🔘به مناسبت ایام #اعتکاف؛
▫️معتکف در مسجد کوفه؛ شیخ ابراهیم حائری خواب دیده بود.
خواب حجّت خدا را که می فرمود: همگی خوبند و صالح. این ها که معتکف شده اند اینجا.
ولی هر کدامشان را حاجتی به اینجا کشانده.
یکی مال می خواهد. یکی عیال. یکی برای شفا آمده، یکی برای قضای دِین.
هیچ کدامشان به فکر من نیستند. ظهور و فرجم، حاجت هیچکدامشان نیست.
هیچ کدامشان برای من دعا نمی کنند!
📚 افق حوزه/ ویژه نامه اولین سالگرد ارتحال آیت الله بهجت (رحمت الله علیه).
#داستانک_مهدوی
#دعا_برای_فرج
کانال درراه بندگی
@darrahbandgi
💐 به مناسبت ولادت #حضرت_اباعبدالله_علیه_السلام؛
▫️رفت داخل اتاق،
همان اتاقی که همیشه محل قرار او بود با جبرئیل.
فرموده بود: کسی بر من وارد نشود؛
لحظه ای بعد اما نوه اش وارد اتاق شد.
او را روی زانوی خودش نشاند.
بوسید و نوازشش کرد.
از فرشته وحی شنید که:
او را شهید خواهند کرد، افرادی از امت تو.
در دستان جبرئیل، مشتی از خاک کربلا بود.
گفت: این، از قلتگاه اوست.
اشک های پیامبر صلی الله علیه وآله جاری شد.
جبرئیل گفت:
غمگین نباش! خدا انتقام او را خواهد گرفت، به دست قیام کننده ای از خاندان شما.
او نهمین فرزند است، از نسل حسین .
غیبتی دارد طولانی.
با اوست که خدا پیروز می کند، اسلام را و نابود می سازد کافران را.
📚کفایة الاثر، ص187.
#انتقام_حضرت
#داستانک_مهدوی
کانال درراه بندگی
@darrahbandgi
▪️به مناسبت سالروز درگذشت شیخ احمد کافی رحمة الله علیه (سی ام تیر ماه)؛
چند ماه بود که ساکن نجف شده بود.
برای زیارت و فرا گرفتن علوم دینی.
با هم درسش احمد قراری گذاشت:
چهل شب چهارشنبه،
رفتن به سوی مسجد سهله با پای پیاده،
به قصد توسل به امام عصر علیه السلام.
هفته چهلم اتفاق عجیبی افتاد.
احمد را دید که با حالی عجیب از مسجد بیرون آمد.
فهمید عنایتی شده،
جلو رفت و سوال کرد.
هر چه اصرار کرد جوابی نشنید؛
فقط شنید که: «من فردا عازم ایرانم. وقتی به ایران بیایی ماجرا را خواهی فهمید!»
چند ماه بعد وقتی به ایران آمد همه چیز را فهمید.
فهمید آن شب احمد را انتخاب کرده بودند تا نام مولای غایبش را احیا کند.
حالا نام شیخ احمد کافی برای همه مردم ایران آشنا بود.
و آشناتر از آن، مناجات های پر سوز و گداز او با امام عصر علیه السلام.
📚 به نقل از فرزند مرحوم کافی، شیخ محسن کافی.
#داستانک_مهدوی
-----------*✨🌹✨*----------
@darrahbandgi
-----------*✨🌹✨*-----------
▪️پیرمرد آخر مجلس رسیده بود.
همه اعیان و اشراف،
هدیه های گرانقیمتشان را، تقدیم امام کرده بودند.
دلش میخواست مثل بقیه هدیه ای تقدیم امام زمانش کند.
اما فقیر بود.
درهم و دیناری نداشت!
از جدّش تنها مرثیه به ارث برده بود.
پیرمرد به امام کاظم علیه السلام عرض کرد:
من، از مال دنیا، چیزی ندارم.
برایتان شعر آورده ام.
سوگسروده های جدّم است، در رثای جدّتان حسین!
هدیه ای از من به شما!
امام زمانش، مرثیه خوانی اش را شنید. هدیه اش را پذیرفت.
دعایش کرد و از خدا برایش برکت خواست.
