مؤمنین عزیز🌹🌹🌹🌹🌹
هرماه از طرف شما بزرگواران مبلغی به عنوان صدقه برای سلامتی وجود نازنین مقدس امام عصر ارواحنافداه نیز هدیه میگردد
خداوند این اعمال شمارا به بهترین وجه قبول نماید ونوری شود برای قیامتتان 👇
👉6037701615339105👈
https://eitaa.com/daryaye_rahmat
الحمدلله کماهو اهله
به همت تعداد اعضای گروه لحظه به لحظه ثواب اعمالمون افزوده میشود فقط یک قلمش صلوات هست که توی هرروز صدها صلوات بهمون هدیه میشه
اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم 🌹🌹👏👏👏👏👏
https://eitaa.com/daryaye_rahmat
🔹 یکی از بزرگترین ثوابهایی که میتونید برای پدر و مادر مرحومتون بفرستید و کاری کنید که از صمیم قلب دعاتون کنن اینه که مبالغی راکه درشبهای جمعه جهت خیرات نیت میکنید را به صندوق کانال خیریه دریای رحمت به این شماره
6037701615339105
واریز نمایید تا هم ثواب اعمال ماهانه گروه بهشون برسه و هم ثواب کارهای خیریه گروه. اونم نه فقط یک بار بلکه تا وقتی این گروه باقی بمونه ثوابها به روحشون میرسه و هر روز دعاتون میکنن.
https://eitaa.com/daryaye_rahmat
به همت شما مؤمنین و مبالغ اهدایی خداپسندانه شما مبلغی اهداشد به نیازمندی که فرزندش در بیمارستان بود که درحالت کما قرارگرفته بود
الحمدلله وضعیت حالی فرزندش بهبود یافته وخانواده ایشان دعاگوی همه افراد کانال خیریه دریای رحمت میباشند❤️
https://eitaa.com/daryaye_rahmat
به کمک شما مؤمنین
مبالغی به چند نیازمند تقدیم شد که از افراد بی سرپرست و یتیم بودند ثواب آن هدیه به روح اموات و درگذشتگان از اعضای خانواده کانال خیریه دریای رحمت
❤️خداوند قبول نماید انشالله
https://eitaa.com/daryaye_rahmat
هدایت شده از سیدمهدی قاری
#داستان
سکه طلا
آورده اند که روزى یکى از بزرگان به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت…چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد.عبد الجبار براى تفرج و سیاحت ، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید.
زنى را دید که در خرابه مى گردد و چیزى مى جوید. در گوشه مرغک مردارى افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت…!
عبد الجبار با خود گفت : بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد. در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد.
چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم !
مادر گفت : عزیزان من ! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم .
عبد الجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید.
گفتند: سیده اى است زن عبدالله بن زیاد علوى ، که شوهرش را حجاج ملعون کشته اند .
او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمى گذارد که از کسى چیزى طلب کند.
عبد الجبار با خود گفت : اگر حج مى خواهى ، این جاست .
بى درنگ آن هزار دینار را از میان باز و به زن داد و آن سال در کوفه ماند و به سقایى مشغول شد…
هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند، وى به پیشواز آنها رفت . (راد اس ام اس)مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و مى آمد.
چون چشمش بر عبد الجبار افتاد، خود را از شتر به زیر انداخت گفت : اى جوانمرد! از آن روزى که در سرزمین عرفات ، ده هزار دینار به من وام داده اى ، تو را مى جویم . اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان !
عبد الجبار، دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد.
در این هنگام آوازى شنید که : اى عبد الجبار! هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشته اى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى ، هر سال حجى در پرونده عملت مى نویسیم ، تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمى گردد
گروه رزمندگان جبهه فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1357447403C4446fff1c5