🔴آشتی دادن آقا امام حسین(علیه السلام) با یکی از نوکران❗️
🌷حجه الاسلام اعتمادیان نقل می کند:
🍃مرحوم حسام الواعظین از مداحان معروف اهل بیت علیه السلام #بیماری داشت که باید برای درمان آن هر روز #دارویی را مصرف می کرد، اتفاقاً یکی دو روز آن دارو به دستش نرسید، پس به حضرت سیدالشهدا علیه السلام #توسل پیدا کرد؛ ولی اثری ندید.
یک شب که فشار ناشی از بیماری او را سخت #عصبانی می کند به #حرم سیدالشهدا علیه السلام رو می کند و چنین #گستاخانه می گوید: تو که نمی توانی نوکر نگه داری، پس چرا نوکر قبول می کنی؟!
🔻اتفاقاً در همان شب حاج شیخ محمدعلی که خود از بزرگان روزگار است، حضرت سیدالشهدا علیه السلام را می بیند، حضرت به او میگوید: برو نزد حسام و ما را با او #آشتی بده!!
او با هیجان از خواب بلند می شود. وقتی به ساعت نگاه می کند می بیند دیر وقت است، دوباره به خواب می رود، باز همان خواب را می بیند و بیدار می شود، اما به علت دیر وقت بودن می خوابد. برای بار سوم حضرت به او تندی می کند که باید هر چه زودتر نزد حسام بروی؟!
به ناچار از بستر بلند می شود و به سرعت به سوی منزل حسام می رود.
🔻در راه یکی از دوستانش را می بیند که به او می گوید: اگر حسام را دیدی این #پاکت را به او بده. او که از بیماری حسام خبری نداشته، آن پاکت را می گیرد و به خانه حسام می آورد و با #عذرخواهی فراوان پیام حضرت سیدالشهدا علیه السلام را به او ابلاغ می کند.
ناگهان حسام سخت #منقلب می شود. در همان هنگام پاکت آن فرد را به دست حسام می دهد. وقتی پاکت را باز می کند می بیند داروی دردش در همان پاکت است، پس به گریه می افتد.
او از آن مقدار داروی فرستاده شده تا پایان عمر استفاده کرد به صوری که دیگر از خریدن آن دارو بی نیاز شد!!
#با_انتشار_پیامها_مارا_حمایت_کنید🌹
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
🚨 پشت پردهی بازی فوتبال ایران و آمریکا در جام جهانی ۹۸ از زبان #رهبر_انقلاب
💠 رهبر انقلاب: ايشان (حمید استیلی) كه بعداً پيش من آمد، گفتم به پاداش آن گل، پيشانى شما را میبوسم و بوسيدم. حقيقتش اين است كه آن شب نمیخواستم بازی را نگاه كنم؛ چون ديروقت بود و وقت خواب من بود؛ ليكن همينطور كه نشسته بودم، روشن كردم و ناگهان با گل ايشان مواجه شديم و ديگر خواب از سرم رفت و نشستم تا آخر بازى را تماشا كردم! اما علّت اين كه من آن پيام را دادم:
قبل از آن ديدار، شايد چند هفته و يا يك ماه و يا بيشتر رسانههاى وابسته به امپراتورى رسانهاى خبرى روى اين بازى تبليغ میكردند كه اين بازى، بازى #سياسى است! با اين كه همه میگويند فوتبال و ورزش، سياسى نيست، اما در آن موقع همه تبليغ میكردند كه اين يك بازى سياسى است! از اين كار، دو هدف مورد نظرشان بود: يكى مسألهى تعامل ايرانى_آمريكايى در اين بازى بود و دوم اين كه پيشبينیهاى عمده، بخصوص از طرف خود آمريكاييها، ولو صريحاً هم اظهار نمیكردند، ولى از بياناتشان معلوم بود، اين بود كه ايران #گل خواهد خورد؛ نه اين كه گل خواهد زد. و در يك موقعيت ويژه، رئيس جمهور آمريكا هم میآمد و از موضع اقتدار و بزرگمنشى و بزرگوارى، يك پيام هم میداد كه بله، حالا گل را به شما زديم، اما بالاخره بياييد #دست_دوستى هم به هم بدهيم! بنابود آن شب پيام رئيس جمهور آمريكا از تلويزيون سراسرى پخش شود. اين گل و بعد دنبالهى بازىای كه بچههاى عزيزمان ادامه دادند، قضايا را صد و هشتاد درجه تغيير جهت داد و حقيقتاً مظهرى شد از وضعيت ملت ايران در مقابل آمريكا. اين كه من در آن پيام گفتم «مظهر» است، نمیخواستم بگويم كه اين آقا به خاطر جنبهى سياسى گل زده؛ نه، ايشان بازى فوتبال میكند، ماهر است، با تكنيك آشناست و گل را زده است. بنابراين، بحث اين نبود كه اين گل بخاطر مسألهى سياسى زده شده؛ اما اين گل هويت سياسیاى را كه در دنيا به اين بازى داده بودند، بكلى به عكس خواست آنها عوض كرد و من از اين موقعيت حداكثر استفاده را كردم. البته آنها هم خيلى #عصبانى شدند و بعد هم همان عناصر امپراتورى خبرى دنيا گفتند كه فلانى فوتبال را سياسى كرد! نگفتند كه ما چند هفته است كه داريم خودمان اين بازى را سياسى میكنيم!
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
#حکایت
📝 حکایتهای شفاهی شهدا زندهاند
اوایل شهادتش بود. آبگرمکن منزل سوراخ شده بود و آب از آن چکه میکرد، طوری که فرشها را خیس کرده بود.
با پسرم فرشها را جمع کردیم و صبح روز بعد که به تعمیرکار مراجعه کردیم، حاضر نشد برای تعمیر به منزل بیاید و گفت باید آبگرمکن را بیاورید اینجا.
در این فکر بودیم که چه کنیم! زنگ منزل به صدا درآمد.
یک #پاسدار همراه یک فرد لباس شخصی بودند که سؤال کردند آیا چیزی در منزل خراب شده است؟
آن یکی که پاسدار بود گفت: دیشب شیخ ( #همسرم را شیخ خطاب میکردند) را به خواب دیدم که بسیار #ناراحت و #عصبانی بود و آچاری هم در دست داشت و گفت «شما به منزل ما سر نمیزنید؟!
آبگرمکن منزل ما خرابه و بچهها تو زمستون آب گرم ندارن» تعمیرکاری که همراه آن پاسدار بود، آبگرمکن را در منزل باز و تعمیر کرد.
برایم ثابت شده بود که او زنده است و کمکم میکند و هم مشکلات منزل ما را خودش حل میکند.
📝 راوی: فاطمه اکبرزاده همسر شهید محمد شیخبیگ
#یا_زهرا
#یاصاحب_الزمان_ادرکنی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
⭕️ @dastan9 🇮🇷💐❤️