eitaa logo
دست‌نوشته‌ها و یادداشت‌ها📃
118 دنبال‌کننده
20 عکس
4 ویدیو
0 فایل
یادداشت‌های منتشر شده از دوره‌های محصول محور نویسندگی کاربردی و خلاق✍️🏻 اداره رسانه و فضای مجازی_معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعةالزهرا س مدرس: میم.صادقی🧕🏻 ارتباط با ادمین: @Mimsad290
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ 🥀🥀و اینک شما و وحشت دنیای بی علی... 😭😭😭😭😭 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ 🌿بزرگ‌ترین مظلوم 🖤فزت و رب الکعبه، به پروردگار کعبه سوگند، رستگار شدم. 😭امروز یتیمان کوفه، طعم واقعی بی پدری را چشیدند. 🍃مردی که نیمه شب، انبان بر دوش در کوچه‌های کوفه به دنبال فقیران می‌گشت، همان کسی که مرهم دل پیرزنان و پیرمردان، غمخوار بی‌کسان و دردمندان بود، دیگر زمان رخت بستنش از این دنیای فانی فرا رسیده است. 🍃به خداوند کعبه قسم که فقط خدا او را شناخت و بس! 😭امروز جامع کمالات، امیر بیان، شیر غضنفر، ابوتراب، اسدالله الغالب، حیدر کرار، یَعسوب الدین، اخ الرسول، زوج البتول، امام المتقین چشم از جهان فروبست. ✊آه و لعنت به این دنیای بی‌وفا که مطیع‌ترین بنده‌ی پروردگار، عاشق‌ترین نسبت به معبود و پدر امت را گرفت. اُف بر این دنیای بی‌ارزش که ولی خدا دیگر بر روی خاک‌ سرد و بی‌روحش قدم نمی‌گذارد‌. 🙏جبرئیل به خوبی می‌دانست چه کسی به دست شقی‌ترین افراد بشر، فرقش شکافت که فرمود: 🖤 تهدمت و لله ارکان الهدی و انطمست اعلام التقی و انفصمت العروة الوثقی قتل ابن عم المصطفی قتل علی المرتضی قتله اشقی الاشقیاء. 🖤به خدا سوگند ستون‌های هدایت در هم شکست، نشانه‌های تقوی محو شد و دستاویز محکمی که میان خالق و مخلوق بود گسیخته گردید. پسر عم مصطفی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم کشته شد، علی مرتضی به شهادت رسید و بدبخت‌ترین اشقیاء او را شهید نمود. 😔آه... دیگر نخلستان‌های کوفه، رنگ علی را نخواهند دید. 😭چاه، همراز علی و گریه‌های شبانه‌اش نخواهد بود. 😭ولی خدا شهید شد و گرد یتیمی را بر همه‌ی عالم نشاند. 🚩 این داغِ بر سینه نشسته تا بازگشت مهدی موعود (عج) و گرفتن حق غصب‌شده‌ی مولایمان علی (ع) هرگز سرد نمی‌شود. ✍️🏻ف.پرهون 📝ویراستار: میم.صادقی (ع) تسلیت باد. 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ آبـــرومــو دادم از دســت بالحسین الــــهی العفـــو مــیدونم بدم خدا اما منو تـــــو به اربــابم ببخــــش من سائل درِ خانه‌ی حسینم💔.... 🎞 پورعباس در فراسو↡ 〰〰▪️ 🥀 ▪️〰〰 http://eitaa.com/faraasoo 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️https://eitaa.com/dast_neveshteha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ ✅️ جاءالحق زهق الباطل ❌️ 💠 در چکاچاک شمشیرهای آخته‌ی معاندین که مغرضانه به‌ حق حقیقی ما حمله می‌کنند، شرط پیروزی و سربلندی، تشخیص جبهه حق از باطل است. آنگاه که فریاد جاءالحق و ذهق‌الباطل سر می‌دهیم باید معنای حقیقت را دریابیم و برایش تا پای جان بجنگیم. 