🚩 ماه ربیع الثانی(ربیع الآخر)
چهارمین ماه از ماه های قمری است.
در روایات اسلامی و #کتب_دعا، اعمال زیادی برای این ماه ذکر نشده است. در اینجا به نمونه هایی از آداب و حوادث مهم این ماه اشاره می شود:
▫️روز اول:
از مهم ترین اعمال ماه ربیع الثانی؛ چنانچه در تمام #ماه_های_قمری در کتاب های دعا ذکر شده است؛ دعا و #نماز_اول_ماه است.
▫️روز چهارم:
#تولد_حضرت_عبدالعظیم_حسنی علیهالسلام ، در سال 173 هجری قمری.
یکی از چهره های شاخص #اصحاب_ائمه_علیهم_السلام، حضرت عبدالعظیم حسنی است که در شمار اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام بوده و مورد تمجید فراوان قرار گرفته است.
حضرت عبدالعظیم از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام بود که در شهر مدینه به دنیا آمد. ایشان فردی #پرهیزگار و اندیشمند که بعد از ائمه بزرگوار هم عصر خویش به طور مستقیم، نقل حدیث کرده است.
ایشان در زمان امامت امام هادی علیه السلام به پیشنهاد آن حضرت برای هدایت مردم به #ایران مهاجرت کرد و در #شهر_ری مسکن گزید.
▫️روز هفتم:
منع شیاطین از رفتن به آسمان بالاتر با پرتاب #شهاب_سنگ های آتشین توسط ملائکه، 20 روز پس از ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم.
▫️روز هشتم:
در سال 232 هجری قمری #ولادت_امام_حسن_عسکری عـلیـه السـلام در شهر #سامرا واقـع شـده است.
علامه مجلسی رحمه الله در #زادالمعاد فرموده و #شـیـخ_مـفـیـد ره نـیـز نقل کرده اسـت کـه در روز دهـم مـاه ربـیـع الثـانـی سـال 232 هجری قمری، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام متولد شـده اسـت.
▫️روز دهم:
وفات #کریمه_اهل_بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در سال201 هجری قمری.
▫️روز سیزدهم:
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا سلام الله علیها بنا به روایتی؛ به روایت مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب، شهادت فاطمه زهرا(س) در این روز بوده است.[1] در سال یازدهم هجرت.
در روایت دیگر که مورد قبول بسیاری از مورخان است، #هفتاد_و_پنج_روز که از رحلت پیامبر بزرگ اسلام گذشته بود، حادثه دردناک و غم انگیز شهادت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) در مدینه منوره به وقوع پیوست.
بسیاری از علما و مورخان اسلام آن را پذیرفته اند همانند #شیخ_کلینی و شیخ مفید و سید هاشم بحرینی و... چه بسا مستند آنان روایتی است که ابوعبیده از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: همانا بعد از رحلت رسول خدا-فاطمه(س)- هفتاد و پنج روز بیشتر زندگی نکرد.
بعضی شهادت آن حضرت را #نود_و_پنج روز_بعد از رحلت پیامبر دانسته اند.
▫️روز چهاردهم:
#قیام_مختار بن ابی عبیده ثقفی به خونخواهی شهدای کربلا در کوفه سال66 هجری قمری. برخی از مورخان آغاز قیام او را چهاردهم ربیع الاوّل ذکر کرده اند.
▫️روز بیست و دوم:
وفات موسی مبرقع پسر #امام_جواد علیه السلام.
به نقلی وفات آن جناب در هشتم ربیع الثانی بوده است.[2]
بنابر قول دیگری در 14 ربیع الثانی وفات موسی مبرقع واقع شده است. قبر آن بزرگوار در #چهل_اختران_قم خیابان آذر مشهور است.[3]
ایشان از اولین سادات رضوی بود که در سال 256 هجری قمری وارد قم گردید.
کلینی رحمه الله در کافی به سند معتبر نقل کرده که جناب موسی مبرقع تولیت اوقاف را از جانب امام علیه السلام داشته اند.[4]
🔹پی نوشت ها:
[1] مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص406.
[2] مستدرک سفینة البحار، ج5، ص230.
[3] مرآة العقول، ج6، ص128.
[4] کلینی، الکافی، ج1، ص261
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚زن صالح ، زن ناصالح
در زمانهای گذشته، در #بنی_اسرائیل مرد #عاقل و ثروتمندی زندگی میکرد.
او سه تا پسر داشت یکی از آنها از زن #پاکدامن و #پرهیزگار به دنیا آمده بود و به خود مرد خیلی شباهت داشت و دوتای دیگر از زن ناصالحه.
هنگامی که مرد خود را در آستانه #مرگ دید به فرزندانش گفت:
این همه سرمایه و #ثروت که من دارم فقط برای یکی از شماست.
پس از مرگ پدر، پسر بزرگتر ادعا کرد منظور پدر من بودم.
پسر دومی گفت:
نه! منظور پدر من بودم. پسر کوچک تر نیز همین ادعا را کرد.
برای حل #اختلاف پیش #قاضی رفتند و ماجرا را برای قاضی توضیح دادند.
قاضی گفت:
در مورد قضیه شما من مطلبی ندارم تا بتوانم از عهده قضاوت برآیم و اختلافتان را حل کنم. شما پیش سه برادر که در قبیله بنی غنام هستند بروید، آنان درباره شما قضاوت کنند.
سه برادر با هم نزد یکی از برادران بنی غنام رفتند. او را پیرمرد ناتوان و سالخورده دیدند و ماجرای خودشان را به او گفتند.
وی در پاسخ گفت:
نزد برادرم که سن و سالش از من بیشتر است بروید و از او بپرسید.
آنها پیش برادر دومی آمدند، مشاهده کردند او مرد میان سالی است و از لحاظ چهره جوانتر از اولی است.
او هم آنان را به برادر سومی که بزرگتر از آنان بود راهنمایی کرد.
هنگامی که پیش ایشان آمدند، دیدند که وی در سیما و صورت از آن دو برادر کوچکتر است. نخست از وضع حال
آنان پرسیدند (که چگونه برادر کوچکتر، پیرتر و برادر بزرگتر جوانتر است؟ ) سپس داستان خودشان را مطرح کردند.
او در پاسخ گفت:
این که برادر کوچکم را اول دیدید او زنی #تندخو و #بد_اخلاق دارد که پیوسته او را ناراحت میکند و شکنجه میدهد، ولی وی در برابر اذیت و آزارش شکیبایی میکند، از ترس این که مبادا گرفتار بلایی دیگری گردد که نتواند در برابر آن #صبر داشته باشد از این رو او در سیما شکسته و پیرتر به نظر میرسد.
اما برادر دومیام همسری دارد که گاهی او را ناراحت و گاهی خوشحال میکند، بدین جهت نسبت به اولی جوانتر مانده است.
اما من همسری دارم که همیشه در اطاعت و فرمانم میباشد، همیشه مرا شاد و خوشحال نگاه میدارد. از آن وقتی که با ایشان ازدواج کردهام تاکنون ناراحتی از جانب او ندیده ام، جوانی من به خاطر او است.
اما داستان پدرتان! شما هم اکنون بروید و قبر او را بشکافید و استخوانهایش را خارج کنید و بسوزانید، سپس بیایید درباره شما قضاوت کنم و #حق را از #باطل جدا سازم.
فرزندان مرد ثروتمند برگشتند تا گفتههای ایشان را انجام دهند.
هر سه برادر با بیل و کلنگ وارد قبرستان شدند، وقتی که دو برادر تصمیم گرفتند که قبر پدرشان را بشکافند، پسر کوچکتر گفت:
قبر پدر را نشکافید من حاضرم سهم خود را به شما واگذار نمایم. پس از آن برادران نزد قاضی برگشتند و قضیه را به او گفتند.
وی پاسخ داد:
این کار شما در اثبات مطلب کافی است، بروید مال را نزد من بیاورید.
امام محمد باقر علیه
السلام میفرماید:
هنگامی که مال را آوردند قاضی به پسر کوچک گفت:
این ثروت مال تو است. زیرا اگر آنان نیز پسران او بودند، مانند تو از شکافتن قبر پدر #شرم و #حیا میکردند .
📚منبع : بحار ج 14، ص 490، و ج 103، ص 233، و ج 104، ص 296.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•