فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 امام خمینی (رحمةاللهعلیه)
🔸 انتظار فرج عمل است...
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۰۱ بهمن ۱۴۰۰
میلادی: Friday - 21 January 2022
قمری: الجمعة، 18 جماد ثاني 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️11 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️12 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️14 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
▪️21 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐
🌺پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
همانا ابلیس که به زمین فرو آورده شد گفت:
خدا مرا در زمین فرستادی و مرا رانده شده قرار دادی،
👌 پس برای من خانه ای قرار بده،
خداوند فرمود: ⇦ حمام (خانه ی توست)
👌 گفت: برای من جایی برای نشستن قرار بده،
خداوند فرمود: ⇦ بازارها و محل جمع شدن مردم در راه ها
👌 گفت: برای من غذایی قرار بده ،
فرمود: ⇦ آنچه اسم خدا بر آن برده نشود.
👌 گفت: برای من نوشیدنی قرار بده،
فرمود: ⇦ هر مست کننده ای
👌 گفت: برای من موذنی قرار بده،
فرمود: ⇦ غنایی که با نی نواخته می شود
👌 گفت: برای من یک چیز خواندنی قرار بده،
فرمود: ⇦ شـعــر
👌 گفت: برای من نوشته ای قرار بده،
فرمود : ⇦ خال کوبیدن
👌 گفت: برای من سخنی قرار بده،
فرمود: ⇦ دروغ
👌 گفت: برای من فرستاده ای قرار بده،
فرمود: ⇦ کهانت(غیب گویی از روی ستاره ها)
👌 گفت: برای من توری برای شکار قرار بده،
فرمود: ⇦ زنــان
📙احادیث الطلاب حدیث 984
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐
سلام علیکم
💫بعد اینهمه شبهاتی که درمورد حقوق زن در اسلام تو فضای مجازی دیدم این متن واقعا زیبا را تقدیم میکنم با عشق به تمام خانمهای بسیار عزیزگروه
من یک بانوی مسلمانم✅
🌹ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ ...
🌹ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ...
🌹ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ 🌸گل🌸 ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ چرا که از امامش علی ( ع)آموخته بود که زن ریحانه است نه قهرمان...
🌹وقتی ازدواج کردم،وظیفه ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت...
🌹خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد...
از طرفی ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
🌹ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
🌹ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺣﻖ ﻣﻬﺮﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘم.
🌹پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است:
زنان مانند بلور اند حساس و شکننده.آنها را نیازارید...
🌹وقتی مادر شدم خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد...
🌹ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ
اگر_ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ_ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ
🌹به مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است :
💐چه فرزند خوبی است دختر پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقه مند به پاکیزگی
🔵(ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ)♦️♦️
❌ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ فمنیسمی ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ که ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﻣﻦ تساوی ای ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ بگیرم
🌹من ریحانه ام جایگاهم فراتر ازین حرفهاست
من یک زنم ...🔸
خالقم سوره ای به نامم نازل کرد!من یک زنم...🔸
خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آن زندگی مرد دچار مشکل می شود.من یک زنم....🔸
خالقم به تو دستور داده که حجراسماعیل را نیز طواف کنی،جایی که یک زن،
هاجردر آن دفن است.
من یک زنم...🔸
و خالقم گفته باید هفت بار
پا در جای پای یک زن،
هاجر بگذاری
و آنقدر سعی کنی
تا خدایت تو را بپذیرد.
من زنم....🔸
بهشت زیر پای مادر است...
روح انسان از درون من به او دمیده میشود...
🛢️هر روز پاسداری من از کودکم،
ثوابی عظیم دارد.
اگر یک ساعت همسرم، با محبت و انس با من باشد،
و به من خدمتی کند
برای او برابر با هزار سال عبادت است..
🛢️سرشت و صفات انسانها
از شیر من است...
🛢️عفت من
سرمایه الهی من است.
🛢️من چرک نویس هیچ احساسی نمیشوم!!!
من همان زنم🔸
که نجابتم
قیمتم را از همه دنیا بالاتر میبرد.
🟪من عاشق سوره کوثرم...
سوره اي كه گواهي ميدهد نسل پيامبر نسلي است كه از سلاله يك زن است .
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐
اولين كساني كه وارد بهشت ميشوند سه نفر اند:
١-شهيد
٢-بنده مملوك:
در دنيا بنده بود اما اين بنده بودن اورا از عبادت خدا منع نميكرد .
٣-فقير با تقوا
فقيري كه مال ندارد ولي گناه نميكند ، دزدي نمي كند.حتي به زبان نمي اورد كه من فقيرم
و اولين كساني كه وارد جهنم ميشونده سه نفر اند:
١-اميري كه بر مردم مسلط است.
