📖 تقویم شیعه
☀️ امروز چهارشنبه:
شمسی: چهارشنبه - ۲۸ آذر ۱۴۰۳
میلادی: Wednesday - 18 December 2024
قمری: الأربعاء، 16 جماد ثاني 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
🌺4 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️13 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
🌺14 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️16 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
🌺23 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدلله_حسین
#یا_صاحب_الزمان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
💠 @dastan9 💠
🌻 امام على عليه السلام:
🍀 لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ.
🍀 با خشم، ادبى نمى مانَد.
📚 غررالحكم، ح 10529.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
🕊⃟ @DASTAN9
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
#پندانـــــــهـــ
✍ بخت دزد مسجد با نماز شب باز شد
🔹حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش میاندیشید که دخترش را به چه کسی بدهد تا مناسب او باشد.
🔸در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد.
🔹از قضا آن شب دزدی قصد داشت از آن مسجد دزدی کند.
🔸پس قبلاز وزیر و سربازانش به آنجا رسید. در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد.
🔹هنگامی که بهدنبال اشیای بهدردبخور میگشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در را شنید که باز شد. راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نمازخواندن مشغول کرد.
🔸سربازان داخل شدند و او را در حال نماز دیدند.
🔹وزیر گفت:
سبحانالله! چه شوقی دارد این جوان برای نماز.
🔸دزد از شدت ترس هر نماز را که تمام میکرد نماز دیگری را شروع میکرد.
🔹تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند، نمازش که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند.
🔸اینگونه شد که وزیر، جوان را نزد حاکم برد.
🔹حاکم که تعریف دعاها و نمازهای جوان را از وزیر شنید، به او گفت:
تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و میخواستم دامادم باشد. اکنون دخترم را به ازدواج تو درمیآورم و تو امیر این مملکت خواهی بود.
🔸جوان که این را شنید بهتزده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمیکرد.
🔹سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت:
خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم درآوردی، فقط با نماز شبی که از ترس آن را خواندم! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من میدادی و هدیهات چه بود.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
🕊⃟ @DASTAN9
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از تکان دهنده ترین قسمت های زندگی پس از زندگی‼️
ظهور امام زمان (صلوات للّه علیه) نزدیک است...
#امام_زمان
╭═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╮
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
╰═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╯
عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید.
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند.
جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود.
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟
اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت:
عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن.
زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است به بهترین
شکل #انسانی زندگی کنیم ...💟
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
🕊⃟ @DASTAN9
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پروانه ای دردام عنکبوت💗 قسمت۲۴ امروز نزدیک شش روز است که در چنگ ابلیس گرفتاریم,دراین
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗پروانه ای دردام عنکبوت💗
قسمت۲۵
لیلا راصدازدم
لیلا حلما راندیدی؟؟
لیلا:صبح زود دیدمش حالش خوب نبود ,رنگش پریده بود,الان چندساعتی است که ندیدمش..
رنگ پریدگی عارضه ایست که همه ی ما بادیدن قساوتهای,این چندروز,دچارش شدیم...
دخترک بیچاره ,معلوم نیست دیشب چه به روزش امده...
خداراشکر میکردم که ابواسحاق به خاطر فروش ما ,ازدست درازی کردن به من ولیلا خودداری میکرد وگرنه چه بسا حال ما بدتراز حلما بودو تاالان حب سمی راخرده بودیم و...
ازهمه پرس وجو کردم,اخرین زنی که ازاو راجب حلما پرسیدم گفت:
آه همان دخترکی که مثل پروانه زیبا بود؟
من:آری همان پروانه ای که دردام عنکبوت گرفتارشده...
زن:یک ساعت پیش دیدمش به سمت توالتها میرفت...
تشکرکردم وفورا بدووو خودم رابه توالتها رساندم,چهارتا دستشویی بود...ولی حلما نبود..اومدم بیرون به ذهنم رسید اطراف رابگردم,پشت توالتها رفتم همه اش تپه های شنی وخاروخاشاک...
