eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «دجال اهل کجاست؟» 👤 استاد 📚 جریان دجال و تحریفات کتاب مقدس... 🔸 آن شاهزاده‌ای که می‌آید از میان مردمی است که معبد‌ را خراب کردند... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🏴 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🏴 🏴 https://splus.ir/joinchannel/lTu9fqQzDKIVGbJXc3d7PoLZ 🏴
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۷ آذر ۱۴۰۱ میلادی: Sunday - 18 December 2022 قمری: الأحد، 23 جماد أول 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️10 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️20 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️27 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️37 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️38 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام 🇮🇷 @dastan9 🇮🇷
🍀🍀هر صبح یک حدیث🍀🍀 ✅ الإمامُ الكاظمُ عليه السلام وَجَدتُ عِلمَ النّاسِ في أربَعٍ ; أوَّلُها أن تَعرِفَ رَبَّكَ ، و الثّانِيَةُ أن تَعرِفَ ما صَنَعَ بِكَ ، و الثّالِثَةُ أن تَعرِفَ ما أرادَ مِنكَ ، و الرّابِعَةُ أن تَعرِفَ ما يُخرِجُكَ مِن دِينِكَ .; امام كاظم عليه السلام دانشِ مردم را در چهار قسم يافتم; نخست اين كه پروردگارت را بشناسى، دوم اين كه بدانى با تو چه كرده است، سوم اين كه بدانى از تو چه خواسته است و چهارم اين كه آنچه تو را از دينت بيرون مى برد، بشناسى.; كشف الغمّة : 3/45. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🏴 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🏴 🏴 https://splus.ir/joinchannel/lTu9fqQzDKIVGbJXc3d7PoLZ 🏴
💢 🔸جمعی از اصحاب در محضر بودند، حضرت فرمود: 🔻می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟ اصحاب: بلی یا رسول الله! 👈فرمود: ✨1⃣ مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی گوید. ✨2⃣ انسان کسی است که از نمازش می کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود. ✨3⃣ آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند. ✨4⃣ مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد. ✨ 5⃣ و انسان کسی است که از دعا درمانده باشد. 📚داستان های بحارالانوار جلد 9 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🏴 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🏴 🏴 https://splus.ir/joinchannel/lTu9fqQzDKIVGbJXc3d7PoLZ 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یه فیلم چند ثانیه‌ای عمامه‌پرانی در صدها اکانت و کانال ضد انقلاب منتشر میشه، ولی این کار قشنگ طلاب اصفهانی در رسانه‌های انقلابی بایکوت! ما دقیقا از همین‌جا ضربه می‌خوریم! 💬 شیخ شبانی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🏴 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🏴 🏴 https://splus.ir/joinchannel/lTu9fqQzDKIVGbJXc3d7PoLZ 🏴