٢-افراد پولداري كه حق خدارا از اموالشان ندادند
٣-فقيري كه گناه ميكند
فقير است اما جنايت ميكند،دزدي ميكند،فسق و فجور ميكند
(بخشي از سخنان آيت الله مجتهدي تهراني)
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐
#سوژه_سخن_طنز
بابام داشت نماز میخوند یهو داد زد: الله اکبر، الله اکبر
دویدم گفتم چیه بابا در میزنن؟... الله اکبر
😳
گوشیت زنگ خورد؟... الله اکبر
😳
مهرت گم شد؟... الله اکبر
😳
کسی طوریش شده؟... الله اکبر
😳
بو سوختنی میاد؟... الله اکبر
😳
جک جونور دیدی؟... الله اکبر
😳
گفتم خب بابا یکم راهنمایی کن..!!
با عصبانیت داد زد:
الله اکبر..😡😡😡
(دستشم به نشونه ی خاک بر سرت تکون داد)
بعد که نمازش تموم شد گفت:خاک توسر نفهمت یه ساعته دارم میگم نزن یه کانال دیگه، دارم اخبار گوش میدم ببینم امروز چند تا کرونایی کشته شدن😅😂
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
💠آيت الله العظمی آقای بهجت قدس الله نفسه الزکیه کلامی دارند درباره حضور قلب در نماز، مفاد کلامشان این است که در مسئله حضور قلب یک ورود داریم یک توقف.
ورود چیست؟ ببینید یک وقت افکار خودشان می آیند، ورود افکار دست ما نیست،مولوی این افکار را به زنبور تشبیه کرده، زنبور خودش می آید تو که دعوتش نکرده ای. شما فردا مهمان دارید، ده پانزده نفر را دعوت کرده اید، حالا دارید نماز میخوانید این فکر مهمانی مثل زنبور می آید وارد مغز میشود،"فردا مهمان دارم"، ولی توقف با خودت است، میتوانی توقف نکنی، وقتی آمد "راست میگوید ها، مهمان داریم ، سالادش چه طور باشد، به کدام مهمانخانه بگویم،چطور باشد .." اینها با خودت است، دیگر خراب نکن، ایشان میفرمودند که اینها که بی اختیار می آید مضر نیست،اما توقف دست ماست،آنجا دیگر فکرت را عوض کن و ادامه نده.
بعضی ها روی فکری که می آید متوقف میشوند، مثلا "من فردا بروم پیش فلان کس پول قرض بگیرم"،خب این می آید،[روی فکر متوقف میشود] یکوقت میبیند دارد میگوید السلام علیکم، در دفتر این آقا است! دارد برایش چک مینویسد، همه نمازش شد همین، این نشد.
یادتان باشد آیت الله بهجت درباره حضور قلب در نماز میفرمایند، ورود دست ما نیست اما توقف در اختیار ماست.
بنده این مطلب را به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) حاشیه میزنم و آن این است که اگر به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) عمل شود ممکن است به تدریج افکاری که بدون اختیار می آیند کمتر شوند و آن حال حضور و توجه تمام نماز را بگیرد.»
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐
داستانهای کوتاه و آموزنده
رفتم تو آشپزخونه و یه لیوان آب خوردم. داشتم میرفتم تو اتاق که با بغض صدام زد --حامد! بی توجه به حرفش
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗فرشته ای برای نجات💗
قسمت111
--میشه یه قولی بهم بدی؟
--چه قولی؟
--از این به بعد هرجا خواستی بری بهم بگو.
--بخدا حامد امروزم....
حرفشو قطع مردم
--میدونم عزیزم.
اشکاشو با انگشت شستم پاک کردم و دستشو بوسیدم.
--شهرزاد؟
با لبخند گفت
--جانم؟
--میشه منو ببخشی؟
با شیطنت گفت
--مگه میشه تو رو نبخشم؟
خندیدم
--شیطون شدیا!
--حامد؟
--جان حامد؟
--کِی میریم خونه؟
--نمیدونم بزار برم بپرسم.
از دکترش پرسیدم و گفت میتونه بره خونه.
هزینه ی بیمارستان رو پرداخت کردم و رفتم تو اتاق.
بهش کمک کردم رفتیم بیرون....
ساعت 11شب بود رسیدیم خونه و رفتم حمام دوش گرفتم.
بعد از اینکه نمازمو خوندم رفتم تو هال.
--شهرزاد داری چیکار میکنی؟
--میخوام کوکو درست کنم.
--کمکت کنم؟
خندید
--یادته تو باغ میخواستی سالاد درست کنی؟
خندیدم
--آره.
یه دفعه جدی گفتم
--هوس سالاد کردی؟
متعجب گفت
--نه بابا فقط یادش افتادم.
--مطمئنی؟
--وا حامد مگه من با تو رودربایستی دارم؟
--نه خب.
--یادش بخیر سه سال پیش بود.
--آره واقعاً چقدر زودگذشت.
با فکری که به ذهنم خطور کرد رفتم تو اتاق و زنگ زدم به دوستم.