ناگهان کمی دورتر باد پارچه ای سیاهرنگ راتکان داد...
آه خدای من حلمااااا..
خودم رابه اورساندم
چاقوی تیزی راکه نمیدانم از کجا به چنگش افتاده بود تادسته دربدن خود فرو کرده بود,خونریزی شدیدی داشت اما چشمانش بازبود وبدنش گرم...
چیزی زیر لب میگفت...
بی توجه به گفتهایش بدن لاغروظریف وتن بی رمقش را روی شانه ام انداختم وبه سمت سوله ها روان شدم...
خدایااا کمکم کن نجاتش دهم...
خدایا به فریادمان برس...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
🕊⃟ @DASTAN9
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗پروانه ای دردام عنکبوت💗
قسمت۲۶
به زحمت حلما رابه سوله رساندم ,باکمک دیگر زنان خواباندیمش وبه لیلا گفتم اب گرم بیاور واز زنان دیگر خواستم اگر کسی از پرستاری وطبابت حتی مامایی سررشته ای دارد بیاید وچاقورا دراورد,اما همه مات ومبهوت بودند.
زیرلب بسم الله گفتم, میخواستم بااحتیاط چاقورابیرون بکشم که یک مرد داعشی داخل امد:چه خبرشده؟بروید کنار...کم کم دیگر مردان داعشی هم امدند وتا بدن غرق درخون حلما رادیدند همه نظرشان این بود که کسی که نخواهد به داعش,خدمت کند باید زجرکش شود,گویا حلما مسیحی بود,میخواستند اورا مانند عیسی مسیح به صلیب بکشند تا بیشترزجر بکشد...
خدای من...اینها تقصیر من است..قصدم نجاتش بود نه اینکه....عذاب وجدانم گرفته بود که ناگاه همان داعشی که دیشب حلما رابه خوابگاهش برده بود امد وگفت:نه.... دست نگهدارید این دخترک زیبا دیشب خدمت ارزنده ای به من کرد...گرچه به زور بود وبا اجباروکتک ودست بسته ,اما شبم را خوش کردو قهقه ای شیطانی سرداد وادامه داد,برای خدمتی که کرده مستحق چنین مرگی نیست...
اسلحه اش راکشید وتیرخلاص رابرپیشانی اش نشاند...
باتمام وجود به این مطلب,ایمان اوردم که اینان حیوانات پست ووحشی هستند ,خونخوارانی که هواوهوسهای درونیشان راباکشت وکشتار وتجاوز وجنایت وغارت ,التیام میدهند وهمه جا هم امضای خدا وپیامبرص رابرجنایاتشان جعل میکنند....
به خدا ,خدا غریب است....محمد ص غریب است دراین دین نوظهور..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
🕊⃟ @DASTAN9
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پروانه ای دردام عنکبوت💗 قسمت۲۶ به زحمت حلما رابه سوله رساندم ,باکمک دیگر زنان خواباند
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗پروانه در دام عنکبوت💗
قسمت۲۷
امروز دهمین روزی است که در چنگال ابلیس اسیریم,ده روز که برابر با ده هزارسال میکند,هرچه میبینیم جنایت است وجنایت,فساداست وفحشا,چپاول است وغارت به نام اسلام...به نام خدا....به نام محمدص...
نیروهای امنیتی عراق چندبار اطراف سوله ها را با هواپیماهای بمب افکنشان زده اند اما به ما ویابهتربگویم اموال غارتی دواعش هیچ اسیبی نرسیده است,ولی تمام داعشیها درتب وتابی نامحسوس هستند به گمانم قصد جابه جایی دارند.
دراین ده روز ما مانند بردگان بی جیره ومواجب لباس شستیم وغذا درست کردیم وسهم همه ی ما ازاین دنیا محدود میشد به یک وعده غذا انهم هنگام شب قرصی نان وچنددانه خرما...برای ما که ازظلم اینان اشتهایی برایمان نمانده ,همین هم زیاد است ,اما امروز هنگام ظهر ابواسحاق باچهره ای خندان امد وبرخلاف همیشه دوپرس غذا که شامل برنج ومرغ میشد اورد وگفت:بخورید...سیربخورید ودست ورویتان رابشویید تا شاداب به نظر ایید ,امروز روز فروش بردگان دربازار اسلامی حکومت داعش است,بخورید به خودتان برسید تا بتوان پول بیشتری درازایتان بستانم...
اشکهایم سرازیر شد...نمیدانم سرنوشت چه در چنته اش برای ما دوخواهر بینوا دارد... آیا ازهم جدایمان میکنند؟مطمینم اگر ازهم جداشویم لیلا دراولین فرصت حب سمی رامیبلعد وکارخودراتمام میکند,توکل کردم به خدا...ابواسحاق که رفت,دست لیلا راگرفتم وگفتم:ان شاالله خیراست,لیلا جان اینجا نمیشد فرار کرد اماشاید بشود دربازار ویا....فرارکرد.
بازهم حرفی زدم که خوداعتقادی به ان ندارم.
ظرف غذارابازکردم...دختربچه ای کوچک که به همراه مادرجوانش اسیر داعشی ها شده بود ,خیره نگاهم میکرد...بمیرم برایش حتما گرسنه است...ناگاه یادعماد افتادم...الان کجاست؟گرسنه است؟
سالم است؟اصلا زنده است؟
ظرف غذا رابستم وبه سمت دختربچه رفتم,غذا راگرفتم طرفش:بخور حره جان...مال تو...
از خوشحالی لبخندی زیبا زد وظرف رابا دو دستش به خود چسپانید,انگار گنجی بود که بیم از دست دادنش میرفت.
لیلا هم اشتهایی برای خوردن نداشت اما مجبورش کردم چندلقمه بخورد وبرای اینکه حرفم خریدارداشته باشد خودم هم چندلقمه شریکش خوردم....
من ولیلا بایک ظرف غذا سیرشدیم ولی قسمت بیشترغذا برجا مانده بود که نصیب زنان اطرافمان شد....
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
🕊⃟ @DASTAN9
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی هوش مصنوعیام برعندازها رو قهوهای میکنه😂
╭═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╮
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
╰═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╯
🔆🔆🔆🔆🔆🔆
حرف حق
😷 حـــالَم به هم میخوره از ...
😡مجازیهای که ...
😔 از زنهای متأهل وبی تعهد نسبت به شوهر که خواب رو از چشم خودشان میگیرن برای چت با پسران غریبه ...
😔 از مردهای متأهل بی غیرت و بی جنبه فقط برای چند دقیقه صحبت با دختر هزاران دروغ سر هم میکنن ...
😣از اَصل دادنهای قُلابی فقط و فقط برای حرف زدن با جنس مخالف ... 😰
از دختران سادهای که عکس پروفایلشون سوژهی کپی واسه پسرا شد...
😒 از پسران ساده ودختر ندیده که حاضرن واسه چند دقیقه چت کردن با یه دختر ... شارژ که هیچ حتی پول تو جیبیشونم💸 به قول خودشون هدیه کنن به ... 😟
😰 از داداش و آبجی👫 گفتنهای دروغی به هر کَس و ناکَس فقط برای نزدیک شدن به هم ... 😠
😱از بی حُرمت کردن اسم و مقام برادر ...
😱از بی حُرمت کردن اسم و مقام خواهر ...
📲 از پخش شدن عکسای دخترای زیبایی 🙆🏻 که فقط بقیه میتونن باهاش یه پسر ساده رو خام کنن👱🏻 و به هر شِکلی که شده اونو به زانوش در بیارن ...
