بهاذناو•
خدای عالِم عالَم
تو گفتی چیز هایی برای شما خوب نیست و پندار شما این نیست و چیز هایی برای شما بد است و شما آن را خوب میپندارید.
حوصله اما و اگر و ای ڪاش ندارم..
دلم بی قرار است
و
داغدار داغیست ڪه قرار بود #وصال ی باشد برای آشنایی!
سوالی دارم ؛
ن از تو
از خودم !
چه ڪاری ڪرده بودی
کدام گناه ڪبیره را مرتڪب شدی
حق ڪدام آه ڪشیده را به چنگ گرفتی
دل ڪدام بندهی بینوا را شڪستی
ڪه اینطور جاماندی از #همهجا و #همهڪس ؟!
چطور دلت آمد با خود بیچاره ات چنین ڪنی .؟
چرا چنین به خودت ظلم ڪردی؟
چرا بالعینه ظلمتُ نفسی شدی؟
افسار نفسَت را ڪه یله بگذاری عاقبتش میشود این و بدتر از این..
-جامانده افسون گر خاطی
'حوض ِ ایلیـــاء-
بهاذناو• خدای عالِم عالَم تو گفتی چیز هایی برای شما خوب نیست و پندار شما این نیست و چیز هایی برای
مگر نه اینڪه باید در اراده تو ذوب شد و دم نزد؟
'حوض ِ ایلیـــاء-
ولی من قول میدم که این بار حسرتشو نخورم و تا میتونم نور بگیرم، نور نور✨
و تاریڪی هایی ڪه حاصل نبودن در ڪنار انوارش شد،وجودم را احاطه کرد..
برچنگ گرفته هوای بی تو گلوی ما را
بغض ِ با همه بودن و بی تو بودن است انگار..
'حوض ِ ایلیـــاء-
چیزی از #وصال سهم جان نمڪ خورده ما نشد :)
باید آنچه از #وصال گوش یڪ جھان را پر میڪند،موجب فرح قلب ما شود .
آنچه باشد ڪه ما را به سمت جلو حرڪت میدهد .
'حوض ِ ایلیـــاء-
باید آنچه از #وصال گوش یڪ جھان را پر میڪند،موجب فرح قلب ما شود . آنچه باشد ڪه ما را به سمت جلو حرڪت
#وصال ، چه با چشم های زمینی باشد چه با قلب های آسمانی ، باید وسیلهای برای سِعِهی روح باشد و البته ڪلیدی برای آن ڪس ڪه میخواهد سرباز باشد .
'حوض ِ ایلیـــاء-
به قول ِ بھشتے ِ بھشتے : بھشت را به بھا دهند نه به بھانه . !
البته ڪه ؛
جھنم باد برما بھشتۍ ڪه فردوس پایانش باشد •'
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شرم
اگر من به آنجا ڪه میخواستم نرسیدم ( #وصال ) ، اگر از این اتفاق ، وجودم پژمرده شد !
در گوشه ای از این جهان که این روزها یتناهی تر از همیشه است ؛
سهم دخترکی از آغوش مادرش چیزی برابر با هیچ شد و #وصال او به ابد رسید.
نوزادی که قرار بود عمر و امید خانواده ای باشد ، امروز در بیمارستان جان داد .
چشمان پسربچهای ڪه راوی زیبایی و مقاومت بود،برای همیشه بسته شد .
مادری ڪه ڪودڪ شیری داشت ، همین چند دقیقه پیش، زیر آوار های خانه ای ڪوچک ، به آسمان پر کشید.
دخترمدادرسانی ڪه حدودا یڪ ماه از برادرش بی خبر بود ، دیشب او را میان شھدا پیدا ڪرد ؛ اما حواسش نبود ڪمی آنطرف تر مادرش ڪه صبح او را بدرقه ڪرده بود خوابیده . .
پن:تصورڪنید
اگرشمادریڪنفسیڪهڪودڪانفلسطینینڪشیدندسهیمباشید...
ایناتفاقمیافتداگرما #تماشاچی اینمعرڪهباقیبمانیم..!
#فلسطین
#غزه