eitaa logo
دارالشفای شـــــ🕊ـــــهــــدا
206 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای مدافع حرم گمنامی که بعد شهادت محل جنازه اش را به دوستانش نشان داد.. 🔹️ پدر شهید سید میلاد مصطفوی درباره شهادت پسرش می‌گوید: ◇ در اوج درگیری بعد از رشادت‌های به یادماندنی در ۲۵ مهر ۱۳۹۴ در با اصابت گلوله قناصه به گلویش در جنوب حلب شهید شد و به خواسته قلبی‌اش رسید اما پیکرش نیامد. ◇ آنقدر آتش دشمن سنگین بود که همرزمانش فقط توانسته بودند پیکرش را چندصد متر عقب بیاورند و در پستویی زیر شاخ و برگ درختان زیتون پنهان کنند. 🔹️ دو سه هفته‌ای از شهادتش گذشت و خبری از جنازه پسرم نشد. ◇ شنیدم که یکی دو بار رفتند برای انتقال پیکر اما میلاد در جایی که نشان کرده بودند نبود تا اینکه دو شب متوالی به خواب همرزمش می‌آید و می‌گوید « دوست داشتم همین جا پیش عمه جانم حضرت زینب(س) بمانم اما بابام خیلی اذیت می‌شه فقط و فقط به خاطر بابا انشاءالله خیلی زود برمی‌گردم » و نام و نشان جایی که بود را می‌دهد. این خواب راهی شد برای یافتن پیکر سید میلاد اما پیکری بی‌سر و بی‌دست و بی‌پا. @darolshfaeshohade 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
خواب (س) رو دیده بود بی بی فرموده بودن تو به خاطر ما از گذشتی ما هم شهیدت میکنیم. موقعی که داشت میرفت سوریه بهم گفت: سید برام حضرت رقیه بخون گفتم نمیخونم، داری میری حسین هااات، گفت از بچه هام دل کندم، روضه می خوندم های های میکرد. . هر خانمے ڪہ چادر بہ سر ڪند و عفت ورزد، و هر جوانی ڪہ نماز اول وقت را در حد توان شروع ڪند، اگر دستم برسد سفارشش را بہ مولایم امام حسین (ع) خواهم ڪرد و او را دعا مے ڪنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالے قرار گیرد. 🌷 @darolshfaeshohade 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۹ اسفند سال ۱۳۹۳ در جبهه مبارزه با داعش در تکریت عراق، برای انجام کاری از سنگر خارج می‌شود که ناگهان متوجه یک ماشین انتحاری داعش که قصد عملیات انتحاری داشته می‌شود؛ در آن لحظه تنها راه نجات نیروهای جبهه اسلام را متوقف کردن حمله انتحاری می‌بیند و سوار یکی از ماشین‌ها شده و به سرعت خودش را به کامیون انتحاری می‌کوبد...💥 به گفته همرزمان این شهید، با این اقدام جان بیش از ۱۰۰ نفر را محافظت می‌کند اما خودش به فیض شهادت که آرزوی دیرینه اش بود می‌رسد... همان شهیدی که در جنگ تحمیلی در سپاه بدر، همراه رزمندگان از کشور دفاع کرد و سرانجام با مُهر دفاع از عمه سادات، به لقاءالله رسید...🥀 در سالروز شهادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان سرباز @darolshfaeshohade 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
👇👇 🌸یه شب حسین به اومد. جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه مزارش بود. 🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود. رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ بود. 🌸دیدم بعضی ها میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. 🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم نبود.داشت می کرد. 🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من هستم. من رو در گرفت و گفت، راستش من خیلی بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، با شهید معز غلامی آشنا شدم. 🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید کردم. بعدها شهید رو در دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. 🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز . ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم... 📚کتاب سرو قمحانه، ص 132 🌷 @darolshfaeshohade 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘
‍ همه او را به یک دل‌بستگی خاص می‌شناختند؛ آن هم حُبّ حضرت علی‌اکبر (ع) بود، هر جا که به نام علی‌اکبر (ع) مزین بود مهدی هم یک‌گوشه‌ آن مشغول بود، فرقی نداشت هیئت محلی‌شان باشد یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون، برای همین وصیتش را بعد از بسم‌الله با «یا علی‌اکبر ِ لیلا» آغاز کرد، رفته بود که برای ایام فاطمیه برگردد، همین هم شد روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای لشکر فاطمیون هم‌زمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با حضور مردم شهر مقدس قم تشییع و در قطعه شهدای مدافعان حرم بهشت معصومه (س) به خاک سپرده شد.✨ ‍ «بسم‌ الله الرحمن الرحیم» یا علی اکبر لیلا؛ عشقت میان سینه من پا گرفته  شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی  حالا که کار عاشقی بالا گرفته عمریست آقاجان دلم از دست رفته  پایین پای مرقدت ماوا گرفته گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب  شش گوشه هم با نور تو ماوا ... شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبرعلیه السلام او را به مهمانی خود قبول کنه. مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون...🕊 🌷شهید مهدی صابری🌷 تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۱/۱۴ تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ سمت: فرمانده گردان حضرت علی‌اکبر (ع) از تیپ فاطمیون (فاطمیون) @darolshfaeshohade 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘
🌹شهید احمد شکیب احمدی از دیگر شهدای فاطمیون بود که علاقه زیادی به پیاده‌روی اربعین داشت. ❇️همین عشق و علاقه بود که با لباسی که به کربلا و مشهد رفته بود، به جنگ با تکفیری‌ها می‌رفت و در نهایت با همان لباس هم به شهادت رسید🕊🕊🕊 (فاطمیون) @darolshfaeshohade 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘
3.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵گزارش صدا و سیما از شهید روحانی فاطمیون 🌷حجت‌الاسلام شهید سید رحمت‌الله موسوی متولد سال ۱۳۶۳ بود. وی مدیر مرکز آموزش بصیرت فاطمیون و مسئول هیئت رزمندگان فاطمیون در سوریه بود که در سن ۳۵ سالگی در ۲۸ آذرماه ۱۳۹۸ در سوریه به شهادت رسید. از شهید موسوی یک پسر و یک دختر به یادگار مانده است. (فاطمیون) @darolshfaeshohade 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘
🌿سید علی اصغر دوازده سالشون بودن که سید محمد رضا دایی عزیزشون در جنگ طالبان به شهادت رسیدن. بعد سید رضا خیلی بیتابی میکردم. روزی علی اصغرم اومد کنارم نشست گفت مادرجان چرا گریه میکنی. دایی محمدرضا دمش گرم شهیدخدائی عجب خدا دوستش داشت، من که افتخار میکنم نمیدونم چرا شما اینجوری گریه میکنین. خدائی دمش گرم کاش من جای دایی بودم.میگفت مادر من هم از این بعد تاروزی که نماز و روزه برام واجب نشده نمازها روزه هامو نذر دایی میکنم که شهید بشم و مراسمم هم مثل مراسم دایی جانم باشکوه بشه. یجوری حرف میزد انگار خبر داشت که روزی شهید میشه.؛ همینطور هم شد. نماز هاو روزه نذری پسرم بهترین قبولی رو گرفته بود. سید علی اصغر ۱۷ سالشون بودن در ماه محرم اربعین پای پیاده رفتن کربلا.حسین بن علی ع رو هم زیارت کردن. قبل ازرفتن خودش به سوریه پدر و عموی ایشون رفتن سوریه. علی اصغر میگفت من وظیفه میدانم تا عمو از سوریه برنگشته باید خرج زن عمو و بچه هاشو خودم بدم. با اضافه کاری بیشتر وخواب کمتر با سن کمش این وظیفه بزرگ رو به عهده گرفته بود. بعد خودشون موفق شدن اجازه بگیرن ؛رفتن سوریه زیارت حضرت عمه های سادات. حضرت زینب کبرا و حضرت باب الحوائجِ سه ساله وبعد به جمع گروه فاطمیون پیوست (فاطمیون) @darolshfaeshohade 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘
ماجرای مدافع حرم گمنامی که بعد شهادت محل جنازه اش را به دوستانش نشان داد.. 🔹️ پدر شهید سید میلاد مصطفوی درباره شهادت پسرش می‌گوید: ◇ در اوج درگیری بعد از رشادت‌های به یادماندنی در ۲۵ مهر ۱۳۹۴ در با اصابت گلوله قناصه به گلویش در جنوب حلب شهید شد و به خواسته قلبی‌اش رسید اما پیکرش نیامد. ◇ آنقدر آتش دشمن سنگین بود که همرزمانش فقط توانسته بودند پیکرش را چندصد متر عقب بیاورند و در پستویی زیر شاخ و برگ درختان زیتون پنهان کنند. 🔹️ دو سه هفته‌ای از شهادتش گذشت و خبری از جنازه پسرم نشد. ◇ شنیدم که یکی دو بار رفتند برای انتقال پیکر اما میلاد در جایی که نشان کرده بودند نبود تا اینکه دو شب متوالی به خواب همرزمش می‌آید و می‌گوید « دوست داشتم همین جا پیش عمه جانم حضرت زینب(س) بمانم اما بابام خیلی اذیت می‌شه فقط و فقط به خاطر بابا انشاءالله خیلی زود برمی‌گردم » و نام و نشان جایی که بود را می‌دهد. این خواب راهی شد برای یافتن پیکر سید میلاد اما پیکری بی‌سر و بی‌دست و بی‌پا.😔 @darolshfaeshohade ✨✨✨✨✨✨✨
رایَة‌وَلِیِّکَ‌الْمَهْدِیّ(عجل الله) 🤲 رابطه بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از شهید همت و شهید زین‌الدین یاد می‌کرد. بیش از ۱۲ سال در کسوت خادمی شهدا در مناطق عملیاتی حاضر شد و به خدمت‌رسانی به زوار در این مناطق می‌پرداخت. اکثر خوبی‌های که یک انسان می‌توانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاق دارا بود. برای فریضه نماز اول وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنویت و عبادت سوق می‌داد.✅ سرانجام همزمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی سال 1394 به عنوان مدافع حرم، در محور حلب برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه حضور یافت و در سن ۲۹ سالگی در مقابل با تکفیری‌ها به مقام رفیع شهادت نائل آمد.🕊 پیکرش مدت ها در همان منطقه باقی ماند و به دست تکفیری ها قطعه قطعه شد.😭 سرانجام با رشادت همرزمان و آزادسازی مناطق تحت اشغال داعشی های تکفیری به آغوش خانواده و یارانش بازگشت و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد تا مزارش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان باشد. 🍃 ⚫️ @darolshfaeshohade ✨✨✨✨✨✨✨
👇👇 🌸یه شب حسین به اومد. جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه مزارش بود. 🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود. رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ بود. 🌸دیدم بعضی ها میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. 🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم نبود.داشت می کرد. 🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من هستم. من رو در گرفت و گفت، راستش من خیلی بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، با شهید معز غلامی آشنا شدم. 🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید کردم. بعدها شهید رو در دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. 🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز . ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم... 📚کتاب سرو قمحانه، ص 132 🕊 🍃🌷 🕊 @darolshfaeshohade ✨✨✨✨✨✨✨