😔 مهسا و مهساها می‌آیند و می‌روند، باهدف و بی‌هدف جان در پای جهالتی کورکورانه می‌گذارند، ما برای دختران سرزمینمان پر از اندوهیم اما درد روی درد گذاشتن دور از انسانیت است. 💔 💠 مهم این است تا کجا پای ارزش‌های اسلامی و آرمانی انقلاب عزیزمان ایستاده‌ایم؟! ❓️به برخی از هم‌وطنان باید گفت: به کجا چنین شتابان؟! ای خار مغیلان، بدان که عاقبت در بیابان تنها می‌مانی؛ چشم باز می‌کنی و رسوایی‌ات را می‌بینی! 🚫 جز خواری و ذلت برایت از این فتنه‌ها و بلواها باقی نخواهد ماند؛ ما مردم هم‌صدای ایران و فرزندان جان‌ بر کف انقلابیم، کوفه نمی‌شناسیم و علی را تنها نمی‌گذاریم.✋️✊️ 💠 ۷۸، ۸۸، ۹۸ و اینک ۱۴۰۱ را به تاریخ پر عزت میهن همیشه سربلند ما اضافه کردید، پرچم و مسجد آتش زدید، کشتید و بر کوس بی‌غیرتی و بی‌عزتی نواختید اما بدانید ☝️ 🌸 تا ابد جانم فدای سیدعلی شعار که نه، حدیثی حک‌شده بر قلب‌های مجاهد ماست. ✊️ 🌼انّ الله مع الصابرین، المجاهدین، المتقین.🌼 💠به حتم ددان می‌آیند و می‌روند ولی انقلاب ما پایدار است و به دست حضرت امام عصر ارواحنافداه خواهد رسید. ❣️روزی خواهد آمد و پرچمی که آتش زدید را بر بالای کاخ‌های سفید ظلم‌های سیاهتان برافراشته خواهد ساخت؛ تا آن روز راهت را انتخاب کن، دستت را به ابلیس زمان بسپار و شیطان را در روحت زنده نگهدار یا با اقتدا به حاج‌قاسم‌‌های این مرزوبوم ایران رو چون حرم مقدس بشمار و در راه حفظ انقلاب بکوش.💪 🌸🇮🇷همه برای ایران و انقلاب تا پای جان🇮🇷🌸 ✍️🏻 میم.صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ 💠 طلب دل❤️ 🚕 تاکسی جلوی پامون توقف کرد و پرسید: _کجا؟ _دربست _ بفرمایید 🧕🏻👦🏻 با پسرم سوار شدیم و ماشین به سمت خونه حرکت کرد، خستگی از راه رفتن زیاد، گشتن توی بازار و اشتیاق برای تدارک سفر اربعین، حس‌وحال صحبت کردن رو از هر دوی ما گرفته؛ تو سکوت به خیابون‌ها، مغازه‌ها و مردم که در حال رفت‌و‌آمدن، زل زدیم. 👨🏻راننده از فرهنگ مردم صحبت می‌کنه و گهگاهی سکوت فضا رو می‌شکنه: _من نمی‌دونم چرا بعضی‌ها دست بچه کوچیک خودشون رو تو خیابون ول می‌کنن، خدای نکرده اگه تصادف بشه چی؟! از اون طرف بعضی افسرای راهنمایی، کسایی رو تو آزمون رانندگی قبول می‌کنن که اصلا گاز رو از ترمز تشخیص نمی‌دن و ... . ✳️ صندلی پشتی، ساکت نشستیم؛ خوشحالی از اینکه یه قدم به حرکت نزدیک شدیم؛ اضطراب و دلهره از اینکه پیشامدی نذاره ما به این سفر برسیم؛ شور، اشتیاق و امیدی که برای شروع سفر تو دلمون موج می‌زنه، خستگی‌هامون رو مهار می‌کنه. 🌺 به نزدیکی حسینیه دو محله پایین‌تر از خونه رسیدیم، توجهمون به ازدحام جمعیت و ماشین‌ها جلب شد. 👦🏻 پسرم همین‌طور که جمعیت سرازیر شده توی خیابون رو نگاه می‌کرد با تعجب پرسید: _اینجا چه خبره؟! 🧕🏻من هم تعجبم کمتر از او نبود، گردنم رو کمی بالاتر کشیدم و نگاهم رو توی خیابون چرخوندم بعد با تردید گفتم: _لابد مراسم عزاداری بوده و الان تموم شده. ✳️ ازدحام و شلوغی، سرعت حرکت تاکسی رو به زیر ده رسوند، ذره‌ذره جلو می‌رفتیم. جمعیت به نظرم، خیلی بیشتر از یه مراسم عزاداری یا روضه معمولی اومد؛ دو طرف خیابون منتهی به حسینیه رو ستون به ستون با برزنت پوشوندن که ماشین نتونه داخل بره، عابرین پیاده هم از پیاده‌رو‌ها و کناره‌ها عبور می‌کنن. 