😥از پستهای توهین آمیزی که به هر شهر و قومیتی و مجتهدی که فقط باعث خنداندن چند تا آدم ول و الاف شد...😤
👆🏼اینا رو گفتم واسه کسایی که هیچ موقع از حقایق فرار نکردن در فضای مجازی سرگرم هستین به اینجور آدما و شخصیتا برخورد کردین ...
😔 یه ذره به خودمون بیاییم !
واقعا ارزشش رو داره اینجا ؟!😔
🖊این حرفارو زدم نه که همه رو با یه چوب بزنم نه که بخوام به کسی توهین کنم فقط ناراحتیم از بعضی آدماست که خودشونو گم کردن ...😓
╭═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╮
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
╰═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قتل در شهر فقط با ۲۰۰ هزار تومان! روایتی هولناک از زیر پوست شهر که آدم باورش نمیشه چطوری از صدا و سیما پخش شده!
╭═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╮
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
╰═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╯
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پروانه در دام عنکبوت💗 قسمت۲۷ امروز دهمین روزی است که در چنگال ابلیس اسیریم,ده روز که ب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗پروانه ای در دام عنکبوت💗
قسمت28
نزدیکای عصر عده ای از دختران وزنان ایزدی را با دستان بسته,سوارکامیون کردند وبه مقصدی نامعلوم حرکت کردیم...
به بازار بزرگ حکومت اسلامی داعش رسیدیم.
به لیلا توصیه کردم روبنده اش را برندارد واز نگاه کردن به خریداران اجتناب کند وتاحدممکن زمین رانگاه کند,اخه اینجوری استرسمان کمتر بود.
خدای من ,انگار اینجا ماقبل اسلام است واینان ابوسفیان های دوران وما هم بردگان بی نوا...یک مردداعشی تقریبا ۴۵ساله مامورفروش بردگان بود,بلندگویی دستی به دستش بود وبه ترتیب اولویتها کارش راشروع کرد..اول از دختران ۱۲_۱۳ساله شروع کردوای من اینجا انسانهای مظلوم همانند جنسی مادی با قیمت ناچیز به فروش میرفتند اخر خباثت تاکجااا؟ماهم ادمیم وانسان چرامثل حیوان با ما برخورد میشود؟به چه جرمی باید اینهمه حقارت بکشیم؟ایا این دیوصفتان انسان نما حاضرند برسر نوامیس خودشان هم چنین بیاید؟
بعضی دخترها رابه قیمت ناچیز۱۵دلار به فروش رساندن وخریداران هم همین همشهریهای خودمان بودند که به داعش ایمان اورده بودند
بعد به دختران چشم رنگی رسید ,فروشنده برای تبلیغ کالایش ,چشمان رنگی دختران ودندانهای سفید انان را نشان جمعیت میداد وقیمت مزایده رابالا وبالاتر میبرد,این دختران درچشم بهم زدنی به فروش رفتند انگارهمه ی جمعیت مشتاق داشتن چنین پروانه های زیبایی بود,یکی از زیباترین این دختران به قیمت۳۰۰دلار معامله شد وفروشنده اش ازخوشحالی انگاربال دراورده به اسمان پرواز میکرد...چقدرحقیرند این حرامیان مردنما...
کم کم جلوی ما خالی شد ونوبت رسید به دختران باکره...
از زیر روبنده مردان هوس بازی رامیدیدم که برای شهوت پرستی سیری ناپذیرشان هجوم اورده بودند ودست به جیب شده بودند..
من ولیلا را بایک طناب به هم بسته بودند ,فروشنده به طرفمان امد ودست برد وروبنده هایمان رابالا زد وشروع کردبه تبلیغ....که ناگاه...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
🕊⃟ @DASTAN9
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پروانه ای در دام عنکبوت💗 قسمت28 نزدیکای عصر عده ای از دختران وزنان ایزدی را با دستان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗پروانه ای در دام عنکبوت 💗
قسمت۲۹
آه خدای من این ابوعمراست...
ابوعمرروبه طرف فروشنده :ابواسامه ,من این دوکنیز را باهم میخواهم...هردو را...
فروشنده:ابو عمر این دو دختران کم سن وباکره هستند قیمتشان بالاست...
ابوعمر:ابواسامه,هرچه باشد باتخفیف حساب کن من هردو رامیخواهم,اگر جانفشانیهای پسر وامثال پسرمن نبود که الان شما همچین کنیزکانی نداشتی.
فروشنده:ابوعمر ,خدارحمت کند پسر شهیدت را اگر باخرید این کنیزان داغ ازدست دادن پسرت کمی التیام مییابد من تمام سعی ام رامیکنم تا حداکثر تخفیف رابرایت بگیرم...
این چی میگفت؟!یعنی عمر مرده؟به درک واصل شده؟ کشته ی راه دولت داعش؟!!
دست,لیلا رادردستم فشردم وگفتم:دیدی درناامیدی بسی امیداست..الان باهم میریم خونه عمو ,شاید این همسایه دلش رحم امده ویاد نان ونمکی که باهم خوردیم افتاده وفهمیده دراین دنیا جزخدا پناهی نداریم,لیلا جان ناراحت نباش اگرشد ازاین همسایه بامعرفت میخواهم که عماد راهم برایمان پیداکند.من ولیلا ازخوشحالی لبریز بودیم اما نمیدانستیم که چه اتفاقات ناگواری درانتظارمان است واین ابوعمر باکینه ی شتری اش چه خوابها برایمان دیده...
وقتی از افکارم به درامدم که فروشنده میگفت:ابوعمر...ابواسحاق برای هرکدام ازاین دختران۲۰۰دلار میخواهد اما تو هردو را با۲۰۰دلار میخری؟؟
بالاخره بعدازکلی چنه و...۲۲۰دلار بابت ما پول داد واشاره کرد دنبالش برویم.
توقع داشتم ابوعمر,دستان مارا باز کند ,اما اودستانمان را باز نکرد هیچ...ریسمان رابه دستش گرفت ومارا مثل یک الاغ فراری دنبال خودش میبرد.
دلم شکست اما بیشتر نگران لیلا بودم نمیخواستم این نورامیدی که دردلش روشن شده ازبین برود بنابراین ابوعمررا صدازدم وگفتم:عمو جان ,ممنون که مارا ازاد کردید.
ابوعمر برگشت وچنان باخشم نگاهم کردکه ازترس به خودلرزیدم وگفت:اولا من عموی شما نیستم,ارباب شماهستم وشما هم کنیزان زرخرید من,درثانی من شمارا آزاد نکردم,خریدم برای خدمت به خودم,دیگرهم حرف نزنید...هنوز مانده تا آداب کنیز بودن را درک کنید..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╭═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╮
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
╰═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╯
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پروانه ای در دام عنکبوت 💗 قسمت۲۹ آه خدای من این ابوعمراست... ابوعمرروبه طرف فروشنده :
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗پروانه ای دردام عنکبوت💗
فسمت۳۰
به کوچه خودمان رسیدیم...
چشمم به درخانه مان افتاد,خانه ای که روزگاری پرازخنده وشادی وامنیت بود برایم ,اما انزمان که امنیت داشتیم قدرش رانمیفهمیدیم ومدام ازسرخوش مینالیدیم واکنون که امنیتمان لگدکوب استران داعشی شده بود ,میفهمیدم که چه چیزی را از دست داده ام...
درخانه ما بازبود..مشخص بود که غارت شده وکسی هم ساکنش نیست...بوی مرگ از خانه به مشامم میرسید.
نگاه کردم لیلا شانه هایش به شدت میلرزید ودانستم که چرا......اخر خداااا چرااااا؟به چه گناهی؟؟؟
ابوعمر درخانه رابازکرده بود وچون دید ما محو خانه خودمان هستیم ,به زور مارا چپاند داخل خانه...
