📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 حفظ حجاب
یحیی مازنی که از علمای بزرگ و راویان حدیث است می گوید: مدتها در مدینه در همسایگی علی علیه السلام در یک محله زندگی می کردم. منزل من در کنار منزلی بود که زینب دختر علی علیه السلام در آنجا سکونت داشت. حتی یک دفعه هم، کسی حضرت زینب علیهم السلام را ندید و صدای او را نشنید.
او هرگاه می خواست به زیارت جد بزرگوارش برود، در دل شب می رفت؛ در حالی که پدرش علی علیه السلام در پیش و برادرانش حسن و حسین علیهم السلام در اطراف او بودند. وقتی هم به نزدیک قبر شریف رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می رسیدند، امیرالمؤمنین علیه السلام شمعهای روشن اطراف قبر را خاموش می کرد.
یک روز امام حسن علیه السلام علت این کار را سؤال کرد، حضرت فرمود: «اخشی ان ینظر أحد الی شخص اختک زینب: از آن می ترسم که کسی در روشنی خواهرت را ببیند».
📗 #گنجینه_معارف، ج 2
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 رعايت حجاب در نزد نابينا!
امّ سلمه نقل می كند: در محضر پيامبر صلی الله عليه و آله بودم. يكی از همسرانش به نام ميمونه نيز آنجا بود. در اين هنگام، ابن امّ مكتوم كه نابينا بود به حضور رسول خدا صلی الله عليه و آله آمد. پيامبر صلی الله عليه و آله به من و ميمونه فرمود: حجاب خود را در برابر ابن مكتوم رعايت كنيد!
پرسيدم: ای رسول خدا! آيا او نابينا نيست؟بنابراين حجاب ما چه معنی دارد؟ پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود: آيا شما نابينا هستيد؟ آيا شما او را نمی بينيد؟ زنان نيز بايد چشمانشان را از نامحرم ببندند.
📗 #بحارالانوار، ج 104، ص37
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
✨﷽✨
🔴داستان عجیب شیخ رجب علی خیاط و زنی آتشین
✍️فرزند شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند
از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می گوید چشمتان رااز نامحرم برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه میکند! نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند .
💥شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد .
📚کتاب بوستان حجاب ص ۱۰
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
.📸✨. . .
.
.
#چادرانه🌸
حجاب بوته خوش بوی گل عفاف است...
حجاب مصونیت است نه محدودیت...❤
#شهید_احمد_محمد_مشلب
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
#چادرانه
#چادر یعنی:↯
↫ نه فقط یک#پارچه_مشکے...
بلکه چـادر یعنے: ↯
↫تمرین #صبورے... ✅
↫تمرین #وقــار ...✅
↫تمرین #حجـاب...✅
#حجاب یعنی↯
↫نه فقط پوشاندن سر
↫بلکه #گوش موقع شنیدن،
↫#چـشم موقع دیدن و....
چـادر یعنی:↯
↫تمرین #دقت
↫دقت به #حرفها و #کارهایت
↫چون نمایندۀ یک #اعتقادے✌️
چادر یعنے:↯
↫ تمرین #کریم بودن
↫وقتے کسی نگاهی توهین برانگیز به ↫خودت و چادرت میکند
↫وقتے میرنجے و درکنارش #میبخشے✔️
پس سرت را بالا بگیر و با یقین بگو :
#سرمایه_محبت_زهـرا_ست_حـجابم
و من حـجـاب خویش را به دنیا نمےدهم👍
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
✨﷽✨
❤️عاقبت شوخی با نامحرم
👈یکی از علمای مشهد می فرمود :
♦️روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم، جوانی آمد و مسئله ای پرسید.
گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم؟
و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت.
❇️بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد.
🔶بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت: وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم.
☀️از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد؟
🔷گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد.
با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود.
.
◼️حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
یکی از گروه هایی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند.
📚( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 )
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
▪️امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند
لَوْ قَدْ قَامَ اَلْقَائِمُ لَأَنْكَرَهُ اَلنَّاسُ لِأَنَّهُ يَرْجِعُ
إِلَيْهِمْ شَابّاًوَ هُمْ يَحْسَبُونَهُ شَيْخاً كَبِيراً .
