eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ کارش تا آخر درست بوده بلکه کارش موفق بوده ☑️ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ هنگامی که آقای خمینی(ره) بیمارستان بود، چند روز قبل از وفاتش، پنجشنبه بعد از نماز صبح، در حالی که خواب نبودم، دیدم ایشان زیبا، خوش رو و با لبخند، از جلوی من گذشت. چهره اش از عکس او زیباتر بود. بعد از چند روز که خبر وفات ایشان منتشر شد، متوجّه شدم که ایشان آمده از من خداحافظی کند. 💡 خوش حال بود برای اینکه کارش تا آخر، درست بوده و از آنچه انجام داده، پشیمان نیست؛ بلکه کارش ناجح(موفق) بوده است. ⬅️ زمزم عرفان، ص٣٨٩ 🏷 (ره) (ره) . ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆يادى از مرجعى مبارز و وارسته يكى از مراجع بزرگ و وارسته و مبارز مرحوم آيت الله العظمى سيد محمدتقى خوانسارى (اعلى الله مقامه الشريف ) بود، وى بسال 1305 هجرى قمرى در خوانسار متولد شد و بسال 1371 (7 ذيحجه ) از دنيا رفت ، قبر شريفش در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها ) در قم ، كنار قبر شريف آيت الله العظمى صدر و آيت الله العظمى شيخ عبدالكريم حائرى ، قرار دارد. او در انقلاب عراق عليه استعمار انگلستان ، از پيشگامان مبارز و مترقى روحانيت بود، و با ساير علماى مبارز، از جمله ميرزامحمدتقى شيرازى (ميرزاى دوم ) و آيت الله سيد مصطفى كاشانى (پدر آيت الله سيدابوالقاسم كاشانى ) مدت دو ماه در يكى از مناطق ، با كمال استقامت در برابر تجهيزات مدرن اروپائى ، ايستادگى نمود. و بسال 1323 هجرى قمرى به هندوستان كه مستعمره انگليس بود، تبعيد گرديد و پس از چهار سال به ايران ، وطن خود (خوانسار) بازگشت و پس از مدتى كوتاه ، به قم مهاجرت نمود و با مراجع ديگر به نظم و تشكل حوزه علميه قم در ابعاد مختلف همت نمود، و در جريان خلع يد از شركت نفت انگليس و ملى شدن آن ، فتاواى او نقش اساسى داشت . امام خمينى (مدظله العالى ) درباره اين شخصيت بزرگ فرمود: اين آخوند بود كه در عراق ، به جبهه رفت ، و به جنگ رفت و اسير شد، همين آقاى خوانسارى رضوان الله عليه ، مرحوم آقاى آسيد محمدتقى خوانسارى بود، اين قدرت را نشكنيد، صلاح نيست ، صلاح ملت نيست . حضرت آيت الله العظمى شيخ محمدعلى اراكى در فرازى از گفتارش ‍ مى گويد: در فوت آقاى سيد محمدتقى خوانسارى كه در همدان فوت كرد، ايشان (امام خمينى ) هم بودند، و من هم بودم ... جنازه ايشان (آقاى خوانسارى ) را از همدان حركت دادند و عده اى از روحانيون قم به استقبال آمده بودند، من از هيچ كس نديدم اين قدرى كه آقاى خمينى گريه مى كرد، گريه كند، شانه هايش بالا و پائين مى رفت ، چنان اشك مى ريخت كه من از اولادش چنان گريه نديدم ... هيچ نسبتى با هم نداشتند و مربوط نبودند، فقط عرق دينى داشت 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆اهميت جهاد سال يازده هجرت بود، ماه صفر فرا رسيده بود، پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) در بستر رحلت خوابيده بود، بود، و هر لحظه به سوى آخرت ، وداع از دنيا، نزديك مى شد، در اين موقعيت ، اسمامة بن زيد را كه در حدود بيست سال داشت فرمانده لشگر نمود و فرمان داد كه مهاجر و انصار از او اطاعت كنند و مدينه را بسوى سرزمين فلسطين و شام براى جلوگيرى از دشمن متجاوز ترك گويند. لشكر تا جرف (يكفرسخى مدينه ) حركت كرد، با اين كه حضرت اصرار داشت كه سپاه از حركت باز نايستد، منافقان سستى مى كردند و مى گفتند: در اين حال ، پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) را بگذاريم و به كجا برويم . اسامه به محضر رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) آمد و عرض كرد: آيا اجازه مى دهى ، چند روزى به سوى جبهه حركت نكنيم تا شما شفا يابيد، زيرا من در اين حالتى كه شما بسر مى بريد اگر از مدينه بيرون روم قلبم نگران و مجروح است پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: انفذ يا اسامة فانّ القعود عن الجهاد لا يسقط فى حال من الاحوال . :اى اسامه ، به راه خود ادامه بده زيرا نشستن از جهاد در هيچ حالى از احوال ، ساقط نمى گردد. سپس پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) شنيد: بعضى از منافقان از تحت فرماندهى اسامه خارج شده اند فرمود: اسامه از محبوبترين انسانها در نزد من است ، شما را در مورد او، توصيه به خير و نيكى مى كنم ، اگر در مورد امارت و فرماندهى او سخن داريد، در مورد پدرش زيد نيز ايراد داشتيد، پدرش سزاوار و شايسته امارت بود سوگند به خدا اسامه نيز سزاوار وشايسته فرماندهى است . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
امام (ره) ما را زنده کرد ... 🏷 (ره) ✾📚 @Dastan 📚✾
گذشته‌هایت را ببخش... زیرا آنها همچون کفش‌های بچگی‌ات نه تنها برایت کوچکند بلکه تو را از برداشتن گام‌های بزرگ باز می‌دارند... ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆ابوذر، در ملكوت آسمانها روزى ابوذر در راهى عبور مى كرد، رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) را ديد كه همراه دحيه كلبى است (جبرئيل به صورت دحيه كلبى در محضر پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) بود) ابوذر از آنجا رد شد (و حالت و توجه عرفانى رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) مانع از آن شد كه سلام كند) جبرئيل به رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) عرض كرد: اين مرد كيست ؟ رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: ابوذر است . جبرئيل گفت : اگر او سلام مى كرد جواب سلامش را مى داديم . رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) به جبرئيل فرمود: آيا ابوذر را مى شناسى ؟ جبرئيل عرض كرد: سوگند به خداوندى كه تو را به حق به پيامبرى فرستاد، ابوذر در ملكوت آسمانهاى هفتگانه از زمين مشهورتر است . رسول اكرم (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: چرا او به اين مقام رسيده است ؟! جبرئيل عرض ‍ كرد: بزهده فى هذه الحطام الفانية : بخاطر زهد و وارستگيش نسبت به امور ناچيز و فانى دنيا. 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردی ✾📚 @Dastan 📚✾
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتشار برای نخستین‌بار؛ لحظاتی از برخی دیدارها و گفت‌وگوهای شهید رئیسی با رهبر انقلاب ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆گفتار عميق و پرصلابت عيسى و شاگردش زيد بن امام سجاد (علیه السلام ) از مردان شجاع و انقلابى عصر خود بود كه نهضتى عظيم بر ضد طاغوتهاى اموى به وجود آورد و سرانجام به شهادت رسيد. يكى از پسران او عيسى است ، اين پسر شيردل نيز به راه پدر رفت و پرچم مخالفت با منصور دوانيقى (دومين طاغوت عباسى ) را برافراشت . پس از منصور، مهدى عباسى بر مسند خلافت نشست ، وى خواست از راه تطميع ، عيسى را از مخالفت باز دارد. عيسى در اين وقت در مخفيگاه زندگى مى كرد، ماءمورين مهدى عباسى در شهرها اعلام كردند، كه عيسى در امان است ، به اضافه عطاياى فراوانى كه از طرف خليفه به او داده خواهد شد. وقتى كه اين خبر به عيسى بن زيد رسيد، به دو دوست همرزمش جعفر احمر و صباح زعفرانى گفت : سوگند به خدا اگر يك شب با ترس ‍ بخوابم ، براى من بهتر از همه عطاياى او و همه دنيا است . و به حسن بن صالح ، همرزم ديگرش گفت : سوگند به خدا يك ساعت ترس آنها از من كه در نتيجه از ناحيه من ، رعب و وحشتى بر دل آنها افكنده مى شود، موجب رعايت حقوق مظلومان خواهد گرديد و همين وحشت آنها از قيام من باعث كنترل آنها و كاهش طغيانشان خواهد شد و اين بازتاب ، براى من بهتر از همه اين وعده ها است . عيسى (علیه السلام ) در خفا از دنيا رفت ، حسن زعفرانى (چريك همرزمش ) دو كودك او را سرپرستى مى كرد. حسن زعفرانى مى گويد: به حسن بن صالح (همرزم ديگر عيسى ) گفتم : چه مانعى دارد كه ما خود را آشكار كنيم و خبر فوت عيسى را به مهدى عباسى برسانيم ، تا او از فكر عيسى ، راحت شود و ما نيز در امان بمانيم ؟. حسن بن صالح كه شاگرد مكتب عيسى بود در پاسخ گفت : نه به خدا سوگند، هرگز چشم دشمن را به مرگ ولى خدا، فرزند پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) روشن نمى كنم ، اگر من يك شب به حالت ترس بسر برم ، برايم بهتر است از اينكه يكسال به جهاد و عبادت بپردازم . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆خمس بچه ها يكى از رزمندگان داراى چهار برادر بود، مكرر به جبهه نور برضد جبهه ظلمت بعثى عراق مى رفت تا به شهادت رسيد. در وصيتنامه اش نوشته بود: خدايا خدايا وقتى كه مرا پاك كردى ، به سوى خود ببر - خدايا خدايا ستارگان رفتند، تو خورشيد را نگهدار يعنى رزمندگان به شهادت رسيدند و چون ستارگان غايب شدند ولى تو خورشيد را كه وجود امام خمينى است نگهدار. و خطاب به پدر گفته بود: پدرم مى دانم فراق من براى تو سخت است ، زيرا 18 سال براى من زحمت كشيده اى ، ولى صبر كن و برايم گريه نكن ، و اگر گريه كردى براى مصائب امام حسين (ع ) گريه كن ، پدر جان تو پنج پسر دارى با رفتن من ، خمس (يك پنجم ) بچه هايت را دادى - هيچ نگران مباش . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
زندگی را، زندگی کنیم با تمام روزگار خوب و بدش ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 .......! 🌷شب عملیات پاوه، احتمال می‌رفت که پاوه سقوط کند، اصغر یک تعداد لباس کردی به پاسگاه آورد. خطاب به نیروهایش گفت: «هر کسی که می‌خواهد می‌تواند لباس کردی بپوشد و برود.» یکی از نیروها از دانشجویان فیزیک دانشگاه تهران بود. اصغر اصرار کرد که او برود و می‌گفت «در آینده، ما به افراد متخصصی همچون تو نیاز داریم.» آن دانشجو قبول نکرد و در عملیات شرکت کرد و به شهادت رسید. 🌷تمام نیروهای وصالی کنارش ماندند و اکثرشان هم شهید شدند. حدود ۲۰ نفر از نیروهای سپاه و باقی از مردم کرد بودند. از این جمع حدود هشت نفر زنده ماندند. شب عملیات پاوه همچون شب عاشورا شده بود. بعد از ازدواج، من و اصغر بسیار به مزار شهدا می‌رفتیم و او برایم از رشادت نیروهایش در عملیات می‌گفت. اصغر وصالی اهل پشت میز نشستن و عافیت‌طلبی نبود. 🌷او می‌توانست در تهران بماند و در امنیت باشد، اما وقتی شرایط کردستان را شنید، به کردستان رفت. او و گروهش دومین گروهی بودند که وارد کردستان شدند. زمانی هم که جنگ شروع شد، بنابر نیاز و شرایط در منطقه ماند. جنگ در مناطق عملیاتی کردستان، بسیار دشوار بود. در آن شرایط هم راضی نشد از کردستان به مناطق عملیاتی جنوب برود تا کمی از مسئولیت‌هایی که بر دوش داشت، کاسته شود. 🌹خاطره ای به یاد سردار شهید علی‌اصغر وصالی طهرانی‌فرد فرمانده دستمال‌ سرخ‌های پاوه که در چهلمین روز شهادت برادرش شهید اسماعیل وصالی طهرانی‌فرد کبوتر آسمان‌ها شد. : خانم مریم کاظم‌زاده (تنها خبرنگار خانمی که سال ۵۸ برای تهیه گزارش از استان کردستان و شهر پاوه به آن منطقه رفته بود.) منبع: سایت خبر آنلاین ✾📚 @Dastan 📚✾