🔆 هر کسی از خیابون حسینیه بیرون میاد یه غذا هم تو دستش داره. از خیابون کناری هم عبور با ماشین سخته، انگار به‌ جز ما تموم شهر از مراسم امروز حسینیه، با‌خبر بودن؛ زن، مرد، بچه، پیر و جوون با ظرف‌های یک‌بار مصرف سفید، تو خیابون می‌ریزن. ✳️ با تعجب نگاه می‌کنیم و تو این فکریم، چطور از چنین مراسمی بی‌خبر موندیم؟! حس محروم شدن یا عقب موندن از قافله به جونمون افتاده،😕 تو نظرمون همه مردم، برگ برنده‌ای برای تبرک یا شاید شفای بیمار و چشم به‌ راه تو دستاشونه ولی ما... 👨🏻یه مرتبه راننده می‌گه: _سفره حضرت رقیه بوده، از همه‌جا اومدن، هر سال شهادت حضرت رقیه چند هزار غذا می‌پزن، کل شهر هم بیان غذا کم نمیاد. 🧕🏻👦🏻با دهن باز به هم نگاه کردیم و پسرم با حسرت گفت: کاش به ما هم غذای نذری می‌دادن! ✳️ علی‌رغم شلوغی زیاد، راننده تونست تاکسی رو با مهارت از ازدحام خارج کنه و از مسیر دیگه‌ای ما رو به مقصد برسونه. به خونه رسیدیم ولی هنوز تو فکر سفره حضرت رقیه (س) بودیم، دلمون یه قاشق از اون نذری رو طلب می‌کرد اما دیگه فرصت از دست رفته بود!😔😭 👦🏻پسرم ماجرا رو برای باباش تعریف کرد، اونم بهش گفت: _ حتماً قسمت نبوده بابا جون. ✳️آخر شب موبایل همسر جان زنگ خورد، گوشی رو برداشت و مشغول خوش‌و‌بش شد، وقتی قطع کرد گفت: 🧔🏻 _حاج‌آقا ... بودن، از دوستان. من برم دم در، برامون غذای نذری آوردن. بعد هم یه چشمکی به پسرم زد و گفت: نذری سفره حضرت رقیه😉😍 ✍️🏻فاطمه مسعودی (کارآموز دوره آموزش نویسندگی با رویکرد اربعین حسینی) 🧕🏻📖 مدرس: مریم صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 🌺با سلام و صلوات بر حضرت عشق آغاز می‌کنیم. 💠اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ 🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 https://eitaa.com/Fekr_inoo
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ ✍️🏻آغاز ارسال آثار کارگاه محصول‌محور نویسندگی کاربردی با رویکرد ایثار، مقاومت و شهادت 👇👇👇🌷🌷 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ 🔆همسفر نور 💠دست دلبندش را به آرامی نوازش کرد. به در و دیوار خانه نگاهی انداخت؛ همه جا برق می‌زد حتی تشنگی گل‌ها را هم برطرف کرده بود. انگار قرار است عید بیاید که این‌گونه با شور و شتاب خانه‌تکانی کرد. 🔆قرآن کوچکش را باز کرد، آیه‌ای را زیر لب زمزمه کرد و به یک‌باره قطره اشکی از چشمانش بر روسری‌اش لغزید. کاغذی را لای آن صفحه قرار داد و کتاب را به داخل کیف، باز‌گرداند. دیگر از آن التهاب چند روز پیش خبری نبود. خود را در آرامش کامل، غوطه‌ور دید، با اطمینان دست پاره‌ تنش را گرفت و با هم راهی خیابان شدند. 💠نگاهش به دختری افتاد که هفده یا هجده ساله به نظر می‌رسید. روسری را روی دوشش انداخته و دستانش از دو طرف باز بود؛ یکی از دوستانش هم از او فیلم می‌گرفت. با خود گفت: -مگه مشکل ما حجابه که همه زورشون به یه تیکه پارچه می‌رسه؟! اینا انگار حواسشون نیست که دارن دست تو دست دشمن میذارن!😔 خوب می‌دانست مشکل اصلی در ایران دل‌شکسته، این نیست؛ چرا که بارها پای دل زنان بی‌سرپرست یا بدسرپرست نشسته بود و تا جایی که از دستش برمی‌آمد کمک حالشان بود. از طرفی مسئله معاندین هم با ایران بر سر حجاب نیست و این آلت دستی شده برای جولان دادن. 💔دلش به حال آن دختر نوجوانی سوخت که زندگی را نیز مجازی می‌پنداشت، او هوش و حواسش را خرج کسانی می‌کرد که راست و دروغ را به هم آمیخته بودند و از کم بودن سن‌شان سوءاستفاده می‌کردند. 💠نزدیکش شد با آرامش و لبخند به دخترک توضیح داد آنچه فکر می‌کند همه واقعیت نیست؛ کم‌وبیش از حربه‌های دشمن مثال زد و اینکه هدف اصلی آن‌ها نشانه‌ گرفتن است. دخترک تنها با پوزخندی نگاهش را برگرداند و زیر لب با تمسخر تکرار کرد: هِه امنیت!😏 💠 به آرامی از کنارش رد شد و از او گذشت. هندزفری را داخل گوش‌هایش محکم کرد و با عبور از کنار درها و کوچه‌ها به نجوای دلنشین دعا گوش جان سپرد؛ به اینجای دعا که رسید با صدای حاج مهدی سماواتی، لب‌هایش را باز و بسته کرد. 🌸السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (ع) 💠کفش‌هایشان را به خادم حرم، بخشید و شماره را تحویل گرفت. دستان کوچک دلبندش برای گرفتن شماره، سوی مادر دراز شد و او با لبخند تقدیمش کرد. نمی‌دانم چرا، اما مثل دفعات قبل تأکیدی نکرد بر مواظب بودن و گم نشدن شماره، انگار کفش‌ها دیگر به کارش نمی‌آمد. کودکش شماره ۲۳۲ را خواند و لبخندی بین مادر و فرزند ردوبدل شد. 💠داخل حرم شدند و از عطر نرگس پیچیده در فضا، سرمست. نگاهش را چرخاند و به دنبال غریبه آشنایی گشت که خودش قرار ملاقات با او را گذاشته بود... یک ساعت‌ونیم گذشت و همچنان منتظر بود، دلشوره به سراغش آمد، با خود گفت: -نکنه همه‌اش خیال بود، نکنه دلم رو به یه رؤیای شبونه خوش کردم؟! اما نه! آنچه دید، نه خیال بود و نه خواب... 💠 از جایش بلند شد، دست عزیز کوچکش را گرفت و به سوی ضریح رفت. برای بار دوم زیارت کردند و ضریح را طواف نمودند. دلش را مانند پارچه‌های سبز به ضریح گره زد و همان‌جا گذاشت. با احترام از در خارج شدند و یک‌باره همه چیز رنگ عوض کرد، بالاخره آمدند. 💔 خودش بود، همان بانویی که چند شب پیش او را مست و عاشق کرد. خوشحال از اینکه حرف‌های دلِ سوخته‌اش را جدی گرفته بود با پایِ دل به سویش روانه شد. مگر می‌توانست بهتر از این شود؟! در محضر بانوی کریمه باشی و لبخند رضایت از ایشان دریافت کنی، خوشا به سعادتت!🌸 مادر و کودک، هر دو همسفر نور شدند و چه زیبا سفری بود! به راستی آنچه برای خدا انجام دهی چه زود پاسخش را می‌گیری! همین چند ماه پیش بود، آقای شیراز را به خواهرشان قسم داد که پاسخ سختی ایام گذرانده‌اش، شهادت باشد و چه نیکو اجابتش کردند.💔 💠چشمانش به قرآنی خیره شد که از کیفش بیرون افتاده بود. انوار آیات در آن صحرای محشر خودنمایی می‌کردند. دوباره آیه‌ای را که قبل از آمدن، خوانده بود بر زبان راند، با لبخند بال گشود و از آن‌جا فاصله گرفت. 🌸وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ. ✍️🏻رقیه ملک‌پور (کارآموز دوره آموزش نویسندگی با رویکرد ایثار، مقاومت و شهادت) 🧕🏻📖مدرس: مریم صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ 🌺مهمان داریم 💠بعد از اقامه نماز جمعه، به‌خاطر حادثه‌ی تروریستی شیراز و حوادث فتنه‌انگیز اخیر راهپیمایی در سراسر کشور برگزار شد. ما هم برای انجام این فریضه با مردم هم‌صدا شدیم. مردوزن، پیروجوان و کودک شرکت کرده بودند. همه از عمق جان، شعار سر می‌دادند: ✊️این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده ✊️ای رهبر آزاده، آماده‌ایم آماده 💠در حال و هوای شعار دادن و عرض ارادت بودیم که از بلندگو اعلام کردند، فردا ساعت ۳ بعداز‌ظهر، تشيع شهدای شاهچراغ در مشهد برگزار می‌گردد.😔 💔بغض راه گلویم را بست، اشک در چشمانم حلقه زد. امام رضاجانمان فردا مهمان دارند، باید برایشان سنگ‌ تمام بگذاریم. خوشا به‌ سعادت زائری که در کنار ضریح مهربانی‌ها، پرواز عشق را آغاز می‌کند و با مولایش حسين عليه‌السلام همنشین می‌شود.⚘️ از همين حالا در حال شمارش ثانیه‌ها هستم تا روحم را به شهداء بسپارم...😭 🌸اللهم ارزقنا شهاده فی‌سبیلک🤲 ✍️🏻عاطفه رضازاده (کارآموز دوره آموزش نویسندگی با رویکرد ایثار، مقاومت و شهادت) 🧕🏻📖مدرس: مریم صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha
هدایت شده از 
🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 💠امام صادق (ع): اَفضَلُ العِبادةُ اِدمانُ التَّفکُّر فی اللهِ و فی قُدرَتهِ؛ برترین عبادت، مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست. سلام✋️ دوستان متفکر و خلاقم، اونایی که عاشق فکر کردن هستید و کلی ایده خلاقانه و نو دارید😍 کانال فکرینو رو ایجاد کردیم تا قدرت تفکرمون رو با هم بالا ببریم و رشد کنیم.👏 همه ما عاشق فکر کردن و ایده‌های جدید هستیم، دلمون می‌خواد فکرمون حسابی اوج بگیره و پرواز کنه.❤️ پس بشتابید، دست دوستای متفکرتون رو هم بگیرید و با هم بفرمایید فکرینو!🏃‍♀️🏃‍♀️🏃🏃 با فکرینو متحول فکر کنید و زندگی‌تون رو تنوع ببخشید.😃 ما اینجا منتظرتونیم⬇️⬇️⬇️ زود بیایید 😍😍 🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 https://eitaa.com/Fekr_inoo
هدایت شده از 
🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 2️⃣ سلام علیکم✋️ لابد فکر کردید فراموش کردیم ایده داریم 🤭 شایدم گمان کردید اصلاً ایده نداشتیم و قمپز اومدیم 😒 نکنه با خودتون گفتید اینا خودشونم وقت ندارن؟!😳 واقعاً همچین فکری کردید؟!😱😱 لازم به ذکر است که با احترام در اشتباهید 😃😉 ما داشتیم فکر می‌کردیم که دقیق به شما توضیح بدیم، تازه می‌خواستیم شما هم یه کم کنجکاو‌تر بشید و بهش فکر کنید...🥸😁 ولی بهتون قول می‌دم فردا شب خدمت برسیم برای پاره‌ای توضیحات 😇 توی فکرینو منتظرمون باشيد. یاعلی❣️ پست شماره قبل 👈 کتاب‌_خوانی ✍️🏻 🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 https://eitaa.com/Fekr_inoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 🇮🇷وطنم... 💠 مدتی‌است از جای‌جای کشورم، عطر دل‌انگیز شهادت به مشامم می‌رسد. به راستی که چه زیباست با تو و برای تو بودن! 🇮🇷 شهادت را برای ما باکی نیست اما از رذالت و دنائت پوچ‌گرایان غرب پرست در حیرتم! بندگان و بردگان رسانه‌های افسار گسیخته غربی، اینک در کدامین محفل، مشغول شکم‌چرانی‌اند؟! سرشان به چه ملعبه‌ای گرم شده است؟! این‌ها، همان مدعیان حقوق بشر و آزادی نیستند که ساعت‌ها، دقیقه‌ها و ثانیه‌ها را ندای وا مظلوما سر می‌دادند و دم از زن، زندگی و آزادی می‌زدند؟! چرا اکنون به خواب رفته‌اند؟! 💔مادر و کودکی که در حرم امن آل‌الله، به رگبار بسته شدند و مظلومانه پر کشیدند، در فرهنگ لغت این مدعیان دروغین هیچ جایگاهی ندارند؟! می‌دانید چرا؟! هدف این‌ دون‌صفتان، زر، اقامت و دلار است نه خون‌های به ناحق ریخته😔 🇮🇷وطنم! ای مهربان‌ترین مادر، با تمام سختی‌ها و کمبودها، عاشقانه در آغوشت حل می‌شویم و جان ناقابلمان را تقدیمت می‌کنیم. 😥چقدر شرم می‌کنم عده‌ای را از تو بدانم و نام پر افتخار ایرانی را به آن‌ها نسبت دهم! آنان که در خاکت، ریشه گسترانیدند، از نام تو پر آوازه شدند و هویت کسب کردند در بحبوحه مشکلات، از پشت خنجر زدند و تو را به سکه‌ای پَست فروختند. 💠اما بدان! ما اکنون آماده‌ایم و گوش به فرمان... ❣️عشق می‌خواهد و جنون... سر می‌خواهد و وفا... وطنم ای شکوه پا برجا با تو می شود دل به دریا زد ✍️🏻رقیه شهرمیانی (کارآموز دوره آموزش نویسندگی با رویکرد ایثار، مقاومت و شهادت) 🧕🏻📖 مدرس: مریم صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane 🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 https://eitaa.com/Fekr_inoo
🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 آغوش پدرانه⚘️ 💠شده تا به حال در انتظار آمدن مهمانت، ساعت‌ها سرپا بایستی؟! باید بگویم ما ایستادیم!... ایستادیم به احترام عزیزانمان برای این‌که آن‌ها را تا آغوش پدرمان امام رضا بدرقه کنیم. 💔 ایستادیم تا به همه‌ی جهان بگوییم: ما فرزندان سرزمین خورشیدیم... ما از قبیله‌ی عشقیم.✊️ اگرچه جهل و دشمنی عده‌ای، عزیزانی از ما را پرپر کرد ولی ما هنوز ایستاده‌ایم. زیر بار فتنه‌ها و دشمنی‌ها خم نشده‌ایم؛ ایستاده‌ایم همچون یدِ‌ واحد، زیر پرچم سه رنگ کشورمان. 🇮🇷 ایستادیم تا به دشمنانمان بگوییم: ما را از کشته‌شدن می‌ترسانید و چه نابخردانه، نمی‌دانید ما با عشق به سمت کشته‌شدنِ در راه دوست، پرواز می‌کنیم! مگر نمی‌دانید ما ملت امام حسینیم، ملت شهادتیم؟!❣️ و ایستاده‌ایم تا... با همه‌ی این ایستادن‌ها، حسرتی گوشه‌ی قلبمان را چنگ می‌زد. وقتی رو به حرم بابا رضا ایستادیم و زمزمه کردیم: «اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی...»، اشک چشمانمان و زبان دلمان می‌گفت: باباجان خوش به‌حال این شهدا که تو آشفتگی و شلوغی دنیا، عاقبت به‌خیر شدن و تو آغوش شما آروم می‌گیرن. 😭 بابا رضاجان ما هم می‌خوایم لحظه‌ی آخر، تو آغوش پدرانه‌ و نگاه مهربون شما، راهی سفر ابدی بشیم. به‌حق همین شهدا که امروز از تولد زیبای برزخی‌شون شاد و سرخوشن ، برای ما هم شهادت رو امضا کن.😭 نکنه از قافله‌ی عشق جا بمونیم!💔 پ.ن: به بهانه‌ی تشییع پیکر مطهر شهدای شاهچراغ در مشهد مقدس ✍️🏻عالیه رضازاده (کارآموز دوره آموزش نویسندگی با رویکرد ایثار، مقاومت و شهادت) 🧕🏻📖مدرس دوره: مریم صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane 🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 https://eitaa.com/Fekr_inoo
هدایت شده از 
🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 3️⃣ سلام و شب‌خوش☺️ نمی‌دونم بیدارید یا خواب؟! چون دیر وقته👀 اما من هنوز بیدارم چون به شما قول دادم امروز بهتون راهکار بدم🤗 اول بگم که ببخشید دیر اومدم 🌹 نزدیک امتحاناته و خودتون درک می‌کنید.🙃 خوب! حالا بریم سر اصل مطلب:😍 قرارشد پیشنهادی بدیم که کتاب بخونید اما برای کتاب خوندن وقت نذارید!🧐 باز نگید حالش خرابه‌ها!😁 از اینجا به بعدش رو خوب توجه کنید🤓🥸 یه شبانه‌روز ۲۴ ساعته که ما آدما در حد نرمال ۸ ساعتش رو خوابیم البته اگه مثل من تا الآن بیدار نباشید😕 می‌مونه ۱۶ ساعت با یه عالمه کار روزانه که مطمئناً می‌گید: -دیگه وقت واسه نفس کشیدن هم نمی‌مونه چه برسه به کتاب خوندن!😏 پس چه کار کنیم؟🤔🤔 آهان...😍 جوابش یه جمله‌ست👇👇👇 ☝️فقط کافیه از وقت‌های سوخته خودت استفاده کنی.😃 خدا می‌گه اسراف بده، ما آدما خیلی وقتمون رو هدر می‌دیم، مبادا خدا ناراحت بشه!😰 راستی یه سؤال: شما می‌دونید وقت سوخته چیه؟ 🤗 به اولین نفری که تا فرداشب درست‌ترین جواب رو به آیدی ادمین بفرسته به رسم محبت جایزه می‌دیم.🎁😍 بعضیا دارن می‌گن: چطوری؟! یعنی چی؟!🤔 💫ادامه ماجرا و توضیحات راهکار رو بعد از اعلام برنده بهتون می‌گم، بدویید که جا نمونید...🏃‍♀️🏃 🍀شبتون پر از آرامش فکری😌 مطالعه پست قبلی 👈👈 کتاب_خوان_2 ✍️🏻 با فکرینو متحول بشید👇👇👇 🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 https://eitaa.com/Fekr_inoo
هدایت شده از 
🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 💠رهبر معظم انقلاب حفظه الله: خدای متعال جزو معلمین است؛ این خیلی ارزش والایی‌ست یعنی کسی که چیزی را به مخاطبی تعلیم می‌دهد. 🔰وقتی اولین معلم آفرینش خداست، چه مقامی بالاتر و والاتر از این پیدا می‌شه؟! 💐 به شما همیاران الهی مبارک💐 🍃🌼🍃🖊📜🍃🌼🍃 https://eitaa.com/Fekr_inoo
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ امروز یه عالمه از این پیام‌های پر نور رو دریافت کردم😍😍😍 هر چند من فقط دوستی هستم که در کنارتونم و این همه بزرگواری رو ازتون انتظار نداشتم💐💐 این همه انرژی مثبت و حال خوب می‌شه چراغ یه راه باشه برای پرواز🤗 ممنون عزیزانم🌹🌹🌹 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ 💫از زنان ایران زمین خطاب به زنان جهان ✍من یک زنم، یک مادرم، همسرم و خواهرم... برخی گمان می‌کنند، زنی که فعالیت اجتماعی ندارد، عقب افتاده و از جامعه دور شده است ولی من این فکر را نمی‌کنم.☺️ دوست دارم پوشاک فرزندم را خودم عوض کنم، برای فرزند و همسرم، غذا بپزم تا وقتی خسته از فعالیت روزانه به خانه باز‌می‌گردند، غذای تازه نوش‌جان کنند.😇 👌من یک خواهرم... دوست دارم پای دردودل برادرانم و خواهرانم بنشینم و آن‌ها را راهنمایی کنم. من زنی هستم با حجاب اسلامی‌ و این حجابم را دوست دارم؛ چون چادر من خاری بر چشم نامحرمان داعش‌تبار است.👌❣️ من یک مادرم... دلم می‌خواهد چند تا بچه قدونیم‌قد داشته باشم و اصلاً تمسخر دیگران برایم اهمیتی ندارد.😌 🌺من همسرم... دوست دارم رضایت همسرم را و خشنودی خدا را در آن می‌بینم. 👌من در کنار همه این شغل‌های پر محبت و عاشقانه، یک فعال مجازیم؛ علاوه بر رفعت خانواده خودم، رفعت خانواده‌های دیگر را نیز خواهانم. ✍من پژوهشگرم... لحظه‌هایی که از مشغله‌های عاشقانه‌ام فارغ می‌شوم، پژوهش می‌کنم و مقالات علمی می‌نویسم. من یک پرستارم، زمانی که کسی از خانواده‌ام بیمار می‌شود، مراقبت از آن‌ها عاشقانه‌ترین کار من است. 👌من با افتخار فریاد می‌زنم، زنی مسلمان و ایرانی‌ام. ✍️🏻 فیروزه‌ دلداری (کارآموز دوره آموزش نویسندگی با رویکرد ایثار، مقاومت و شهادت) 🧕🏻📖 مدرس: مریم صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha
〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ 💠از زیارت تا پرواز زنگ‌ آخر ‌به ‌صدا ‌در آمد، خودش ‌را سریع ‌به‌ خانه رساند. انگار ‌عید باشد؛ لباس‌وکفش‌کتانی نو پوشید و راهی شد. امروز ‌چهارشنبه ‌است، باید ‌به ‌قرارش‌ می‌رسید. از دور که با گنبد چشم‌درچشم شد، شور و شعف همه وجودش را فراگرفت. 🌼دست بر سینه گذاشت و سر به زیر نجوا کرد: «السلام علیک یا احمد بن موسی» وارد ‌صحن شد... انگشتانش را در پنجره‌‌ی‌ فولادی‌ ضریح‌، قفل کرد تا دوباره ‌از ‌آرزویش بگوید، آرزویی ‌که به خاطرش ‌با آقا‌ عهد و نذر ‌بسته تا هر هفته‌ چهارشنبه ‌به ‌زیارتش ‌بیاید.❣️ بوسه‌ای ‌بر ضریح‌ ‌نشاند و چشمانش را بست ‌تا‌ عطر‌ خوش ‌حرم ‌را ‌در‌ قلبش ذخیره ‌کند.😌 موقع‌ آمدن‌ به ‌مادر، قول‌داد تا برای شفایش ‌دعا ‌کند. زیرلب «امن یجیب المضطر...» خواند و قطره‌ای ‌اشک، ‌میهمان ‌صورتش شد.💔 احساس ‌می‌کرد دعا برای ‌مادر، نگاه آقا را سمت او کشانیده، منقلب ‌شد؛ اشک ‌دیگر امانش نداد.😭 حرم خلوت خلوت است و تا اقامه نماز مغرب فرصت دارد. دعای امین‌الله را به نیت امام رضا علیه‌السلام‌ باز کرد، صدای جیغ و فریاد به گوشش رسید! اما دلش نمی‌خواست از ‌حال‌ خوشش‌ جدا شود. آرام زمزمه کرد: «مشتاقة الی فرحة لقائک» صدای جیغ ‌و گلوله ‌نزدیک ‌شد. نگاهی به اطراف کرد، همه‌جا نورانی از حضور امام علیه‌السلام شده است. خودش ‌را در‌ آغوش امام‌ یافت، گویی خواب ‌باشد، باور نمی‌کرد به همین زودی دعایش مستجاب شود.❣️ 🌼چه‌خوش است ‌این لقاء برای تو مبارک ‌است ‌این زندگی برای تو هدیه به روح شهید دانش‌آموز محمدرضا کشاورز ✍️🏻م.دری (کارآموز دوره آموزش نویسندگی با رویکرد ایثار، مقاومت و شهادت) 🧕🏻📖 مدرس: مریم صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane 〰️〰️🌱🌼🌱〰️〰️ https://eitaa.com/dast_neveshteha