#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
8️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت هفتم)*💚
(امام باقر علیه السلام به نقل از کتاب امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از جبرئیل علیه السلام ادامه ماجرا را چنین بیان میفرمایند:)
اما یونس علیهالسّلام نظر روبیل را نپذیرفت و به همراه تنوخا از قریه و آبادی خارج شدند و خیلی از آنجا دور نشدند که یونس بهسوی قومش بازگشت و به آنها خبر داد که خداوند به او وحی کرده که عذاب را بر شما در روز چهارشنبه وسط ماه شوال بعد از طلوع آفتاب نازل میکند.
قوم یونس علیهالسّلام سخن او را نپذیرفته و او را دروغگو خواندند و او را با وضعیتی بد و خشن از شهر اخراج کردند.
لذا یونس علیهالسّلام با تنوخا از شهر خارج شدند و زیاد از آنجا دور نشدند و منتظر نزول عذاب ماندند. اما روبیل با قومش در شهر ماند تا آنکه ماه شوال (و هنگام نزول عذاب) فرارسید.
روبیل با بلندترین فریادش از بالای کوه به مردم ندا داد که من روبیل هستم که بر شما دلسوز و مهربانم و این ماه شوال است که بر شما فرارسیده و پیامبر شما یونس علیهالسّلام به شما خبر داده که در ماه شوال و در چهارشنبه وسط ماه بعد از طلوع خورشید عذاب بر شما نازل میشود و خداوند هیچگاه وعدهای که به پیامبرانش داده را تخلف نمیکند پس ببینید چه میکنید.
این کلام روبیل مردم را به وحشت انداخت و باورشان آمد که عذاب حتماً نازل خواهد شد.
پس بهسوی روبیل هجوم آوردند و به او گفتند:
نظر تو چیست؟ میگویی چکار کنیم؟ چون تو مردی عالم و حکیم هستی و پیوسته تو را به دلسوزی و مهربانی بر خودمان شناختهایم و به ما خبر رسیده که تو در مشورتی که یونس علیهالسّلام با تو داشته، به او چه گفتهای [و برای ما دلسوزی کرده و از او خواستهای از خدا بخواهد عذاب را از ما برطرف نماید] پس هر دستوری داری به ما بگو و نظر مشورتی خودت را به ما بده.
در این هنگام روبیل به آنها گفت: نظر من و رای من این است که منتظر باشید وقتی طلوع فجر (اذان صبح) روز چهارشنبه وسط ماه رسید؛ بچهها را از مادرهایشان جدا کنید و در پای کوه
در مسیر رود نگه دارید و زنان را در دامنه ی کوه و تمامی این کارها باید قبل از طلوع خورشید انجام شود
ادامه دارد...
_________
فَأَبَی یُونُسُ (علیه السلام) أَنْ یَقْبَلَ وَصِیَّتَهُ فَانْطَلَقَ وَ مَعَهُ تَنُوخَا مِنَ الْقَرْیَهًِْ وَ تَنَحَّیَا عَنْهُمْ غَیْرَ بَعِیدٍ وَ رَجَعَ یُونُسُ (علیه السلام) إِلَی قَوْمِهِ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّهُ یُنْزِلُ الْعَذَابَ عَلَیْکُمْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی شَوَّالٍ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَرَدُّوا عَلَیْهِ قَوْلَهُ فَکَذَّبُوهُ وَ أَخْرَجُوهُ مِنْ قَرْیَتِهِمْ إِخْرَاجاً عَنِیفاً فَخَرَجَ یُونُسُ (علیه السلام) وَ مَعَهُ تَنُوخَا مِنَ الْقَرْیَهًِْ وَ تَنَحَّیَا عَنْهُمْ غَیْرَ بَعِیدٍ وَ أَقَامَا یَنْتَظِرَانِ الْعَذَابَ وَ أَقَامَ رُوبِیلُ مَعَ قَوْمِهِ فِی قَرْیَتِهِمْ حَتَّی إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِمْ شَوَّالٌ صَرَخَ رُوبِیلُ بِأَعْلَی صَوْتِهِ فِی رَأْسِ الْجَبَلِ إِلَی الْقَوْمِ أَنَا رُوبِیلُ شَفِیقٌ عَلَیْکُمْ رَحِیمٌ بِکُمْ هَذَا شَوَّالٌ قَدْ دَخَلَ عَلَیْکُمْ وَ قَدْ أَخْبَرَکُمْ یُونُسُ (علیه السلام) نَبِیُّکُمْ وَ رَسُولُ رَبِّکُمْ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ الْعَذَابَ یَنْزِلُ عَلَیْکُمْ فِی شَوَّالٍ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللهُ وَعْدَهُ رُسُلَهُ فَانْظُرُوا مَا أَنْتُمْ صَانِعُونَ فَأَفْزَعَهُمْ کَلَامُهُ وَ وَقَعَ فِی قُلُوبِهِمْ تَحْقِیقُ نُزُولِ الْعَذَابِ فَأَجْفَلُوا نَحْوَ رُوبِیلَ وَ قَالُوا لَهُ مَا ذَا أَنْتَ تُشِیرُ بِهِ عَلَیْنَا یَا رُوبِیلُ فَإِنَّکَ رَجُلٌ عَالِمٌ حَکِیمٌ لَمْ نَزَلْ نَعْرِفُکَ بِالرِّقَّهًِْ عَلَیْنَا وَ الرَّحْمَهًِْ لَنَا وَ قَدْ بَلَغَنَا مَا أَشَرْتَ بِهِ عَلَی یُونُسَ (علیه السلام) فِینَا فَمُرْنَا بِأَمْرِکَ وَ أَشِرْ عَلَیْنَا بِرَأْیِکَ فَقَالَ لَهُمْ رُوبِیلُ فَإِنِّی أَرَی لَکُمْ وَ أُشِیرُ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْظُرُوا وَ تَعْمَدُوا إِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ أَنْ تَعْدِلُوا الْأَطْفَالَ عَنِ الْأُمَّهَاتِ فِی أَسْفَلِ الْجَبَلِ فِی طَرِیقِ الْأَوْدِیَهًِْ وَ تَقِفُوا النِّسَاءَ فِی سَفْحِ الْجَبَلِ وَ یَکُونُ هَذَا کُلُّهُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ ...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_39
9️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت هشتم)
(روبیل در ادامه گفت:) و بزرگ و کوچک شما باید فریاد و گریه زاری به سوی خدا نماید و توبه و استغفار کند و سرهایتان را بسوی آسمان بلند کنید و بگویید پروردگارا ما به خود ظلم کرده و پیامبرت را تکذیب کردیم و اینک به سوی تو بازگشته و از گناهانمان توبه کرده ایم و اگر تو ما را نبخشایی و به ما ترحم نکنی حتماً حتماً از زیانکاران و در عذاب خواهیم بود ؛ پس توبه ما را بپذیر و به ما رحم فرما ای مهربانترین مهربانان.
(روبیل ادامه داد:) سپس از گریه و ناله و زاری و فریاد و توبه به سوی خدا خسته نشوید تا زمانی که خورشید در پس پرده پنهان شود یا آنکه خدا پیش از آن شما را ببخشاید.
پس از آن، نظر همه قوم بر این قرار گرفت که آنچه را که روبیل به آنها مشورت داده، انجام دهند.
وقتی که روز چهارشنبه ای که انتظار عذاب را داشتند فرا رسید ، روبیل از شهر فاصله گرفت بطوری که صدایشان را می شنوید و اگر عذاب نازل میشد آن را میدید.
زمانی که سپیده روز چهارشنبه دمید، قوم یونس به آنچه که روبیل به آنها دستور داده بود عمل کردند و هنگامیکه خورشید طلوع کرد، ناگهان باد زردی که هوا را تاریک کرده بود غرنده و با سرعت و صدای زیاد و زوزه کشان وزیدن گرفت و وقتی قوم آن را دیدند همگی فریاد زنان و گریه کنان و زاری کنان بسوی خدا ضجه زدند و توبه و استغفار کردند و کودکان با سروصدا مادرهایشان را صدا می زدند و بره های تازه به دنیا آمدهی حیوانات سر و صدا به راه انداخته و پستان مادرانشان را می طلبیدند و حیوانات دیگر هم فریاد برآورده به دنبال علوفه بودند و پیوسته چنین حالتی ادامه داشت و یونس و تنوخا هم صدای قوم را می شنیدند و فریادهایشان به گوششان میخورد و دعا می کردند که خدا عذابش را بر آن قوم غلیظتر کند امّا روبیل در جای خود صدای آنها و فریادها و به خود پیچیدنهایشان را می شنید و می دید که عذاب نازل شده و از خدا میخواست که عذاب را از آنان برطرف سازد.
(باد عذابآور بالای سرآنها همچنان جریان داشت) تا آنکه خورشید به وسط روز و زوال شرعی( اول ظهر) رسید که ناگاه درهای آسمان باز و غضب پروردگار فرو نشست و خدای مهربان آنها را مورد ترحّم قرار داده و دعایشان را مستجاب کرد و توبه و درخواست بخشش آنها را قبول فرمود...
... فَعِجُّوا الْکَبِیرُ مِنْکُمْ وَ الصَّغِیرُ بِالصُّرَاخِ وَ الْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ وَ التَّوْبَهًِْ إِلَیْهِ وَ الِاسْتِغْفَارِ لَهُ وَ ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ إِلَی السَّمَاءِ وَ قُولُوا رَبَّنَا ظَلَمْنَا وَ کَذَّبْنَا نَبِیَّکَ وَ تُبْنَا إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ إِنْ لَا تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ الْمُعَذَّبِینَ فَاقْبَلْ تَوْبَتَنَا وَ ارْحَمْنَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ثُمَّ لَا تَمَلُّوا مِنَ الْبُکَاءِ وَ الصُّرَاخِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ وَ التَّوْبَهًِْ إِلَیْهِ حَتَّی تَتَوَارَی الشَّمْسُ بِالْحِجَابِ أَوْ یَکْشِفَ اللَّهُ عَنْکُمُ الْعَذَابَ قَبْلَ ذَلِکَ فَأَجْمَعَ رَأْیُ الْقَوْمِ جَمِیعاً عَلَی أَنْ یَفْعَلُوا مَا أَشَارَ بِهِ عَلَیْهِمْ رُوبِیلُ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ الَّذِی تَوَقَّعُوا الْعَذَابَ تَنَحَّی رُوبِیلُ مِنَ الْقَرْیَهًِْ حَیْثُ یَسْمَعُ صُرَاخَهُمْ وَ یَرَی الْعَذَابَ إِذَا نَزَلَ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فَعَلَ قَوْمُ یُونُسَ مَا أَمَرَهُمْ رُوبِیلُ بِهِ فَلَمَّا بَزَغَتِ الشَّمْسُ أَقْبَلَتْ رِیحٌ صَفْرَاءُ مُظْلِمَهًٌْ مُسْرِعَهًٌْ لَهَا صَرِیرٌ وَ حَفِیفٌ وَ هَدِیرٌ فَلَمَّا رَأَوْهَا عَجُّوا جَمِیعاً بِالصُّرَاخِ وَ الْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ وَ تَابُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفَرُوهُ وَ صَرَخَتِ الْأَطْفَالُ بِأَصْوَاتِهَا تَطْلُبُ أُمَّهَاتِهَا وَ عَجَّتْ سِخَالُ الْبَهَائِمِ تَطْلُبُ اللَّبَنَ وَ عَجَّتِ الْأَنْعَامُ تَطْلُبُ الرَّعْیَ فَلَمْ یَزَالُوا بِذَلِکَ وَ یُونُسُ وَ تَنُوخَا یَسْمَعَانِ صَیْحَتَهُمْ وَ صُرَاخَهُمْ وَ یَدْعُوَانِ اللَّهَ عَلَیْهِمْ بِتَغْلِیظِ الْعَذَابِ عَلَیْهِمْ وَ رُوبِیلُ فِی مَوْضِعِهِ یَسْمَعُ صُرَاخَهُمْ وَ عَجِیجَهُمْ و یَرَی مَا نَزَلَ وَ هُوَ یَدْعُو اللَّهَ بِکَشْفِ الْعَذَابِ عَنْهُمْ فَلَمَّا أَنْ زَالَتِ الشَّمْسُ وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ سَکَنَ غَضَبُ الرَّبِّ تَعَالَی وَ رَحِمَهُمُ الرَّحْمَنُ فَاسْتَجَابَ دُعَاءَهُمْ وَ قَبِلَ تَوْبَتَهُمْ وَ أَقَالَهُمْ عَثْرَتَهُمْ ...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
🔟
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت نهم)*💚
(امام باقر علیه السلام در ادامه فرمود: خدای مهربان... درخواست بخشش قوم یونس را قبول فرمود) و به اسرافیل وحی کرد که به سوی قوم یونس فرود آی که آنها با تضرّع و زاری به سوی من رو کرده و توبه و استغفار نمودهاند. و من بر آنان رحمت و توبه کردهام و من خدای بسیار بازگشت کننده به سوی بندگانم و مهربان با آنها هستم و به سرعت توبه بندگانم را می پذیرم. بنده و فرستاده من یونس از من درخواستِ نزول عذاب بر قومش را کرده بود و من عذاب را بر آنها نازل کردهام که در وفا کردن به عهدم از همه سزاوارتر هستم، امّا یونس هنگامی که از من درخواست نزولِ عذاب بر قومش را می کرد با من شرط نکرد که آنها را هلاک کنم. پس تو (ای اسرافیل) بر آنها فرود آی و عذابی را که بر آنها نازل کردهام از آنها بگردان، اسرافیل عرض کرد پروردگار من، عذاب تو تا بالای سرشان و شانههایشان رسیده و نزدیک است هلاکشان کند و چیزی نمانده که به روی زمینشان برسد من چگونه نازل شوم و برطرفش کنم؟ خداوند متعال فرمود: نه، اینطور نیست، من به ملائکهام امر کردم که نگذارند عذاب بر آنان فرود آید و منتظر فرمان من باشند تا تصمیم نهایی خود را دربارهی آنان را به ایشان ابلاغ کنم.
