری یک‌دانه گندم بهشتی می‌کاری توی روزه‌ داران تا گرسنگی را احساس نکنند. اصلاً کلِ دلِ ما، مالِ ... همه‌اش را گندم‌زار کن. خرید تضمینی گندمش هم با خودت! این شب‌ آخر، هوای ما را هم داشته‌باش لطفا. ما عربی‌مان خوب نیست. فارسی‌مان هم بلاغت ندارد. اما دلمان می‌خواهد کلمه‌های ما را هم بخری و ببری بالا کنار کلمه‌های قشنگی که بنده‌های قشنگت می‌فرستند 🥺🥺🥺 ✨ ✨✨✨✨✨✨ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD