برشی از کتاب «آن ۹۰ روزِ محتشمه» :
زینب بیتابی میکرد: مادرجان زودتر بیایید.
امسلمه دست او را محکم گرفته بود، و حسین دست ام کلثوم را. بهقدر خودش باشتاب میآمد. اما پرنده دل زینب تابع سرعت او نبود. ام سلمه تسلیم نشد.
گفت: نه، نمیگذارم تنها بروی، نفس من! من دیگر به این کوچهها ایمان ندارم. پس کمی به پای من باش!
پیر نشده بود. دلیل کندی پایش، ضعف آنها بود، ضعفی که از ۲ شب قبل به جانش افتاد.
بالاخره رسیدند. زینب با نگاه خیره به در و بغضی سمج در گلو، به داخل رفت.
صدا زد: مادر؟
امامه از همان دم، او را به آغوش کشید. زینب میخواست پیش مادر برود. اما امامه او را از خودش جدا نمیکرد.
زینب صدا زد: حسین!
امامه زینب را رها کرد: باشد! غضب نکن فرشته قشنگم.
زینب به پای مادر افتاد: مادر جانم، دو روز من را از خودت دور کردی. از امشب نمیگذارم تنها باشی.
فضه دستی به سر او کشید: تنها نبود، من بودم نور دیده!
زینب اخم کرد: اما من پرستار تواَم مادر.
سیده دستش را دراز کرد و زینب را طلبید.
فضه آرام گفت: آهسته عزیزکم! دست و سینه مادر درد میکند.
زینب مراعات کرد: حواسم هست.
بهصورت مادر خیره شده بود. هنوز آثار کبودی در گونه سیده دیده میشد. لبخند زدند، هم او و هم زینب. اما بغض مانع ماندگاری لبخند زینب شد.
اسماء برای عوض کردن حال زینب، روی سر او را بوسید.
گفت: موهای دخترم را شانه کنم؟
زینب به نفی سر تکان داد: مادر خوب شود خودش شانه میکند.
دستش را دراز کرد تا ام کلثوم از آغوش امسلمه پیش او بیاید. هر دو سر به شانه مادر گذاشتند و از عطر تن او بوییدند. همه در سکوت و خیره به دلبریهای این دو نازدانه، اشکریزان بودند.
سیده آه کشید: حسین؟ مادر!
سرها به سمت پای سیده برگشت؛ حسین هم جای خوبی را برای عقدهگشایی انتخاب کرده بود... .
🏴 https://eitaa.com/dastaan110
آن ۹۰ روز محتشمه.pdf
2.22M
🌴 نهضت بیداری در آن ۹۰ روز محتشمه را اینجا بخوان
📕 کتاب داستان تاریخی
با قلمی نو
چهارمین داستان بلند از همین نویسنده
منتشر بفرمایید تا در اجر معنوی این اثر شریک شوید🌷
💰 هزینه خرید کتاب: فرستادنِ صد صلوات؛ از طرف نویسنده تقدیم به حضرت صاحب الزمان(عج)😇
نماینده نویسنده در ایتا:
@ghods313
https://eitaa.com/dastaan110
«هَا إِنَّ هَا هُنَا لَعِلْماً جَمّاً، لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً...!»
حکمت ۱۴۷
دوره جدید مجازی (آفلاین) آموزش تدبر در معارف قرآن و نهج البلاغه
هزینه: ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان(اختیاری)
زمان: هر وقت احساس تشنگی کردی
مکان: ایتا
همراه با پشتیبانی ویژه
برای ثبت نام به شناسایی زیر کلمه یاعلی رو بفرست:
@ghods313
! این دوره برای طلاب نمیباشد !
❌ ظلمهای ما به زبان فارسی:
🔥شکستن کلمات:
مثل / مث
راجع به / راجب
برای / برا
🔥استفاده از کلمات بیگانه:
پاسخ / ریپ
بازارسال / فوروارد
پیام صوتی / وویس
🔥املای غلط کلمات:
بذار / بزار
میخوام / میخام
🔥کلمات نابجا:
برای ثبتنام / جهت ثبتنام
مقبول / قابل قبول
اصلاح شدنی / قابل اصلاح
🔥و حتی انتشار کلمات و جملات بی معنی
روح فردوسی عزیزمان شاد!
(شما هم کلمات بیشتری میدونی بگو)
#نشر
https://eitaa.com/ghasam_be_ghalam
برای اولین بار!
برای اولین بار!
برای اولین بار!
♡ یک کتاب کاربردی و عالی برای :
°بچه های ۸ساله به بالا
°مادران
°پدران
°معلمان
موضوع کتاب:
پاسخ به سوالات بچه ها از خدا
با زبان دلنشین قصه📚
برای دریافت نسخه الکترونیکی کتاب، پیام بدهید:
@nedaye313
💰 هزینه با احتساب تخفیف تا نیمه شعبان: ۷۰ هزارتومان
نقره فام
برای اولین بار! برای اولین بار! برای اولین بار! ♡ یک کتاب کاربردی و عالی برای : °بچه های ۸ساله به ب
نویسنده: خانم زارع
اشتیاق مادران برای خرید کتاب خیلی بالا بود!
خوااااهشا یکی یکی تشریف بیارید!! حجم پیامهای سفارشی در حد ترکیدن صفحه ماست!!!
نقره فام
برای اولین بار! برای اولین بار! برای اولین بار! ♡ یک کتاب کاربردی و عالی برای : °بچه های ۸ساله به ب
این تخفیف و قیمت ناچیز، فقط تا امشب هست. بعد از آن بقیمت اصلی (یک دوره آموزشی) حساب میشود
موفق باشید
تبیین آرمان۱ _۰۶۵۰۵۴.pdf
2.28M
داغ داغ داغ
از سرااااسر جهان
خبرهایی که تا به امروز نمیدونستی!
تاریخ ایران، با یک قلم طنز و مفهوم
جلد اول
مصور
برای دریافت جلدهای بعدی پیام بدهید:
@ghods313
✍🏼س. زارع
شاعری که شهید شد×فیلمنامه.pdf
59.8K
فیلمنامه شاعری که شهید شد
صحنه کوتاهی از زندگینامه شهید صدیقه رودباری
برای اولین بار
به قلم: س. زارع
انتشار با صلوات🌷
https://eitaa.com/dastaan110