پس ای اسرافیل به آنها فرود آی و عذاب را از آنها بگردان و آن را بر کوههای بلند و سرچشمهها و محل جریان سیلها در کوههایی که بر کوههای دیگر سوارند بزن و آن کوهها را ذلیل آن عذاب کرده و نرم نما؛ به طوری که که به آهنی سرد و جامد تبدیل شوند.
پس اسرافیل بر آنها فرود آمد و بالهایش را گستراند و بوسیله آن، عذاب را از آنها به سوی آن کوهها سوق داد که خداوند فرموده بود به آنجا بزند.
سپس امام باقر علیهالسّلام فرمود: آن کوهها همان کوههایی هستند که امروز در منطقه موصل هستند که تا روز قیامت تبدیل به آهن شدهاند.
قوم یونس وقتی که دیدند عذاب از آنها برطرف شده از روی کوهها به سوی منازلشان بازگشتند و زنانشان و اموالشان و اولادشان را جمع و خدا را به خاطر برطرف شدن عذاب سپاسگزاری کردند.
ادامه دارد... __
(...وَأَقَالَهُمْ عَثْرَتَهُمْ) وَ أَوْحَی إِلَی إِسْرَافِیلَ أَنِ اهْبِطْ إِلَی قَوْمِ یُونُسَ (علیه السلام) فَإِنَّهُمْ قَدْ عَجُّوا إِلَیَّ بِالْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ وَ تَابُوا إِلَیَّ وَ اسْتَغْفَرُوا لِی فَرَحِمْتُهُمْ وَ تُبْتُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا اللَّهُ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ أَسْرَعُ إِلَی قَبُولِ تَوْبَهًِْ عَبْدِیَ التَّائِبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ قَدْ کَانَ عَبْدِی یُونُسُ (علیه السلام) وَ رَسُولِی سَأَلَنِی نُزُولَ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ وَ قَدْ أَنْزَلْتُهُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا اللَّهُ أَحَقُّ مَنْ وَفَی بِعَهْدِهِ وَ قَدْ أَنْزَلْتُهُ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنِ اشْتَرَطَ یُونُسُ (علیه السلام) حِینَ سَأَلَنِی أَنْ أُنْزِلَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ أَنْ أُهْلِکَهُمْ فَاهْبِطْ إِلَیْهِمْ فَاصْرِفْ عَنْهُمْ مَا قَدْ نَزَلَ بِهِمْ مِنْ عَذَابِی.
فَقَالَ إِسْرَافِیلُ یَا رَبِّ إِنَّ عَذَابَکَ قَدْ بَلَغَ أَکْتَافَهُمْ وَ کَادَ أَنْ یُهْلِکَهُمْ وَ مَا أَرَاهُ إِلَّا وَ قَدْ نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَکَیْفَ أَنْزِلُ أَصْرِفُهُ فَقَالَ اللَّهُ کَلَّا إِنِّی قَدْ أَمَرْتُ مَلَائِکَتِی أَنْ یَصْرِفُوهُ وَ لَا یُنْزِلُوهُ عَلَیْهِمْ حَتَّی یَأْتِیَهُمْ أَمْرِی فِیهِمْ وَ عَزِیمَتِیَ فَاهْبِطْ یَا إِسْرَافِیلُ عَلَیْهِمْ وَ اصْرِفْهُ عَنْهُمْ وَ اصْرِفْ بِهِ إِلَی الْجِبَالِ بِنَاحِیَهًِْ مَفَاوِضِ الْعُیُونِ وَ مَجَارِی السُّیُولِ فِی الْجِبَالِ الْعَادِیَهًِْ الْمُسْتَطِیلَهًِْ عَلَی الْجِبَالِ فَأَذِلَّهَا بِهِ وَ لَیِّنْهَا حَتَّی تَصِیرَ مُلَیَّنَهًًْ حَدِیداً جَامِداً فَهَبَطَ إِسْرَافِیلُ عَلَیْهِمْ فَنَشَرَ أَجْنِحَتَهُ فَاسْتَاقَ بِهَا ذَلِکَ الْعَذَابَ حَتَّی ضَرَبَ بِهَا تِلْکَ الْجِبَالَ الَّتِی أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَصْرِفَهُ إِلَیْهَا قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ هِیَ الْجِبَالُ الَّتِی بِنَاحِیَهًِْ الْمُوصِلِ الْیَوْمَ فَصَارَتْ حَدِیداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ؛ فَلَمَّا رَأَی قَوْمُ یُونُسَ (علیه السلام) أَنَّ الْعَذَابَ قَدْ صُرِفَ عَنْهُمْ هَبَطُوا إِلَی مَنَازِلِهِمْ عَنْ رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ ضَمُّوا إِلَیْهِمْ نِسَاءَهُمْ وَ أَوْلَادَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ وَ حَمِدُوا اللَّهَ عَلَی مَا صَرَفَ عَنْهُمْ...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
1️⃣1️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت دهم)*💚
در این بین یونس(علیه السلام) و تنوخا شب را در محلی که رفته بودند به صبح رسانده و روز پنج شنبه[که روز بعد از نزول عذاب بود] شکی نداشتند که عذاب نازل شده و همه قوم را هلاک کرده، زیرا دیگر صدایی از آن مردم به گوششان نمیرسید؛ لذا به طرف شهر آمدند و صبح پنجشنبه هنگام طلوع آفتاب به شهر رسیدند اما دیدند خبری[از نابودی و هلاکت مردم و شهرشان] نیست و هیزم شکنان و چوپانان با گوسفندانشان، همه به کارهای روزمره خویش مشغول هستند.
یونس(علیه السلام) به تنوخا فرمود: ای تنوخا اکنون که دیگر وحی نازل شده به من، در نظر مردم درست از آب در نیامده است و وعده من به قومم انجام نشده، دیگر نزد مردم آبرو و چهرهی مُوَجَّهی ندارم.
(سپس امام باقر علیه السلام فرمود:) لذا یونس در حالی که از گناهان و کفر قومش خشمگین بود، مثل کسی که فرار کند از آنجا دور شد و خود را ناشناس کرد، تا اگر کسى او را دید، به او کذاب و دروغگو نگوید، و به همین جهت خداوند متعال در این باره فرمود: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ ... : و صاحب ماهی آنگاه که غضبناک رفت
پس گمان کرد که هیچگاه به او سخت نمیگیریم» (الانبیاء /٨٧).
(امام علیه السلام در ادامه فرمود:) تنوخا هم به شهر بازگشت و روبیل را ملاقات کرد؛ روبیل به او گفت: ای تنوخا کدام یک از آن دو نظر درستتر و به حق نزدیکتر بود تا پیروی شود نظر من یا نظر تو؟!