🌸🍃🌸🍃 ! همراهان گرامی این مورد ممکن است در زندگی همه اتفاق بیفتد تقاضا دارم حتما مطالعه کنید و نشر دهید نیما که از خانواده ای ثروتمند بود با مریم دختری متدین و محجبه ازدواج میکند.بعد از مدتی این دو متوجه میشوند که بچه دار نمیشوند و با مراجعه به دکتر مشخص میشود که نیما عقیم است. سایه یک نگرانی عمیق بر سر زوجین و همینطور والدین شان سنگینی میکرد و رنجشان می داد. تااینکه مریم در یک آرایشگاه زنانه با فردی آشنا شد که اظهار داشت فالگیری را می شناسد که کلید حل مشگل او را دارد وبا دعا وجادو ده ها نفر را تا کنون شفا بخشیده و به آرزوهایشان رسانیده است. مریم که بسیار از این موضوع خوشحال شده بود آدرس فالگیر را می گیرد وبا قرار وقت قبلی و تامین هزینه ی 15 ملیون تومان بدون خبر خانواده به فالگیر مورد نظر که در حوالی بود مراجعه میکند. فالگیر در اولین جلسه پس اخذ اجرت سوالات و توصیه هایی را به مشتری خود گوشزد می کند، سپس سیبی را به مریم می دهد و اظهار میدارد دعا خوانده است و باید نصف آنرا داماد و نصف دیگر را شما میل کنید و قول میدهد که به طور حتم شما با همین یکبار مراجعه مشکلت حل و بچه ای زیبا و سالم به دنیا خواهید آورد. مریم همان شب به شوهرش که عازم سفر خارج بود ماجرا را اطلاع میدهد و نیما هم کلی خوشحال می شود که مشکل عقیمی بدین شکل حل خواهد شد. نیما پس از 20 روز به ایران مراجعت میکند وخیلی زود متوجه می شود عروسش حامله و در شرایط حمل جنین قرار دارد. ابتدا بسیار خرسند وخوشحال می شود . اما وقتی که ماجرا را با خانواده خود در میان می گذارد ایشان دختر را جهت معاینه قطعی نزد پزشک معالج قبلی میبرند. پزشک پس از معاینه از صحت جنین اطمینان پیدا میکند ولی با مراجعه به محتویات پرونده پزشکی میگوید امکان بچه دار شدن زوجین از لحاظ علمی وجود ندارد چون داماد کلاً عقیم است. بالاخره در اثر شک خانواده داماد، پسر تحت معاینات بسیار دقیق پزشکی ار لحاظ عقیم بودن ویا غیر عقیمی قرار میگیرد. تمامی معاینات و آزمایشات حاکی از عقیم بودن داماد است. ماجرا به گوش خانواده متدین و چادری دختر می رسد و می گویند دختر شما طبق شواهد و دلایل پزشکی واثق دست به عمل فحشا زده است دختر مورد باز خواست شدید خانواده قرار می گیرد. دختر حامله از خانواده طرد می شود، یعنی هم از طرف شوهر خود و هم از طرف هر دو خانواده. علاوه بر این به دلیل مهریه ی کلان و تفره از تودیع و پرداخت آن، وکیل داماد طبق مدارک موجود پرونده ای را در مرکز رسیدگی قانونی مفتوح و پس از طی مراحلی حکم بازداشت عروس از دادگاه منوط بر زندانی دختر تا انجام آزمایشات DNA و رسیدگی نهایی صادر می شود. نو عروس بد بخت حالا باید 6 ماه تمام در زندان بماند تا آزمایشات خاص روی جنین میسر گردد. اینک پدر دختر که از یک خانواده سرشناس متدین و مذهبی بود به علت این حادثه سکته قلبی کرده و فوت می شود. پس از سپری شدن مدت مذکور نتیجه آزمایش این است که بچه از پدر نیست و امکان تخلف نو عروس تقویت می شود. در این مرحله قوانین شرعی سختی وجود دارد که دختر باید کیفر آنرا ببیند، ممکن است کارش به سنگسار هم برسد. عروس بیچاره که جنین 6 ماهه اش را در زندان با خود حمل می کند و منتظر دریافت حکم سنگسار بود در اثر این حادثه ی ناگهانی، (فوت پدر و فرو ریزی یکباره تمامی آرزوهایش و طرد شدن از طرف خانواده، بویژه شوهر محبوبش دچار نوعی بیماری روحی گردیده، در زندان به خون ریزی شدید