eitaa logo
💝 درسی نو 💝
822 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
819 ویدیو
15 فایل
مباحث : 👇💝 #همسرداری #تربیت_فرزند #زناشویی #نکات_ناب #تلنگر و هرآنچه یک #زندگی_سالم بدان نیازدارد 👌 محتواها یک زندگی با کیفیت با رضایت کامل را برای شما تضمین میکند ان شاءالله🤲💢💯💝 ارتباط با من : @Sonergy_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
: برای رسیدن باید رفت! ✍️ نشسته بودم در اتاق انتظار، داشتم شیر خوردن نوزادی را تماشا می‌کردم! و لبخند مادرش را که بیش از نوزادش مست این زیباترین اتفاق هستی بود. او صاحب اسم رزّاق خدا بود و شاید نمی‎‌دانست که اینهمه مستی‌اش از شیر دادن، از کدام حقیقت هستی می‌آید. • در همین حین بود که مادری به همراه دختربچه‌ی دوساله‌اش وارد اتاق شد و تا دید نوزادی در آغوش مادرش شیر می‌خورد حواس دخترک را پرت کرد و او را به سمت بیرون راهنمایی کرد و بعد از دقایقی بدون دخترش برگشت! • وارد که شد عذرخواهی کرد و گفت : داریم عادت شیر خوردن را از دخترم می‌گیریم، آنقدر در بحران است و غمگین، که هر صحنه‌ای که او را یاد شیرخوردن می‌اندازد، او را بهم می‌ریزد عجیب! • لبخند زدیم و نشست... و شروع کرد از غصه‌ی خودش حرف زدن! او بیش از دخترکش از این روزهایی که در حال سپری شدن بود، بهم ریخته بود و اشکش بند نمی‌آمد... و من تازه فهمیدم چرا باید شاهد این ماجرا می‌بودم : √ کندن‌ها و گذشتن‌ها خیلی سختند! خیلی... مخصوصاً وقتی که تو باید از آغوشی جدا شوی که از خودت به تو عاشق‌تر است! از خودت به تو مهربان تر است! و این جدا شدنِ ظاهری، برای او سخت‌تر است تا تو! اما سرآغاز یک رسیدنِ جاودانه است. • گاهی کودک فکر میکند مادرش دیگر دوستش ندارد که دیگر بصرف نوشیدن شیر در آغوشش نمی‌کشد! او نمی‌داند که تمام جانِ مادر در این فراق تب کرده است و درد می‌کند. اما این حقیقتِ دنیاست که برای رسیدن باید رفت! و مادر یا پدر کسی است که از خود می‌گذرد تا تو برسی! • کارم تمام شد و راه افتادم به سمت خانه! در میان مکالمه‌ی چند نفر در سالن مترو، فهمیدم چه عصبانی‌اند از رمضان. چقدر دلم میخواست ماجرای آن مادر و کودک را برایشان تعریف کنم. بابا می‌گفت هیچ کس اندازه خدا بنده‌اش را لوس نکرده و اینهمه نعمت را در مدلهای مختلف به پایش نریخته ! حالا همین خدا گفته اینها را بگذار کنار سفره‌ی دیگری برایت چیده‌ام! باید بلندشی از سفره‌ی قبلی تا این سفره به جانت مزّه کند! • و ما چقدر شبیه همان کودک دو ساله‌ از دست خدا عصبانی می‌شویم. کاش به ما گفته بودند «برای هر رسیدنی باید رفت!» آنهم از چیزی که دوستش داری. «جهل» شاید تنها عامل « چراها و گِله‌های » آدمها از همدیگر است! حتی از خدا! برای بزرگ شدن هم باید رفت! باید خود را گذاشت و رفت! به «چرا» که مبتلا شدیم درحقیقت خورده‌ایم به دیوارِ جهلِ درون خودمان! عضو شوید : 👇 @zendegyagahane
🌿 : تفاوت‌های خلقتی زن و مرد، علت اصلی بسیاری از اختلافات و تنش‌هاست. ✍️ روز عروسی بود؛ از صبح مشغول آرایشگاه، عکاسی و هیاهوی مراسم بودیم. 💄📸 حالا که ساعت از ۱۱ شب گذشته بود، خستگی به اوج رسیده بود. 🕚 مهمان‌ها یکی‌یکی خداحافظی می‌کردند، اما برای من که اهل آرایش‌های سنگین و لباس‌های مجلسی نبودم، تحمل این شرایط سخت‌تر از همیشه بود. 👗😓 مامان کنارم آمد، لبخندی زد و گفت: "دخترم، مردها ذاتاً زنانی را که در کنار ظرافت و ناز، قدرت و صبر دارند، تحسین می‌کنند. 🌸💪 مظهر ناز بودن با نق‌نقو بودن فرق دارد. خسته شدی؟ حق داری، ولی این لحظات پایانیِ شبی است که خودت خواسته‌ای؛ مهم است که چه خاطره‌ای از این شب در ذهن تو و همسرت باقی بماند. 👫✨ چند دقیقه دیگر طاقت بیاور. سعی کن لبخند بزنی و انرژی مثبت بدهی، تا هم مهمان‌ها با شادی بروند و هم شب در خاطره همسرت زیبا بماند." 🌟 حرف‌های مامان عمیق بود؛ هر کلمه‌اش مثل چراغی در ذهنم روشن می‌شد. 💡 "زود خسته شدن شاید در لحظه توجه جلب کند، اما اگر به عادت تبدیل شود، پیام ناخودآگاهی می‌فرستد که تو توانایی تحمل مشکلات ساده را نداری." او گفت: "مردان، زنانی را که قوی و لطیف هستند، بیشتر دوست دارند. 🌺💪 خداوند لطیف است و قوی؛ و این دو صفت در کنار هم معنای زیبایی دارند. ✨ رمز حفظ عشق، حفظ قدرت درونی در عین ظرافت زنانه است." √ این جمله مامان در ذهنم حک شد: "مظهر ناز بودن با بی‌تابی و ضعف فرق دارد!" 🌷 شاید اشتباهی که بسیاری از زنان مرتکب می‌شوند، همین اشتباه گرفتن این دو مفهوم است. 🟢 تفاوت‌های ظریف، اما اساسی بین زن و مرد می‌تواند به جای تنش، بنیان‌گذار عشق و تفاهمی عمیق باشد. 💚 🆔 @darseeno