تنوخا گفت: بلکه نظر تو درستتر بود که طبق نظر حکماء و علماء حرف زدی و من همیشه فکر میکردم من به خاطر زهد و عبادتم از تو برتر و بالاترم تا آنکه معلوم شد فضیلت تو بخاطر ارزش علمی بالاتری که داری، از من بیشتر است و آن حکمتی که پروردگارت همراه با تقوی به تو داده از زهد و عبادات بدون علم من ارزشمندتر و برتر است. (پس از آن،) آن دو با یکدیگر همراه و در میان مردم بودند و یونس هم به سوی برنامهٔ خود رفت در حالی که به خاطر خدا خشمگين بودو خدا قصهٔ او را در کتابش خبر داد تا آنجا که فرمود: «فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إلی حِین : پس آن قوم ایمان آوردند و لذا ما آنها را تا زمان مشخص(یعنی تا هنگام اجل و مرگشان) از دنیا بهرهمند کردیم».
ادامه دارد...
________
... وَ أَصْبَحَ یُونُسُ وَ تَنُوخَا یَوْمَ الْخَمِیسِ فِی مَوْضِعِهِمَا الَّذِی کَانَا فِیهِ لَا یَشُکَّانِ أَنَّ الْعَذَابَ قَدْ نَزَلَ بِهِمْ وَ أَهْلَکَهُمْ جَمِیعاً لَمَّا خَفِیَتْ أَصْوَاتُهُمْ عِنْدَهُمَا فَأَقْبَلَا نَاحِیَهًَْ الْقَرْیَهًِْ یَوْمَ الْخَمِیسِ مَع طُلُوعِ الشَّمْسِ یَنْظُرَانِ إِلَی مَا صَارَ إِلَیْهِ الْقَوْمُ فَلَمَّا دَنَوْا مِنَ الْقَوْمِ وَ اسْتَقْبَلَتْهُمُ الْحَطَّابُونَ وَ الْحُمَاهًُْ وَ الرُّعَاهًُْ بِأَغْنَامِهِمْ وَ نَظَرُوا إِلَی أَهْلِ الْقَرْیَهًِْ مُطْمَئِنِّینَ قَالَ یُونُسُ لِتَنُوخَا یَا تَنُوخَا کَذَبَنِیَ الْوَحْیُ وَ کَذَبْتُ وَعْدِیَ لِقَوْمِی وَ لَا عِزَّهًَْ لِی وَ لَا یَرَوْنَ لِی وَجْهاً أَبَداً بَعْدَ مَا کَذَبَنِیَ الْوَحْیُ فَانْطَلَقَ یُونُسُ هَارِباً عَلَی وَجْهِهِ مُغَاضِباً لِرَبِّهِ نَاحِیَهًَْ الْبَحْرِ مُسْتَنْکِراً فِرَاراً مِنْ أَنْ یَرَاهُ أَحَدٌ مِنْ قَوْمِهِ فَیَقُولَ لَهُ یَا کَذَّابُ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ... الْآیَهْ» وَ رَجَعَ تَنُوخَا إِلَی الْقَرْیَهًِْ فَلَقِیَ رُوبِیلَ فَقَالَ لَهُ یَا تَنُوخَا أَیُّ الرَّأْیَیْنِ کَانَ أَصْوَبَ وَ أَحَقَّ أَنْ یُتَّبَعَ رَأْیِی أَوْ رَأْیُکَ فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا بَلْ رَأْیُکَ کَانَ أَصْوَبَ وَ لَقَدْ کُنْتَ أَشَرْتَ بِرَأْیِ الْحُکَمَاءِ الْعُلَمَاءِ فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا أَمَا إِنِّی لَمْ أَزَلْ أَرَی أَنِّی أَفْضَلُ مِنْکَ لِزُهْدِی وَ فَضْلِ عِبَادَتِی حَتَّی اسْتَبَانَ فَضْلُکَ لِفَضْلِ عِلْمِکَ وَ مَا أَعْطَاکَ اللَّهُ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهًِْ مَعَ التَّقْوَی أَفْضَلُ مِنَ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَهًِْ بِلَا عِلْمٍ فَاصْطَحَبَا فَلَمْ یَزَالا مُقِیمَیْنِ مَعَ قَوْمِهِمَا وَ مَضَی یُونُسُ (علیه السلام) عَلَی وَجْهِهِ مُغَاضِباً لِرَبِّهِ فَکَانَ مِنْ قِصَّتِهِ مَا أَخْبَرَ اللَّهُ بِهِ فِی کِتَابِهِ إِلَی قَوْلِهِ فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلی حِینٍ...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
قطعهٔ 12
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت یازدهم)* 💚
(بخش پایانی ماجرا)
(بررسی سند حدیث انشاءالله در قطعهٔ بعدی)
(راوی حدیث) ابوعبیده میگوید: به امام باقر علیهالسلام عرض کردم: حضرت یونس علیهالسلام چه مدتی از قومش غائب بود تا آنگاه که بار دیگر با نبوت و رسالت الهی به قومش بازگشت که به او ایمان آوردند و تصدیقش کردند؟
حضرت فرمودند: چهار هفته که یک هفته آن در رفتنش به سوی دریا بود و یک هفته در بازگشت به سوی قومش.
عرض کردم: آیا این هفتهها ماههایی بودند یا روزهایی یا فقط ساعاتی؟
فرمود:ای عبیده؛ عذاب در روز چهارشنبه نیمه ماه شوال به سراغ آنها آمد و همان روز از آنها برطرف شد و یونس علیهالسلام که غضبناک بود روز پنجشنبه حرکت کرد که یک هفته آن در مسیر رسیدن به دریا و یک هفته در شکم ماهی و یک هفته زیر درخت در ساحل بدون سایه و یک هفته هم در حال بازگشت بسوی قومش؛ بنابراین رفت و برگشتش ۲۸روز طول کشید که وقتی به قومش رسید آنها به او ایمان آوردند و تصدیقش کرده و از دستوراتش پیروی کردند و به همین خاطر خداوند متعال فرمود:
✨فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ قریهای ایمان نیاورد تا ایمانش به نفعش باشد ﻣﮕﺮ ﻗﻮم ﻳﻮﻧﺲ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ما ﻋﺬﺍﺏ خوار کننده ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺁنها را تا موقع مشخصی (زمان مرگشان) از نعمتهای خود بهرهمند کردهایم.(٩٨)
(پایان روایت)
______________
... قَالَ أَبُوعُبَیْدَهًَْ قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) کَمْ کَانَ غَابَ یُونُسُ (علیه السلام) عَنْ قَوْمِهِ حَتَّی رَجَعَ إِلَیْهِمْ بِالنُّبُوَّهًِْ وَ الرِّسَالَهًِْ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ قَالَ أَرْبَعَهًَْ أَسَابِیعَ سَبْعاً مِنْهَا فِی ذَهَابِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعاً مِنْهَا فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا هَذِهِ الْأَسَابِیعُ شُهُورٌ أَوْ أَیَّامٌ أَوْ سَاعَاتٌ فَقَالَ یَا عُبَیْدَهًُْ إِنَّ الْعَذَابَ أَتَاهُمْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی النِّصْفِ مِنْ شَوَّالٍ وَ صُرِفَ عَنْهُمْ مِنْ یَوْمِهِمْ ذَلِکَ فَانْطَلَقَ یُونُسُ (علیه السلام) مُغَاضِباً فَمَضَی یَوْمَ الْخَمِیسِ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فِی مَسِیرِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فِی بَطْنِ الْحُوتِ وَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ تَحْتَ الشَّجَرِ بِالْعَرَاءِ وَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَکَانَ ذَهَابُهُ وَ رُجُوعُهُ مَسِیرَهًَْ ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ یَوْماً ثُمَّ أَتَاهُمْ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ وَ اتَّبَعُوهُ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِیمانُها إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی حینٍ.
