هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷حوادث امروز لبنان و فلسطین مثل دفاع مقدس ما، جهاد فی سبیلالله است
✏️ رهبر انقلاب ساعتی پیش در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت:
✏️ امروز یک واقعهای مشابه دفاع مقدس ما در لبنان و فلسطین در حال انجام است. این حوادث لبنان و فلسطین هم مثل حوادث جنگ تحمیلی، جهاد فی سبیلالله است.
✏️ حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند و کمک کنند فلسطین را و مسجدالاقصی را برگردانند به مسلمانان و به صاحبان اصلیاش. اینجا یک حرکت الهی دارد انجام میگیرد؛ مردم فلسطین و غزه دارند مجاهدت و جهاد فی سبیلالله میکنند به معنای واقعی کلمه.
✏️ حزبالله لبنان که به خاطر غزه سینه خودش را سپر میکند و در معرض این حوادث تلخ قرار میگیرد او دارد جهاد فی سبیل الله میکند. ۱۴۰۳/۷/۴
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
#هفتهدفاعمقدس | #معرفیکتاب | #تنهاگریهکن
📎 نمیدانم اولینبار چهکسی گفته، هرکه بوده، راست گفته که مادرها پسریاند. هنوز یادم مانده آنروز با چه حالی آمد خانه و بُق کرد نشست یک گوشه و زانوهایش را بقل کرد. گفتم کمی به حال خودش بماند بلکه آرام بگیرد، اما دل خودم قرار نمیگرفت. بالای سرش ایستادم، متوجه حضورم شد و بالا را نگاهکرد. مژههایش خیس بود، کنارش نشستم و گفتم: «فکر کردم مرد شدی آقا محمد»، آبدهانش را قورتداد و گفت: «حالا باید چیکار کنم؟» شناسنامهاش را گرفت طرفم و گفت: «میگن بچهای. مامان! من بچهام؟» گفتم: «اشتباهکرده هرکی همچنین حرفی زده پاشو با هم بریم ببینم چیمیگن»، چادرم را انداختم روی سرم و دوتایی به راه افتادیم....
🔺 هـیـئـت انـــصـارالــزّهـــرا(س)
@darrud_ansar_zahra
#هفتهدفاعمقدس | #معرفیکتاب | #تنهاگریهکن
📎 رسیدیم جلوی پایگاه، یکی دوتا جوان جلوی در بودند. با محمد رفتیم داخل، پشت میز سادهای یکجوان تقریبا سیساله بود که داشت با دوستش حرف میزد، منرا که دیدند هر دویشان جا خوردند. شناسنامه محمد را روی میز گذاشتم و گفتم : «اگه یکی بخواد به اسلام پناهنده بشه، شما ردش میکنین؟ این بچه به شما امید بسته فقط گفته اسمم رو بنویسید برای بسیج، اصلا به قد و قوارهاش نگاهکنید، بهش میاد بره جبهه؟ گیرم بره، ازش کاری برمیاد؟ پسر من بچه نیست. منکه مادرشم میگم. اسمشو بنویسید بزارین دلش گرمبشه توی سربازای امام جایی داره» شناسنامه محمد را روی میز هلدادم سمتش که زیر لب گفت: «استغفرالله، ما نمی دونیم از دست شما پدر مادرا باید چیکار کنیم اسم بزرگترهاش رو مینویسیم باید جواب خانواده هاشون رو بدیم، بعد من اسم بچه سیزده ساله شما رو رد کردم شما دلخورید؟» گفتم: «شما شنیدی امام حسین(ع) سرباز ۱۳ ساله هم داشته؟» به محمد که مظلوم کنارم ایستاده بود اشاره کردم و گفتم: «اینبچه فدایی آقاست همین یه دونه رو هم دارم اگه قرار باشه بچهمون رو بگیریم تو بغلمون بگیم مال ما هنوز بچهاست کار جنگ چطور میشه؟» ادامه دادم: «این هم که میبینید قد و قوارش کوچیکه فعلاً همین جا راهش بدید تا کم کم آموزش ببینه بعد ببینیم خدا چی میخواد» جوان سری تکانداد و گفت: «فردا باباش نیاد بگه بچم...» حرفش را قطعکردم و گفتم خیالتون تخت باباش خودش مدام جبهه است، حاجحبیب معماریان، اسمش آشنا نیست براتون؟»
🔺 هـیـئـت انـــصـارالــزّهـــرا(س)
@darrud_ansar_zahra
هدایت شده از ستاد نماز جمعه شهر دررود
#اطلاعیه | #نمازجمعه
🔹️ اقــامـهنـمــازجـمــعـه، ۰۶ مـــهـــرمـــاه ۱۴۰۳
🔹️خطیبجمـعـه: حـجـتالاسلامسـجـادیزاده
🕌مصـلایصـاحـبالــزمـان(عـج) شهر دررود
🔹 سـتاد نـمـازجـمـعـه شـهـر دررود
@darrud_namaz_jumeh
#هفتهدفاعمقدس | #معرفیکتاب | #تنهاگریهکن
📎 انگار هنوز تهدلش مطمئننبود مکثیکرد و گفت: «اینبار رو هم خدا بخیر کنه» چندتا فرم رو گرفت سمت محمد و گفت: «وقتی پرشون کردی، عکس و کپیشناسنامه هم بیار» محمد با ذوق چشمی گفت و برگهها را دو دستی گرفت. هنگام بیرونآمدن، رو کردم به جوان و گفتم: «برادر! اگه اینبچه به درد دین بخوره از خدامونه باعث سربلندی ماست اگه نخورد هم حتی سیاهی لشکر باشه ما راضیم، دور امام نباید خلوت باشه»
🔺 هـیـئـت انـــصـارالــزّهـــرا(س)
@darrud_ansar_zahra
#شبجمعهکربلا
💠نــفَــسهـای مــرا وابـسـتـهی آهِ دمـادمکن
💠طـناببُغض را دور گلویم سخت محکمکن
💠فقیرم، کـربـلایِ این گـدا را لنگ نگذاری...
💠بـسـاط رفتنم را یـک شـبِجمعه فراهمکن
🔺 هـیـئـت اَنـْـصـُارالـزَّهــْـرا(س)
@darrud_ansar_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماوا | #شبجمعهکربلا | #دفاعمقدس
▫️بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
▫️بر دلـــم تـــرســـم بـمـانـد، آرزوی کربلا
🎤 بــانــوای: شهید سیدمجتبیعـلـمـدار
🔺 هـیـئـت اَنـْصارالـزَّهـْرا سلاماللّهعلیها
@darrud_ansar_zahra
.
#اطلاعیه | #توجه
💠 ضمنعرضتبریک بهمناسبت هفتهدفاعمقدس
🔺 به استحضار اعضاء محترم میرساند، باتوجه به برگزاری مراسم "آبرو محلّه" ویژه هفته دفاعمقدس، امشب مراسم هیئت برگزار نخواهد شد.
🔺 مراسم بعدی هیئت:
🔺جمعهشب، ۱۳ مهرماه ۱۴۰۳
🔺 هـیـئـت اَنـْـصـارالـزَّهــْـرا(س)
@darrud_ansar_zahra
.
#اعلاممراسم | #هفتهدفاعمقدس | #آبرویمحله
💠 مــراســم "آبـــروی مــحــلـه مـــا"
💠 یــادوارهشـهـدایخـیـابـانســپــاه
🗓️ جمعهشب، ۰۶ مـهـرمـاه، بعداز نماز مغربوعشا
📎 خیابانسپاه _ سپاه ۳ _ منزلشهیدپورموسوی
🔺 ناحـیـهمـقـاومـتبـسـیـج شـهـرستانزبـرخـان
🔺 حوزهمقاومتبـسـیـجحضرتثامنالائمه(ع)
🔺 ستادنمازجمعه _ پایگاههایمقاومتبسیج
🔺 هـیـئـت اَنـْصارالـزَّهـْرا سلاماللّهعلیها
@darrud_ansar_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماوا | #دفاعمقدس
💠 دائـم تـو مسیر مــزارشـهـدا موندم...
