20.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب
📍قسمت بیستم
📚 موضوع: مرگ تاجرانه
📖تفسیر آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه
🗓۱۳۹۶/۱۱/۱۶
#آیتالله_خامنهای
#تفسیر
#سی_تفسیر
✾📚 @Dastan 📚✾
آیت الله العظمی جوادی آملی:
«امام باقر(سلام الله علیه) میفرماید که آخرین لحظهای که پدرم مرا وصیت میکرد، به من گفت محمد! من سفارش میکنم تو را به چیزی که پدرم سیّدالشهداء(سلام الله علیه) در آن آخرین مراحل مرا وصیت کرد؛ یعنی سیّدالشهداء (سلام الله علیه) آخرین وصیتی که به امام سجاد(سلام الله علیه) کرد، همان وصیت را امام سجاد(سلام الله علیه) در آخرین مرحله به امام باقر(سلام الله علیه) کرد. فرمود پسر! ظلم همیشه بد است؛ اما آن مظلومی که هیچ پناهگاهی جز خدا ندارد به او ستم نکن! «إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه»[۱]
آن کسی که هیچ پناهگاهی جز خدا ندارد، او اگر اشکش ریخت، فقط خدا را میخواهد، فرمود: «إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه». آن مظلوم فقط خدا را میخواهد، غیر از خدا کسی را ندارد. این هم آخرین وصیت سیّدالشّهداء بود نسبت به امام سجاد(سلام الله علیهما) و هم آخرین وصیت امام سجاد بود نسبت به امام باقر(سلام الله علیهما).»
📚درس تفسیر ۹۵/۱۲/۲۴
[۱] الکافی، ج۲، ص۳۳۱
📚 آیت الله العظمی #جوادی_آملی
✾📚 @Dastan 📚✾
✨﷽✨
✅رمز وسعت رزق
یکی از اذکاری که مداومت بر آن، برکت و روزی را در زندگی انسان جاری میکند این ذکر شریف است:
اللَّهُمَّ بَارِكْ لِمَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَان
خداوندا، به مولای ما صاحب الزمان برکت بده
اما قصّهی این ذکر نورانی چیست؟
امام حسین علیهالسلام غلامی داشتند به نام «صافی» که خدمتکار باغ ایشان بود.
روزی حضرت، با چند تن از دوستانشان وارد باغ شدند
از دور دیدند صافی زیر یک درخت نشسته و مشغول غذا خوردن است.
امام برای اینکه صافی از غذا خوردن نیفتد خودش را پشت درختی پنهان کرد .
صافی یک قرص نان را دو نیم میکرد
نصفش را خودش میخورد و نصفش را به سگ نگهبان باغ میداد.
وقتی غذا خوردنش تمام شد، دستهایش را بالا برد و شکر خدا را بجای آورد و بعد برای مولایش امام حسین علیهالسلام از خدا برکت خواست.
امام حسین علیهالسلام تا این صحنه را دیدند جلو رفتند و صافی را صدا زدند...
پرسیدند:
چرا غذایت را با این سگ نصف کردی؟
صافی گفت:
این سگ، سگ شماست. منم غلام شما. با هم سر سفره شماییم.
حضرت گریهاش گرفت. بعد فرمود:
تو را در راه خدا آزاد کردم. هزار دینار هم به تو هدیه میکنم.
صافی گفت:
اگر من آزادم، دلم میخواهد خادم باغ شما باشم.
حضرت فرمود:
«... باغ را با هر آنچه در آن است، به تو بخشيدم؛
فقط این دوستانم آمدهاند میوه بخورند.
آنها را به خاطر من، مهمان کن.
خدا به خاطر این خوشاخلاقى و ادبت، به تو بركت بدهد!».
صافی گفت:
اگر این باغ مال من شده، من آن را وقف دوستان شما میکنم.
📚مقتل خوارزمي: ج ۱، ص ۱۵۳.
📚مستدرك الوسائل: ج ۷، ص ۱۹۲.
👈 این روایت نشان میدهد اگر انسان در زندگی قلبا خودش را مدیون الطاف امام زمانش بداند و هرگاه نعمتی به او میرسد، پس از شکر خداوند، با این حالت قلبی برای امامش از خدا برکت بخواهد، خدا درهای رزق را به رویش باز خواهد کرد.
بنابراین چه زیباست زندگی خود را با ذکر «اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان» پیوند بزنیم.