خاله هاجر روی حیاط بود تاچشمش به ما وابوعمر افتاد گفت:اینها دیگر کیستند؟؟ازصبح غیبت زده که بروی مهمان بیاوری؟
ابوعمر خنده ای کردوگفت :میهمان نیستند,کنیز خریدم برایت ,دیگر نمیخواهد دست به سیاه وسفید بزنی وفردا هم باخیال راحت بابچه ها برو به خانواده برادرت در روستا سربزن وچندماهی هم انجا بمان ونگران این نباش که من تنها هستم ,این کنیزان بامن هستند,ودرحین گفتن این حرفها روبنده را از صورت ما کنارزد...
خاله هاجر داشت لبخند میزد ازاینهمه مهرشوهرش که نسبت به او روا داشته...
تاچشمش به من افتاد خنده روی لبانش خشکید وبه سمتم حمله کرد...با هروسیله ای که به دستش میرسید بر بدن من بینوا میزد,موهایم رامیکند باانگشتانش پوست سروصورتم را میخراشید وفحش وناسزا بود که نثار من وپدرومادرم میکرد....
اخر به چه گناهی...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
🕊⃟ @DASTAN9
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
هدایت شده از کانال لیستی کوثر
🌸🌱﷽🌱🌸
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
•|🚨پیشنهاد ویژه امشبمون🚨|•🔴👇
از اونجایی که روغــــن قراره چربی خون مورد نیاز بدن رو تأمین کنه اگه روغنی که مصرف میکـــنیم بی کیفیت باشه👇🏼
❌توی و قلب رگ ها ســفت میشه و رگ ها رو میبنده🫀
تولید روغن زیتون اصل طارم با قیمتی مناسب برای خرید های خرده و عمده فقط در کانال زیر :
http://eitaa.com/joinchat/3199467799C23c55ad85a
┅┅┅❅❁❅┅┅┅
🏵 کلیپشاد عاشقانه ترکی لری آهنگ جدید
🧿 eitaa.com/joinchat/1365442889C3460cf0cf3
🏵 داستان های کوتاه و آموزنده
🧿 eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
🏵 لباس مجلسی شیک
🧿 eitaa.com/joinchat/3686465728Ca50b7a2828
🏵 دیگه روزتو با حـــــــــــــــــال خوب شعرای اینجا شروع کن
🧿 eitaa.com/joinchat/592576767C7fa62d95be
🏵 لباس خانگی و راحتی شکیل
🧿 eitaa.com/joinchat/166068349C87f5293fb5
🏵 سـت کــیف و شــال و روســری بخر ارســـال رایــگان
🧿 eitaa.com/joinchat/3301901151C57ab8f4601
🏵 پروفایل پاییزی ،پروفایل عاشقانه پروفایل اسمی
🧿 eitaa.com/joinchat/387711304Ca065c30006
🏵 ارزانکده لباس شیک
🧿 eitaa.com/joinchat/3579445300Cf954b9eae8
🏵 گناه کمتر زندگی بهتر
🧿 eitaa.com/joinchat/1650917422C3f1b4d05ae
🏵 ایده های باحالال پدبانوگریکط
🧿 eitaa.com/joinchat/547684562C42d0cbfc47
🏵 استوری یلدایی عزیزان آسمانی
🧿 eitaa.com/joinchat/688717956C748197af9e
🏵 دانش واطلاعات حقوقی
🧿 eitaa.com/joinchat/1154023568C13987bb851
┅┅┅❅❁❅┅┅┅
•|🚨ببین چه خبره اینجا؟🔴👇
آموزش نگهداری و تکثیر از گلهای آپارتمانی 🤗
🍀 آموزش کاشت صیفیجات و سبزیجات درخانه 🍀
🌳🌳برای خودت #باغچه_رویایی درست کن حتی توپنج مترجا 🌴🌳
🌿🌱eitaa.com/joinchat/1435238543Cef0113d163
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
🏵لیست از 2200 تا 3150 🧿