🎙️ بـانـوای: کربلاییسیدحسینسلیمانی
🔺 هـیـئـت اَنـْصارالـزَّهـْرا سلاماللّهعلیها
@darrud_ansar_zahra
#هفته_دفاع_مقدس | #معرفی_کتاب | #تنهاگریهکن
📎 کفشها را پا کرد و کمی توی اتاق راه رفت. گفتم: مبارکه مامان دیگه اون کهنهها رو نپوش» به ثانیه نکشید خنده روی لبهایش ماسید. گفت: «مامان دستشما درد نکنه و کفشها را از پایش درآورد و گذاشت گوشهی اتاق. مات و مبهوت سرمرا خم کردم، بلکه از چشمهایش بخوانم توی فکرش چه میگذرد، نتوانستم، بهانهآوردم اگر رنگش را دوست ندارد با هم برویم و عوضش کنیم، لب ورچید و گفت: «نه خیلی هم خوبه» گفتم: «خب بگو چیشده مادر» چشمهایشرا دوخت به قالی و گفت: «یاد دوستم افتادم. وقتی راه میریم کتونیهاش اینقدر پارهان که ته کفش جدا میشه ازش، بابا ندارن» یخکردم. اولین جملهایرا که به فکرم میرسید ،گفتم: « اینکه غصه نداره محمدم ،خیلیم خوبه که بهفکر رفیقتی، خب اون کتونی قبلیهاتو ببر بده بهش». چشمشرا از قالی گرفت و دوخت به من. صدايش، لحن سوالکردنش حتی دو دو زدن مردمک چشمهایش هنوزم یادم مانده، غصهدار نگاهم کرد. ابروهایش زاویهدار شدند با صداقتی که نه تهش میرسید به جایی که میدانستم از من پرسید «خدا راضیه؟ »
🔺 هیئت انــصارالـزّهـــرا(س)
@darrud_ansar_zahra
#هفتهدفاعمقدس | #معرفیکتاب | #تنهاگریهکن
📎 اولین اعزام محمد توی پاییز بود. یکیاز همین روزهایی که تا چشم به هم میگذاری، شب میشود و حاجحبیب، مثل خیلی وقتهایدیگر قم نبود. جلوی در خانه ایستادم و قرآنرا کمی بالا گرفتم، قد و بالایش چقدر بود مگر؟ از زیر قرآن ردش کردم، صدقهرا گذاشتم کنار قرآن، کاسه آبرا برداشتم و به محمد گفتم برود توی کوچه، پیراهن مردانهی سفید رنگی تنش بود که روی سینهی چپ و راستش جیب داشت، شلوار پلنگی و یک جفت کتانی کرم هم پایش بود. عکسشرا دارم وسطصحنحرم روبهروی ایوان، آیینه ایستادهاند، کنار حوض دستهایش را پشتسرش قلابکرده و سر شانههایشرا داده بالا، نرم توی دوربین نگاه میکند و هیچ بهش نمیآید که عازم جنگ باشد.
از خداحافظیهای پر سوز و گداز خوشم نمیآمد، مگر فقط بچه من بود که میرفت؟ یک نگاه به دور و برم کردم و دلمرا سپردم دست خدا... سریع خداحافظی کردم و رفت....
🔺 هیئت انــصارالـزّهـــرا(س)
@darrud_ansar_zahra
#سیدحسننصراللّه
▫️اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ.
🔺 هـیـئـت اَنـْـصـُارالـزَّهــْـرا(س)
@darrud_ansar_zahra
#سیدحسننصراللّه
⭕ أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ...
🔺 هـیـئـت اَنـْـصـُارالـزَّهــْـرا(س)
@darrud_ansar_zahra
امشب دلم انبار باروت است
آتشفشان داغ #بيروت است
افتاده یکسو شاخهٔ زیتون
یکسو در آتش، ساقهٔ توت است
تور عروس شرق، گلدوزی
با دانههای سرخ یاقوت است
مانند قایقهای سرگردان
جاری به هر سو خیل تابوت است
ای خطهی زیبا! شکیبا باش
جان جهانی با تو مبهوت است
آیندهٔ لبنان و اسراییل
چون قصهٔ طالوت و جالوت است
این زخم چرکین، رو به نابودیست
این غدهٔ بدخیم، فرتوت است
طاقت بیاور باز هم لبنان!
دیگر زمان محو طاغوت است
#سیدحسن_نصرالله
🔺 هـیـئـت اَنـْـصـُارالـزَّهــْـرا(س)
@darrud_ansar_zahra
هدایت شده از آستان قدس رضوی و حرم مطهر
#اطلاع_رسانی | اجتماع مردمی امت حزب الله مشهد در محکومیت جنایت رژیم صهيونيستی
💠 من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا
▪️ بار دیگر استکبار جهانی به سرکردگی رژیم جنایتکار آمریکا و به دست رژیم درندهخوی صهیونیستی جنایت هولناکی را رقم زد و انسانهای آزاده جهان را در بهت وحیرت فرو برد و صدها انسان بیگناه را به خاک و خون کشید.
🏳 خروش امت حزب الله مشهد و زائرین بارگاه ملکوتی حضرت امام رضا علیهالسلام در محکومیت جنایت رژیم صهیونیستی
🔺 شنبه ۷ مهر ماه؛ ساعت ۱۵:۳۰
🔺 حرم مطهر رضوی، رواق امام خمینی(ره)
@aqr_ir
#سیدحسننصراللّه
▫️إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
🔺 هـیـئـت اَنـْـصـُارالـزَّهــْـرا(س)
@darrud_ansar_zahra