خصوصا در زمانهایی که رزق جدیدی نصیب ما میشود، مثل:
سر سفره غذا
هنگام رسیدن به سود و درآمد و دریافت حق الزحمة و...
هنگام دیدن نعمتهای خداوند
هنگام شنیدن خبرهای خوش
و.
✾📚 @Dastan 📚✾
.#سلام_امام_زمانم♥
هر روز سلامتان میکنم
و دستان ناتوانم را در دستان
پربرکت ومهربانتان میگذارم
و میدانم در پناه نگاه گرمتان،
لحظه هایم سرشار از آرامش
و روزی و امید خواهد بود ...
شکر خدا که شما را دارم
#اللهم_عجـل_لولیڪ_الفـرج🌤
«#یاصَاحِبَ_الزَّمان_اَدْرِکنی»
✾📚 @Dastan 📚✾
ارزش زیارت امام حسین(ع) همراه با زحمت
مرحوم آخوند ملا عبدالحمید قزوینی می گوید: در طول مدت مجاورتم در کربلا زیارت مخصوص امام حسین(ع) را همیشه انجام می دادم. مگر آن ایام که تصمیم گرفتم چهل شب در مسجد سهله بیتوته کنم. همه آنها را پیاده و غالبا از بیراهه میرفتم، و معمولا در ایوان اطاقهای صحن مطهر و یا در خود صحن یا توابع آن ساکن می شدم؛ چون پولی نداشتم و قادر به پرداخت کرایه منزل نبودم.
اتفاقا روزی به قصد کربلا بیرون رفتم، چون به بلندی وادیالسلام رسیدم، جمعی از اعیان و اشراف را دیدم که برای بدرقه آقازادهای بیرون آمدهاند. او را با کمال احترام سوار کجاوه کردند، و دعای سفر در گوش او خواندند و قدری با او همراه شدند، و او با نوکر و لوازم سفر روانه گردید.
وقتی این صحنه را دیدم و فقر و نداری خود را مشاهده کردم، غمگین و شرمسار شدم، و تصمیم گرفتم دیگر اینگونه با ذلت و خواری به زیارت نروم.
چون برگشتم بر همان تصمیم بودم. تا آنکه وقت زیارت مخصوص امام حسین(ع) رسید. چند نفر از طلاب از من خواستند با آنها به زیارت بروم. من قبول نکردم و گفتم: کرایه مسافرخانه ندارم و پیاده هم نمیروم.
گفتند: تو که همیشه پیاده میرفتی! گفتم: دیگر نمیروم. گفتند: این دفعه که ما قصد پیاده رفتن داریم بیا که ما از راه باز نمانیم، بعد از ان خود میدانی.
بعد از اصرار، توشه راه خریدند و روانه شدیم.
فردای آن روز، روز زیارت بود. صبح بیرون رفتیم تا ظهر در کاروانسرای "شور" بخوابیم و در شب به کربلا برسیم. کاروانسرا مخروبه بود و هوا هم گرم و کسی نبود، به علاوه در آنجا ترس از دزدان و راهزنان هم بود.
پس از خوردن نهار خوابیدیم. من از همراهان زودتر بیدار شدم و آفتابه برداشته برای وضو رفتم. در اثنای وضو که مشغول مسح پا بودم ( در عالم مکاشفه) شخصی را دیدم در لباس اعراب، پیاده از در کاروانسرا داخل گردید، و با سرعت به نزد من آمد. گمان کردم دزد است، لکن نترسیدم چون چیزی با خود نداشتم.
نزدیک آمد و متوجه من شد و گفت: ملا عبدالحمید قزوینی تو هستی؟ چون بدون سابقه آشنایی نام مرا برد تعجب کردم و گفتم: آری منم. گفت: تویی که گفتی من با این ذلت و خواری دیگر به کربلا نمیروم؟ گفتم: آری، گفت: اینک آماده شو که مولای تو حضرت ابوالفضل و آقای تو حضرت علی بن الحسین (علیهماالسلام) به استقبال تو آمدهاند، که قدر خود را بدانی و به خاطر زرق و برق بیاعتبار دنیا افسرده و اندوهگین نشوی.