--الو؟
--سلام علی جان خوبی؟
سعی کرد صداشو صاف کنه.
--تویی حامد؟ خوبم داداش تو چطوری؟
تازه یادم افتاد ساعت 12شبه.
--عـــه علی جان شرمنده اصلا حواسم به ساعت نبود.
خندید
--نه بابا خواهش میکنم.
راستش میخواستم یه کیک سفارش بدم.
مدلشو واست میفرستم فقط روش بنویس
مامان شهرزاد تولدت مبارک.
--باشه فقط حامد کیکو واسه فردا میخوای دیگه؟
--آره شب ساعت 8 میام میگیرم.
--باشه.
--شرمنده ها!
--نه بابا این چه حرفیه دشمنت.....
شهرزاد صدام زد
--حامد بیا شام.
--اومدم.....
****************
رفتم اتاق یاسر و بهش گفتم میخوام زودتر برم.
بعدش رفتم طلا فروشی و گردنبندی که اسم شهرزاد و حامد به لاتین روش بود و از قبل سفارش داده بودم گرفتم.
بعدشم از قنادی کیک رو گرفتم.......
توی راه نگران خدا خدا میکردم که شهرزاد تو اتاق باشه تا منم از فرصت استفاده کنم.
موبایلم زنگ خورد
--الو؟
--سلام حامد خوبی؟
--سلام عزیزم خوبم تو خوبی؟
تو دلم ذوق کردم از فردا باید بگم نی نی مون خوبه!
--حـــامد!
--جانم گوشم پیش توعه.
--میگم زهرا خانم تنهاس گفته نیم ساعت برم پیشش.
تو دلم یه ایول جانانه به خدا گفتم.
--باشه برو منم تقریباً 1ساعت دیگه میام.
--باشه پس فعلاً خداحافظ......
با احتیاط از راهرو گذشتم و رفتم تو خونه. کیک رو گذاشتم رو میز آشپزخونه و دورش شمع گرد قرمز و مشکی چیدم.
گردنبند رو گذاشتم کنارش و رفتم لباسام رو عوض کردم و نمازم رو خوندم.
شمعارو روشن کردم و همون موقع صدای در اومد.
با ذوق گفت
--عـــه تو اومدی!
خندیدم
--بله سلام خانم خودم.
خندید و سلام کرد.
رفتم کنارش تا میزو نبینه تا رفت تو اتاق.
چادرشو برداشت و لباسشو مرتب کرد.
با شیطنت صداش زدم
--شهرزاد!!
خندید
--بله؟
--بیا.
کنجکاو اومد نزدیک من
--چیشده؟
رفتم پشت سرش و دستامو آروم گذاشتم رو چشماش.
--بیا بریم بهت نشون بدم.
دم آشپزخونه دستامو برداشتم
--سوپراااااایـــــز!
با ذوق جیغ زد
--واااایـــــی حااامد!
دستشو گرفتم و نشست رو میز.
دستشو گرفت جلو دهنش و ذوق زده خندید.
کم کم خندش تبدیل به تعجب شد.
سوالی گفت
--حــــامد؟
با همون لحن گفتم
--جـــانم؟
--اینو اشتباه ننوشتن رو کیک؟
--کدومو؟
به نوشته رو کیک اشاره کرد
--ببین نوشته مامان شهرزاد تولدت مبارک؟
خندیدم
--خب مامان شهرزاد تولدت مبارک تعجب داره مگه؟
خندید
--حامد من مامانم؟
تو چشماش زل زدم و خندیدم
--آره خب الکی که ننوشته.
با تعجب و خبیصانه گفت
--چجوری من خودم نمیدونم؟
از رو صندلی بلند شدم و گردنبند رو از پشت سر بستم دور گردنش.
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗فرشته ای برای نجات💗 قسمت111 --میشه یه قولی بهم بدی؟ --چه قولی؟ --از این به بعد هرجا
--واااای حـــامد مرسییی!
پیشونیشو بوسیدم
--تولدت مبارک مامان نی نی مون.
خندید
--حالا تو هی الکی بگو مامان.
خندیدم
--باشه.........
نشسته بودیم رو صندلی تا اسممون رو صدا بزنن
شهرزاد آروم گفت
--حامد؟
--بله؟
--نکنه سرکارم گذاشتی؟
خندیدم
--یکم صبر کنی میفهمی.
از پذیرش اسم شهرزادو صدا زدن و خودش رفت.
با شنیدن حرفای پرستار شهرزاد هر لحظه متعجب تر میشد.
جواب آزمایششو گرفت و اومد پیش من.
خندیدم
--بریم؟
با بهت گفت
--بریم.
تو ماشین با تعجب گفت
--حامد یعنی من و تو؟
با بهت خندید
--مامان و بابا شدیم؟
--بلـــه!
ذوق زده گفت
--وااای چجوری من خودم نفهمیدم.