افتاده و در نتیجه بچه سقط می شود. فردای آنروز وقتی زنگ بیدار باش در زندان به صدا در میاید، اثری از روح و گرمی زندگی شیرین در بدن ستم کشیده نوعروس زندانی مشاهده نگردید. در معاینات پزشکی قانونی وانجام مراسم کالبد شکافی علت مرگ مادر ایست قلبی اعلام و یادداشتی از مشت سرد شده و مچاله شده زن نیز کشف می شود که پرده از راز تاسف بار سرنوشت شوم و شکست عروس نو پا و جنین بی گناهش را بر ملا میکند! در یادداشت زن بیجاره نوشته شده بود: من در خانواده ای متدین و اصیل پرورش یافتم نجابت و حفظ حریم و ناموس توسط مادر و پدر بزرگوارم از طفولیت به من و اهل خانواده ام تجویز شده من هرگز حتی موی سر خود را به نامحرم نشان نداده ام و نه اهل بی بند و باری و یا اتهامات وارده به خود هستم اتهامات مطلقا دروغ است من بی گناهم اما کسی قبول نمیکند. من شکایتم را نزد خدای دانا و توانا خواهم برد و بس. وقتی که نزد رمال رفتم و محو حرفهای شیاد بی حیا و لعنتی بودم برایم چای آوردند و من بی خبر از سوء نظر انسان نمایی شیطان صفت، آخرین چای و چای نابودی زندگی ام را نوشیدم. اکنون فهمیدم در اثر یک داروی قوی و قرار گرفتن در شرایط بیهوشی مورد تجاوز بی رحمانه قرار گرفتم .... 👆 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🇮🇷 https://splus.ir/joinchannel/lTu9fqQzDKIVGbJXc3d7P
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 خانم کم‌حجابی که به شیشه‌ی ماشین می‌زند... 💠 نقل می‌کند یکبار با دخترم زینب رفته بودیم که میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی که پوشش مناسبی نداشت، با شک و تردید من را نگاه می‌کرد و به همراهش می‌گفت: او سردار سلیمانی است؟ همراهش می‌گفت: مگر ممکن است که چنین شخصیتی بدون گارد و حفاظت بیاید و انکار می‌کرد. تا آن که نزدیک آمدند و به شیشه ماشین زدند و از من پرسیدند که شما سردار سلیمانی هستید؟ گفتم بله. با تعجب از من خواستند که چیزی به آنها به عنوان یادگاری بدهم. من هم تسبیح دستم را به آنها هدیه کردم. اما دیدم دارند سر آن با هم مجادله می‌کنند. انگشترم را هم به آن‌ها بخشیدم. 🔴 راوی سرهنگ حمزه‌ای 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🏴 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🏴 🏴 https://splus.ir/joinchannel/lTu9fqQzDKIVGbJXc3d7PoLZ 🏴
📚 📚 ✍روزی در یک ماهنامه کشوری داستان زیبا و عمیقی خواندم که تا چند روز فقط به آن می‌اندیشیدم 🔰 دوستی نقل می‌کرد که در یک روز زمستانی برف سنگینی باریده بود و من دوم دبیرستان بودم، با مرحوم پدرم (ره) در پشت‌بام برف‌ها را پارو می‌کردیم 🔰 کت کهنه‌ای داشتم که زیر بغل آن به اندازه‌ی چهارانگشت پاره بود ، مواظب بودم زمان پاروی برف‌ها زیاد دستم بالا نرود که پدرم ببیند و غصه بخورد 🔰 پدرم کارگر فصلی در شهر کوچکی بود که اکثر وقت‌ها کاری برای کارکردن نداشت. آنچه نباید اتفاق می‌افتاد ، افتاد و پدرم کتِ پاره مرا دید. 🔰 مرا نزد خود صدا کرد و با حالت ناراحت پرسید: پسرم دست خود را بالا ببر من نمی‌خواستم پدرم ببیند، دستم را کمی بلند کردم پدرم گفت: کت‌ات پاره شده است، چرا به من نگفتی؟ به دروغ گفتم : الان پاره شد. ولی هر کسی بود از محل پارگی می‌توانست کهنه یا تازه‌بودن آن را بفهمد 🔰 اشک در چشمان پدرم جمع شد و گفت: برو از مشهدی خلیلِ لباس‌فروش کاپشنی بخر، بگو: پدرم پولش را می‌دهد. 🔰 توانِ دیدنِ اشک‌های پدرم را نداشتم حدقه‌ی چشمانم را بزرگ کردم تا اشکِ چشمانم سرازیر نشود و سریع از پشت‌بام به زیرزمین خانه رفتم. درب حمام را به روی خود بستم و زار گریه کردم 🔰 گفتم : خدایا ! تو شاهدی من نمی‌خواستم پدرم کتِ پاره مرا ببیند. او اهل نسیه‌خریدن نیست اگر داشته باشد می‌خورد و نداشته باشد نمی‌خورد. آبرودار و مؤمن است چرا من باعث شوم برود نسیه بردارد؟!! مدت یک هفته گذشت من برای خریدن کاپشن مغازه مشهدی خلیل نرفتم. تا این‌که شبی پدرم خودش خرید و آورد 🔰 سال‌ها گذشت و بعد از لیسانس، خداوند عنایت کرد استخدام شدم. بلافاصله ازدواج کردم. خداوند بعد از دو سال پسری به ما بخشید. برای کسب حقوقِ زیاد به جنوب کشور انتقالی گرفتم 🔰 چون باید سریع پس‌انداز می‌کردم و اولِ زندگی خانه‌ای می‌خریدم. هر ماه 120 هزار تومان حقوق می‌گرفتم و ماهانه 100 هزار تومان را بانک مسکن پس‌انداز می‌کردم تا وام مسکنی بگیرم و خانه‌ای نقلی بخرم از نظر معیشت در تنگنا بودم 🔰 شب‌ها آخرِ وقت به میوه‌فروش محل می‌رفتم، تا از میوه‌های ته‌مانده‌ی سبد که ارزان‌تر بود میوه بخرم شبی رفتم سیب بخرم. پسرم سه سال داشت که همراهِ من بود 🔰 ناگاه دیدم نجوایی زیر لب می‌کند، نشستم تا صدای آرام و نازش را بشنوم. دیدم گفت: «بابا اگر انار ارزان است دو تا بخر، اگر ارزان نیست نمی‌خواهم.» مات و مبهوت شدم، گیج بودم، انگار فرزندم بیش از بیست سال داشت که با من حرف می‌زد 🔰 گفتم: خدایا ! این بچه از کجا می‌داند من دستم تنگ است؟!! مگر می‌شود بچه خوراکی دلش بخواهد و اصرار بر خریدن آن توسط والدین نکند؟!! 🔰 جوان چهل ساله پدرش را به دیوار چسبانده و علی‌رغم دیدن فقر پدرش می‌گوید: از هر جا هست تأمین کن 🔰 قطعاً این پسرِ من نیست که چنین جمله می‌گوید، بلکه لطف و عنایت توست. یک کیلو انار خوب خریدم در راه که با پسرم می‌آمدم، آرام گریه می‌کردم که با شنیدن صدای گریه‌ی من متوجه من نشود 🔴 یقین داشتم چنین فرزندی عنایت خداست نه تربیت من !!! ناخودآگاه یادِ آن روز برفی افتادم که جیب پدرم را درک کردم و راضی نشدم به خاطر من نسیه بگیرد......... ✅ آری! خداوند هرگز هیچ کار خیری را بدون پاداش دنیوی رها نمی‌کند. شک نکنیم و بخصوص اگر این کارِ خیر در محبّت به والدین و احسان به آن‌ها و درک موقعیت مالی و توان مالی‌شان باشد. اگر می‌خواهیم فرزندانی داشته باشیم که جیب ما را درک کنند پس در جوانی جیب والدین خود را درک کنیم. ✨📖✨رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ. (89 سوره انبیاء) خدایا (با بخشیدن فرزند صالح) مرا تنها مگذار که تو بهترین وارثان هستی. ✅ طبق آیه‌ی فوق، فرزند نیک را فقط خداوند می‌تواند به انسان هدیه کند و اگر کسی فرزند صالح نداشته باشد، حتی با داشتنِ فرزندان زیاد هم تنها و بی‌وارث است. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🏴 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🏴 🏴 https://splus.ir/joinchannel/lTu9fqQzDKIVGbJXc3d7PoLZ 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا