🍃در هر طرف سرم را ، بر پای تو نهادم
یک ذره ام من آری ، تنهاترین پناهم!
🍃داغ دل "طبیب" است ، هجر و فراغ رویت
قدری به من نظر کن ، تا جان ز کف ندادم!
ز.مریدی
#سلام_به_امام_زمان
#طبیب
@dast_be_ghalam
🍃سفینه ی نجات ما، سید ومقتدای ما
شاهد آن همه جفا، تربت پاک تو شفا
🍃"طبیب" اگر دهد دوا، بدون عشق تو کجا
اثر کند به دردها؟ ای همه ی دلیل ها!
ز.مریدی
#السلام_علیک_یااباعبدالله
#طبیب
@dast_be_ghalam
بازتاب "فضل الله المجاهدین"
هست صورت خسته ات، ای یار
شرمساری بماند برای همان
قاعدین بی عرضه ، درون غار
ز.مریدی#طبیب
#شهید_رئیسی_مجاهد
@dast_be_ghalam
ای که ققنوس را تو اُستادی.
در مسیر علی(ع)، تو اِستادی
نهراسیدی از هیچ تخریبی
آفرین چه قشنگ گفت آوینی:
«آن پرستو که مقصدش کوچ است
چه خیالش ز لانه ای پوچ است؟»
«ز.مریدی/خرداد۱۴۰۳»
#طبیب
#شهید_رئیسی_مجاهد
@dast_be_ghalam
«نثری آهنگین تقدیم به خادم ملت☘»
ای خسته ی راه !سلام
خاک ، از سر و رویت بتکان.
در کنج حرم، یک نفس آرام بگیر.
بنشین زیر قدم حضرت سلطان ، همان عشق مجسم ، همان صاحب ایران..
با دست رضا(ع) ،پسر ام ابیها ، سند خادمی تو شده امضا
ای خادم ملت!
ای خادم ایران !
باز هم پیرزنی می زند آرام قدم سوی مزارت...رو سوی امامت..
با زمزمه ای ، اشکی می چکد از گوشه ی چشمان ضعیفش، پاک می کندش با همان دست نحیفش ،
یاد می آردش آن سفری کز سر مهر، از سر خدمت ، آمد آن روز، او سوی دیارش..
دست را می بَرَد آنگاه به سمت شه و خورشید ولایت ،
که
ای حضرت سلطان!
شهادت می دهم این مرد ، همه اش ، غصه ی ما داشت.تب داشت ولی تاب نداشت و از این درد ، لحظه ای خواب نداشت.
آن طرف تر یک جوان ، غرقه در حال خودش ،در چشم تو افتاد تمامی نظرش...که به ناگاه، زلزله ی سخت جنوب ، رژه می رفت پیش چشمان ترش ...در نگاهی به آن دور و برش ، یاد عمّامه ی خاکی و عبا، برده دلش...
مَخلَص آنکه ،
ای ترنم! ای بهار!
قطره ای هستی در اقیانوس پر مهر علی(ع) که همه باران شدی ، اندر این وادی شور... خادم جمهور بودی نه رئیس...
در مرامت ، مردمان بودند عزیزان خدا...کاش این سبک و سیاق تو ، جاری شود چون رودها ، در تمام شهرها و روستا...
آری آن کس، بشکند نفس خودش ، سرلوحه ی کارش بود قرآن ناطق، محور حق و حقیقت، ساقی کوثر علی(ع) ، از دعایی که شکوفا گشته از عشق علی(ع) ، عقبای او امضا شود با دست پر مهر ولی(ع)
«ز.مریدی/خرداد۱۴۰۳»
#طبیب
#شهید_رئیسی_مجاهد
@dast_be_ghalam
آنکه بی تاب و بی قرار آمد، مرد میدان و حماسه و ملکوت
آنکه مسلکش این بود.. دست ناتوان گرفت و گفت نکوست،
آن که سینه اش، مخزن الأسرار ، و برای خدا ،کرد سکوت
آنکه در راه خدمتش به خلق ، پلک روی پلک ،هیچ، ندوخت،
آن که با خدا معامله کرد، مِهر کم دید و آبرو فروخت
او همان بود که به وقت حیات، کِیدحسودان ، از او نبردش سود،
آری آری عزیزما، او بود ،
رهبرم در شهادتش فرمود:
« من دلم برای رئیسی #سوخت.»
(ز.مریدی/قم خرداد۱۴۰۳)
#دل_آقا_سوخت
#رئیسی_مجاهد
#طبیب
@dast_be_ghalam
تو تفسیر همین آیه
تو معنای همان بِرّی
که احمد می دهد دست علی، شیر خدا ، بِرِّ تمامش را ،
همان سرِّ نهانش را ...
و حیدر بنگرد ذکر مدامش را ،
همان زهرا خصالش را..
خدیجه از جنّت اعلی ، پر از معنا ، با لبخند،بنازد
انسیه ی حورا،جوانش را...
وراهی می کند او را به بیت عالی اعلیٰ،
فراموشش نخواهدگشت حیدر، مهربان دامان پاکش را....
(ز.مریدی/خرداد۱۴۰۳)
#طبیب
@dast_be_ghalam
بسم الله الرحمن الرحیم
گفت:« با خدایم ، بیعتی آسان دهم
آمدم تا نیمه مانده کار را سامان دهم
راه افتادم از آنجایی که اسماعیل بود.
گردنش چون موی سر باریک بود.
در مسیر اهل حق، سر میدهم.
اکبر وعباس واصغر می دهم.
من رجز می خوانم و جان می دهم.
امتی را #عیدقربان می دهم.
#قتلگاه من ، پر از نور عظیم
و فَدینایش ،شدم"ذبح عظیم"...»
(ز.مریدی خرداد۱۴۰۳)
#طبیب
#عیدقربان
#قتلگاه_کربلا
@dast_be_ghalam
قربان تو ای حضرت انسان
ای أخلص زُهّاد ، ای أحسن عبد و عبادة
ای دادوَر و ای جود و کرم و عدل ، همه...
ای اول و آخر...
ای از أزل تا به ابد نور ، همه
ما زنده به آنیم که در مکتب توحید تو ، آرام بگیریم..
با تو بنشینیم ، بمانیم...بخوانیم.
این از نفس قدسی و نورانی و گرمای تو در جان و دل ماست ..
ای معنی قرآن...
ای سوره ی انسان...
(ز.مریدی/تیر۱۴۰۳)
#طبیب
#عیدغدیر
@dast_be_ghalam
شب شده،پسرم وقت لالایی است..
وقت آرامشی اهورایی است
هیچ می دانی چرا تو آرامی؟
شکر رب،چه خوب میخوابی؟
بازی و خنده ات چرا برپاست؟
با وجود این همه دشمن
باز هم شیرین زبانی ات، برجاست؟
این، دلیل محکمی دارد
واقعیتی که غم دارد
دورتر از ما ،آن طرف ترها
پشت در نه،مرزمان که نه، دورترها
عده ای مجاهد و در صف
نگران کشور شیعه ، جان خود، نهاده اند بر کف
قائد این قیام ، در آنجا
بود سیدحسن نصرالله
پر ز یارانی که خوب می خوانند
آیه ها ،را چه خوب می دانند
اِنَّ حزب الله ، بُوَد غالب
آن ، برای شهادت است لایق
سید ما بی امان می رانْد
دشمن صهیون، زخاکشان می رانْد
زخم خورده ی غیرتش، پر کین
و به دنبال انتقامی، ننگین
آنچنان ترس از هیمنه اش
که زدند هشتاد من آتش،
بر تن پر ز آبله و خسته اش
فکر کردند که با این کار
حذف میگردد عقیده اش، هیهات
حیف که قدرش نشد معلوم
پاک بود و با شرف ،ولی مظلوم
بود نفس مطمئنه، قطع یقین
رفت سوی جنتش به یقین
رفت و بعد او ملتی به سکوت،
بغض ها در گلو ، پر از باروت
پسرم، حال خوب استراحت کن
که بزرگ می شوی، تو باور کن
نسل تو نسل یک ابرمرد است
نسل دلسوخته ای ،که همدرد است
نسل آن حاج قاسم سلیمانی
مرد میدان بود خوب می دانی
بنگر ، آن زمان که نوبت توست
یک نفس غفلتی ،عقوبت توست
منتظر به امر فرج، وظیفه ی توست
این همان ، خنده ای که حرفه ی توست.
دل #طبیب به همین امر، مسرور است
پسرش، در صف یاوران «منصور» است.
(ز.مریدی/مهر۱۴۰۳)
#طبیب
@dast_be_ghalam
این دل دخیل بسته به آرامش حرم!
چشمان، همه ماتِ سرخیِ حرم
پاهای خسته ام و درگاه پله ها!!
وایم،چه خوب شد،تکان خورد،سرم!
زنهار!
آرام تر قدم نِه ،کاین پله ی حرم
بال ملائک است که افتاده از کرم
(السلام علیک یا اباعبدالله(ع))
#طبیب
𝓓𝓻_𝔃.𝓶𝓸𝓻𝓲𝓭𝓲_𝓸𝓯𝓯𝓲𝓬𝓮
@TraditionalPersianMedicine
حضرت امام موسی کاظم(ع) مي فرمايند: «خداى عز و جل بر شيعيان غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، بخدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم».
ای که در کنج قفس، این همه تنها بودی..
بهر احیای شریعت، سپر ما بودی
غل و زنجیر به دست، هر نَفَسَت ، عین علی(ع)
زمزمه ی نیمه شبِ حضرت زهرا (س)، بودی...
(ز.مریدی/بهمن۱۴۰۳)
#طبیب
@dast_be_ghalam