هر كس روز جمعه صد بار بر من
صلوات بفرستد، خـداوند شصـت
حاجت او را روا میكند.
سى حاجت آن براى دنيا و سى
حاجت براى آخرت است . . .
- پـیـامـبـر اکـرم [ ص ]
- ثـواب الأعــمـال و عـقــاب
الأعمال ترجمه انصارى ص٣٠١
هرگاه دلتان شکست، دعا کنید.
و دل تا پـاک و خـالـص نـشـود
شکسته نمیشود . .
امام صادق علیهالسلام
مکارم الاخـلاق ص ۳۱۵
ممکن است که احساس کنی که
گمگشـتـه و تنهـایـی. ولـی خـدا
دقیقا میداند که کجایـی و برای
زندگیات برنامههای جالبی دارد
إِنَّ الْإِنسَـانَ خُلِـقَ هَلُـوعًـا
- همانا انسان، بـى تـاب و
حريص آفريده شده است.
- سورهیمعارج | آیهی۱۹
دقیقا همـونجا که بیشترین درد و
ترس رو حس میکنـی، بزرگ ترین
فرصت برای رشد شـما پنهان شـده
و قرار گرفته و ترس ما هر کجا که
باشه، وظیفهی ما هم همونجاست..
_ آریونگ _
الان اگه دنیـا به کامـم بود، باید توی صحـن
پیامبر بودم و قـدمزنون با دسـت هایـی که
پشت کمر گـره خوردن، با یه غریبه که اصلا
نمیشناسمش راجـع به فضائل امیرالمومنین
حرف میزدیم..
اگر خواهان مكارم و بزرگوارىها
هـســتــى، از حــرام ها دورى كـن
امیرالمومنینعلیعلیهالسلام
- تـصـنـیـف غـــررالـحـکــــم و
دررالکـلـــم | ص ۳۱۷ ، ح ۷۳۱۷
هر كس وساطت نيكو كند، او هـم
سهمى از پاداش خواهـد داشـت و
هر كـس به كـار بـد وسـاطت كنـد،
بهره اى از كيفـر خـواهـد داشـت و
خداوند بر هر چيـزى نگهبان اسـت.
- سورهی مبارکهی نساء | آیهی ۸۵
انـسـان تا وعـده نداده، آزاد اسـت. امـا
وقتی وعده میدهد، زیر بار مسئولیت
مـیرود. و تا به وعــده اش عمـل نکند،
رها نخواهد شد . .
امـام حسن علیه السـلام
بحار الانوار (ط-بیروت)
- ج ۷۵ | ص ۱۱۳
پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
خداوند می فرماید: هرگاه بنده بگويد=
"بسم اللّه الرحمن الرحيم" خـداى متعـال
مى گويد: بندهی من با نام من آغاز كـرد.
بر مـن اسـت كـه كارهايـش را بـه انـجـام
رسانم و او را در همه حـال، بركـت دهـم..
امالی(صدوق) ص ۱۷۷۴ - عيوناخبار
الــــرضـا [ ج ۱ | ص ۳۰۰ | ح ۵۹ ]
هـیـچ وقـت نفهـمیـدم چـرا بایـد بعـد از
امتحان جزوه رو پاره کرد، دور انداخـت
و یـا از بـیـن بــرد... اون جـــزوه وقت و
انرژی برده تا تهیـه شـده، جوهر صرفـش
شـده، هـزیـنه بــراش دادی آدم حسـاب..
[ لبخندِحزین ] خـوندیـش و به پاسِ اون
چند تیکه کاغذ چیزی رو دریافـت کردی.
' خیلی مقـدس تر از این حرفاسـت . . . '
امروز دوست داشـتم تک تکشون رو از
روی زمین و راه باریکهی آبِ کنار سـالن
امتحـان بردارم، ببوسـم و بزارم کناری...
کاش دونه برگ شناورِ چایی توی لیوان
زوارِ کوله به دوش و خستهی ایستاده
به کنارِ موکبهای نجف تا کربلا بودم
کاش اثرِ انگشتِ جا مونده به روی لیوان
یه بار مصرفِ افتاده به خیابون شارعالرسول،
حاصل از خوردن دهینِ ابوعلی بودم