مَهجور
السلامعلیکیاامیرالمومنین علیبنابیطالبعلیهالسلام
-
چـجــوری دوسـت دارید بـراتـون بـغـض
و بیقراری کنیم که ما رو بخرید عزیزم؟
آه، ای شـهـر دوســت داشـتــنـی
کوچه پس کوچه های عطرآگین
ای مـرور تـمــام خــاطــره هـات
چون دهـیـن ابـوعـلـی شـیـریـن
شهر آغشـته با حـرارت باد
فصل خرماپـزان پـیـوستـه
کوشش پنکه های بی تاثیر
فُندق سـالـخـورده خسـتـه
-
سرخوشی های بی حدم می زد
پرسه در کوچـه های بـی هدفی
دعوتم کرد سمت طعم بـهـشـت
ناگـهـان عـطـر قیـمـهء نـجـفـی
_سیدی! گم شدم... حرم... مولا...
از کجا می شـود به او برگشـت؟
عـربـی گـفـت و مـن نـفـهـمـیـدم
بایـد از شـارع الرسـول گـذشــت
سنگ، دُر می شود در این وادی
صــاحـبـان جــواهــرنــد هـمــه
واژه در واژه بـا امـیــــن الــلــه
زائـران تــو شـاعـــرنــد هـمــــه
بـیـن ایـن چـارپــاره خوابـم بـرد
رفتم از خویش و دفترم جا ماند
یـک نـفـر مــثــل مـن درون حـرم
داشت شعری برایتان می خوانـد:
زخمی ام التیـام می خواهم
التــیـام از امـام می خواهـم
الـســلامُ عـلـیـک یا ســـاقـی
من علیک السلام می خواهم
________
- سید حمیدرضا برقعی
- دهـین شـهیر ابوعـلی:
شـیرینیمـعـروفنـجــف
اگـر آشـفـتـهات کردند یعنی لایـق وصـلی
به او نزدیک تر هستی زمانی که پریشانی
[ علی اکبر لطیفیان ]
- اسـلام نه عـاقـلِ بـی دیـن
می خواهد نه جاهلِ دین دار
• استادشهیدمرتضیمطهری
• صفحهی ۱۸۵
مردم بنده یِ دنیایند و دین چـیـزی
است که بر زبان شـان می چـرخد و
تا وقتـی زنـدگـیهاشـان به خـوبـی
می گذرد دم از دیـن مـی زنند، پـس
هرگاه با بلا آزموده شوند، دینداران
اندک می شوند . .
#سیدالشهدا
مَهجور
آه معشـوقِ معـلیٰ به تـو از دور سـلام
-
وعدهی وصل تو می پرودم اندر سر خویش
مـی گـذارم به ســر خـویـش کلاهـی گـاهـی
مَهجور
آه معشـوقِ معـلیٰ به تـو از دور سـلام
-
با همـه رو سیَهی زیـنـت رخـسـار توام
می شود خوبی رخ، خال سیاهی گاهی