eitaa logo
هیئت دارالشهدا | کرج
1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
17 فایل
❖ ﷽ ❖ *كـانـال اطلاع رساني هیئت دارالشهدا* «گـلــزار شهــداء چـهــارصد‌ دستگـاه‌کــرج» مَحْفِلْ‌هـفـتگـی:پنجشنبه‌هـا‌ساعت۲۰:۳۰ حسینیــه گلـزار شهـداء چهـارصددستگـاه ارتباط با ادمین @Daroshohada1
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 یک خط روضه: بیا برگرد خیمه ای کس و کارم… منو تنها نگذار ای علمدارم... @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم... ▪️سید ابراهیم نذر حضرت عباس (ع) بود ؛ روز تاسوعا ، خود علمدار دستش را گرفت... @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
روز تاسوعا در کربلا چه گذشت؟ @Daroshohada | هیئت دارالشهداء
▪️اعمال روز عاشورا ▪️ @Daroshohada | هیئت دارالشهداء
«آیت الله حائری شیرازی» ▪️امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا می‌گوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟» ▪️ شب صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیّب‌ها باشد، و روز سخن می‌گوید تا مبادا طیّبی در بین خبیث‌ها مانده باشد. ▪️شب غربال می‌کند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند. @Daroshohada | هیئت دارالشهداء
▪️اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا مَهْمومٌ▪️ چشمی به تیغ قاتل و چشمـی بـه خیـمه هــا ناموس دار ها ! نـگـران کشتــه شــد ... حـســــیـــــن ...💔 @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
حسین_جان.mp3
2.95M
▪️از سَرشون زیاد بودی! کَمِت کردند... @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
▪️رهبر انقلاب : شمر امروز، نخست وزیر اسرائیل است... @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیّدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت...🥀 @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم اگه در کربلا بودم ؛ تا پای جان برای امام حسین تلاش میکردم... @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
👈 تکه های ناب ▪️منبر شب اوّل 🗓️ دهه دوم سال ۱۴۰۳ موضوع: تاریخ تکرار می شود؛ خوانشی بر سوره احزاب وقتی در زندگی دنیایی وارد شرایط جدید و فضای متفاوتی می شویم، جزء اولین بحران هایی که با آن مواجه می شویم این است که خب «حالا چه کار باید کرد؟» انسان وقتی وارد محیط و شرایط ناشناخته می شود، جزء اولین ترس ها و واهمه هایش این است که «چه باید کرد؟» مخصوصاً وقتی این «چه باید کرد؟»ها در مقیاس بزرگتر قرار می گیرد، جدی تر می شود یک وقت در فضای شخصی با «چه باید کرد؟» مواجه می شویم، ولی یک وقت در فضای اجتماعی با این «چه کنم، چه کنم»ها مواجه می شویم. فضای اجتماعی خیلی خیلی جدی تر، سخت تر و مهم تر است نسبت به فضای فردی. آدم ها وقتی با یک محیط این چنینی که اصطلاحاً به آن «نقطه تَحَیُّر و سردرگمی» می گویند، نقطه ای که «باید چه کار کنم؟» چند نوع عکس العمل از خودشان نشان می دهند: عکس العمل اوّل: می گویند هر چه بادا باد! تلاش می کنند خوب عمل کنند، ولی از قبل به آن فکر نمی کنند می گوید می روم در دل کار ببینم چی میشه! اگر خوب شد می گویند خدا را شکر! اگر بد شد می گویند خودت رو نباز! یک تجربه شد دیگه عکس العمل دوم: سعی می کنند با بررسی کردن و مشورت کردن با آدم های دیگر و فکرهای دیگر جلو برود این دسته، معمولاً سعی می کنند بروند سراغ افرادی مثل خودشان و خیلی اهل مشورت گرفتن از آدم حسابی ها نیستند، و اینطوری خیلی نظر خوبی هم نمی گیرند عکس العمل سوم: «من درآوردی» سعی می کند به یک راهی و به یک نتیجه ای برسد سعی می کند «من درآوردی» یک چیزی بفهمد و یک کاری بکند خیلی فرهیخته هایشان، با خودش می نشیند فکر می کند، واقعاً هم زحمت می کشد، و طراحی می کند. اگر نشد طرح بعدی، طرح بعدی! هر ۳ مدل، مدل غیر دینی است البته نه ضد دین، بلکه غیر دینی است به ذهن هیچ کدام از این سه دسته نمی آید که اگر من با یک پدیده جدیدی مواجه شدم، آیا نمی