حامد تو چجوری فهمیدی؟
--خب دیگه.
با اصرار گفت
--بگو دیگـــه!
--دیشب خانم دکتر گفت بهم.
ذوق زده گفت
--واااای خدای مـــن!
--یاسر راست میگه من کلاً همه چیم برعکسه ها به جای اینکه زنم بهم بگه بابا شدی من به زنم گفتم مامان شدی!
خندید و چشمک زد
--چون تو حامد منی دیگه!
بچگونه گفتم
--مامان شهرزاد!
صداشو نازک کرد
--بلـــه؟
--بریم گلزار شهدا؟
با ذوق گفت
--آره بزن بریم.............
اینگونه به هم گره خورد....
زندگی من....شهرزاد....
زندگی ما....♡
🍁حلما🍁
💠پایان💠
⭕️ @dastan9
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✍روزی دخترکی که در خانواده ای بسیار فقیر زندگی می کرد از خواهرش پرسید مادرمان کجاست؟ خواهر بزرگش پاسخ داد که مادر در بهشت است؛ دخترک نمی دانست که مادر آنها به دلیل کار زیاد و بیماری صعب العلاج، چشم از جهان فرو بسته بود. کریسمس نزدیک بود و دخترک مدام در مقابل ویترین یک فروشگاه کفش زنانه لوکس می ایستاد و به یک جفت کفش طلایی خیره می شد. قیمت کفش 50 دلار بود و دخترک افسوس می خورد که نمی تواند کفش را بخرد.
کریسمس فرا رسید و پدر دو دختر که در معدن کار می کرد مبلغ 40 دلار را برای هر کدام از بچه ها کنار گذاشت تا این که در هنگام تحویل سال به آنها داد. دخترک بسیار آشفته شد و فردای آن روز سریع کیف و کفش قدیمی اش را به بازار کالا های دست دوم برد و آن را با هر زحمتی که بود به قیمت 10 دلار فروخت؛ سپس فورا به سمت کفش فروشی دوید و کفش طلایی را خرید. در حالی که کفش را به دست داشت، پدر و خواهرش را راضی کرد تا او را تا اداره پست همراهی کنند. وقتی به اداره پست رسیدند، دخترک به مأمور پست گفت که لطفاً این کفش را به بهشت بفرستید. مأمور پست و خانواده دختر سخت تعجب کردند؛ مأمور با لبخند گفت که برای چه کسی ارسال کنم؟
دخترک گفت که خواهرم گفته مادرم در بهشت است من هم برایش کفش خریدم تا در بهشت آن را بپوشد و در آنجا با پای برهنه راه نرود، آخر همیشه پای مادرم تاول داشت..
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 🌺💐
✨﷽✨
✅سرمنشأ مشکلات بشر
✍️تمام گرفتاری بشر از نقطهای آغاز شد که نفهمید کیست و کجای عالم ایستاده! دنیا را یک کُره گِرد دید، وسط کهکشانی بزرگ که میتواند در آن بخورد و بیاشامد، تفریح کند، ازدواج کند، علم بیاموزد، و..
نفهمید او یک زن یا یک مرد نیست، نفهمید زمین فقط یک کُره گِرد نیست، بلکه خانهای است شبیه رحمِ مادر، که او را احاطه کرده برای مدتی معلوم، تا بتواند روح انسانی او را به تکامل برساند.
چونان جنینی که در رحم مادر مراتبی را از نطفه تا انسانی کامل طی میکند، و در پایان چهلهفتگی، زمانی که آماده استفاده از نعمتها و امکانات دنیا شد، به دنیا متولد میگردد.
انسان از همانجا به هر الگوی عجیب و غریبی که رسید، دلش را به او داد و به سمت ناکجاآباد رفت؛ که یادش نماند، میتواند شبیه خدا جاودانه باشد، و در آرامش و نشاطی دائم غرق شود، و برای رسیدن به چنین تکاملی نیاز به یک مربی کارآزموده دارد که خود این مسیر را طی کرده باشد.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐
✨﷽✨
🌼کرامت مومن در هنگام مرگ
✍رسول اکرم(ص) فرمود: هنگامی که خداوند از بنده اش راضی شد، به عزرائیل می فرماید: از جانب من نزد فلانی برو و روح او را برای من بیاور تا آنچه که از اعمال انجام داده کافی است، من او را امتحان نمودم، او را در جایگاه ارجمندی که مورد علاقه من است یافتم.
عزرائیل همراه پانصد فرشته که با آنها شاخه های گل و دسته های ریشه دار گل زعفران است، از بارگاه الهی به زمین نزول می کنند و نزد آن بنده صالح. می آیند و هر کدام از آن فرشتگان او را به چیزی بشارت می دهند که دیگری به چیز دیگر بشارت می دهد. در آن هنگام فرشتگان با شاخه های گل و دسته های زعفران که در دست دارند برای خروج روح او، از دو طرف در دو صف طولانی می ایستند (تا جلال و شکوه، از روح آن بنده صالح استقبال کنند).
هنگامی که ابلیس که رئیس شیطان ها است، آن منظره را می بیند، دو دستش را بر سر نهاده و فریاد و نعره می کشد!. پیروان او وقتی او را این گونه وحشتزده می نگرند، می پرسند: ای بزرگ ما! مگر چه حادثه ای رخ داده است؟ که چنان بر افروخته شده ای؟.
ابلیس می گوید: مگر نمی بینی که این بنده خدا تا چه اندازه مورد کرامت و احترام واقع شده است، شما در مورد گمراه کردن او کجا بودید؟ آنها می گویند: «جهدنا به فلم یطعنا»: ما کوشش خود را در مورد گمراه کردن او کردیم، ولی او از ما اطاعت نکرد.
📚 جامع الاخبار، مطابق بحار، ج۶، ص۱۶۱
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐🌺
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍️ دوستی نقل میکند، در سال 1342 سوار اتوبوس با دوستم از تهران عازم شهرستان خوی بودیم. رانندهی اتوبوس مست بود و ما دلشورهی عجیبی از رانندگی او بر تنمان حاکم شده بود. آن زمان جادههای مواصلاتی از داخل شهرها عبور میکردند.
اتوبوس برای شام در شهر قزوین توقف کرد. دوستم مرا به مغازه شیرینیفروشی برد و خودش یک جعبه شیرینی خرید و از من خواست تا من هم بخرم. هر دو شیرینی خریدیم. وقتی بیرون آمدیم، گفت: نیّت کن فردا صبح که انشاءالله به مقصد رسیدیم، اولین کاری که انجام خواهیم داد، شیرینیها را بابت صلهارحام به منزل خواهران خود ببریم. من نیّت کردم. نیمهشب که از خواب پریدیم متوجه شدیم اتوبوس واژگون شده است و از 36 نفر سرنشین آن فقط 5 نفر زنده و کاملاً سالم مانده بودند که ما دو نفر هم جزء آن 5 نفر بودیم و جالبتر اینکه جعبهی شیرینیهای ما هم سالم بود.از خوشحالی نمیدانستیم چه کنیم، بعد از مدتی کنار جاده ایستادن، موفق شدیم بالاخره به مقصد برسیم.
از دوستم پرسیدم: چه رابطهای بین خریدن شیرینی و صلهرحم و زنده ماندن ما وجود داشت؟ گفت: دیشب من از رانندگی طرف متوجه شدم که بلایی بر سر ما حلقه زده است. سریع نیّت صلهرحم کردم تا خدا به خاطر شیرینیهایی که ما خریده بودیم بر خواهرانمان رحم کند و عمر ما را به خاطر آنها بر ما ببخشد. چنانچه نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: در بین تمام اعمال نیک، «صلهرحم» تنها عملی است که خداوند سریع پاداش آن را به فاعل آن میبخشد.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐🌺
✅ برخورد خداوند با انسان های خوب و بد!
🌹روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند: خدای تبارک و تعالی میفرمایند:
✨هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمیکنم، مگر اینکه: او را به مرض و بیماری مبتلا میکنم
تا کفاره گناهانش باشد
و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد
و زیادتر از آن بود،
کسی را بر او مسلط میکنم که
بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد.
✨یا رزق و روزی اش را کم میکنم
تا کفاره گناهانش باشد
و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود
جان گرفتن او را سخت میکنم
و یا در قبر بر او سخت میگیرم تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم...
✨اما کسی را که میخواهم وارد جهنم کنم:
او را صحیح و سالم میگذارم،
️رزق و روزی اش را زیاد مى کنم
و جان دادن او را آسان می گردانم
تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته
باشد(و حقی بر من نداشته باشد)
ودر همان وقت او را وارد جهنم کنم...
📚سندالرسول ج۱ برگرفته شده از بحارالانوار
#ارسالی_اعضا #حبیبه
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐🌺
202030_984824476.mp3
2.34M
#سرود
🌸تبارک الله افضل الخالقین...
🎙 #حاج_حسین_سیب_سرخی
💕 #ولادت_حضرت_زهرا(س)
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐🌺
#حدیث_مهدوی💜🌱
امامزمان عج|♡
ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی می آورد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند
•{بحار، ج ٥٣، ص 175}•
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۰۳ بهمن ۱۴۰۰
میلادی: Sunday - 23 January 2022
قمری: الأحد، 20 جماد ثاني 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، سال پنجم بعثت
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️10 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️12 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
▪️19 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام
▪️22 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐🌺
✅تلنگر
❤️ یاد نعمـات خدا 👈 عامل شُـکــر
🧡 یاد قـدرت خدا 👈 عامل تـوکّــل
💛 یاد الـطاف خدا 👈 عامل محـبّت
💜 یاد خـشـم خدا 👈 عامل خــوف
💙 یاد عظمت خدا 👈 عامل خشیت
💚 یاد عــلـــم خدا 👈 عامل حــیــــا
💖 یاد عــفـــو خدا 👈 عامل تـوبـــه
💗 یاد عــــدل خدا 👈 عامل تــقــوا
📚رعد۲۸
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐🌺
✨﷽✨
💠تا میتونید بسم الله بگید💠
✍در روایت آمده چون بنده را پای میزان حساب حاضر می کنند نامه اعمال او را در حالی که مملو از افعال و کردار زشت است به دست او میدهند،بنده در حین گرفتن نامه اعمال بنابر عادتی که در دنیا به گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» داشته آن را بر زبان جاری میکند و نامه اعمال را به دست میگیرد،چون نامه اعمال را میگشاید آن را سفید میبیند، در حالی که هیچ عمل بدی در او نوشته نشده است.
در این هنگام بنده عاصی به فرشتگانی که حاضرند میگوید:در این نامه عمل چیزی نوشته نیست که بخوانم، و فرشتگان گویند:در همین نامه تمام اعمال بد تو نوشته بود اما به برکت و میمنت کلمه «بسم الله الرحمن الرحیم» که بر زبانت جاری کردی، محو شد.
و در روایت دیگر رسول اکرم (ص) فرمودند:چون روز قیامت شود به بنده خدا امر میشود که وارد آتش دوزخ شود، چون نزدیک دوزخ میشود میگوید:«بسم الله الرحمن الرحیم» و پا در دوزخ مینهد آتش دوزخ هزاران سال راه از او دور می شود.
📚منهج الصادقین، ج1، ص33
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐🌺
✨﷽✨
✳ چرا تکبر و خودپسندی از نظر دین ممنوع است؟
✍آیت الله حائری شیرازی: جریان برق بر محور اختلاف سطحی است که در دو سر سیم وجود دارد؛ یک سر سیم در سطحی است که لحظهبهلحظه نیاز به نیرو دارد و آن سر دیگر متصل به نیروگاه است و سرشار از نیرو و تا در آن سر نیاز و مصرف وجود داشته باشد و در این سر هم نیروی متراکم، این جریان ادامه خواهد یافت.
انسان هم در این سیر الی الله که دارد، هرچه آگاهیاش نسبت به آنچه هست و آنچه باید بشود بیشتر شود و هر چه اختلاف سطح را عمیقتر ببیند، هم سرعتش بیشتر میشود و هم سیرش ادامهی بیشتری پیدا میکند و اصلا متوقف نمیگردد. اما اگر اختلاف سطح پایین آمد و انسان به جایی رسید که گمان کرد آنچه میخواستم بشوم شدهام، اینجاست که شدت جریان کم و یا بهطور کلی قطع میشود؛ چون دیگر فاصلهای بین آنچه باید بشود و بین آنچه هست نمیبیند و این بدان معنی است که اختلاف سطح به صفر رسیده، درنتیجه حرکت و سیر نیز به صفر میرسد.
🔺 اینکه #تکبر، #عجب، #خودپسندی و... تا این اندازه از نظر #دینی و #اخلاقی ممنوع و محکوم است و نکوهش شده، نه بهخاطر این است که به خدا و یا دستگاههای خدایی صدمهای وارد میسازد، بلکه بهخاطر این است که اینها انسان را متوقف میکنند و راکد میسازند و روح حرکت در انسان کشته میشود و انسان گندیده و هلاک میشود، زیرا سکون و توقف یعنی نیستی و هلاکت و نابودی.
📚 از کتاب تحجرگرایی
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 ،💐🌺
زائری بارانی ام، آقا به دادم میرسی؟
بی پناهم،خسته ام،تنها، به دادم میرسی؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی؟
*در حرم نورانی آقا، نائب الزیاره و دعاگوی همه اعضای کانال هستیم*
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐🌺
🔴 شباهت مهدی موعود به پیامبران الهی...
⭕️ شباهت با حضرت موسی در دوام خوف و رنج شیعیان...
🌕 آقا امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«وَشَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ...أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ مُوسَى فَدَوَامُ خَوْفِهِ وَ طُولُ غَيْبَتِهِ وَ خَفَاءُ وِلاَدَتِهِ وَ تَعَبُ شِيعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِمَّا لَقُوا مِنَ اَلْأَذَى وَ اَلْهَوَانِ إِلَى أَنْ أَذِنَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ظُهُورِهِ وَ نَصْرِهِ وَ أَيَّدَهُ عَلَى عَدُوِّهِ»
«در قائم عجلالله فرجه شباهتى با پنج تن از انبياء وجود دارد.. و اما شباهت او با موسی علیهالسلام: دوام خوف، طول غیبت، خفاء ولادت، و رنج شیعیان پس از اوست که آزار و خواری ببینند، تا آنکه خداوند متعال اذن ظهور دهد و او را بر دشمنانش نصرت و تأیید فرماید.»