📆 چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳
#تبادلات #لیستی #کوثر با #جذب #بالا
🌺eitaa.com/joinchat/1392181371C1f87ee05a5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
پرت کردن پک همایش خانواده توسط پزشکیان
⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔
بابت پخش این فیلم واقعا متاسفم فکر نمیکردم یه آدم اینقدر😡😡😡........ جمله خوبی به ذهنم نمیرسه بنویسم
فقط میتونم بگم متاسفم برای مردمی که به چنین شخصیتی رای دادن
من از این بنده های خدا معذرت خواهی میکنم بخاطر این حرکت زشت حیفه بگی این آدم رئیس جمهور کشورمان هست 😔
#ناشکری_کردیم_شهید_خدمت 🙏🙏🙏
╭═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╮
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
╰═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╯
هدایت شده از تبادلات مرد میدان
﷽بِـسـْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحــیْم﷽
🖌یکفنجانحرفحساب ، متنهایناب و دلنشین 📚
eitaa.com/joinchat/1389560071C458dda9721
اگه دنبال شعر و متن قشنگ میگردی بیا اینجا،بیا حرف دلت رو اینجا نوشتم☺️👆👆
┅┅✿🍃❀♥️❀🍃✿┅┅
🇸🇩«تولد تولد تولد ، تولد تولدآذر ماهی »
🔜eitaa.com/joinchat/3771728049C5853da455a
🇸🇩"استیکر عاشقانه استیکرقلب استیکرگل "
🔜eitaa.com/joinchat/990118245C40448e8ea1
🇸🇩داستان های کوتاه و آموزنده
🔜eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
🇸🇩فروش ابزار آموزشی و کتاب های کمک درسی شادمان
🔜eitaa.com/joinchat/3585213012Ce35ecf465b
🇸🇩خنده بازار _حس و حال خوب
🔜eitaa.com/joinchat/2980053280Cf27a2603ee
🇸🇩حراجی لباس(ارسال رایگان)
🔜eitaa.com/joinchat/2912288776C94fbe46145
🇸🇩سرگرمی و ایده
🔜eitaa.com/joinchat/1117847866Cdc79fdc805
🇸🇩نوستالژی_بچه_های_دیروز_دهه 60
🔜eitaa.com/joinchat/75956287C8e0da47aea
🇸🇩از آخرین تحرکات جبهه مقاومت در سوریه تا حمله ی هوایی یمن به اسرائیل
🔜eitaa.com/joinchat/1161625660C7fb546c3fa
🇸🇩♡کلیپشاد عاشقانه ترکی لری آهنگ جدید♡
🔜eitaa.com/joinchat/1365442889C3460cf0cf3
🇸🇩دمنوش درمانی نیوشا
🔜eitaa.com/joinchat/1233584681C2228cb050b
┅┅✿🍃❀♥️❀🍃✿┅┅
مشاوره رایگان آئین همسرداری.🧐🧐
🌹دانستنی های زوجین جوان 🌹
🔜eitaa.com/joinchat/1213857881Ca0aec58743
👆سیاستهایرفتاری #زن_و_مرد👆
┅┅✿🍃❀♥️❀🍃✿┅┅
✅لینک گروه فرمگیری مرد میدان
eitaa.com/joinchat/2781741298C93bf8e9e98
💟جایگاه #لیست_آخر
لیست #شبانه_ساعت 22_9
#لیست_دوم_ویژه_فرهنگیان_آموزشی
✅#تحت_نظارت_اتحادیه_تبادلات_ایتا
📆 1403/09/28
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هشدار جدی رهبر انقلاب
مثل توابین نباشید ،به موقع عمل کنید...
✔️جدایی از ولی خدا نتیجه اش فقط خسارته
╭═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╮
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
╰═══━⊰🍂🌺🇮🇷🌺🍂⊱━═══╯