eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃خانطومان چند روز بود برای پانسمان زخم پهلوش پیش ما می‌اومد، بهش میگفتیم برات کاور دارم درست سایز تنت،گرم و نرم، میخندید و اکثر اوقات از دستم درمیرفت خدا میدونست که با دیدنش چه انرژی ما میگرفتیم😁 🍃تو این گیرودار چشمم خورد به انگشتر دستش، گفتم: مومن تو که میخوای کورنت نوش جان کنی لااقل انگشتر و بده، راضی نمیشد. میگفت: نمیشه.🙄 🍃تو اون مدتی که تا قبل از مرخصی آمدنش همش راجع به انگشترش حرف میزدم، از شهادت و انگشتر و سیدابراهیم، یه روز اومد، بدون اینکه من بهش بگم، گفت: داداش انگشتر مال تو، فکر کردم تو معذوریت قرار گرفته گفتم:نمیخواد، گفت: نه جان تو، از دستش درآورد و انگشتم کرد بقیه بچه‌ها کر کشیدن فضا عوض شد.😄 🍃من انگشتر فیروزه‌ای که از مشهد گرفته بودم و متبرک به حرمهای مختلف شده بود و تقدیمش کردم، بعد ازاینکه رسید ایران بهش تماس میگرفتم و احوال‌ پرسی، یه روز گفت: انگشتری که به من دادی و دادم به کسی، اصلا بهم برنخورد چون به هیچ چیز دلبسته نبود، فلسفه مقاومتش برای ندادن انگشتر به خاطر این بود که انگشتر و از حاج قاسم سلیمانی زمان آزاد سازی خان طومان گرفته بود.💔 🎙راوی: همرزم شهید 🌺 ⭕️ @dastan9 🇮🇷 🌺