📗کمال الدين، ج ۱، ص ۳۲۷
📗بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷
📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۸۳
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 🌺
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۰۴ بهمن ۱۴۰۰
میلادی: Monday - 24 January 2022
قمری: الإثنين، 21 جماد ثاني 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️9 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️11 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
▪️18 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام
▪️21 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 💐🌺
🔆#پندانه
✍ برای هرکاری با خدا معامله کن
🔹من مریض بودم، فلانی عیادتم نیومد!
من زنگ زدم احوالش رو پرسیدم، اما اون نه!
ارزش کادوشون خیلی کمتر از کادویی بود که من براشون گرفته بودم!
پدرم به رحمت خدا رفت، یه زنگ نزدن، لااقل یه تسلیت خشک و خالی بگن!
و...
🔸همه اینا یعنی شما در حالِ معامله مهربانی هستید و طرف معامله شما هم، انسانهای دیگرند! به همین دلیل توقع جبران دارید و اگر این توقع برآورده نشه، معاملهتون رو قطع میکنید!
🔹بهتره بدونید؛
مهربانی با توقع جبران، نه تنها به شخصیت شما اعتبار نمیده بلکه مانعِ بزرگی در خودسازی شما و حرکتتون بهسمت کمالات انسانی میشه.
🔸بزرگان میگویند:
از هیچکس توقع نداشته باش.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 🌺
✨﷽✨
🌼آثاروبرکات توبه در زندگی
✍یکی از زیبایی های اسلام، توبه است. توبه به معنای امکان بازگشت از گناه و پاک شدن دوباره است به گونه ای که دوباره متولد و زاده شده است. توبه بذرهای امید را در دل های گنهکاران می کارد و افسردگی و نومیدی را از انسان می گیرد و او را برای بازسازی مسیر و حرکت رو به جلو و رشدی آماده می سازد.
توبه در اسلام واجب است و از هر انسانی خواسته شده که از مسیر گمراهی و گناه به سوی خدا بازگردند و از فرصت کوتاه عمر برای خوشبختی و سعادت ابدی بهره گیرند. خداوند توبه پذیر است و هر گناهی را در هر درجه ای باشد تا پیش از مرگ می پذیرد. البته درهای توبه با کشف الغطاء و برطرف شدن پرده ها در هنگامه احتضار و پس از آن بسته می شود. پس تا پیش از احتضار و مرگ، به این دستاویز استوار الهی بیاویزیم و توبه کرده و راه راستی را بپیماییم.
توبه در زندگی انسان تاثیر بسیار زیادی دارد؛ چرا که لحظه لحظه های زندگی او را تحت تاثیر مستقیم خود دارد. خداوند به هر انسانی تا دم مرگ و هنگامه احتضار، این امکان را داده است تا از گناهان خویش توبه کند و بدی ها و زشتی های گناه را جبران کند و از آثار و تاثیرات دنیوی و اخروی آن رهایی یابد. توبه
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ @dastan9 🌺💐
💌 #عبرت_نامه / #ارسالی شما
سلام،وقت بخیر
من یه دختر چادری و مذهبی ۱۸ ساله هستم
اما متاسفانه اصلا با پدر و مادرم رابطه خوبی ندارم مخصوصا با مادرم که بعضی وقتا خیلی اذیتم میکنه... خیلی احساس نیاز میکنم به محبت یه پسر خیلی، به خاطر اینکه نمیخوام به گناه بیفتم همش از خدا میخوام خدا کمکم کنه زود با یه پسر مومن ازدواج کنم و به آرامش برسم اما مامانم خواستگارامو رد میکنه نمیذاره بیان و میگه باید فعلا درس بخونی من خیلی دوست دارم تحصیلات عالیه داشته باشم اما واقعا حوصله درس خوندن ندارم چون فقط میخوام ازدواج کنم
اینا رو گفتم که منو بشناسید و برم سر اون ماجرایی که برام پیش اومد
اواخر سال ۹۸ بود که تو اینستا یه پسری که از من ۴ ماه بزرگتر بود بهم پیام داد...
من از اون جایی که خیلی عاشق امام حسین(ع) هستم همش از ایشون پست و استوری میذاشتم
اون آقا پسر همش تحسینم میکرد به خاطر اینکه اینقدر امام حسین رو دوس دارم و اینکه بهم میگفت خیلی خوبه که چادری هستی و از این مسائل
اولین بار که پیام داد من بهش گفتم که تا به حال با هیچ پسری نبودم و نمیخوام با یه نامحرم چت کنم...
خیلی اصرار کرد و منم قبول کردم که بهش پیام بدم در حدی بودیم که رسمی با هم حرف میزدیم
اون آقا پسر اهل یه شهر خیلییی دور بود . بعد از دو سه بار حرف زدن بهم گفت که میخوام یه چیزی بگم اما نمیتونم بعد گفت که قصد من از این چتا ازدواجه و قصد گناه نیست من میدونستم امکان داره بهم پیشنهاد ازدواج بده اما نه به این زودی!
بهشون گفتم آخه چطور؟!؟! ندیده نشناخته؟
گفت اشکال نداره من دختری مثل شما میخوام که اینقد مذهبی باشه
استاد خدا شاهده حتی یک بارم حرف ناجور نزد اصلااااا اهل این حرفا نبود بهشون گفتم تو منو ندیدی شاید اگه منو دیدی ازمن خوشت نیومد؟
گفت قیافه برام مهم نیست و منم هیچی نگفتم حتی یه بارم نگف عکستو بده ببینم
اصلا قربون صدقه و اینا نمیرفت زیاد حرف احساسی نمیزد فقط میگفت مواظب خودت باش و نگرانت میشم چون من بهش میگفتم تو پیام نده خودم هر وقت تونستم پیام میدم همش میگف نگرانت میشم! از اینکه ندیده به من علاقه من شده بود خیلی تعجب میکردم و شک میکردم بهش!
بهش گفتم من نمیخوام از الان در گیر شم میخوام درس بخونم میگف کمکت میکنم نگران نباش
بهش میگفتم آخه ندیده چطور حاضری خواستگاری یه دختر بری گفت فعلا نمیخوام بیام خواستگاری فقط شما قول بده که نری چون من همش بهش میگفتم میخوام اینیستا مو حذف کنم بعد میگف هر وقت شرایطم جور شد میام خواستگاری
ارتباط ما اواخر سال ۹۸ شرو شد و ۳ فروردین ۹۹ تموم شد اما بازم میگم اصلا من از ایشون حرف ناجوری نشنیدم اونقدر مذهبی بود که وقتی چت میکردیم و اذان میگف بهم میگف که منتظرم بمون نمازمو یکیشو بخونم و بیام...
از خودش و اینکه چن تا خواهر برادرن گفت و اینکه کجا درس میخونه و اینکه من میگفتم پسری که میخواد ازدواج کنه باید مستقل باشه گفت که خودم اینجا کار میکنم و سه ساله از بابام پول نگرفتم
قبل از ایشون یه خواستگار طلبه ۱۹ ساله داشتم بهشون گفتم که چون بچه بود بابا ردش کرد از اون به بعد همش میگف من عین یه مرد بار اومدم و بچه نیستم همش میخواست بهم ثابت کنه که بچه نیست😂🤦🏻♀️
چون من همش میگفتم که میخوام برم آخرش گف باید به من بگی آره یا ن باید بهم جواب بدی
من به همه چیز فک میکردم اینکه سنش کمه اینکه به بابام باید چی بگم اینکه از یه شهر دیگه ست و کلی چیزای دیگه.....؟؟؟
فرداش که قرار بود بهش جواب بدم دعای توسل خوندم متوسل شدم به چهارده معصوم که اگه به صلاحمه این رابطه و قراره با این آقا پسر ازدواج کنم این چت ادامه پیدا بکنه تا وقتی که بیاد خواستگاری
کمی بهش علاقه مند شده بودم چون احساس میکردم خیلی مومن هست و فقط بعضی وقتا فک میکردم یکم افراطیه چون همش بهم میگف آهنگ گوش نکن منم میگفتم که آهنگای حرام گوش نمیکنم...
فرداش بهش گفتم که من جوابم آره هست و کلی براش شرط و شروط گذاشتم و همش از اینکه حرف ناجوری بزنه و به گناه بیفتیم میترسیدم چون هر دو مون تو شرایط سنی حساسی بودیم بهش گفتم هر حرفی نباید بینمون رد و بدل بشه باید حریم رو حفظ کنیم خیلی ناراحت شد و منو با اسم صدا زد و گفت تو در مورد من چه فکری میکنی و منم ازش معذرت خواهی کردم
به هر حال هر چی باشه پسر بودهمش بهش میگفتم که نمیتونم بهت اعتماد کنم میگف من از خدا خواستم یه دختر خوب سر راهم قرار بده اونم دعامو مستجاب کرد و تو رو سر راهم قرار داد وقتی این حرفا رو میزد دلم میلرزید
همش بهش فکمیکردم و اصلا نمیتونستم غذا بخورم
اون روز که شرط و شروط گذاشتم براش تقریبا همشو قبول کرد اما گف دیشب به دوستام قول دادم بریم فوتبال ببخشید الان باید برم گف اگه بگی نرو نمیرم منم بهش گفتم برو بعد گفت بعد از اینکه اومدم شب حرف میزنیم
ادامه داره...
⭕️ @dastan9 💐🌺