▫️وقتی مهدی قیام کند مردم او را انکار میکنند
زیرا او به صورت جوان باز میگردد
در حالی که آن هاگمان میکنند او پیر می باشد
📚دوران رهایی صفحه ۱۳۵
#حدیث_گرافی
#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_شناسی
🇮🇷 @dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۲۰ آبان ۱۳۹۹
میلادی: Tuesday - 10 November 2020
قمری: الثلاثاء، 24 ربيع أول 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️10 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
▪️14 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️16 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️19 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز)
▪️41 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
🇮🇷 @dastan9 🇮🇷
🎯 Sapp.ir/dastan9 🎯
🎯 https://eitaa.com/dastan9 🎯
🔴 "#عقیم_هستم اما زن صیغهایام میگوید از من باردار است"
مردی که به اتهام حمل پوکه فشنگ زندانی شده و سپس متوجه شد همسرش باردار است با شکایت از همسرش مدعی شد کودکی که متولد شده فرزند او نیست.
به گزارش شرق، این پرونده یک سال قبل به جریان افتاد و مرد جوانی بعد از آزادی از زندان شکایتی علیه همسرش تنظیم کرد و مدعی شد همسرش به او خیانت کرده است.
مرد شاکی گفت: همسرم را به صورت صیغهای عقد کردم و همسر دائمم نیست، اما بعد از اینکه از زندان آزاد شدم متوجه شدم او باردار شده است و کودک را به من نسبت میدهد درحالیکه من اصلا نمیتوانم بچهدار شوم و زن اولم هم به همین دلیل از من جدا شد.
من این موضوع را به همسر دومم نگفته بودم و او نمیدانست من چه مشکلی دارم. یک روز به زندان آمد و مدعی شد که باردار است و آنموقع بود که فهمیدم همسرم به من خیانت کرده و اصلا برایم پاپوش درست کرده و من را به زندان انداخته است.
با توجه به شکایتی که این مرد کرده بود، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. مرد شاکی در توضیح شکایتش گفت: چند سال پیش ازدواج کردم، اما چون من و همسرم بچهدار نمیشدیم بارها به پزشک مراجعه کردیم و تحت درمان قرار گرفتیم. تا اینکه متوجه شدم من امکان بچهدارشدن ندارم. به همین خاطر همسرم از من طلاق گرفت و رفت.
وی ادامه داد: دو سال قبل با زن جوانی به نام مریم آشنا شدم و او را به عقد موقتم درآوردم و او را صیغه ۹۹ساله کردم، اما مدتی بود با مریم اختلاف پیدا کرده بودم تا اینکه یک سال پیش وقتی از محل کارم به خانه برمیگشتم، چند مأمور به من مظنون شدند و در بازرسی از کیفم چند پوکه فشنگ به دست آوردند.
وی گفت: من خودم از این ماجرا شوکه شده بودم و نمیدانستم پوکههای فشنگ چطور از کیفم سر درآوردهاند، اما مأموران مرا بازداشت کردند؛ ۴۰ روز در زندان بودم. در این مدت بارها گفتم احتمالا یک نفر با من دشمنی کرده و برایم پاپوش درست کرده است تا اینکه سرانجام با سپردن وثیقه آزاد شدم.
من پس از بازگشت به خانه متوجه شدم همسرم باردار است. از شنیدن این خبر شوکه و به همسرم مشکوک شدم و فکر خیانت او به ذهنم رسید. آنجا بود که احساس کردم همسرم برایم پاپوش درست کرده و پوکهها را در کیفم جاسازی کرده بود تا مرا به دردسر بیندازد.
وی ادامه داد: با بارداری همسرم اختلافها بین ما بیشتر شد. من از همسرم خواستم حقیقت را برایم بگوید، اما قبول نکرد. او میگفت: فرزندی که در شکم دارد متعلق به من است و باید بعد از بهدنیاآمدن فرزندش با نام خودم برای او شناسنامه بگیرم. اما من قبول نکردم؛ امکان آزمایش DNA هم قبل از تولد نوزاد ممکن نبود. به همین خاطر تا بهدنیاآمدن بچه صبر کردم. حالا به دادگاه آمدهام و از همسرم شکایت و درخواست اثبات نسب دارم.
با پایان اظهارات این مرد، زن جوان که حالا دو ماه از بهدنیاآمدن فرزندش گذشته، به قضات دادگاه گفت: زمانی که فرهاد را دیدم، عاشق او شدم. با اینکه زن جوانی بودم و میتوانستم موقعیتهای خوبی برای ازدواج داشته باشم از آنجا که او را دوست داشتم تصمیم گرفتم با او باشم.
فرهاد به من گفت: برای اینکه خانوادهاش متوجه نشوند ازدواج کرده، نمیتواند من را به عقد دائم خود درآورد و اگر میخواهم با او ازدواج کنم میتواند من را صیغه کند؛ من هم قبول کردم. میدانستم فرهاد تجربه تلخی داشته و همسر اولش او را رها کرده و از ازدواج مجدد میترسد. برای اینکه نشان دهم فقط به خاطر خودش با او هستم شرایط را قبول کردم.
