🔰اوقاتی که اتفاق غم انگیزی میفتاد چه تو کشور و چه تو خانواده و دوستاش، یهو غیبش میزد.
🔰تو هر رنج و بغضی که داشت به شهدا پناه مببرد و استغاثه میکرد،
دعای فرج میخوند و بلند بلند اشک میریخت.
بعد سبک میشد و برمیگشت.
🔰میگفت ازین شهدا کارهایی برمیاد که فکرشم نمیشه کرد.
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌷🕊
📚 @Dastan 📚
📌"مبارزه با نفس" خاطره ای از شهید "حسین معزغلامی"
میخواستم برم اصفهان،زنگ زدم به داداش حسین،گفتم: چیزی لازم داری برات بیارم؟؟
گفت: گز درجه یک بیار.گفتم چشم داداش.
تو اصفهان رفتم تو فروشگاه که محصولاتش درجه یک بود گفتم: یه بسته گز درجه یک میخوام با بیشترین درصد پسته.
خریداری کردم ،زنگ زدم به حسین آقا وگفتم: داداش برات بالاترین درصد رو گرفتم
گفت: نه من گز صد درصد پسته میخوام.
دوباره برگشتم فروشگاه،گفتم: جناب من گز صد در صد پسته میخوام.
خندید و گفت: هرکس ازت گز صد درصد خواسته باهات شوخی کنه گز صد درصد پسته خب میشه پسته خالی!
اومدم تهران با ذوق و شوق بردم براش تعریف کردم کلی خندید و گفت: اولا من باهات شوخی کردم، دوما یاد بگیر برا هرکسی هرکاری میکنی به بهترین شکل انجام بده.
بعد گفت: من این گز رونمیخورم
گفتم: چرا؟؟؟
گفت: چون این خواسته نفسم بوده...
🔹️ موقع نماز بسته گز را برد مسجد و توزیع کرد.
راوی:خواهر شهید
#شهید_حسین_معزغلامی
#یادشهداباصلوات
✾📚 @Dastan 📚✾