چون این سخن را شنیدم مات و مبهوت شدم که او چه میگوید! ناگاه دو نفر سوار با شمایل و قیافه آن بزرگواران که شنیده و در کتب اخبار و مقاتل خوانده بودم دیدم، با وسایل و اسلحه جنگی دارند می آیند. حضرت ابوالفضل (ع) در جلو و علی اکبر(ع) از پشت سر، از در کاروانسرا داخل صحن گردیدند. چون این واقعه را دیدم، بیاختیار خود را از بالای صفه پایین انداختم، دویدم خود را به پای اسبهای ایشان انداختم، بوسیدم، و به دور اسبهای ایشان گردیدم، و زانو و رکاب و پایشان را میبوسیدم.
با خود گفتم: خوبست رُفقا را هم بیدار کنم تا به خدمت آن دو فرزند حیدر کرار (ع) برسند، پس با سرعت به نزد ایشان رفتم و یکی را با دست حرکت دادم و گفتم: ملا محمد جعفر برخیز که حضرت عباس و علی اکبر(علیهماالسلام) به استقبال آمدهاند. بیا به خدمت ایشان شرفیاب شو.
ملا محمد جعفر چون این سخن را شنید گفت: آخوند چه میگویی؟ شوخی میکنی! گفتم: نه والله! راست میگویم. بیا ببین هر دو تشریف دارند.
چون این حالت و اصرار را از من دید دانست که چیزی هست، برخاست، چون رفتیم کسی را ندیدیم، و از در کاروانسرا هم بیرون رفته، اطراف صحرا را که هموار بود و تا مسافت بسیار دور دیده میشد مشاهده کردیم،اثری یا غباری از آن پیاده و دو سوار ندیدیم. پس متأسف و متحیر برگشتیم.
از تصمیمی که قبلا برای نرفتن به زیارت گرفته بودم نادم و پشیمان شدم و توبه کردم و تصمیم گرفتم که هرگز زیارت آن امام مظلوم را ترک نکنم، اگر چه از نظر ظاهر با ذلت و زحمت فراوان باشد.
📚منبع: دارالسلام عراقی: ص ۴۴۸
✾📚 @Dastan 📚✾
🟢 دعای مستجاب نشده هم به نوعی مستجاب شده است
🔹 داستانی را مولوی ذکر میکند که البته تمثیل است. میگوید مردی بود که همیشه با خدای خودش راز و نیاز میکرد و داد «الله، الله» داشت. یک وقت شیطان بر او ظاهر شد و او را وسوسه کرد و کاری کرد که این مرد برای همیشه خاموش شد.
🔸 به او گفت: ای مرد! این همه که تو «الله، الله» میگویی و سحرها با این سوز و درد خدا را میخوانی، آخر یک دفعه هم شد که تو لبیک بشنوی؟ تو اگر به در هر خانهای رفته بودی و این همه فریاد کرده بودی، لااقل یک دفعه در جواب تو لبیک میگفتند.
🔹 این مرد به نظرش آمد که این حرف، منطقی است. دهانش بسته شد و دیگر «الله، الله» نگفت. در عالم رؤیا هاتفی به او گفت: چرا مناجات خدا را ترک کردی؟ گفت: من میبینم این همه که دارم مناجات میکنم و با این همه درد و سوزی که دارم یک بار هم نشد در جواب، به من لبیک گفته شود.
🔸 هاتف به او گفت: ولی من مأمورم از طرف خدا جواب را به تو بگویم: آن الله تو لبیک ماست
نی که آن الله تو لبیک ماست
آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
تو نمیدانی که همین درد و سوز و همین عشق و شوقی که ما در دل تو قرار دادیم، خودش لبیک ماست.
🔹 چرا علی علیه السلام در دعای کمیل میفرماید: «اللهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاء»؟ (خدایا آن گناهانی را که سبب میشود دعا کردن من حبس شود و درد دعا کردن و مناجات کردن از من گرفته شود بیامرز).
🔸 این است که میگویند دعا برای انسان، هم مطلوب است و هم وسیله، یعنی دعا همیشه برای استجابت نیست؛ اگر استجابت هم نشود، استجابت شده است. دعا خودش مطلوب است.
📗 استاد مطهری، انسان کامل، ص۶۸
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆سخاوت و بزرگوارى امام حسين (علیه السلام )
مردى از مسلمين مدينه به شخصى مقروض شد، و نتوانست قرض خود را ادا كند، از طرفى طلبكار اصرار داشت كه او قرضش را بپردازد.