بعد از اینکه با هم زندگی مشترکمان را شروع کردیم، متوجه شدم شوهرم مرد بدبینی است و مدام من را تحت نظر دارد تا اینکه مشکلی برایش پیش آمد و او بازداشت شد؛ من اصلا نمیدانستم چه اتفاقی افتاد که او بازداشت شد بااینحال وقتی متوجه شدم باردار شدهام، فکر میکردم این خبر شوهرم را هم خوشحال میکند و تلخیهایی که در زندگی تجربه کرده را کم میکند.
وقتی شوهرم این خبر را شنید، به من تهمت زد و مدعی شد که من با کسی دیگر رابطه داشتهام، چون پزشکان به او گفته بودند امکان اینکه بچهدار شود، وجود ندارد. شوهرم مدام از من میخواست تست دیانای بدهم، اما برای بچه خطرناک بود؛ من قبول نکردم و گفتم این کار را نمیکنم و باید بچه به دنیا بیاید و بعد من تست بدهم. حالا چندماهی است که بچه به دنیا آمده و شوهرم هم اصلا کمکی به من نمیکند که بچه را بزرگ کنم و من به تنهایی و با سختی زیاد خودم بچه را بزرگ کردهام؛ من کاری نکردم که بخواهم محاکمه شوم و حرفهای شوهرم تهمت است و من از او باردار شدم.
بعد از گفتههای طرفین پرونده قضات شعبه ۱۱ که رسیدگی به این پرونده را برعهده داشتند، برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند
🎯 @dastan9 🎯
🎯 sapp.ir/dastan9 🎯
🎯 https://eitaa.com/dastan9 🎯
📚دوری از خصلت ابلیس
شخصی گوید:من در مکه بین صفا و مروه بودم که مردى را مشاهده کردم که سوار بر استرى شده و اطراف وى را غلامانى گرفته اند و مردم را کنار مى زنند تا او حرکت کند.
پس از مدتى که به بغداد رفتم،روزى بر روى پلى حرکت مى کردم چشمم به مردى افتاد که لباس هاى کهنه پوشیده و پابرهنه است.
خوب به او نگاه کردم و در چهره اش خیره شدم و به فکر فرو رفتم که این مرد را در کجا دیده ام؟! آن مرد گفت: چرا این گونه به من نگاه مى کنى؟! گفتم:تو را شبیه مردى دیدم که او را در
مکه مشاهده کردم و شروع کردم صفات او را ذکر کردم.گفت:من همان مرد هستم. گفتم:چرا خداوند با تو این چنین کرد؟
🔺گفت:من در جایى که همه مردم در آن (مکه) تواضع مى کنند تکبر کردم خداوند هم مرا در جایى (جامعه) که همه براى خود رفعت و شأنى دارند،ذلیل کرد.
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🎯 @dastan9 🎯
#خانواده
📌 این کار، در کودک اثر زیادی می گذارد...
🌻 آیت الله #حائری_شیرازی: من یادم هست وقتی که بچه بودم، در خانواده وقتی همه به خواب می رفتند، آخر شب می آمدم خدمت پدر.
🌻 پدرم این قصه های پیغمبران را در همان طفولیت برای من نقل می کرد و گاهی مثلاً یک قصه چندین شب طول می کشید و همینطور مقید بودم و گوش می کردم.
🌻 وقتی این برنامه اش مصادف شد به ایام محرم، پدرم جریان عاشورا و جریان مسافرت حضرت، جریان بیعت گرفتن از امام حسین در مدینه، جریانی که از ماه رجب شروع شده است، به تفصیل، شب به شب نقل می کرد.
🌻 اینها کارهای موثری است، یعنی پدر و مادر یکی از خدمات بزرگی که به فرزند می کنند همین است که سرگذشت اینها را برای طفل بیان کنند.
🌻 این در وجود طفل از همان طفولیت اثر می گذارد. در اخلاقش، کردارش، رفتارش، در عبادتش، نمازش، روزه اش اثر می گذارد و همهٔ اینها را اصلاح می کند.
🌤«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌤
🎯 @dastan9 🎯
❤️🍃❤️
#سیاستهای_همسرداری
"چگونه میتوانیم عزيز همسرمان باشيم؟!"
نشاط خود را حفظ كنید و همیشه خسته و افسرده نباشید:
بعضی افراد همین كه به همسر خود میرسند فكر میكنند باید ناله كنند و خسته باشند.
😊شور و نشاط باعث میشود كه همسرتان در كنار شما احساس شادی كند، اگر روزی در كنارش نباشید، جایتان خالی میباشد.
👈 اما اگر دائم ابراز افسردگی كنید، هر كسی در كنار شما احساس دلمردگی میكند.
🎯 @dastan9 🎯