(تمت الروایة بحمدالله تعالی)
بحارا لأنوار، ج۱۴، ٣٩٢ - ۳۹٩
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
قطعهٔ 13
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *تحقیق سند حدیث ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛*💚
روایت مفصلی را که در قطعات گذشته نقل کردیم، مرحوم علامه مجلسی (رضوانالله تعالی علیه) در بحارالأنوار، جلد ۱۴، ص ٣٩٢ - ۳۹٩، به نقل از تفسیر عیاشی آورده و نیز مرحوم بحرانی در تفسیر البرهان آن را نقل کرده و همچنین صاحب «قصص الانبیاء» آنرا به سند دادن از مرحوم شیخ جلیل القدر تاریخ شیعه، مرحوم صدوق (رحمت الله علیه) ذکر کرده است و مرحوم صدوق آن را از شخصیت های زیر نقل فرموده است که به ترتیب عبارتند از:
«ابن المتوکل» ، «الحمیری» ، «ابن عیسی» ، «ابن محبوب» ، «جمیل بن صالح» و «ابوعبیده حذّاء».
از آنجا که بیان همهی تحقیقات ما در رجال این حدیث طولانی و برای اکثر خوانندگان محترم شاید خسته کننده بنظر برسد و بیان شخصیت آنان فقط جهت اتقان و محکم بودن مطلب، آن هم در کتاب و بصورت چاپی است، لذا خلاصهی تحقیقاتمان را از:
*«معجم رجال الحديث» نوشتهی مرحوم «آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خوئی» (رحمت الله علیه) ؛*
*و «معجم رواة الحديث و ثقاته» مرحوم «آیت الله العظمی سید محمد باقر موحد ابطحی الموسوی الاصفهانی ره (نوهٔ صاحب مکیال المکارم و ستون استوار علم و فقاهت و ورع)*،
ذکر می کنیم.
وضعیت اعتبار و وثاقت (مورد اعتماد بودن نزد علماء شیعه) شخصیتهای سند فوق، به شرح زیر است:
١ *- مرحوم شیخ جلیل القدر صدوق ره:*
ایشان مشهورتر از آن است که بخواهیم او را توصیف کنیم و او رییس حدیث کنندگان تاریخ شیعه و در اعلا درجه عدالت و وثاقت است.
٢ *- ابن المتوکل ره:*
او: ثقة(راستگو و مورد اعتماد) است و مرحوم صدوق از او بسیار روایت نقل کرده است و سیدبن طاوس فرموده: «بر وثاقت او اتفاق نظر وجود دارد».
٣ *- الحمیری ره:*
او: «عبدالله بن جعفر بن الحسن بن مالک بن جامع الحمیری ابوالعباس القمی» عالم مورد اعتماد و بزرگ علماء قم و چهرهی موَجَّه آنان بوده و کتابهای بسیار تألیف فرموده است.
۴ *- ابن عیسی ره:*
او: «محمدبن عیسی بن عبید بن یقطین بن موسی» است که در میان اصحاب ما (علماء شیعه) جلیل القدر، ثقه(مورد اعتماد) ، عین(شخصیت مهم شیعه) و ناقل روایات بسیار، دارای کتابهای نیکو و ارزشمند شیعی
است و از امام جواد علیه السلام نقل روایت کرده است.
۵ *- ابن محبوب ره:*
او: « ابوعلی، حسن بن محبوب بن وهب بن جعفر بن وهب الزرّاد(السرّاد)» ثقه(مورد اعتماد) جلیل القدر بوده و در عصر خودش از چهارستون و تکیه گاه شیعه بشمار میرفته و از سه امام معصوم «الکاظم، الرضا، الجواد علیهم السلام» نقل حدیث کرده است.
۶ *- جمیل بن صالح ره:*
او: «جمیل بن صالح الاسدی الکوفی» است؛ ثقة(مورد اعتماد) و وجه(شخصیت مهم جامعه شیعه) بوده و از حضرت صادق و امام کاظم، علیهماالسلام، حدیث نقل کرده است.
٧ *- ابی عبیدة الحذّاء ره:*
او: «زیاد بن ابی رجاء = زیاد بن عیسی» ثقة(مورد اعتماد) و صحیح و از امام باقر و صادق علیهماالسلام حدیث نقل کرده است.
این بود خلاصهی تحقیات ما از مهمترین کتابهای رجالی شیعه؛ بنابر این سند حدیث معتبر و مورد وثوق و صحیح میباشد.
انشاءالله در قطعهی بعد به بیان درسهای مهمی که از ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش در ارتباط با وظیفهی فردی و اجتماعی منتظران و وظائف خطیر مبلّغان نام امام زمان ارواحنافداه میشود گرفت پرداخته و در انتهای مطلب به علت وقوع این ماجرا برای حضرت یونس (علی نبینا وآله وعلیه السلام) خواهیم پرداخت، انشاءالله.
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_چهلم
1️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
چنانچه بخاطر داشته باشید، در قطعهٔ دوم از درس 39 گفتیم:
از قضیه حضرت یونس (علی نبينا وآله وعليه السلام) چهار درس مهم و عمده میشود گرفت:
*درس اول: ظهور عمومی.*
*درس دوم: ظهور شخصی.*
*درس سوم: صبر و مدارا در امر تبلیغ دین.*
*درس چهارم: مقامات و درجات انبیاء علیهمالسّلام.*
💦 *درس اول: «ظهور عمومی» :* 💦
این درس از آیه ٩٨ سوره مبارکه یونس(علیه السلام) استفاده میشود که میفرماید:
*فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ*
*:ﭼﺮﺍ ﺍﻫﺎﻟﻲ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍم ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺑﻪﻭﻗﺘﺶ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪﺩﺭﺩﺷﺎﻥ ﺑﺨﻮﺭﺩ؟! ﺟﺰ ﻗﻮم ﻳﻮﻧﺲ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی ﻋﺬﺍﺏ، ﺑﻪﻣﻮﻗﻊ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﻔﺖﻭﺧﻮﺍﺭی ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﭼﺎﺭﺷﺎﻥ ﻧﻜﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖﻫﺎی ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻬﺮﻩﻣﻨﺪﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩﻳﻢ».*
خلاصه و فشردهی درسی که از این آیه و ماجرای بیان شده بر زبان مبارک امام باقر علیه السلام در روایتی که در قطعات گذشته مفصلا نقل شد این است که:
*اگر مؤمنین عصر غیبت بمانند قوم یونس از گناه اجتماعی خود در حق حجت خدا، امام زمان ارواحنافداه توبه کنند، خداوند عذاب محرومیت از رهبری آشکار امام زمان ارواحنافداه را از آنها برطرف خواهد کرد و امام زمان علیه السلام را به آنان و همه افراد بشر باز خواهد گرداند همانگونه که حضرت یونس را پس از غیبتش به قومش بازگرداند و آن مردمان از زندگی زیر سایه پیامبر خدا تا آخر عمر بهرهمند شدند.*
*مهمترین دردی* که امروز در جامعهٔ شیعه(از بعد اجتماعی، نه فردی) حس میشود، درد بی توجهی اجتماعی شیعیان به امام زمانشان است.
وقتی هر شب به مسجد میروم و نماز میخوانم، به یاد قضیه تشرف شهید محراب مرحوم آیتالله سید اسدالله مدنی ره به محضر حضرت ولی عصر ارواحنافداه می افتم که فرموده بود آن زمان که در عتبات عالیات (کربلا یا نجف اشرف) بودم، یک روز وقتی نماز جماعت تمام شد، دیدم وجود مقدس آقا امام زمان علیه السلام به من میفرمایند:
*«آقای مدنی، دیدی این شیعیان من بعد از نماز رفتند و برای فرج من دعا نکردند».*
در قضیهٔ تشرف حاج محمد علی فشندی تهرانی هم شبیه همین مطلب را فرمودند؛ حاج محمد علی گفتند: در صحن حیاط مسجد جمکران هوا گرم بود، دیدم روحانی سیدی دارد می آید؛ گفتم هوا گرم است لیوان آبی به این سید بدهم، هوا گرم است و تشنه است.
وقتی آب را به او دادم گفتم آقا دعا بفرمائید خدا فرج امام زمان علیه السلام را برساند.
آن سید بزرگوار که هنوز من او را نشناخته بودم که خود حضرت هستند، فرمودند:
*«شیعیان ما به اندازهی لیوان آبی تشنهی ما نیستند؛ اگر بودند، دعا میکردند و فرج میرسید».*
*هنوز درد را حس نکردهایم*
آری، هنوز جامعهی شیعه درد خانه نشینی یا همان غیبت امام زمان ارواحنافداه را حس نکرده و کسی که درد را حس نمیکند، به خود نمیپیچد و فریاد و ناله سر نمی دهد و ندبه(گریه با صدای بلند) نمیکند.
قوم یونس هم تا درد را حس نکردند و فریادشان بلند نشد، به ساحل نجات نزدیک نشدند و نزدیک بود که هلاک شوند.
آری، گفتم که وقتی به مسجد میروم، دائما کلام دردآلود و صدای بغض فروخفتهی امام زمانم را در گوش جانم میشنوم که از همهی شیعیانش گله میکند که آمدند نماز خواندند و رفتند اما برای فرج من دعا نکردند.
شاید بگویید: ما که دعای اللهم کن لولیک را میخوانیم؛
ما که خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما را میخوانیم.
ما که صلوات با عجل فرجهم بعد از نماز جماعت میفرستیم.
اما چرا همچنان گلایهی حضرت پابرجا است؟!
پاسخ یک جمله است:
این نحوه دعاها، دعای یک دردمند، دعای یک تشنهی واقعی نیست؛ این نحوه دعاها فقط دعای اظهار علاقه به آن حضرت است.
این دعاها دعای یک مضطر به خود پیچیده و تشنهی روز ظهور امام زمان علیه السلام نیست.
ماها با این نحوه دعاهایمان، فقط میگوییم ما مسلمانیم و امام زمانمان را دوست داریم اما نه آنقدر که از دوریاش مانند تشنهای که به دنبال آب میدود، خود را اینطرف و آنطرف بزنیم تا راه چارهای بیابیم و آن حضرت را از غیبت به در آوریم.
این گونه بگویم که بسوزید و قلبتان بدرد آید: او را از تبعید و زندانی که با دست خودمان برایش تدارک دیدهایم خارج کنیم و به وطن بازش گردانیم.
یک شب در مسجد شبیه این حرفها را می گفتم؛ یکی از نمازگزاران محترم بعد از سخنرانی بمن گفت: حاج آقا شما جوری صحبت میکنید که گویا ما همهاش مقصر در غیبت امام زمانیم...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_چهلم
2️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
... (ادامهی قطعه قبل:)
آری، یکی از نمازگزاران محترم بعد از سخنرانی بمن گفت: حاج آقا شما جوری صحبت میکنید که: *گویا ما همهاش مقصر در غیبت امام زمانیم...*
چه بگویم که به گونهای شیطان با استفاده از جهل خودمان، بر افکار ما مسلط شده که خودمان را در امر غیبت امام زمان علیه السلام مقصر ندانیم و به شکل قابل قبولی ادامهی زمان غیبت یا پایان آن را به خواست خداوند متعال بدانیم و در هنگام یاد کردن از مدت غیبت امام زمان علیه السلام این جمله را بگوییم که: «آن حضرت غایب است و هروقت خدا بخواهد ظهور میکند».
به نظر شما این جمله ایرادی دارد؟
میگویید: نه، مگر غیر از این است؛ خب خود خدا دستور خانه نشینی و ناشناس زندگی کردن (که همان معنای غیبت است) را به امام زمان علیه السلام داده و طبعا خاتمه دادن به این امر هم به دست خداست و ما دخالتی نمیتوانیم داشته باشیم.
*حالا خوب دقت کنید:*
این مطلب،(که امر غیبت آن حضرت به دست خداست و ما کارهای نیستیم) یک روی سکه است که از اصیلترین موضوعات اعتقادی ما است که بله، همهی امور عالم از حرکت یک مورچه تا کهکشانهای عظیم و هر آنچه در آنهاست به ارادهی پروردگار عالم است زیرا: *«لاحول ولاقوة الا بالله العلي العظيم»؛* (هیچ امری در عالم صورت نمیگیرد ولو افتادن برگی از درخت باشد، مگر به خواست و ارادهی پروردگار عالم)؛ اما این یک روی سکه است *و روی دیگر سکه آن است* که خداوند متعال به ما میگوید: غیبت امام زمان علیه السلام نتیجه بی وفایی اجتماعی شما شیعیان نسبت به آن حضرت است که نمرهٔ منفی این بیوفایی را ما میدهیم و دستور غیبت و خانه نشینی و زندگی ناشناس گونه را به حجت خود صادر می کنیم مانند معلمی که در اثر تنبلی و درس نخواندن دانشآموزش به او نمره منفی و عدم قبولی میدهد.
*یا مانند زندان*
در مثال زندان هم وقتی گروهی تخلف میکنند، دولت آنها را به زندان می اندازد و هرگاه بخواهد آنها را آزاد میکند اما دولت بخاطر اعمال خود آن افراد آنها را مستحق زندان دانسته و آنها، خودشان باید رضایت دولت را حاصل کنند و از زندان آزاد شوند.