آن مرد براى چاره جوئى به حضور امام حسين (ع ) آمد، هنوز سخنى نگفته بود، امام حسين (ع ) دريافت كه او را براى حاجتى آمده است (براى اينكه آبروى او حفظ شود)به او فرمود:آبروى خود را از سؤال روياروى نگهدار، نياز خود را در نامه اى بنويس ، كه به خواست خدا آنچه تو را شاد كند به تو خواهم داد.
او در نامه اى نوشت :اى ابا عبداللّه فلانكس پانصد دينار از من طلب دارد و اصرار دارد كه طلبش را بگيرد، لطفا با او صحبت كن كه تا وقتى كه پولدار شوم ، به من مهلت دهد.
امام حسين (ع ) پس از خواندن نامه او، به منزل خود رفت و كيسه اى محتوى هزار دينار آورد و به او داد و فرمود:
با پانصد دينار اين پول ، بدهكارى خود را بپرداز، و با پانصد دينار ديگر، به زندگى خود سروسامان بده ، و جز در نزد سه نفر به هيچكس حاجت خود را مگو:
1- دين دار، كه دين نگهبان او است .
2- جوانمرد كه به خاطر جوانمردى حيا مى كند.
3- صاحب اصالت خانوادگى ، كه مى داند تو به خاطر نيازت ، دوست ندارى آب روى خود را از دست بدهى ، او شخصيت تو را حفظ مى كند و حاجتت را روا می سازد
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
کار خدا نشد ندارد
او خوب میداند
چطور در و تخته را به هم جور کند
خواسته هایت را به او بسپار
✾📚 @Dastan 📚✾
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به نگهبان جهنم دستور می دهد تا در آتش جهنم هفتاد سیلی بر صورت او بزند.
📚مستدرک الوسائل/ج14/ص250
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 شهادت جعفر بن ابی طالب
🔶 جعفر بن ابی طالب بن عبد المطلب، مشهور به جعفر طیار و ذوالجناحین، پسرعموی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و برادر بزرگتر حضرت علی (علیهالسّلام) است. او بیست سال پیش از بعثت پیامبر(ص) به دنیا آمد. هنگامی که در مکه خشکسالی شد، کفالت جعفر به عهده عمویش عباس قرار گرفت. جعفر بعد از علی (ع) دومین مردی است که به اسلام ایمان آورد.
🔹 پیامبر(ص) بعد از فتح خیبر به او نمازی آموخت که به «نماز جعفر طیار» معروف است. امیرمؤمنان(ع) نیز به برادرش جعفر بسیار علاقهمند بود. جعفر به مستمندان و فقیران بسیار رسیدگی میکرد و اموالش را میان آنان پخش میکرد، لذا پیامبر اکرم به او لقب «ابوالمساکین» داده بود. همچنین جعفر خطیبی توانا، مردی شجاع و قهرمان و سرداری آشنا به فنون و اصول جنگی بود.
🔻 با سخت شدن شرایط زندگى براى مسلمانان در مکه و افزایش شکنجههاى قریش، رسول خدا در سال پنجم بعثت دستور داد یک گروه ۸۳ نفرى از مسلمانان به حبشه هجرت کنند که جعفر بن ابى طالب را سرپرست این گروه انتخاب کرد.
🔺 پیامبر اکرم، در سال هشتم هجری جعفر بن ابى طالب را به عنوان فرمانده سپاه اسلام در جنگ موته با رومیان تعیین کرد. جعفر در این جنگ، هم فرماندهى میکرد و هم میجنگید.
♦️ جعفر در همین جنگ در۴۱ سالگی به شهادت رسید. دو دست جعفر قبل از شهادت قطع شد. پیامبر(ص) فرمود خداوند به جای دو دست جعفر، دو بال به او عطا کرد که در بهشت با آن پرواز میکند. مزار جعفر و سایر شهدای موته در اردن است و اخیراً بر روی بقعه جعفر گنبد و بارگاهی ساخته شده است.
#تقویم_تاریخ
#جمادی_الاول_۶
#جعفر_طیار
✾📚 @Dastan 📚✾
11.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب
📍قسمت بیست و یک
📚 موضوع: حیات طیبه
📖تفسیر آیه ۹۷ سوره مبارکه نحل
🗓۱۳۹۴/۰۶/۲۵
#آیتالله_خامنهای
#تفسیر
#سی_تفسیر
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 رونمایی از آثار جدید استاد شیخ حسین انصاریان و امضای تمبر یادبود توسط رئیسجمهور و رئیس مجلس
✾📚 @Dastan 📚✾