فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با ارزوی بهترین ها
برا شما دوستان
شبتون بخیر
✾📚 @Dastan 📚✾
🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼
#داستان_آموزنده
🔆شجره طوبى و دوستداران
بلال بن حمامه ، يكى از ياران پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله حكايت كند:
روزى آن حضرت در حال تبسّم و خنده بر ما وارد شد و صورت مباركش همانند ماه تابان نورانى بود.
عبدالرّحمن بن عوف از جاى خود برخاست و اظهار داشت : يا رسول اللّه ! اين چه نورى است كه در چهره و صورت شما نمايان گشته است ؟
حضرت فرمود: بشارتى از طرف خداوند متعال درباره برادر وپسر عمويم علىّ؛ و دخترم فاطمه زهراء سلام اللّه عليهما به من رسيد بر اين كه خداوند، فاطمه و علىّ بن ابى طالب را به ازدواج و نكاح يكديگر در آورده است و دستور داده تا خازن و ماءمور بهشت درخت شجره طوبى را حركت دهد.
پس شجره طوبى برگ هائى همانند سند و حواله ، به تعداد دوستداران و علاقمندان اهل بيتِ من بر خود رويانيد.
سپس ملائكه اى را در كنار آن درخت به وجود آورد و به هر يك از آن ها يكى از اسناد و حواله هاى آن درخت را تحويل داد.
و چون روز قيامت بر پا شود و خلايق ، محشور گردند، صدائى در بين آن جمع شنيده شود و توسّط آن ، ملايك به هر يك از دوستداران اهل بيتِ من ، يك برگ از آن اسناد و حواله ها داده مى شود، كه برگه ايشان آزادى از آتش جهنّم ؛ و جواز ورود به بهشت خواهد بود.
پس از آن ، حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله افزود: علىّ وهمسرش فاطمه ، مردان و زنان مسلمانِ امّتِ مرا از آتش جهنم نجات داده ؛ و ايشان را وارد بهشت خواهند نمود.
📚احقاق الحقّ: ج 25، ص 429.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆دنيا در نظر مردان خدا
هچنين مرحوم علاّمه مجلسى رحمة اللّه تعالى عليه ، به نقل از يكى از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام به نام محمّد بن سنان حكايت كند:
از حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم شنيدم ، كه در جمع اصحاب خود مى فرمود:
روزى شخصى به محضر مبارك محمّد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله وارد شد، در حالى كه حضرت روى حصيرى دراز كشيده بود و سر مبارك خود را بر بالشى از ليف خرما نهاده بود و استراحت مى كرد.
همين كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله ، متوجّه ورود آن شخص گرديد، از جاى خويش بلند شد و نشست و خواست دستى بر صورت و بدن خود بكشد كه آن شخص مشاهده كرد كه حصير بر بدن مبارك حضرت و نخ هاى ليف بر صورت نورانيش اءثر گذاشته است .
با خود گفت : قيصر و كسرى روى پارچه هاى ابريشمى و مخمل مى خوابند و هنوز به اين زندگى تشريفاتى كه دارند راضى و قانع نيستند، ولى شما با اين مقام والا و عظيم بر روى حصير مى نشينى و بر ليف خرما مى خوابى ؟!
و چون رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، متوجّه افكار آن شخص شد، او را مخاطب قرار داد و فرمود:
توجّه داشته باش كه ما از آن ها بهتر و برتريم .
به خدا قسم ! ما با دنيا و اءشياء آن رابطه اى نداريم ؛ چون مَثَل ما در اين دنيا همانند سواره اى است كه بر درختى سايه دار عبور كند، سپس جهت استراحت كنار آن درخت فرود آيد و زير سايه اش بنشيند؛ و چون به مقدار كافى استراحت كرد آن را رها كند و به دنبال مقصد خويش به راه افتد
📚بحارالا نوار: ج 16، ص 282، ح 129.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆عشق به خدا، يا رسول
محدّثين و مورّخين حكايت كرده اند:
روزى حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ، به همراه برخى از اصحاب خود از محلّى عبور مى نمود كه به نوجوانى برخوردند و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله به آن نوجوان سلام كرد.
نوجوان بسيار شادمان و خندان گرديد؛ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، به او خطاب نمود و فرمود: آيا مرا دوست دارى ؟
گفت : آرى ، به خدا قسم ! تو را دوست دارم .
حضرت فرمود: همانند چشمانت ؟
گفت : بهتر و بيشتر.
حضرت افزود: همانند پدرت ؟
گفت : بيشتر.
فرمود: همانند مادرت ؟
گفت : بيشتر
نيز فرمود: همانند جان خودت ؟
گفت : يا رسول اللّه ! بيشتر از هر چيزى ، به تو علاقه مندم و تو را دوست دارم .
در اين هنگام حضرت اظهار نمود: آيا همانند پروردگارت و خدايت مرا دوست دارى ؟
نوجوان در اين لحظه اظهار داشت : خدا، خدا، خدا، نه ؛ يا رسول اللّه ! هيچ چيزى در مقابل خداوند متعال ارزش ندارد و هيچكس را بر او برترى و فضيلتى نيست ؛ يا رسول اللّه ! تو را به جهت عشق و ايمان به خدا دوست دارم .
حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله با شنيدن چنين سخن و اعتقادى راسخ ، متوجّه همراهان خود شد و فرمود: شما نيز اين چنين عشق و ايمان داشته باشيد و خدا را اين چنين دوست بداريد؛ چه اين كه آنچه ازنعمت ها و سلامتى در اختيار داريد، همه از الطاف خداوند متعال است .
سپس افزود: و اگر مرا دوست داريد، بايد به جهت دوستى و ايمان به خداى سبحان باشد.
📚ارشاد القلوب ديلمى : ص 161.
✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•°
هیچچیز همچو اراده به پرواز، پریدن را آسان نمیکند…🌿
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا_3779🌷
#چسب_زخمی_که_مانع_از_قطع_دست_شد....!
🌷يكی از همرزمان حسین دست چپش تركش خورده بود و میخواست قطعش كند. حسین و دوستانش جمع شدند تا به عیادتش بروند. در بین راه حسین چسب زخمی خرید، دوستانش گفتند: «چسب میخوای چیکار؟» گفت: «میخوام تو جیبم باشه.» وقتی به خانه مجروح رسیدند؛ حسین گفت: «كدام دستت را میخوان قطع كنند؟» دست چپش را نشان داد.
🌷حسین صلوات فرستاد، چند آيه قرآن خواند، بعد دستش را فوت كرد و چسب زخم را روی دستش چسباند. دوستانش همگی خنديدند و گفتند: «سيد را ببين میخواد با اين چسب زخم جلوی قطع شدن دست را بگیره.» حسین ناراحت شد و هيچ حرفی نزد. روز بعد دوستش رفت دكتر و عكس گرفت، دكتر با تعجب گفت: «دستت خوب شده، هیچ عیبی نداره و دیگه نیاز به قطع کردنش نیست.»
🌹خاطره اى به ياد شهيد معزز سيدحسين گلريز
❌ ❌ از شهدا معجزه بخواهيم نه چيزهاى عادى!! اينها اولياء الله هستند و جايگاه رفيعى نزد خداوند دارند.
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
برای انجام کارهات مدام امروز و فردا میکنی؟😔
در طی روز مداام افکار منفی سراغت میان؟⭕️
خیلی کار میکنی ولی بازم
خونت بهم ریخته است؟🤦🏽♀
انگیزه و پشتکار نداری برای شروع کارها؟☹️
✅۴تا مینی دوره رایگان✅
این کانال فقط به درد خودت میخوره پس بزن رو لینک پایین👇🏽👇🏽
https://eitaa.com/joinchat/1018167562Cedf05ce8cc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_آموزنده
🔆بر خورد متفاوت ،نسبت به يك خواهر وبرادر
علاّمه مجلسى در حديثى به نقل از صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم ، آورده است :
روزى پيامبر الهى در منزل خويش نشسته بود؛ كه خواهر رضاعى آن حضرت بر ايشان وارد شد.
چون حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ، نگاهش به وى افتاد از ديدار او شادمان گشت و رو انداز خود را براى او پهن كرد تا خواهرش بر روى آن بنشيند.
پس از آن ، رسول خدا صلوات اللّه عليه با تبسّم و خوش روئى با خواهر خود مشغول سخن گفتن شد، بعد از گذشت لحظاتى خواهر حضرت از جاى برخاست و از حضور مبارك آن بزرگوار خداحافظى كرد و رفت .
روزى ديگر، برادر آن زن كه برادر رضاعى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، نيز محسوب مى شد بر آن حضرت وارد شد، وليكن آن حضرت برخورد و خوش روئى را كه با خواهرش انجام داده بود با برادرش اظهار ننمود.
اصحاب حضرت كه شاهد بر اين جريان بودند، به پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله ، عرضه داشتند: يا رسول اللّه ! چرا در برخورد بين خواهر و برادر مساوات را رعايت ننمودى و ميان آن دو نفر تفاوت قائل شدى ؟!
حضرت در پاسخ اظهار نمود: چون خواهرم نسبت به پدرش بيشتر اظهار علاقه و محبّت مى كرد، من نيز اين چنين او را تكريم و احترام كردم .
ولى چون پسر نسبت به پدرش بى اعتنا بود، لذا اين چنين با او برخورد و بى اعتنائى شد .
📚بحار الا نوار: ج 16، ص 281، ح 126
✾📚 @Dastan 📚✾
✨﷽✨
#پندانه 🌹❤️
❣ تو به دو تا از خواسته هات قطعا میرسی :
١- یکی اون چیزایی که خیلی میخوای و
دوستشون داری
٢- دوم اون چیزایی که خیلی خیلی نمیخوای و ازشون بدت میاد
به این دو تا با کمترین تلاش میرسی
چون " انرژی" جایی میره که " توجه " میره
پس توجهت و آگاهانه ببر سمت چیزهایی که میخوای و دوستشون داری ...
اون چیزایی که نمیخوای، بهشون توجه نکنی خودشون حذف میشن ...
و هر چقد شدت این توجه بیشتر و طولانی تر باشه، زمان دستیابی به خواسته ها کمتر و کوتاه تر میشه ...
✾📚 @Dastan 📚✾