غیبت امام زمان ارواحنافداه، در حقیقت زندانی شدن ما شیعیان بطور دسته جمعی در زندانی بنام غیبت است که از دیدار امام زمان و رهبری مستقیمش محروم شدهایم؛ اما خدا این نمرهٔ منفی و زندان تاریک پر از فساد را برای ما نخواسته است همانطور که دولت عادل این زندان را برای گروه متخلف نمیخواهد اما چارهای هم جز تربیت و بازگرداندن آنان به راه درست ندارد جز با محروم کردن آنها از آنچه که دیگر لیاقتش را موقتا از دست دادهاند و باید خود را به جاده و راه خدا بازگردانند و به صورت دسته جمعی و یکپارچه امام زمانشان را از خدا طلب کنند.
✈️ *فرودگاه ظهور*
اگر ظهور و تشریف فرمایی آقا امام زمان ارواحنافداه را به هواپیمایی تشبیه کنیم، فرودگاهی که باید این هواپیما بر آن بنشیند، *جامعهی شیعه با دلهایی یکپارچه* نام دارد، آن هم دلهایی یکپارچه، نه تک تک افراد که تک تک افراد ولو هزاران نفر باشند، باند فرود این هواپیما نیستند.
به کلام راهگشای آن حضرت در این باره دقت کنیم:
*ولو ان اشیاعنا وفقهم الله لطاعته علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا...*
*اگر شیعیان ما* که خدا آنها را به طاعت خود موفقشان بدارد *با دلهایی یکپارچه* به عهدی که از ما بر دوش دارند، *وفا میکردند* ، میمنت دیدار ما از آنها هیچگاه به تأخیر نمی افتاد.
این یعنی هواپیمای ظهور، بیش از هزارسال است که به *آسمان شهر شیعه* رسیده و چون باند فرود را آماده نمیبیند، در آسمان آن دور میزند (بیش از هزار سال از صدور این کلام که نامه مبارک آن حضرت به شیخ مفید اعلی الله مقامه است میگذرد) اما دلهای تکه پاره و متروک آنان از هم، مانند باندی قطعه قطعه شده است که امکان فرود بر آن فراهم نیست و هواپیما را دچار سقوط و حادثه میکند.
*زندانی به وسعت یک جامعه*
از کلام مبارک حضرت ولی عصر ارواحنافداه در نامه به شیخ مفید به خوبی و روشنی استفاده میشود که در اثر بی وفایی اجتماعی ( ونه فردی) شیعیان، خداوند متعال آن حضرت را از ارتباط مستقیم اجتماعی با شیعیان ممنوع فرموده است و اگر شیعیان خواستار دیدار اجتماعی با آن حضرت یا همان پایان عصر غیبت هستند، باید حرکتی وسیع و یکپارچه کنند؛ حداقل مانند حرکت و قیام یکپارچهی مردم مسلمان ایران برای پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ه.ش که خواستار پایان عصر ستمشاهی شدند و خداوند متعال مملکت را به دست خود آنان داد تا در حرکتی وسیعتر و در پلهای بالاتر، دلهای خود را برای وفای به عهد با امام زمان خود یکپارچه نمایند...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_چهلم
3️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا اباصالح المهدی ادرکنی
منتظران عزیز آقا امام زمان ارواحنافداه، از ماه مبارک رمضان تاکنون مبحث قضيهی حضرت یونس پیامبر (علی نبینا وآله وعلیهالسلام) را مطرح کردیم و بخاطر مشغلهی زیاد و سفرها و منبرهای این چندماه، فرصت نگارش این درسها و جمع بندی آنها فراهم نشد چراکه نگارش یک موضوع، آن هم با این حجم از مطالب ناب که قریب پنجاه روایت از ائمه اطهار علیهمالسّلام پیرامون آن نقل شده، نیازمند سکون و آرامش و تمرکز خاصی است که نویسندگان آن را خوب می شناسند.
حیفم آمد که این موضوع بسیار سازنده و مهم را ناقص رها کنم و لذا قصد دارم آن را به اتمام برسانم.
چنانچه به خاطر داشته باشید، چهار درس اساسی و مهم بر اساس چهار قسمت از آیات قرآن کریم که هریک در قسمتی از سورههای مختلف قرآن نازل شده، از قضایای مربوط به حضرت یونس و قومش بدست میآید که حقیقتا هم برای جامعه، هم برای فرد، هم برای اولیاء و دوستان خدا، سازنده و رشد دهنده و سعادت بخش است:
✍️ *درس اول* ظهور امام زمان علیه السلام برای عموم مردم است که از آیه ٩٨ سوره مبارکه یونس: *«فلولا قریة آمنت...»* بدست می آید.
✍️ *درس دوم* ظهور معنوی و ملکوتی آن حضرت است برای آنانکه طالب ظهور آن حضرتاند اما با جامعهای غافل روبرو میشوند که امام زمانشان را از یاد بردهاند و آنان بخاطر توبه و پیمودن راه اهل بیت و اطاعت و تزکیه نفس، به مزایای زندگی زمان ظهور با امتیازاتی والاتر از زمان غیبت میرسند بدون آنکه جسم امام زمانشان را ببینند.
این درس از آیه ٨٨ سوره مبارکه انبیاء علیهمالسّلام: *«وذاالنون اذ ذهب مغاضبا...»* گرفته میشود که در نماز غفیله این آیه را در رکعت اول بعد از حمد میخوانیم.
✍️ *درس سوم* درسهای تربیتی و تکاملی برای کسانی است که مرحله قبلی را طی کرده و به امتیازات زندگی زیر سایه امام زمان ارواحنافداه رسیده و مانند انبیاء علیهمالسّلام، معلمین ایتام آل محمد عليهم السلام(شیعیان عصر غیبت) شدهاند و باید دارای صبر و شرح صدر والایی شوند که این درسها را از معلم این کلاس، حضرت یونس علیه السلام میگیرند ؛ آیات ١٣٩ - ١۴٨ سوره مبارکه والصآفات: *«و ان یونس لمن المرسلین...»* گویای این حقیقت مهم است.
✍️ و بالاخره *درس چهارم*، درس مقامات انبیاء علیهم السلام است که به تناسب شباهت و تقربشان به خاندان رسالت حضرت محمد وآل محمد علیهم السلام، درجه بندی و رتبه و مقام میگیرند که این درس، معرفتی والا از پیامبر خدا حضرت یونس علیه السلام به ما میدهد که در آیات ۴٨ - ۵۰ سوره مبارکه قلم: *«ولاتکن کصاحب الحوت...»* اشاره و توسط ائمه اطهار علیهمالسّلام تفسیر و تأویل شده است.
یادآوری: در درس سی و نهم و دو قطعه گذشته از درس چهلم، پیرامون درس اول مطالب مفصلی را بیان کردیم که امیداورم همین مقدار برای تذکر و بیداری جامعهای که از امام زمانش بصورت اجتماعی غافل است کافی باشد.
علامت این غفلت اجتماعی هم تداوم غیبت آن حضرت است؛ خصوصا آنکه آن حضرت در بعضی از پیامهای عصر غیبتشان فرمودهاند که اگر شیعیان ما با دلهایی یکپارچه و دعاهایی دلسوزانه ما را میخواستند، سعادت دیدار ما از آنها سلب نمیشد و به تأخیر نمی افتاد(مضمون نامه آن حضرت به شیخ مفید اعلی الله مقامه).
بنابر این با ارائه این مطلب، درس اول از چهار درس ماجرای قوم حضرت یونس علیه السلام به پایان میرسد و روایت مفصلی که در درس سی و نهم در حدود ده قطعه ارائه دادیم گویای آن است.
به یاری خدای تعالی و دعای آقا امام زمان ارواحنافداه در قطعه بعدی، به تشریح درس دوم خواهیم پرداخت، انشاءالله.
لینک کانال درسهائی از مکیال در ایتا:
@darse_mekyal
=========================
لینک کانال درسهائی از مکیال در تلگرام
https://t.me/darse_mekyal
=========================
لینک کانال درسهائی از مکیال در سروش
http://splus.ir/darse_mekyal
یادآور میشود که فعالیت این کانال در پیام رسان سروش از درس بیستم ببعد متوقف شده بود؛ بنابراین بقیه درسها تا درس فعلی(چهلم) بتدریج بارگزاری خواهند شد انشاءالله
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم
#درس_۴١
#ظهور_شخصی1⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا اباصالح المهدی ادرکنی
دومین درسی که از ماجرای حضرت یونس علیه السلام میگیریم، بحث ظهور شخصی است.
ظهور شخصی به معنای برخورداری از نعمتهای معنوی و احیانا مادی زمان ظهور امام زمان ارواحنافداه است بدون آنکه انسان اختیار دیدار جسمی امام زمانش را در دست داشته باشد و مثلا هروقت دلش خواست آن حضرت را حضورا ملاقات کند، بتواند این کار را انجام دهد، نه چنین نیست و ظهور شخصی به این معنا است که مؤمن اهل تقوا و تزکیه نفس، با حال و روحیه چشم انتظاری امام زمانش، با آنکه در عصر غیبت زندگی میکند و مانند بقیه مردم این عصر از دیدار امام زمانش محروم است، اما از خشنودی و رضایت آن حضرت که محوریت زندگی زمان ظهور است، محروم نیست و حتی ممکن است از لحاظ ظاهر، زندگی پرمشقت و سختی داشته باشد اما در باطن، قطعا از نعمت امامت امام زمانش بهرهمند است و حتی ممکن است از تربیت شدگان بدست امام زمان علیه السلام در عصر ظهور هم بافضیلتتر باشد.
این درس در آیهٔ ٨٧ و ۸۸ سوره مبارکه انبیاء مطرح شده که فرموده است:
«وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (٨٧) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ(٨٨)؛
:ﻭ ﺫﺍﺍﻟﻨﻮﻥ ( ﻳﻮﻧﺲ) ﺭﺍ (ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭ) ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎم ﻛﻪ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﺭﻓﺖ؛ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲ ﭘﻨﺪﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺗﻨﮓ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ؛ (ﺍﻣﺎ ﻣﻮﻗﻌﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺎم ﻧﻬﻨﮓ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ) ﺩﺭ ﺁﻥ تاریکیها ﺻﺪﺍ ﺯﺩ: «(ﺧﺪﺍیا!) ﺟﺰ ﺗﻮ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﻧﻴﺴﺖ! تو ﻣﻨﺰﻫﻲ! ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩم! (٨٧)
پس ﻣﺎ ﺩﻋﺎﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻳﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻧﺠﺎﺗﺶ دادیم ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺆمنین ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻲ ﺩﻫﻴﻢ! (٨٨)».
آنچه در قضیه حضرت یونس علیه السلام درس است، نجات از زندان غم و اندوه ناشی از خطاهای انسان مؤمنی است که از امام زمانش فاصله گرفته و خداوند برای تنبیه او، او را دچار غم و اندوه میکند که حقیقتا زندان انفرادی و تنگی برای انسان باایمان است که در عصر غیبت امام زمان علیه السلام، تبدیل به یک زندان عمومی بزرگ شده که نامش همان عصر غیبت کبری است و نمونه کوچک آن در ٢۵ سال خانه نشینی امیرالمؤمنین علیه السلام در صدر اسلام شکل گرفت و اکثریت قریب به اتفاق مسلمانها در آن زندان محبوس شدند و با اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام را میدیدند اما از او محروم بودند.
آنها با بی وفایی و سستی در یاری امامشان، با دست خود این زندان را ساخته و خود را در آن محبوس کرده بودند.
زندانی پر از غم و اندوه و نابسامانی فردی و اجتماعی؛ زندانی که فقط چندنفر انگشت شمار از آن نجات یافتند مانند سلمان و ابیذر و مقداد و عمار یاسر.
در آن زمان تاریک مسلمانها یا از روی ترس یا بخاطر بی معرفتی و بی وفاییشان به امیرالمؤمنین علیه السلام، از سلام کردن در کوچه و خیابان نیز به آن حضرت ترس داشته و از آن بزرگوار دوری میکردند و بدین گونه خود را از امتیازات زندگی زیر نور عقل محروم کردند زیرا امیرالمؤمنین علی علیه السلام همان جایگاهی که مغز در بدن دارد و به هدایت تمامی اعضاء بدن مشغول است، امام علیه السلام نیز مغز جامعهی بشریت است و محرومیت از ارتباط با او، محرومیت از نعمت عقل است.
اگر بشر آن روز و بشر نسلهای بعد عقل میداشتند که ارتباطشان را با عقل حقیقی که حجت خداست، قطع نمیکردند.
همین اتفاق در طول تاریخ پس از امیرالمؤمنین علیه السلام نیز تا الان ادامه داشته و مسلمانها هنوز نتوانستهاند خود را از این محرومیت و زندان مخوف جهل نجات دهند و نه تنها نتوانستهاند خود را نجات دهند، بلکه خود را زندانی نمیدانند و اگر زندانی بدانند، خود را در محرومیت از امام زمانشان مقصر نمیدانند و اگر هم مقصر بدانند، خود را بر آزادشدن از این زندان ناتوان میبینند و گوشهای کِز میکنند تا زمان مرگشان فرا برسد.
بیش از چهارده قرن است که چنین حالی دارند و به فکر نامه نوشتن و درخواست عفو از صاحب زندان، یعنی خداوند متعال نیستند و چون خود را در غائب شدن امام زمانشان گنهکار نمیدانند، خدا هم تا زمانی که صلاح بداند، آنها (جامعهی شیعه) را در این زندان نگه میدارد و با دستور به خواندن نماز غفیله به آنان میفهماند خودتان در غیبت امام زمانتان مقصر هستید و مانند حضرت یونس نیستید که گناه خود را به گردن گرفت و ساحت قدسی پروردگار عالم را از این که بدی و ظلمی برای او خواسته باشد منزه دانست و خداوند متعال هم او را نجات داد و فرمود: «وکذلک ننجی المؤمنين : و این چنین ما مؤمنین را نجات میدهیم».
ادامه دارد...
https://eitaa.com/darse_mek