توانم بروم از دین بپرسم «باید چه کار کنم؟» مثال اول: که همه در «چه کنم،چه کنم»اش هستند و پاسخ دقیق و خوبی ندارند مسئله پوشش؛ اصلاً نمی خواهم نگاه دینی به آن بدهم، منظورم حجاب نیست امروز یک عده ای از عقلای ما می گویند ما در مسئله پوشش بحران داریم می گویند ما بحران هویت داریم در پوشش ما درباره مدگرایی افراطی داریم صحبت می کنیم، درباره از دست دادن هویت ملّی در این حوزه صحبت می کنیم حالا ما که با بحران پوشش مواجه شدیم «چه کار کنیم؟» حالا آن سه گروه را در ذهن تان بیاورید گروه اوّل: یک روز کار فرهنگی می کنیم، یک روز فیلم می سازیم(که نمی سازیم!) یک روز نمایشگاه مد و پوشاک برگزار می کنیم ... بدون فکر شروع می کنیم شاید شد دیگه گروه دوم: شروع می کنند به مشورت کردن در فلان کشور چه کار کردید؟ مثلا در ترکیه یا مالزی یا لبنان می بینند که به این جمع بندی رسیده اند که آزاد بگذارند یا مثل عراق و عربستان می گویند چندتا شهر را حفظ می کنیم و بقیه را آزاد می گذاریم یعنی به تجربیات دیگران نگاه می کنیم یکی که به دل مان نشست را بر می داریم گروه سوم: با عقل خودمان طراحی می کنیم. می گوییم خب آقا «چه کار باید کرد؟» برخورد چکشی یا طراحی کار فرهنگی در مسجد، هیئات و جلسات مسئولین زیاد شنیده می شود که «نظر من اینه که...» یا «به نظر من باید...» دو سال از ماجرای «زن، زندگی، آزادی» می گذرد، یک نفر سؤال نکرده نسخه دین در رابطه با مسئله پوشش چیست؟! پاسخی دارد؟ یعنی شده که رسول خدا و امیرالمؤمنین با این مسئله مواجه شود و بخواهد تدبیری کند؟ نه اینکه باز بالای منبر بگوییم «بنده بنظرم...»
👈 ادامه تکه های ناب ▪️منبر شب اوّل 🗓️ دهه دوم سال ۱۴۰۳ مثال دیگر؛ چطور باید مؤمن تربیت کنیم؟ فرزندمان، بچه فامیل مان متربّی مسجدمان چطور مؤمن بار می آید؟ گروه اوّل: حالا چرا سختش می کنید، پدر و مادرهای ما این چیزها را می دانستند؟! برو ببین چه میشه حالا! گروه دوم: مشورت می کند. یکی می گوید:«ببین بچه رو باید آزاد گذاشت، اصلاً به کارهای دینی مجبورش نکن، زده می شود!» دیگری می گوید:«باید به بچه مهارت نه گفتن یاد بدهی» دست آخر می گوید من ده تا نظر شنیدم، کدام صحیح است بالأخره؟! گروه سوم: خودش می نشیند فکر می کند. الآن همه یک پا متخصص هستیم! می گوید «من اینطوری فکر می کنم!» استادی که بیست سال مطالعه کرده می گوید «احتمالا...» تو با پنج صفحه مطالعه در سال می گویی «نظر من اینه...»؟! چرا این مطالب را می گوییم؟ برداشتم این است که ما کلاً بحران داریم، بحران «از کی بپرسیم؟» و «پاسخ مسئله های زندگی مان را از کجا بدست بیاوریم؟» چهارمین نگاه؛ این است که از دین بپرسیم. ببینیم آیا پاسخی دارد؟ چرا نمی پرسیم؟ چون دین برای ما یک مفهوم سمبلیک شده و مرجعیتی در این موضوع نداره! تعریفی که از دین در ذهن مان داریم، به شدت یک معنی شخصی، کم حجم، لاغر و غیر انعطاف پذیر است. می گوییم:«حرفی هم نداره! ما که چهل پنجاه ساله پای منبر بودیم چیزی ندیدیم!» اگر در حوزه علمیه بپرسید روش درست تعلیم دین از منظر دین چیست؟ برنامه درسی تان را از دین گرفتید یا خودتان فکر کردید؟... مسئولیت کاری را گرفته ولی یکبار از خودش نپرسیده من اینجا از منظر دین باید چه کنم؟! نه برای دین، از منظر دین برای این جایگاهی که هستم «باید چه کار کنم»! اندیشه دینی برای این حوزه ای که من دارم کار میکنم حرفی دارد یا نه؟! مثلا تبلیغات دین از منظر دین چگونه است؟ یکی از بهترین منابع برای اینکه بفهمیم «چه باید بکنیم» قرآن است؛ که متأسفانه ما با آن کاری نداریم در این چندشب بنا داریم به سراغ قرآن برویم و پاسخ بخشی از سؤالهای زمانه اکنون مان را از قرآن جواب بدهیم با چه رویکردی؟ از بین سوره های مکّی و مدنی، پایه سوره های مدنی عمدتاً اجتماعی هستند یعنی وقتی رسول خدا در مدینه مستقر شدند، با مسائل اجتماعی مواجه شدند آیاتی نازل شده است؛ بنابراین یک بعد جدی سوره های مدنی، پاسخ به مسائل اجتماعی بوده است؛ راه حل های مسائل اجتماعی بوده است. در بین سوره های مدنی، یکی از بهترین و پرنکته ترین سوره ها، سوره احزاب است که به شرایط اکنون ما می خورد شما یکبار این سوره را مطالعه کنید -نه خواندن- پیش فرض قرآن بودن را کنار بگذارید و تصور کنید یک کتاب را مطالعه می کنید در هفت شب آینده هفت نکته از این سوره را مطرح می کنیم. @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
👈تکه های ناب ▪️منبر شب دوم 🗓️ دهه دوم سال ۱۴۰۳ موضوع: تاریخ تکرار می شود؛ خوانشی بر سوره احزاب در شب اوّل گفتیم: یکی از چالش های زمانه ما این است که برای یافتن پاسخ پرسش های مان سراغ راه ها و افراد مختلفی می رویم جز دین؛ از هر کسی حاضریم بپرسیم جز دین؛ حتی حاضریم ریسک عمل به تجربه خودمان و تجربه دیگران را بپذیریم ولی حاضر نیستیم پرسش راهبردی خودمان رو به دین عرضه کنیم دین بیشتر از اینکه یک مجموعه منظمِ زندگی سازِ جامعه ساز باشد، برای ما به یک حس خوب تبدیل شده؛ یعنی هرآنچه برای ما حس خوب ایجاد کند، برای ما دین خوبی است! و سؤال عموم این است که مگر دین واقعاً در این امور حرفی دارد؟!! وقتی پیش مرجعی می رود از او چه می خواهد؟ یک تقبل الله و یک دعای خیر چندبار شنیدید که یک مسئولی پیش مرجعی برود و در مورد سؤال های اساسی مسئولیتش بپرسد؟! حالا این بحران را چه کنیم؟ برویم سراغ یکی از متون دینی مان تا ببینیم جوابی وجود دارد یا نه در شرایطی هستیم که نزدیک تریم به آیات و سوره های مدنی شب دوم: سوره احزاب ۷۳ آیه دارد، امشب به سه آیه اول می پردازیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا وَاتَّبِعْ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ای پیامبر! بر تقوای الهی ثابت قدم و استوار باش، و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خدا همواره دانا و حکیم است و آنچه را که از سوی پروردگارت به تو وحی می شود پیروی کن؛ قطعاً خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است و بر خدا توکل کن؛ و کافی است که خدا نگهبان و کارساز [همه امور بندگان] باشد تقریباً همه مفسرین می گوید این آیات با لحن شدید است؛ پیامبر حق نداری از کافرین و منافقین پیروی کنی ها! دوگانه اوّل را خدا ساخت اطاعت از کافرین و منافقین یک طرف، اطاعت از «ما یوحی الیک» یک طرف به اسم دین کار دیگری نکن! «علیماً خبیراً»
👈 تکه های ناب ▪️منبر شب سوم 🗓️ دهه دوم سال ۱۴۰۳ موضوع: تاریخ تکرار می شود؛ خوانشی بر سوره احزاب در دو شب قبل گفتیم: یکی از بحران عصر کنونی ما این است که سؤال های مان را از دین نمی پرسیم و این علاوه بر این است که اگر پاسخ سؤال مان را از دین یافتیم، خود را ملزم به عمل به آن هم می دانیم یا نه مشکل اوّل این است که در مشکلات و مسائل «محل رجوع بودن» برای دین قائل نیستیم پیش فرض ذهنی برخی نسبت به دین این است که دین را یک حس خوب می دانند، نه برنامه زندگی؛ یعنی اصلاً به ذهن من نمی آید که بروم از دین بپرسم با این مقدمه از بین متون دینی، به سراغ قرآن کریم، و در بین سوره ها، سراغ های سوره های مَدَنی رفتیم چرا؟ چون بعداز استقرار رسول خدا در مدینه، آیات پیرامون تعاملات مؤمنین با یکدیگر نازل شده؛ یعنی عمدتاً اجتماعی، سیاسی هستند سوره ای را انتخاب کردیم که نگاهش به مسائل اجتماعی پررنگ تر از مسائل اعتقادی است؛ سوره احزاب قرار شد قرآن نخوانیم، بلکه قرآن را مطالعه کنیم در سوره احزاب، سه آیه اوّل فضای کل سوره را می گوید «ایّها» جایی است که بنا دارند بجز پیامبر دیگران هم بشنوند گوشواره انتهایی آیه (مثلاً علیماً حکیماً) با قسمت قبل سوره پیوستگی معنایی دارد و بی ارتباط نیست و تشریحات آیات همچنان که شب دوم گفته شد یک نفر بپرسد آیا واقعاً می شود با دین زندگی را ساخت؟ جواب: بله « وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا» توکل کن به خدا، خدا تو را کفایت می کند توکل را ما به معنای بیخیالی می دانیم در حالی که در دین، به معنای تلاش وافر و سپردن نتیجه به خدا، و راضی بودن به نتیجه است خدا می گوید: بله جواب میده، به شرطی که خوب تلاش کنی و نتیجه را به من بسپاری و مؤمن در مقابل دوگانه تبعیت از کفار و منافقین یا اطاعت از خدا قرار می گیرد برای اینکه در این سه آیه دقیق تر شویم، به این سه پرسش جواب دادیم: - اطاعت از کفار و منافقین یعنی چه؟ - کفار و منافق چه کسانی هستند؟ - داستان نزول این آیات چه بود شب سوم: رسول خدا در همان لحظه با عبدالله ابن أُبَیّ مخالفت کرد، پس چرا این آیه نازل شد که « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ...»؟ مانند این آیه در سوره فرقان هم آمده « فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا » بین جهاد اکبر و جهاد اصغر جهاد دیگری قرار داده شده، جهاد کبیر! یعنی عدم تبعیت از دشمن فضایی که نه در میدان مقابل دشمن است، و نه در مقابل نفس خودت است که از کافرین و منافقین تبعیت نکنی چرا این را گفتیم؟ چون این عدم تبعیت کار ساده ای نیست جهاد در ادبیات دینی به معنای کار سخت است، اگر کار راحتی باشد جهاد نمی گویند و البته جهاد با قتال فرق می کند، جهاد یکی وقتی قتال است ولی همیشه قتال نیست کمی جلوتر برویم، آیه یازدهم: « وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا» و آن گاه که منافقان و آنان که در دل هایشان بیماری [ضعف ایمان] بود، می گفتند: خدا و پیامبرش جز به فریب، ما را وعده [پیروزی] نداده اند! منافقین به کی می گویند؟ به مؤمنین پس منافقین فقط به رسول خدا مشورت نمی دهند، در فضای اجتماعی هم دارند با مردم صحبت می کنند چه می گویند؟«خدا و رسولش وعده دروغ به ما دادند» اِه! منافق در جامعه دینی هست، نماز جماعت می آید، پشت سر رسول خدا به مردم می گوید پیامبر دروغ گفت! یک آیه دیگر! « وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ یعنی یک گروه دیگر يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا ۚ ای اهل یثرب اینجا جای ماندن نیست! برگردیم وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ وسط جنگ گروهی می روند نزد پیامبر، می گویند اجازه می دهی ما برویم؟ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا» می خواهند فرار کنند! خدا دارد دست منافقین را باز می کند می گویند ای مردم! «خدا و رسولش وعده دروغ به ما دادند» یاد آیه غدیر افتادم که خدا پیامبر را مجبور می کند آن رسالت را ابلاغ کند آیه دیگری بگوییم! پیامبر فرمود سوره هود مرا پیر کرد! کجا؟ «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ» نه برای اینکه استقامت کردن برای من سخت است، همراهی همراهان مرا پیر کرد یعنی مؤمنین! کاری نکنید که پیامبر مجبور شود از کافرین و منافقین تبعیت کند چهار محور دیگر سوره هم جاهایی است که مؤمنین با حکم خدا مقابله می کنند! @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
👈 تکه های ناب ▪️منبر شب چهارم 🗓️ دهه دوم سال ۱۴۰۳ موضوع: تاریخ تکرار می شود؛ خوانشی بر سوره احزاب در سه شب گذشته گفتیم: وارد سوره احزاب شدیم سه آیه ابتدایی را عرض کردیم که گویی همه سوره است و همه سوره به محوریت این سه آیه جلو می رود از شب اوّل دلم میخواست بگویم بخش اوّل آیه چهارم هم جزئی از همین بحث است، ولی صبر کردم برسیم و امشب روشن خواهد شد که چرا سه آیه ابتدایی را یادآور می شویم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا وَاتَّبِعْ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ای پیامبر! بر تقوای الهی ثابت قدم و استوار باش، و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خدا همواره دانا و حکیم است و آنچه را که از سوی پروردگارت به تو وحی می شود پیروی کن؛ قطعاً خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است و بر خدا توکل کن؛ و کافی است که خدا نگهبان و کارساز [همه امور بندگان] باشد قاعده مطرح شده از جانب خدا و تمام حرف این است: از آن چیزی که کافران و منافقین می خواهند، تبعیت نکن از آن چیزی که وحی و دستورات الهی است، تبعین کن به علاوه دو رکن: - هرکدام را انجام بدهی خدا می داند - اگر نگران هستی که به حرف خدا عمل کنی مشکلاتی پیش می آید، «تَوَکَّل