eitaa logo
درراه بندگی
1.1هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
90 فایل
❤️"السلام علیک یاامیرالمومنین"❤️ 📖مطالب سلوکیه‌‌ازعلماواولیاء الله 📝مطالب کوتاه زیبا ومفیدازروایات واحادیث 🎥ویدیوهای معنوی،مداحی وصوتی 💚طب سنتی واسلامی 🕋کلیپ،صوت،حدیث ازامام زمان عج @Hamsaran_Beheshtii کانال دوم ما.مخصوص متأهلین ومجردها
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ ولایت‌پذیری تا پای جان 🔻 بعد از عملیات خیبر، زمانی که جاده‌ی بغداد - بصره را از دست دادیم و فقط جزایر مجنون برای ما باقی ماند، حضرت امام(ره) اعلام فرمودند که به هر قیمتی که شده باید جزایر حفظ شوند. من بلافاصله به شهید کاظمی فرمانده پَد غربی، شهید باکری و زین الدین در پد وسط و شهید همت در پد شرقی اطلاع دادم. 🔸 چاه‌های نفت در پد غربی بود و در این نقطه مانند ابر انبوه، گلوله، خمپاره و بمب از آسمان بر آن می‌بارید. شهید کاظمی در آن موقعیت، مقاومت بی‌سابقه‌ای از خود نشان داد، انگشتش قطع شد و وقتی برگشت، سروصورتش خاکی، سیاه و دودی بود و چند شبانه‌روز بود که نخوابیده بود. وقتی به او خسته نباشید گفتم و او را بوسیدم، گفت: «وقتی دستور امام(ره) را به من گفتی، دیگر نفهمیدم چه شد، بچه‌ها را جمع کردم و گفتم که اینجا کربلاست، الانم عاشورا است و باید به هر قیمتی اینجا را حفظ کنیم.» 📢 راوی: محسن رضایی 📚 برگرفته از کتاب «پرواز در پرواز» | زندگینامه سردار رشید اسلام 📖 ص ۹ ❤️ -----------*✨🌹✨*----------         @darrahbandgi    -----------*✨🌹✨*-----------
✳ برای خدا 🔻 یک روز آقا طیب من را صدا کرد و آدرسی را به من داد و گفت: برو مغازۀ قصابی و کمکش کن. مغازۀ عجیبی بود. هر روز چند گوسفند سر می‌برید، اما به مردم گوشت نمی‌فروخت! هر روز افراد زیادی پشت در مغازه منتظر بودند. همگی کاغذی داشتند و به صف می‌ایستادند. کار من این بود که از روی یک کاغذ بزرگ، اسم آن‌ها را می‌خواندم. آن‌ها با کاغذشان جلو می‌آمدند و من تیک می‌زدم. بعد گوشت خود را می‌گرفتند و می‌رفتند. بعدها از همان قصاب شنیدم که تمام هزینۀ گوسفندها و قصابی را خود شخص آقا طیب می‌دهد و کسی از این ماجرا خبر ندارد. 🎙 راوی: سید مصطفی خادمی 📚 از کتاب | اثر گروه شهید هادی 📖 ص 87 ❤️ -----------*✨🌹✨*----------        @darrahbandgi    -----------*✨🌹✨*----------