اگر یک وقتـی ناچـار با مرگ رو به رو
شوم که میشوم، مهم نیست. مهم این
اسـت که زندگـی یا مرگِ من چه اثـری
در زندگیِ دیگران داشته باشد . . .
_ صمد بهرنگی
نرگس میگفت: یکی از قشنگترین اتفاقایی که بعد از چندین بار رفتن به نجف و کربلا میافته و تو یهو به خودت مییای و حسش میکنی، اینه که میبینی خیابون ها رو بلد شدی.. تهش یه نگاهِ خیره به فرشِ نمازخونهی دانشگاه مینداخت و لبخند محوی میزد که حاکی از یادآوری خاطراتِ عراقش بود.. نرگس درست میگه..
جنابِ عزیز، مولای کائنات، اِی سید بزرگِ عرب؛ لطفا ما رو ولگردِ کوچهپَسکوچههای نجفتون کنید . .
درست میگفت که:
امام حسین مخصوص دو ماهِ
محرم و صفر نیست که بعدش
بذاری گوشهی طاقچهی دلت و
و سراغش نری !
امام حسین پناهه . .
برای این روزایِ سختِ نفسگیر
که دنیا و سختیهاش آدم رو از
پا در مییاره.
در قیدِ زمان و مکان نباش. هر
وقت یادِ آقا افتادی، بدون آقا
خواسته . .
هدایت شده از چه غلطایی نباید کرد؟
نباید یادتون بره که مدت زیادی در این جسم نخواهید بود باشرف زندگی کنید.
چیزی را که نمیدانی، از من نخواه.
پس نصیحتت میکنم که مبادا به
ندانمکاری دچار شوی . . .
_ خلاصه که دعا کنید، اصرار نه
_ هود | ۴۶