عَلَی الله» شب چهارم: بعد از این آیات خداوند وارد چهار مثال می شود اوّلین مثال: « وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ » و همسرانتان را که همواره با آنان «ظهار» می کنید [یعنی بر پایه فرهنگ جاهلی با خواندن صیغه ای خاص آنان را به منزله مادرانتان به شمار آورده بر خود حرام می نمایید] مادران شما نگردانید اوّلین قاعده اینکه ظِهار پذیرفته نیست. ظهار یک سنت قبل از اسلام بوده که وقتی مردی از دست زنش شاکی می شده، می گفته تو مثل مادر من می مانی! یعنی همسرش را بر خودش حرام می کند. (به زنش) می گوید: حرمت داری و محرم هستی، ولی دیگر رابطه ای با هم نداریم. این یک نوع مؤاخذه در آن دوران بوده است. مرد زن را در خانه حفظ می کرده است، ولی رابطه زناشویی با او نداشته خدا بلافاصله بعد از نهی از تبعیت از کفار و منافقین، یک سنت جاهلی را نفی می کند! دومین قاعده: « وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ۚ ذَٰلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ» و پسر خواندگانتان را پسران [واقعی] شما ننموده است. أدْعِیا یعنی چه؟ جمع ادّعا کردن است که اصطلاحاً در ادبیات فقهی، فرزندخواندگی می گویند که این هم یک سنت جاهلی بوده است یک نفر را به عنوان فرزندخوانده قبول می کردند و می گفتند تمام احکامی که به فرزند بار می شود، به فرزندخوانده هم بار می شود خداوند می فرماید: « ذَٰلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ» اینها حرف هایی است که شما به زبان می گوید و در واقع این دو حرف (ظِهار و فرزندخواندگی) درست نیست « وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ» آن کسی که حرف حق را می زند، خداست! « وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ» اوست که راه را نشان می دهد این آیه دو سنت جاهلی زمان پیامبر را می گوید
👈 ادامه تکه های ناب ▪️منبر شب چهارم 🗓️ دهه دوم سال ۱۴۰۳ داستان فرزندخواندگی زید، که غلامی بوده که حضرت خدیجه به پیامبر هدیه داده بودند بعداز مدتی پدر زید پیدا می شود، ولی زید با او نمی رود و پیامبر را انتخاب می کند. پدر زید اعلام می کند شاهد باشید زید دیگر پسر من نیست. به خاطر شدت ناراحتی زید، پیامبر برای دلجویی اعلام می کند زید پسرخوانده من است. بعداز مدتی، پیامبر دخترعمه خود زینب-که از زنان باکمالات عرب محسوب می شده- را برای زید خواستگاری میکند و ازدواج می کنند ولی بعداز مدتی طلاق می گیرند. وحی می رسد که زینب، همسر فرزندخوانده ات را عقد خودت دربیاور. طبق سنت جاهلی عرب، فرزندخوانده مانند فرزند بوده و پیامبر نمی توانسته با عروس فرزندش ازدواج کند. حرف ناروایی به پیامبر زدند که کمترین آن این بود که پیامبر اسیر زیبایی زینب شده است! و دارد با عروس خودش ازدواج می کند. می گویند چرا شهر را ریختی بهم؟! چرا می گویی ظِهار نه؟! چرا می خواهی با عروس پسرت ازدواج کنی؟! خداوند چه فرموده؟ «وَ تَوکَّل عَلَی الله» محکم بایست! خدا بعد از طرح قاعده تبعیت و اطاعت، دو سه مثال فرهنگی اجتماعی می زند که نه تنها مسائل کلان را باید با اطاعت و تبعیت باشید، بلکه در مسائل خرد هم همین طور است. سؤال: درگیری در مسائل جزئی چرا؟ خدا می خواهد تبعیت در هر بُعدی جا بیفتد آیه ۶ را ببینید؛ « النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ پیامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ و زنان او مادران مؤمنان هستند در آن آیه دو حکم جاهلی را برداشت، اینجا می خواهد یک حکم جدید بگوید: حق ندارید با آنها (زنان پیامبر) ازدواج کنید آنجا (قاعده ظِهار) هیچ کس حق ندارد به همسرش بگوید تو مادرم هستی، اینجا همه باید همسران پیامبر را مادر خود بدانند چه دردسری می کشد پیامبر، برای تبیین این مسئله؛ چون در این مسئله ذینفع است! مثال چهارم: « وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا  و بر طبق کتاب خدا دارندگان قرابت نسبی [در میراث بردنِ] از یکدیگر از مؤمنان و مهاجران [که پیش از این بر پایه ایمان و هجرت میراث می بردند] سزاوارترند، مگر اینکه بخواهید [در وصیت کردن به پرداخت ارث] درباره دوستانتان احسان کنید این مثال از ۴ مثال قبل عجیب تر و امتحان سخت تری است مهاجر کیست؟ آنهایی که همراه رسول خدا از مکه به مدینه آمدند، آنهایی که بخاطر رسول خدا زندگی و ثروت شان را رها کردند انصار کیست؟ آنهایی که در مدینه پذیرای مهاجرین شدند، آنهایی که خانه و گله و... شان را با مهاجرین نصف کردند تعامل انصار و مهاجرین یکی از شاهکارهای رسول خدا در دوره بعثت است؛ تا حدی که اگر یکی از دنیا می رفت، از دیگری ارث می برد آیه قرآن نازل شد که حق ندارید این کار را انجام بدهید سؤالات مخاطبین: ۱. فرق تبعیت و اطاعت چیست؟ اطاعت وقتی است که یک دستوری وجود دارد، ولی در تبعیت لزوماً امر وجود ندارد و محبت و میل داشتن شرط است ۲. نسبت این مفاهیم مطرح شده با آیه اخر سوره کافرون «لَکُم دینُکُم وَ لِيَ دین» چیست؟ آیا تناقض ندارد؟ اوّل سوره کافرون مکّی است و اسلام قدرت تقابل ندارد و مسئله سر تقابل اعتقاد است نه تقابل عمل دوم اینکه دعوا سر بی تفاوتی نبود، سر عدم تبعیت بود سوم؛ در تفاسیر دین رو اینجا جزاء و حساب معنی کرده اند. یعنی حساب تو با خودت و حساب من هم با خودم است؛ تو پاسخگوی دین خودت و من پاسخگوی دین خودم هستم. @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
👈 تکه های ناب ▪️منبر شب پنجم 🗓️ دهه دوم سال ۱۴۰۳ موضوع: تاریخ تکرار می شود؛ خوانشی بر سوره احزاب گفتیم: محضر سوره مبارکه احزاب بودیم و گفتیم سه آیه اوّل عصاره کل سوره است و آیات چهارم تا ششم بیان نمونه و مصداقی از مشکلات عدم تبعیت از قاعده عرضه شده در سه آیه اوّل است در دو دو آیه بعد، خدای متعال نکته قابل توجهی را می فرمایند « وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ و [یاد کن] زمانی را که از پیامبران [برای ابلاغ وحی] پیمان گرفتیم هم تسکینی است برای رسول خدا، که این مسیر همیشه بوده به ما هم می فرمایند این اتفاقات برای همه وجود دارد «إذْ» اینگونه معنی می شود که به یاد بیاور و می فرمایند می دانی نتیجه این تبعیت و عدم تبعیت چیست؟ «لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ ۚ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا» تا صادقان را از صدقشان بپرسد [و پاداش صدقشان را به آنان عطا کند] و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است جدا شدن آدم هایی که سر وعده شان می مانند از آدم هایی که سر وعده نمی مانند و بعد وارد سرفصل بعدی سوره می شوند تا همان قاعده اوّل را تثبیت کنند؛ یعنی گفت و گو پیرامون جنگ احزاب می خواهیم به آیات ۹ تا ۲۶ نگاهی بیندازیم یک نگاه می گوید داستان سوره احزاب گفته می شود چون داستان پردرسی است پیامبر در مورد این جنگ فرمودند همه اسلام در مقابل همه کفر و وقتی علی به میدان می رفت، رسول خدا به پهنای صورت گریه می کرد با اینکه توقع می رود رهبر جامعه در شرایط حساس خود را نبازد (مانند رفتار رهبر انقلاب بعد از شهادت شهید رئیسی) و دست به سمت آسمان، فرمود خدایا می دانی که امروز اگر علی کشته شود، دیگر کسی در روی زمین تو را عبادت نخواهد کرد! یعنی انتهای ماجراست و مثل احد نیست که اگر شکست خوردیم برگردیم با این نگاه (درس آموز بودن داستان جنگ احزاب) سوره چهار مرحله دارد: ۱. متحد شدن و احزاب شدن دشمنان رسول خدا اینکه یهودیان چطور کفار قریش را همراه می کنند خیلی درس آموز است! ۲. چگونگی تزلزل در جبهه حق در حالی که رسول خدا خاک آلود از کندن خندق بودند، چطور یک عده ای فرار می کردند! حتی در کار کردن عقب کشیدند ۳. نبرد و میدان مبارزه به قدری عجیب است که می توان گفت فقط خدا ورق را برگردانده است ۴. نتیجه جنگ شباهت جنگ احزاب با امروز ما این است که ما در مقابل همه کفر ایستاده ایم!! چون دشمن شما همه را علیه شما متحد کرده است اما نگاه دوم این است که خدا نمی خواهد جنگ احزاب را تعریف کند، همچنان که هیچ داستانی را خدا از اوّل تا آخر تعریف نکرده است (بجز داستاندحضرت یوسف)
👈 ادامه تکه های ناب ▪️منبر شب پنجم 🗓️ دهه دوم سال ۱۴۰۳ در حقیقت، خدا می خواهد نکته ای را بگوید و برای اینکه این نکته جا بیفتد، مثال جنگ احزاب را می زند یعنی با گفتن آیات ۹ تا ۲۶ غرضی دارد که ما را برگرداند ذیل همان قاعده ابتدای سوره به یکی دو آیه از این آیات نگاه کنید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ای اهل ایمان! خطاب به کی شد؟! اوّل سوره خطاب به کی بود؟ توجه سخن برگشت به سمت همه کسانی که ایمان آوردند اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ نعمت خدا را بر خود یاد کنید ما معمولاً از یاد کردن نعمت چه به ذهن مان می آید؟ خدا وسط این دعوا منظورش از نعمت چیست؟ خودش فوراً می گوید إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا» هنگامی که سپاهیانی [به قصد نابود کردنتان] به سوی شما آمدند، پس بادی [کوبنده] و لشکریانی که آنها را نمی دیدید بر ضد آنان فرستادیم [تا آنان را در هم کوبیدند]؛ و خدا به آنچه انجام می دهید، بیناست پس آن نعمت چه بود؟ امدادی که در مقابل جنود کفر داده است؛ نعمت نصرت خدا می گوید: اینقدر پیامبر من را اذیت نکنید، اگر بر تبعیت از رسول بایستید، امداد من می رسد «إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ زمانی که از بالا و از پایین [لشکرگاه] تان به سویتان آمدند وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ و آن گاه که دیده ها [از شدت ترس] خیره شد وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ و جان ها به گلو رسید وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» و به خدا آن گمان ها [ی ناروا] را [که خود می دانید] می بردید. خدا می فرماید یادتان بیاید شما در جنگ احزاب اینطور شده بودید! اوّلی یادآوری نصرت بود دومی چیه؟ اینقدر دچار ترس و وحشت شده بودید، به خدا گمان بد کردید؛ همه اعتقادات تان را زیر پا گذاشتید هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ آنجا بود که مؤمنان مورد آزمایش قرار گرفتند امتحان سخت را ابتلا می گویند خدا میگه داشتم امتحان تان می کردم وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا به تزلزل و اضطرابی سخت دچار شدند نه امتحان معمولی، بلکه امتحان شدید @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
👈 تکه های ناب ▪️منبر شب ششم 🗓️ دهه دوم سال ۱۴۰۳ موضوع: تاریخ تکرار می شود؛ خوانشی بر سوره احزاب بعد از یادآوری: - سه قاعده ابتدایی مطرح شده در سه آیه اول سوره مبارکه احزاب - اشاره به ممانعت مردم(منافقین) در مقابل پیروی رسول خدا از خواست خدا با چهار مثال - اشاره به درس هایی با بیان چند محور جنگ احزاب ادامه بحث: در این آیه بودیم که خدا فرموده: «هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ آنجا بود که مؤمنان مورد آزمایش قرار گرفتند وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا» به تزلزل و اضطرابی سخت دچار شدند جاسوسان پیامبر، یک هفته قبل از رسیدن سپاه احزاب، خبر به راه افتادن آنها برای نبرد را به پیامبر رسانده بودند. کندن خندن هم پنج تا شش روز طول کشیده. در فاصله کمتر از یک هفته، وقتی خبر آمدن احزاب به سمت مدینه رسید، منافقین چه می کنند؟ « وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا و نیز در آن هنگام منافقان و آنان که در دلهاشان مرض (شک و ریب) بود (با یکدیگر) می‌گفتند: آن وعده (فتح و نصرتی) که خدا و رسول به ما دادند غرور و فریبی بیش نبود. هرجا در قرآن فعل مضارع آمد(مانند یقول) می خواهد بگوید دائماً آن کار انجام شده است با آمدن خبر ولوله ای در جمع منافقان برپا شد وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ اینجا دو معنی گفتند: - منافقین و وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ دو گروه جداگانه هستند یک عده هستند که منافقند و یک عده هستند که مریض اند و اینجا هم صدا شدند -حرف «و» دارد منافقین را معنی می کند؛ اینها همان هایی هستند که در قلب هایشان... لحظه ای قرار است سی هزار نفر(احزاب) به سه هزار نفر(مؤمنین مدینه) حمله کنند منافقین بین مؤمنین می گویند خدا و رسولش ما را فریب دادند و وعده دروغ دادند چه وعده ای؟ خدا و رسولش گفته بودند اگر ایمان بیاورید پیروزید، بیا! آمدند دارند می کشند ما را! دیگه کارمان تمامه! دارند همه وعده های خدا را انکار می کند « وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا ۚ و در آن وقت طایفه‌ای از آن کفار و منافقان دین گفتند: ای یثربیان، دیگر شما را (در اردوگاه) جای ماندن نیست (که همه کشته خواهید شد، از گرد پیغمبر متفرق شوید و به مدینه) باز گردی اینجا جای ماندن نیست برگردید! وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا و در آن حال گروهی از آنها (برای رفتن) از پیغمبر اجازه خواسته و می‌گفتند: خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، در صورتی که (دروغ می‌گفتند و) خانه‌هاشان بی‌حفاظ نبود، و مقصودشان جز فرار (از جبهه جنگ) نبود منافقین زمان کندن خندق هم کمک نکردند و موقع کار، گوشه و کنار پنهان می شدند وقتی که هنوز جنگی نیست و فقط کمک است وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا و اگر از پیرامون خانه هایشان بر آنان حمله می شد و از آنان بازگشت [به شرک و جنگ با مؤمنان] درخواست می شد، آن را می پذیرفتند و برای آن جز مدت کوتاهی [به اندازه تجهیز خود بر ضد مؤمنان] درنگ نمی کردند!! اگر دشمن حمله می کرد و از آنها می خواست ایمان تان را بدهید، بی درنگ می دهند یک عده ای در جامعه مسلمین هستند که منتظرند که فضا فراهم بشود تا دنبال مشرکین بدوند جریان ایمان چه می کند؟ «وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ ۚ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا» و همانا آنان از پیش با خدا پیمان بسته بودند که [به دشمن] پشت نکنند؛ و پیمان خدا همواره بازخواست شدنی است نه تنها به خدا ایمان دارد، بلکه به آن عهدی که با خدا بسته پای بند می ماند یعنی مؤمنین در یک عهدی با خدا هستند و این عهد را دائماً حفظ می کنند مانند گروه «شُرطة الخمیس» که حضرت امیرالمؤمنین در موردشان فرمودند «آنها با من عهد بستند تا جان دارند بایستند و من با آنها عهد کردم اگر با من بایستید پیروزید» @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
▪️« با سلام و عرض ادب » عزاداری هایتان قبول درگاه حق 🏴 با شرکت در این نظرسنجی ما را در ارتقاء سطح نوکری و کیفیت برگزاری مراسم عزاداری دهه دوم یاری فرمایید. https://survey.porsline.ir/s/slWM6683 @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
- خیمه امام حسین انسان‌ساز است و تربیت می‌کند... - سیاهی هیئت امام حسین انسان‌ساز است و تربیت می‌کند... - سیاه پوشیدن برای امام حسین انسان‌ساز است و تربیت می‌کند... - چایی روضه امام حسین انسان‌ساز است و تربیت می‌کند... - روضه امام حسین انسان‌ساز است و تربیت می‌کند... - نفس زدن در خیمه امام حسین انسان‌ساز است و تربیت می‌کند... - سینه زدن زیر بیرق امام حسین انسان‌ساز است و تربیت می‌کند... - حب امام حسین انسان‌ساز است و تربیت می‌کند... حسینی شدن عنایت است، نعمت است و این لطف خدا به ماست که فرصت پیدا کردیم با بچه‌های پاک و معصوم به هیئت بیاییم و نقش داشته باشیم در حسینی شدن این نوگلان. لطف خدا به ماست که با بچه‌ها می‌توانیم زیر خیمه سیدالشهداء، نفس بزنیم، گریه کنیم، به سر و سینه‌مان بزنیم و برای حسین زهرا عزاداری کنیم. بچه‌ها بی‌ریا امام حسین را دوست دارند، خالص امام را دوست دارند. امام را برای خودش دوست دارند، نه حاجات‌شان، نه ترس از آخرت‌شان، نه ثواب و عقابش ... این روزها برای بچه‌ها بیشتر از همیشه دعا کنیم و تلاش کنیم خیرات روضه امام حسین برایشان حداکثری شود، ان‌شاءالله ... ✒️ حمید کثیری ▪️مراسم عزاداری دهه دوم ۱۴۰۳ هیئت دارالشهداء کرج @Daroshohada
او برنده‌ی واقعی‌ست🥇 - مسعود ادریس، جدوکار الجزایری، در مقابل رژیم کودک‌کش حاضر نشد و انصراف داد. @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج