eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✅⬅️ پای درس امام حسن عسکری علیه السلام استاد احمد عابدی: 💠 امام عسکری عليه‌السلام حدیثی از رسول خدا نقل فرمودند: 👈«مَنْ تَتَبَّعَ‏ عَوْرَاتِ الْمُؤْمِنِينَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَاتِهِ فَضَحَهُ‏ فِي‏ جَوْفِ‏ بَيْتِهِ؛ «اگر كسی دنبال عيب مردم باشد، خدا هم دنبال عيب خود اوست. و او را رسوا می‌كند، حتی در خانه خودش.» به گونه ای كه چنین کسی در خانه خودش و کنار زن و بچه‌اش خجالت بكشد و نتواند زندگی كند. خدا در خانه خودش او را رسوا می‌كند. 🔹 هر كه دنبال اين باشد كه فلانی چه اشتباهی كرده؟ فلانی نمره امتحاناتش چند شد؟ در امتحانات مردود شد يا نشد؟ فلانی به نامحرم نگاه كرد يا نكرد؟ هر كس دنبال اين چيزها باشد، خدا هم دنبال عيب خود او خواهد بود و او را در خانه‌اش هم که باشد رسوا مي‌كند. 💠 اين مسائل را امام عسکری عليه‌السلام برای اين می‌فرمود كه بابا! در خيابان كاری به مردم نداشته باشيد! ما وظيفه داريم جلو گناهان علنی را بگيريم. اما از طرفی هم هميشه وظيفه داريم كه كارهای مردم را حمل بر صحت كنيم. 💠 اين از غرر كلمات امام عسکری است که می فرمود: «ضَعْ‏ أَمْرَ أَخِيكَ‏ عَلَى أَحْسَنِه‏»؛ هر كاری از هر كس ديدی آن را بر بهترين وجهش حمل و توجیه کن. 🔹 مثلاً اگر می‌بينم يك آقايی لبش دارد تكان می‌خورد، آیا بگويم دارد به من فحش می‌دهد، يا بگويم دارد صلوات مي‌فرستد؟ این فرمایش امام می فرماید ببین بهترین کار کدام است؟ بگو او هم همان گونه است. 🔹 حتی اگر كسی را كه يك روز از صبح تا شب هم با او بوديد و نمازش را نخواند، نگوييد فلانی بی‌نماز است بلکه حمل بر احسن بكنيد و بگوييد شايد حواسش نبوده، شايد غفلت و فراموش كرده است. ✾📚 @Dastan 📚✾
زیبا اندیش که باشی😉 همه چیز را زیبا می بینی😍 نگاه از درون تو می آید🤗 نگاه درونیت را به دنیا زیبا کن😌 تا دنیا زیباییهایش رابرتو جاری کند🕊 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 (۲ / ۲) .... 🌷....خلاصه با اصرار و پیگیری اخوی‌ عرب به دستم سرم وصل کردند و داخل یکی از اتاق‌ها بستری شدم. چند روز بعد وقتی کلی ترکش از بدنم خارج کردند با هواپیمای 130-C به همراه تعداد دیگری مجروح به سنندج منتقل شدم. البته هیچ‌کدام از این اتفاقات را به خاطر ندارم به جز چند لحظه‌ی کوتاه که هنگام انتقال از بیمارستان به فرودگاه داخل هلی‌کوپتر به هوش آمدم ولی توان صحبت یا حرکت نداشتم. بالأخره پس از عمل جراحی که پروفسور سمیعی در بیمارستان شهید نمازی شیراز روی کمرم انجام داد به هوش آمدم و شنیدم صدایی گفت: به هوش آمد. وقتی توانستم صحبت کنم از پرستار پرسیدم: من چرا اینجام؟ من که حالم خوبه، فقط یه ترکش خوردم. 🌷پرستار در جواب گفت: برادر شما چند روزی هست که بی‌هوشی. نگران رفقایم بودم و نگران اخوی‌عرب. صدا زدم: مسئول این‌جا کیه؟ کمی بعد یکی از بچه‌های تعاون سپاه شیراز برای ثبت مشخصاتم به اتاق آمد. می‌خواستم بلند شوم ولی انگار وزنه سنگینی روی پاهایم بود. پرسیدم: چه اتفاقی برای من افتاده؟ و پاسخ شنیدم: پاراپولوژیک شده‌اید. این لغت را تا به آن روز نشنیده بودم و معنایش را هم نمی‌دانستم. از برادر سپاهی خواستم اگر ممکن است یک تلفن بیاورد تا با منزل تماس بگیرم. او تلفن را آورد و خودش برایم شماره گرفت. همسرم گوشی را برداشت. سلام کردم خانمم با آن‌که تازه به هوش آمده بودم و نمی‌توانستم خوب صحبت کنم، بلافاصله صدایم را شناخت و گفت:.... 🌷و گفت: الو الو محمد جان تویی؟ جواب دادم: خودم هستم. پرسید: حالت چطوره؟ از کجا زنگ می‌زنی؟ گفتم: اشتباهی من رو آوردند شیراز. دیگر نتوانست خودش را کنترل کند و زد زیر گریه. آن روز تازه متوجه شدم بعد از عملیات و با انتقال پیکر شهید علی اصغر یحیایی وقتی خبری از من به خانواده‌ام نرسید، همه فکر کردند من هم شهید شده‌ام. چند لحظه‌ای گوشی را نگه داشتم و از برادر پاسدار پرسیدم: تا کی باید این‌جا بمونم؟ او گفت: طبق پرونده‌تون فعلاً باید بمونین. این سئوال را پرسیدم تا ببینم کی می‌توانم به شاهرود برگردم و با جوابی که شنیدم از همسرم خواستم خبر مجروح شدنم را به بقیه برساند و آن‌ها را از نگرانی بیرون بیاورد. 🌷وقتی دکتر برای ویزیت به اتاق آمد از او راجع به وضعیت خودم پرسیدم دکتر گفت: پاراپولوژیک. پرسیدم: یعنی چی؟ و او جواب داد: یعنی قطع نخاع. از دکتر پرسیدم: دیگه نمی‌تونم راه برم؟ گفت: اگر خدا بخواد می‌تونید. آن روز تا چند ساعت گذشته را مرور می‌کردم، خاطرات مسابقات دومیدانی، عملیات روی کوه و رفتن به سنگر برادرم محمود از مقابل چشمانم می‌گذشتند اما مهم‌ترین نگرانی‌ام این بود که: با این وضعیت باز هم می‌توانم به جبهه برگردم؟! : جانباز سرافراز قطع نخاع محمد یحیایی 📚 کتاب "دیدار با آفتاب" منبع: سایت نوید شاهد ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆دست غيبى هنگامى كه امام سجاد (علیه السلام ) را با بازماندگان شهداى كربلا، به صورت اسير به شام نزد يزيد آورند، يزيد در گفتارى به امام سجاد (ع ) گفت : پدر و جدّت مى خواستند امير بر مردم بشوند، شكر خدا را كه آنها را كشت و خونشان را ريخت )). امام سجّاد (ع ) فرمودند: همواره مقام نبّوت و رهبرى ، مخصوص پدران و اجداد من بود، قبل از آنكه تو به دنيا بيائى . هنگامى كه امام سجّاد (ع ) خود را به پيامبر (ص ) نسبت داد، (و به يزيد فهماند كه ما بجاى پيامبر (ص ) و جانشين او هستيم ) يزيد به جلواز خود (يعنى يكى از جلادان خونخوار خود) گفت : اين شخص (اشاره به امام سجّاد عليه السّلام ) را به بوستان ببر و در آنجا قبرى بكن ، و او را بكش و در آن قبر دفن كن . جلواز، امام را به آن بوستان برد و مشغول كندن قبر شد، و امام سجّاد (ع ) در اين حال نماز مى خواند، هنگامى كه جلواز تصميم بر قتل امام سجّاد (ع ) گرفت ، دستى در فضا پيدا شد و چنان به صورت او زد كه جيغ كشيد و به زمين افتاد و هماندم جان داد. خالد پسر يزيد، وقتى كه جلواز را چنين ديد، با شتاب نزد پدر آمد و جريان را خبر داد، يزيد دستور داد كه او را در همان قبرى كه براى امام سجّاد كنده بود،به خاك بسپرند، و امام را از آن بوستان آزاد نمايند، و هم اكنون محل حبس امام سجّاد (ع ) در آن بوستان ، مسجدى شده و ياد آور خاطره داستان فوق است . 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 تولد آیت الله ملا علی همدانی 🔹 علی معصومی ‌‌همدانی، در 22 شهریور 1273 (۱۳۱۲ ق) در روستایی در همدان به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی، جهت ادامه تحصیل، عازم همدان شد. سپس برای تکمیل مراتب علمی به تهران رفت. در آنجا حدود پنج سال از محضر علما، به ویژه میرزا جواد آقا ملکی تبریزی استفاده کرد. 🔻 او پس از ورود آیت الله حائری به قم، به قم رفت و به فراگیری علوم اسلامی نزد آن عالم فرهیخته پرداخت تا به مراحل عالیه اجتهاد و فقاهت رسید. به علت سعی و تلاش فراوان، اراده محکم، اخلاق حسنه و رفتار نیک اسلامی، یکی از شاگردان مورد توجه استاد بوده‌ است. 🔸آخوند ملاعلی همدانی در اکثر علوم روز همچون فقه، اصول، فلسفه، رجال، تاریخ، ادبیات، تفسیر، ریاضیات، نجوم، هیئت، شعر و ادب فارسی اطلاعات گسترد‌ه‌ای به دست آورد و به تدریج یکی از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم شد. درس او یکی از درسهای پرجمعیت آن روز بود. در سال ۱۳۵۰ ق راهی همدان شد و سرپرستی حوزه علمیه همدان و زعامت امور دینی مردم را به عهده گرفت. 🖋آیت الله طالقانی، شهید مفتح، آیت الله نوری همدانی و علمای دیگر، از جمله شاگردان او هستند. ایشان به جهت ویژگی های اخلاقی، محبوب خاص و عام بود. آثار فرهنگی و اجتماعی زیادی از او به یادگار ماند. سرانجام در ۳۱ تیرماه ۱۳۵۷ دیده از جهان فروبست و در همدان دفن شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
🚨 نجات نخواهد یافت مگر کسی که ... ☑️ امام حسن عسکری علیه السلام: ⚠️ به خدا سوگند! [فرزندم مهدی‌] غیبت خواهد کرد غیبت کردنی، که در آن نجات نخواهد یافت مگر کسی که خدای - عزّ و جلّ - او را بر اعتقاد به امامتش ثابت دارد و به دعا کردن برای تعجیل فرجش توفیق دهد. ⬅️ کمال الدین، ۲/ ۳۸۴. 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه ✾📚 @Dastan 📚✾
33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠حضرت آیت الله خامنه ای: 🔶 هر جا هستید، هر که هستید، در هر لباسی هستید، در هر سنّی هستید؛ ای جوان! ای پسر و دختر جوان! ای مرد و زن میانسال! ای پیرمردان و پیرزنان! ای فقر ا! ای اغنیا! ای علما! ای متوسّط‌السوادها! هر که هستید، اگر احساس نیاز به خدا میکنید - بدانید که خدا نزدیک است! یک لحظه دلتان را به خدا متوجّه کنید؛ جواب را خواهید شنید. 🔺در قرآن فرمود: «واسئلوا اللَّه مِن فَضله». از خدا بخواهید. «و لیس من عادتک ان تأمر بالسؤال و تمنع العطیّه.» بگویید، سؤال کنید، بخواهید و مگر میشود که بخواهید و ندهد!؟ البته اقتضائات زمان و مکان و خصوصیات و نظایر آن هم، در خواستن از خدا مؤثّر است. ۱۳۷۳/۱۱/۱۴ ✾📚 @Dastan 📚✾
قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است جهـان تلألو نور از کرامت مهدی است زمان زمان شروع زعامت مهدی است غدیـر دوم شیعـه، امامت مهدی است همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام که آخرین ولی حق، کنون شدست امام بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد بهشت وصل خـدا را ثمر مبارک باد بـرای منتظـران این خبر مبارک باد بشارت ای همه یاران که یار می‌آید نویــد رحمـت پــروردگار می‌آید محمـد از طــرف کوهسـار می‌آید علی گرفته بـه کف ذوالفقار می‌آید ز تیرگـی چـه زیان کوه نور نزدیک است رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است فـراق رفتـه و فیض حضور نزدیک است الا تمامــی یــاران! ظهـور نزدیک است 🎊🌸✨ سالروز آغاز امامت آقا حجت ابن الحسن عسکری ارواحنا فداه را بر ساحت مقدس ایشان و تمام شیعیان آن حضرت تبریک عرض می‌نماییم. 🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌷 🏷 (عج) عجل الله تعالی فرجه ✾📚 @Dastan 📚✾
بلند نظرى ، و توجّه به عزّت مسلمين در عصر مرجعيّت آيت اللّه العظمى بروجردى (قدس سره ) قرار شد تا در شهر هامبورك آلمان ، مسجد و مركزى براى نشر تعاليم اسلام ساخته شود. آيت اللّه بروجردى ، شخصى را به هامبورك براى تهيه زمين براى چنان مركز فرستاد، آن شخص رفت و زمينى تهيه و خريدارى كرد و به محضر آقاى بروجردى باز گشت ، بعضى به آقاى بروجردى خبر داده بودند كه زمين خريدارى شده در جاى مطلوب و مرغوب نيست . آقاى بروجردى به آن شخص ماءمور خريد زمين ، فرمودند: شنيده ام ، زمين خريدارى شده در موقعيت مناسبى قرار ندارد، و اين براى جامعه اى كه ارزش را در زيبائيهاى ظاهرى مى بيند، صلاح نيست كه ما در چشم آنان حقير جلوه كنيم مذاهب ديگرى در آنجا وجود دارد كه مراكز مذهبيشان از ساختمانهاى مجلل و زيبا بر خوردار است ، از اين رو براى ما صلاح نيست پائينتر از آنها جلوه كنيم . آن شخص گفت : آقا! يعنى مى فرمائيد در بالاى شهر هامبورك و در كنار دريا، زمين تهيه كنيم ؟آن جا خيلى گران است . ايشان فرمود: بله در جاى مناسب ، تهيّه كنيد، من هزينه اش را تاءمين مى كنم ، شما تصور مى كنيد براى من زمين مى خريد؟ خير، اين مكان به نام امام زمان (عج الله تعالی فرجه ) است ، بايد در جاى آبرومندى باشد كه باعث تحقير مسلمين نگردد. سرانجام مسجد عظيم بندر هامبورك در زمين بسيار مرغوبى به مساحت تقريبا چهار هزار متر مربع در كنار درياچه آلاستر ساخته شد، نگارنده آن را ديده ام و در آن نماز خوانده ام ، براستى كه بسيار با شكوه و جالب است و منظره آن درياچه ، جلوه بسيار زيبائى دارد. ✾📚 @Dastan 📚✾
https://digipostal.ir/emzaman کارت پستال دیجیتال آقامبارک است ردای امامتت ای غایب ازنظربه فدای امامتت مازنده ایم ازبرکات ولایتت ماعهدبسته ایم به پای امامتت ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆اقتضاى شير مادر الاغ و شترى را كه لاغر شده بودند و ديگر توان باركشى نداشتند، رها كرده بودند، اين دو خود را به علف زارى رسانده و ماءنوس شدند. الاغ گفت : خوب است ما در اينجا برادروار زندگى كنيم و از اين جاى پر آب و علف به جائى نرويم و مخفيانه با هم بسازيم و كسى از حال و روزگار ما با خبر نشود و اين علفزار در انحصار ما باشد و كيف كنيم . شتر گفت : پيشنهاد بسيار خوبى است ، اگر شير مادر بگذارد. الاغ گفت : شير مادر چه دخالتى دارد؟ شتر گفت : بى دخالت نيست . مدتى گذشت و آن دو حيوان ، بدون مزاحم از آب و هوا و علف آن علف زار استفاده كرده و هر دو فربه شدند، اتفاقا كاروانى كه دراى چند الاغ بودند، از كنار آن علفزار عبور مى كردند، كاروانيان براى رفع خستگى چند ساعتى در آنجا ماندند، در همين حال صداى عرعر الاغهاى آن كاروان بلند شد، و همين موجب شد كه الاغ دوست شتر نير عرعر كرد. شتر گفت : چرا صدا بلند مى كنى ، صداى تو باعث مى شود كه كاروانيان به حال ما مطّلع شده و مى آيند و ما را مى گيرند و زير بارهاى سنگين خود قرار مى دهند. الاغ گفت : اقتضاى شير مادر است . همانگونه كه شتر حدس زد، كاروانيان به دنبال صدا آمدند و شتر و الاغ فربه را بدون صاحب در بيابان علفزار ديدند و گرفتند و با خود بردند و هر دو را بار كرده و روانه ساختند، كاروان همچنان حركت مى كرد تا به دامنه كوهى رسيدند، الاغ همين كه دامنه كوه را نگاه كرد، خود را شل نمود و به زمين انداخت چرا كه مدتى كارش بخور و بخواب بود و نمى توانست باركشى كند. كاروانيان وقتى چنين ديدند، تصميم گرفتند الاغ را بر شتر بار نمايند، شتر با بار سنگين همچنان از دامنه كوه بالا مى رفت وقتى كه به قلّه كوه رسيد بناى رقصيدن كرد. الاغ به او گفت : اى برادر چه مى كنى مگر نمى دانى كه در كجا هستيم ، و با رقصيدن تو من به دره هولناك كوه مى افتم و قطعه قطعه مى شوم . شتر گفت : برادر، اين اقتضاى شير مادر است !! سرانجام الاغ از پشت شتر سقوط كرد و به هلاكت رسيد. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