هر چه دیگران آورده و فرستاده بودند، به او بخشید و فرمود:
این ها هم هدیه من به تو!
📚مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۱۸.
👈روضه ها را هدیه کنیم به پیشگاه مولای غریب و غایبمان، #به_عشق_حسین و #به_نیت_فرج ...
#صاحب_عزا
#داستانک_مهدوی
-----------*✨🌹✨*----------
@darrahbandgi
-----------*✨🌹✨*-----------
▪️«او را به اسارت بردند،
برای پوشاندن چهره ساتری جز دست و ساعد نداشت.
آرزو داشت مدفون شود، جسمش زیر خاکها.
تا نبینند او را، دشمنان عنود شماتت گر».
این شعر را برای عقیله بنی هاشم سروده بود.
علامه شیخ هادی کاشف الغطا.
مدتی گذشت.
سراغ کاغذ سروده هایش رفت.
با حیرت دید بیتی به انتهای شعر اضافه شده:
«و آن بانو، در پوشش هایی از نور بود. که محجوبش می داشت، از چشمهای نظاره گران».
چه کسی آن را سروده بود؟!
شاید آقایی در غیبت کبری، برای عمه اش زینب کبری.
📚علی الاکبر (تالیف مرحوم مقرم)، ص21.
#داستانک_مهدوی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
-----------*✨🌹✨*----------
@darrahbandgi
-----------*✨🌹✨*-----------
💐 #داستانک_مهدوی به مناسبت ایام ولادت امام حسن عسکری علیه السلام؛
▫️آمده بود دیدن امام،
امام از فرموده های رسول خدا صلی الله علیه وآله برایش میگفت؛
...از اینکه هرکس یتیمی را نگهداری کند خدا حافظش خواهد بود؛
از اینکه هرکس یتیمی را نوازش کند،
به تعداد موهای سر آن یتیم، قصرهای بهشتی نصیبش خواهد شد...
سپس امام عسکری علیه السلام فرمود:
اما یتیم تر از کودک پدر مرده،
کسی است که از امامش دور افتاده باشد؛
نه راهی به محضر امامش دارد،
نه احکام دینش را میداند...
هدایت چنین کسی، ثوابش مثل بر دامن نشاندن یتیم است...
کسی که او را هدایت کند،
در بهشت همنشین ما خواهد بود.
📚تفسیر امام عسکری علیه السلام، ص338.
#یاری_حضرت
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
-----------*✨🌹✨*----------
@darrahbandgi
-----------*✨🌹✨*-----------
🏴 به مناسبت شهادت امام کاظم علیه السلام:
▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود.
به هر زحمتی بود، خودش را رساند.
امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود.
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان.
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام چه کسی را دعا میکند؟
تحقق کدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سوالش را پرسید.
امام کاظم علیهالسلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
📚فلاح السائل ص۲۰۰.
📚بحارالانوار ج۸۳ ص ۸۰.
#داستانک_مهدوی
#امام_کاظم_علیه_السلام
-----------*✨🌹✨*----------
@darrahbandgi
-----------*✨🌹✨*-----------
درراه بندگی
▫️ای ماهِ جمکران... عجّل ظهورک یا صاحب الزمان 🤲 🎉 هفدهم رمضان سالروز تاسیس مسجد مقدّس جمکران به ا
▫️به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام (17 رمضان)
بازسازی مسجد تازه شروع شده بود.
برای بنایی، آب را از قم می آوردند.
سخت بود.
قرار شد به حفر چاه.
رفت تهران.
با یک شرکت حفّاری صحبت کرد.
چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند.
جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد.
قرار شد از شنبه شروع کنند.
شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست.
قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛
حضرت، پیغام داده بودند که:
«آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!»
قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد.
صبح شنبه شد.
از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست.
از او اصرار که فقط همین جا!
تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت.
چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛
خوشحال و حیرت زده!
آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند.
آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک.
متوسل شد به صاحب جمکران!
روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد.
صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد.
مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه.
از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که:
«این مسجد صاحب دارد.»
گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران.
چک را پس دادند و گره،گشوده شد.
📚 راه وصال، ص119.
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
#مسجد_مقدس_جمکران
-----------*✨🌹✨*----------
@darrahbandgi
-----------*✨🌹✨*-----------